سکوت در تاریکی
سکوت «جو بایدن» در مورد ایران نشانه چیست؟.
در عرصه سیاست، آنچه در مقابل دوربینها و چشمان ناظران به نمایش درمیآید، با آنچه در پشت پرده رقم میخورد، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. اگرچه، برخی از این تصاویر، جلوههایی از رخدادهای پشت صحنه را نیز در جزئیات، متجلی میکند اما کماکان، دالانهای تاریک قدرت، آوردگاه اصلی بدهبستانهایی است که در واقع، حکم پیشانی رخدادهای سیاسی را دارد. مساله ایران و آمریکا نیز از ابتدا، علاوه بر کشمکشهای طول و دراز از تسخیر سفارت تا قضیه مکفارلین و خودداری سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران از مواجهه با بیل کلینتون در مقر سازمان ملل تا نامهنگاریهای محرمانه باراک اوباما با رهبر جمهوری اسلامی، همگی حکایت از پیچیدگیهای چندلایه در مسیر برقراری ارتباط بین دو کشور دارد. این پیچیدگیها زمانی بیشتر جلب توجه میکند که حتی حرکات جزئی نیز در روابط کشورها و کنش و واکنشهای سیاسی تاثیرگذار شوند. دیپلماسی هستهای بین ایران و آمریکا و مشخصاً، مساله بازگشت آمریکا به برجام، یک بازی پویا با اطلاعات کامل است. چراکه دو کشور به صورت متوالی و متناسب با تصمیم دیگری، تصمیم میگیرند. یعنی هر بازیکن، بعد از انتخاب بازیکن مقابل، باید انتخاب خود را انجام دهد. با این حال، در وضعیت کنونی، برداشتن هر گام چه از سوی ایران و چه از سوی ایالات متحده به قدری پرهزینه و حساس تلقی میشود که دو طرف، از اقدامات ناگهانی و نسنجیده به جد خودداری میورزند. اگرچه روشن است که کانالهای ارتباطی میان طرفین، در حال فعالیت مداوم هستند اما اقتضائات سیاسی به نحوی است که هیچ یک از دو طرف تمایلی به افشای هیچ حرکتی از سوی خود ندارد. در ایران، از یک طرف، گروههای مخالفِ برقراری رابطه با آمریکا و منتقدان همیشگی توافق هستهای که مزه خروج آمریکا از برجام را در سالهای اخیر چشیدهاند و حالا بیش از همیشه مشتاق بهبود شرایط هستند به هر ترتیبِ ممکن در تلاشاند تا ردی از تمایل به برقراری این ارتباط را از خود باقی نگذارند. در طرف دیگر نیز، دولت جدید جو بایدن بهرغم ابراز تمایل فراوان در خصوص بازگشت به برجام، تحت فشار شدید همپیمانان اصلی خود در منطقه یعنی عربستان سعودی و اسرائیل است و از گزند گروههای مخالف ایران در سنا و کنگره نیز در امان نیست. این رویه موجب شده است که حتی بایدن در سخنرانی اصلی خود در تشریح اولویتهای سیاست خارجی آمریکای پساترامپ، هیچ نامی از ایران به زبان نیاورد. این سکوت، با وجود همه تفاسیر از رفتارهای سیاستمداران ایرانی و آمریکایی نشان میدهد که سکوتی منفعلانه نیست بلکه روندها در جای دیگر و پشت به دوربینها در حال پیگیری است. آمریکا برای مهار هوشمندانه و همهجانبه چین -اصلیترین مساله امنیتی-اقتصادی آمریکا- نیازمند چینش درست پازلهای منطقهای است و شاید هیچ پازلی در خاورمیانه، به اندازه ایران، نمیتواند در شکل گرفتن تصویر مطلوب آمریکا نقشآفرینی کند. کمی سکوت و انتظار شاید بتواند چینش مهرهها را آسانتر کند.