شناسه خبر : 47259 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قالب‌بندی قضاوت

اثر قالب‌بندی چگونه قضاوت‌های ما را تغییر می‌دهد؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

90 قبل از اینکه دونالد ترامپ به عنوان نامزد حزب جمهوری‌خواه انتخاب شود، جرج لاکوف، دانشمند علوم شناختی، نسبت به ظهور پدیده ترامپ بسیار نگران شده بود. او مقاله‌ای منتشر کرد با عنوان «شناخت ترامپ» و به تفصیل توضیح داد که چگونه ترامپ از مغز شما علیه خود شما استفاده می‌کند و این مقاله را به همه اعضای کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون ارسال کرد. ولی تلاش‌های او برای آگاه‌سازی استراتژیست های حزب دموکرات در سال 2016 بی‌نتیجه ماند، حزب جمهوری‌خواه پیروز شد و ترامپ در کمال ناباوری دموکرات‌ها، به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا سوگند یاد کرد.

لاکوف را بنیان‌گذار زبان‌شناسی شناختی می‌دانند که از دهه 1980 در این زمینه پژوهش کرده است. مطالعات او نشان می‌دهد که چگونه نحوه ارائه اطلاعات یا همان قالب‌بندی اطلاعات، بر قدرت منطق و استدلال مغز تاثیرگذار است. لاکوف می‌گوید، 98 درصد افکار غیرارادی هستند و این افکار غیرارادی تا حد زیادی تحت تاثیر «نحوه گفتن» است و «آنچه گفته می‌شود» نقش چندانی در شکل دادن به آن ندارد. لاکوف کتاب‌های زیادی منتشر کرده است که یکی از پرخواننده ترین آنها کتابی است به نام «به فیل فکر نکنید» که در سال 2004 منتشر شد.

ولی مشکل مبارزات انتخاباتی دموکرات‌ها چه بود که شکست آنها را به همراه داشت؟ مشکل اینجا بود که کمپین انتخاباتی کلینتون تنها راه شکست ترامپ را استفاده از کلمات خود او علیه خودش می‌دانست. آنها کلیپ‌هایی از ترامپ نشان می‌دادند که خشمگینانه حرف می‌زند، کلینتون را دروغگو و متقلب خطاب می‌کند و حرف‌های آزاردهنده‌ای در مورد دموکرات‌ها به زبان می‌آورد. این همان رفتاری بود که بسیار مورد ستایش طرفداران ترامپ بود و دموکرات‌ها دقیقاً همان کاری را می‌کردند که طرفداران ترامپ دوست داشتند؛ یعنی شنیده شدن بیشتر حرف‌های ترامپ. ترامپ نماد ارزش‌های محافظه‌کارانه و سرکوب‌شده سفیدپوستان آمریکایی بود که برای سال‌ها جرات حرف زدن نداشتند و اکنون ترامپ خواسته‌های آنها را با بلندترین صدای ممکن به گوش آمریکا رسانده بود.

لاکوف از کمپین هیلاری کلینتون خواست تا از تکرار حرف‌های ترامپ خودداری و به جای آن ارزش‌های حزب دموکرات را به مردم یادآوری کند. نفی مداوم ادعاهایی مانند متقلب بودن هیلاری از جانب دموکرات‌ها، ساختار ذهنی مردم را تغییر می‌داد و باعث می‌شد مردم بدون آنکه خود بدانند، او را در قالب یک متقلب ببینند. تاکید بر خطرناک نبودن مهاجران مکزیکی، مسلمان و چینی، توجه مردم را بیشتر به این باور سوق می‌داد که آنها خطرناک‌اند. از آن طرف ترامپ با انتخاب شعار «عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم» این تصور را در ذهن مردم جا انداخت که آمریکا عظمتش را از دست داده است. او در طول مبارزه انتخاباتی‌اش توجه آمریکایی‌ها را به آنچه از دست داده بودند جلب می‌کرد و هیچ جایی برای فکر کردن به‌ دستاوردهای اوباما باقی نگذاشته بود. ناگهان آمریکایی‌ها به شهروندانی تبدیل شدند که احساس ناامنی می‌کردند و آن جمعیت دودل و مردد هم به سوی ترامپ متمایل شدند. آنها در حال مشاهده آمریکا در قالب جدیدی بودند که ترامپ با بلندترین صدای ممکن آن را توصیف می‌کرد.

در مقابل چنین صدای بلندی، دموکرات‌ها قرار داشتند که در مبارزات انتخاباتی‌شان تحلیل‌های مبتنی بر منطق انجام می‌دهند. آنها در مبارزه انتخاباتی کلینتون و ترامپ این تصور را داشتند که مردم منطقی فکر می‌کنند، پس اگر ترامپ این‌طور حرف می‌زند و جمهوری‌خواهان این‌گونه فکر می‌کنند، قاعدتاً مردم باید بدانند که چقدر آنها در حال اشتباه هستند. در حالی‌ که لاکوف باور داشت ارائه منطق هیچ کمکی به نفی یک چیز نمی‌کند، بلکه فقط باعث تثبیت بیشتر آن می‌شود. این شرایط مانند این است که شما دائم از کسی بخواهید که به فیل فکر نکند چون فیلی وجود ندارد ولی همین باعث می‌شود که او دائم به فیل فکر کند. دموکرات‌ها هم مرتب در حال تکرار گفته‌های جمهوری‌خواهان بودند، به این امید که نفی این گفته‌ها بتواند به استدلال منطقی مردم کمک کند، در حالی‌ که آنها دقیقاً در همان قالب‌بندی حزب جمهوری‌خواه مبارزات انتخاباتی انجام دادند که در نهایت به ضرر خودشان تمام شد.

اینکه جدی گرفتن توصیه‌های لاکوف می‌توانست نتیجه انتخابات را تغییر دهد، فرضیه‌ای غیر قابل اثبات است، ولی انتخابات سال 2016 آمریکا نشان داد که تا چه اندازه نحوه ارائه محتوا و قالب‌بندی آنها می‌تواند بر منطق ما و زندگی روزمره ما به‌خصوص بر تصمیمات سیاسی ما نقش داشته باشد.

روان‌شناسی اثر قالب‌بندی

اثر قالب‌بندی (Framing Effect) به این واقعیت اشاره دارد که تصمیم‌گیری هر فرد به نحوه ارائه یا قالب‌بندی اطلاعاتی که دریافت می‌کند بستگی دارد، نه به خود واقعیت ارائه‌شده. یعنی مغز به گونه‌ای عمل می‌کند که فرد ناخودآگاه گزینه‌ای را انتخاب می‌کند که سود و منفعت بیشتر یا خطر بزرگ‌تری را تداعی کرده باشد. لاکوف بر این باور است که  قالب‌بندی همان «ساختار ذهنی است که دید ما را نسبت به دنیا شکل می‌دهد».

برای درک این موضوع که چگونه اثر قالب‌بندی می‌تواند بر رفتار و تصمیم‌گیری روزانه‌مان موثر باشد، باید به مطالعات انجام‌شده در این زمینه مراجعه کنیم. دکتر آروین لوین و دکتر گری گیث، استادان روان‌شناسی دانشگاه آیووا در آمریکا، در یکی از مطالعاتشان دو نمونه از همبرگر در اختیار شرکت‌کنندگان قرار دادند که یکی دارای برچسب 25 درصد چربی و دیگری دارای برچسب 75 درصد گوشت بود. شرکت‌کنندگان همبرگر با برچسب 75 درصد گوشت را مغذی‌تر، باکیفیت‌تر و با چربی کمتر ارزیابی کردند، در حالی‌ که هر دو همبرگر میزان گوشت و چربی یکسانی داشتند. نمونه‌های فراوانی از این دست مطالعات انجام شده است. در سال 2011 مقاله‌ای منتشر شد با عنوان «نقش استعاره در استدلال کردن» و به این موضوع پرداخت که عامل اثرگذار بر تصمیم‌گیری‌هایمان، دیدگاه و ایدئولوژی ما نیست، بلکه قالب‌بندی اطلاعات و نحوه ارائه آن است. این مقاله به نتایج پژوهشی می‌پردازد که در آن به شرکت‌کنندگان متن کوتاهی در مورد میزان جرم و جنایت در یک شهر فرضی داده می‌شود. یک گروه از شرکت‌کنندگان متنی را می‌خوانند که در آن برای اشاره به جنایت استعاره   «طعمه هیولا» به کار گرفته شده و در متن دیگر برای اشاره به جنایت از استعاره «عفونت ویروسی» استفاده شده است. در نهایت از هر دو گروه خواسته می‌شود تا بهترین روش برای مهار جنایت در این شهر را پیشنهاد کنند و گروهی که در گزارش آنها از استعاره «طعمه هیولا» استفاده شده بود، اقدامات تنبیهی و مجازات‌های سخت را تنها راه کنترل جنایت می‌دانند، در حالی‌ که گروهی که با استعاره «عفونت ویروسی» روبه‌رو شده‌اند، به اقدامات اصلاحی باور دارند. نمونه مطالعه دیگر، تحقیقی است که ثابت می‌کند وقتی اطلاعات با زبان مادری دریافت شود، اثر قالب‌بندی بسیار بیشتر از زمانی است که همان اطلاعات به یک زبان خارجی دریافت شود. یعنی مغز شما در مواجهه با زبان مادری بیشتر احساسی عمل می‌کند و در مواجهه با زبان خارجی منطقی‌تر.

ما تجربه‌های مشابه زیادی در طول روز داریم. برای مثال، در خرید دو محلول ضدعفونی‌کننده که پس از استفاده از یکی از آنها 95 درصد میکروب‌ها از بین می‌رود و پس از استفاده از دیگری پنج درصد میکروب‌ها باقی می‌ماند، محلول ضدعفونی‌کننده اول را انتخاب می‌کنیم، زیرا تصور زنده ماندن پنج درصد از میکروب‌ها که بر روی محصول دوم نوشته شده است برایمان واقعیتی آزاردهنده است. این دو قالب متفاوت از یک واقعیت است که یکی تاثیرگذارتر از دیگری است.

این خطای ذهنی ریشه در چند خطای شناختی دارد. یکی از این خطاها زیان‌گریزی انسان و رنج عمیق‌تر او به هنگام زیان دیدن در مقایسه با میزان خوشحالی‌اش هنگام سود کردن است. ازاین‌رو وقتی مشاور مالی‌تان به شما دو پیشنهاد سرمایه‌گذاری می‌دهد، یکی با 70 درصد احتمال سود بردن و دیگری با 30 درصد احتمال ضرر کردن، شما گزینه اول را انتخاب می‌کنید. زیرا اطلاعات در قالب مثبتی به شما ارائه و طبیعتاً تاثیرگذاری آن بیشتر شده است. البته روان‌شناسان دلیل این انتخاب را خطای دیگر ذهنی نیز می‌دانند که بر اساس آن افراد به سمت اعداد بزرگ اقبال بیشتری نشان می‌دهند. مقاله «عشق به اعداد بزرگ» که در سال 2017 منتشر شد، نشان می‌دهد که چگونه اعداد بزرگ قدرت متقاعدکنندگی بیشتری دارند.

اثر قالب‌بندی ولانس در سیاست

مدت‌هاست که در اتفاقات سیاسی قالب‌بندی اطلاعات یا همان نحوه ارائه آن، به عنوان یک استراتژی برای تاثیرگذاری بر نظرات و تصمیمات سیاسی استفاده شده است. به زبان ساده‌تر بگوییم، در بازی‌های سیاسی چگونگی ارائه اطلاعات و نه لزوماً خود اطلاعات، می‌تواند بر نظر رای‌دهندگان بسیار تاثیرگذار باشد. مدت‌هاست که سیاستمداران می‌دانند برای جلب آرای بیشتر کافی است آمار، اطلاعات و خبرها در قالبی ارائه شود که بیشترین نفع را برای یک حزب یا یک تفکر سیاسی به همراه داشته باشد. اگر مردم بدانند در معرض یک خطر یا یک زیان بالقوه قرار دارند، به موجوداتی ریسک‌پذیر تبدیل می‌شوند و این یکی از قدیمی‌ترین استراتژی‌های سیاستمداران برای تشویق مردم به رای دادن است.

ولی تفسیر و تعبیرهای متفاوت از یک واقعیت همه استراتژی سیاستمداران نیست. یکی از مهم‌ترین تاثیرات قالب‌بندی در تصمیمات سیاسی، اثر قالب‌بندی ولانس (Velance Framing Effect) است. دکتر جرج بیزر و دکتر ریچارد پتی در مطالعه‌ای که با هدف بررسی اثر قالب‌بندی ولانس بر انتخاب‌های سیاسی مردم انجام دادند، شرکت‌کنندگان در مطالعه‌شان را در یک موقعیت فرضی قرار دادند و به آنها گفتند که انتخاباتی در کشور همسایه‌شان در حال انجام است و صلاحیت یکی از نامزدها بیشتر از دیگری است. آنها در فرآیند این تحقیق توجه یک گروه از شرکت‌کنندگان را به نکات مثبت نامزد باصلاحیتشان جلب کردند، در حالی‌ که گروه دیگر فقط در جریان پیشینه منفی نامزد رقیب او قرار گرفت. اگرچه شکی نبود که همه شرکت‌کنندگان با توجه به اطلاعات دریافتی همان نامزد باصلاحیت را انتخاب می‌کنند ولی یک گروه او را انتخاب کردند، زیرا شیفته خصلت‌های مثبتش بودند و گروه دیگر همان نامزد را انتخاب کردند، زیرا از نامزد رقیب او نفرت داشتند.

ولی رویه داستان زمانی تغییر کرد که پژوهشگران به شرکت‌کنندگان اطلاع دادند که خبری مبنی بر اختلاس نامزد مورد تایید آنها منتشر شده است. در این شرایط حامیان این فرد به دو گروه تقسیم شدند؛ کسانی که انتخابشان بر مبنای مخالفت با نامزد دیگر بود، پس از شنیدن این خبر نسبت به آن مقاومت زیادی نشان دادند و اعلام کردند که این خبر هیچ تاثیری بر رای آنها نخواهد داشت، در حالی‌ که گروه دیگر که صرفاً به دلیل خصلت‌های خوب این نامزد می‌خواستند به او رای بدهند، در تصمیم خود مردد شدند. این پدیده همان اثر «قالب‌بندی ولانس» است.

اثر ولانس در سیاست اشاره به عملکرد افرادی دارد که با وجود همه اطلاعات منفی همچنان مصرانه به گزینه مورد نظرشان رای می‌دهند، زیرا انگیزه آنها دشمنی با گزینه رقیب است. در واقع چون ساختار ذهنی آنها متمرکز بر شکست رقیب است، به فردی متعصب تبدیل می‌شوند که تحت هیچ شرایطی تصمیم خود را عوض نمی‌کند. در مقابل، کسانی که به واسطه خصلت‌های خوب از گزینه مورد نظرشان حمایت کرده‌اند، نسبت به خبرهای منفی در مورد او بسیار واقع‌گرایانه‌تر و منطقی‌تر تصمیم می‌گیرند و احتمال بیشتری دارد که از رای دادن منصرف شوند.

91

انتخاب قالب صحیح

تا به حال فکر کرده‌اید که چرا قانع کردن یک نفر با دیدگاه سیاسی مخالف شما سخت است؟ گاردین در گزارشی به تفاوت ارزش‌های دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا و تاثیر آن بر قالب‌بندی اطلاعات می‌پردازد. در این گزارش می‌خوانیم که دموکرات‌ها به ارزش‌هایی مانند انصاف، منافع دوجانبه و اخلاق توجه دارند و جمهوری‌خواهان نیز به وفاداری درون‌گروهی، احترام به بالادست و پاکی اعتقاد دارند. معمولاً روال بحث‌های سیاسی این‌گونه است که مردم استدلال‌های سیاسی‌شان را در قالب ارزش‌های خودشان مطرح می‌کنند که همیشه هم با مخالفت حزب دیگر همراه می‌شود. تصور کنید که جمهوری‌خواهان به دنبال افزایش بودجه ارتش آمریکا هستند. اگر برای این کار فقط بر ارزش‌های این حزب مانند وطن‌پرستی و وفاداری درون‌گروهی تاکید کنند، احتمال حمایت دموکرات‌ها بسیار کم می‌شود، ولی اگر همین درخواست در قالب ارزش‌های حزب دموکرات مطرح شود، احتمال دارد که دموکرات‌ها نیز از افزایش بودجه ارتش حمایت کنند. برای مثال این‌گونه استدلال شود که ارتش می‌تواند به درآمد ثابت برای فقرا و خانواده‌های محروم کمک کند یا بر نقش ارتش در حفظ عدالت اجتماعی تاکید شود.

دموکرات‌ها نیز برای طرح مسائل محیط زیستی همیشه نسبت به خسارات واردشده به طبیعت یا گرم شدن کره زمین هشدار داده‌اند که همیشه با مخالفت جمهوری‌خواهان روبه‌رو شده‌اند؛ این در حالی است که اگر دغدغه‌های محیط زیستی در قالب اهمیت حفظ جنگل‌ها، آب شرب و آسمان آبی برای جمهوری‌خواهان مطرح شود احتمال حمایت آنها از تصمیمات محیط زیستی بیشتر خواهد بود.

در تاثیر قالب‌بندی بر تصمیم‌گیری انسان‌ها توجه به این نکته بسیار مهم است که این تاثیر به طرز شگفت‌آوری نامحسوس و پنهان است. در واقع هیچ‌کس نسبت به تاثیری که روایت‌ها و استعاره‌ها بر دیدگاه آنها دارد، آگاه نیست. شرکت‌کنندگانی که در مطالعه «تاثیر استعاره بر استدلال» شرکت کرده بودند در جواب این پرسش که چه چیزی بر استدلال آنها تاثیر داشته است، هیچ اشاره‌ای به وجود استعاره‌ها نکردند و جزئیات دیگر مانند آماری را که در گزارش همه شرکت‌کنندگان مشترک بود عامل تاثیرگذار بر پاسخ‌هایشان می‌دانستند. دانستن اینکه چیزی به‌سادگی یک استعاره می‌تواند بدون آنکه خودمان آگاه باشیم تا این حد بر استدلال ما تاثیرگذار باشد به این معنی است که باید در تصمیم‌گیری‌هایمان بسیار محتاطانه‌تر و آهسته‌تر عمل کنیم و بدانیم که تصمیم ما تا حد زیادی وابسته به قاب‌هایی است که از داخل آن به واقعیت نگاه می‌کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...