تریبون آزاد
چرا کلابهاوس درایران با استقبال روبهرو شد؟
احیای سنت گفتوگو
فرهنگ گفتوگو همواره یک فرهنگ عدالتخواهانه است که ضرورت وجود روابط متقارن و عادلانه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به عنوان بعد جداییناپذیر خود مدنظر قرار میدهد. گفتوگو به این معنای خاص بنابراین نه یک فرآیند صرفاً زبانی-بیانی است و نه یک روش تاکتیکی برای دستیابی یه یک هدف از پیش تعیینشده، بلکه یک شیوه بودن انسان در جهان است که مجموعه ارتباطات انسان را با جهان دربر گرفته و از کیفیتی ممتاز برخوردار میکند. صلحدوستی، عدالتخواهی، انساندوستی و جهانگرایی ابعاد تفکیکناپذیر چنین فرهنگی هستند.
مفهوم گفتوگو از دیرباز در ایران وجود داشته و به بیان دکتر شروین وکیلی دو پیشفرض و یک روش دارد. پیشفرضهایش این است که حقیقت به شکلی مطلق نزد هیچکس نیست و پارههای پراکندهاش نزد همگان یافت میشود. دومین پیشفرض آن است که همه سخنگویان از عقل برخوردارند و به همین خاطر نیروی عقلانی انسان را نفس ناطقه مینامیدهاند، یعنی کسی که درست سخن میگوید عقل سالمی هم دارد. روش برخاسته از این دو پیشفرض آن است که حقیقت در گفت و شنید و تبادل اندیشهها نمایان میشود. یعنی زبان در رفتوآمد میان یک شخص و دیگری حقیقت را نمایان میسازد، نه در شکلی انحصاری و نزد فردی خاص.
بر این اساس در دنیای امروز که شبکههای اجتماعی، خود را به عنوان محلی برای تبادل نظرات، اطلاعات و گفتوگو میان افراد مطرح کردهاند و مبنای شکلگیری ارتباط در آنها عموماً از طریق ارائه و اشتراک عکس، فیلم و متن است، شاید جای ارائه محتوای صوتی در این میان خالی باشد. کلابهاوس، اپلیکیشنی است که بر خلاف سایر شبکههای اجتماعی تنها میتوان از صوت برای برقراری ارتباط استفاده کرد. در این پلتفرم افراد میتوانند به طور زنده با یکدیگر صحبت کنند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.
کلابهاوس در آوریل سال ۲۰۲۰ به عنوان اپلیکیشنی اجتماعی راهاندازی و در اپاستور ارائه شد؛ دقیقاً در زمانی که شیوع کرونا روزبهروز افزایش مییافت و افراد بیشتری دورکار یا در قرنطینه بودند. این شبکه یک ماه بعد توانست ۱۰ میلیون دلار سرمایه اولیه جذب کند و با خرید دو میلیوندلاری سهام شرکت اندریسن هورویتس محبوبیت قابل توجهی بیابد. در مقطع یکساله پس از راهاندازی، این برنامه بیش از 10 میلیون کاربر هفتگی داشت که فقط با دعوتنامه برای کاربران سیستم عامل ios در دسترس بود. در این شبکه اتاقهایی مختلف با موضوعاتی گوناگون وجود دارد که همه اتفاقها در آن زنده و همزمان از طریق گفتوگو بین افراد رخ میدهد.
اما چگونه با وجود تحریم آیفون و عدم اطلاع دقیق از تعداد کاربران ایرانی میتوان متوجه محبوبیت این شبکه اجتماعی در میان ایرانیان شد. در اوایل فروردینماه سال 1400 با دعوت محمدجواد جهرمی، وزیر ارتباطات از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، او با حضور در یکی از رومهای کلابهاوس که در مورد همکاری چین و ایران بود، توانست در عرض چند ثانیه بیش از هزار کاربر به پروفایل خود اضافه کند و شرکتکنندگان در این اتاق از حدود ۱۰۰ نفر به نزدیک پنج هزار نفر رسیدند و نام این شبکه اجتماعی بر سر زبانها افتاد. اما قبل از آن نیز تقریباً از اواسط بهمنماه سال گذشته، استفاده از کلابهاوس در بین کاربران ایرانی داغ شد تا جاییکه دعوتنامههای حضور در کلابهاوس در پلتفرم آنلاین نیازمندی یعنی دیوار به قیمت بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسید. در ادامه به بررسی پیشینه فرهنگ گفتوگو در بین ایرانیان و شبکه اجتماعی نوظهور کلابهاوس که بر پایه گفتوگو طراحی شده است، پرداخته میشود و میزان محبوبیت این شبکه در آینده بررسی میشود.
فرهنگ گفتوگو در ایران از دیرباز تاکنون
فرهنگ گفتوگو به ویژه در سالهای گذشته بسیار مورد بحث قرار گرفته و این نشانه نیکو و خجستهای است بر اینکه تعصب و جمود فکری اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده و مردم به صورت یک مهارت و توانمندی به گفت و شنید مینگرند. کلمه گفتوگو شاید واژه مناسبی نباشد زیرا این کلمه طی هزار سال گذشته معنای امروزین خودش را نداشته است. گفتوگو از دو بخش (گفت + گو) تشکیل شده که هردو به گفتن دلالت میکنند، یعنی اتفاقاً خودِ کلمه مورد نظر «شنیدن» را که محور اصلی درک دیگری و رواداری است در خود ندارد. در زبان پارسی هم گفتوگو همین دلالت را داشته و دقیقاً هممعنا و همساختِ «قیلوقال» یا «جاروجنجال» بوده است. حافظ میگوید: «گفتگو آیین درویشی نبود / ورنه با تو ماجراها داشتیم». «ماجرا کردن» در قدیم زمانی رخ میداده که دو صوفی اختلافی با هم پیدا میکردهاند و در حضور استاد و شیخشان مینشستهاند و هرچه در دلشان میگذشته (ما+جرا) را بیان میکردهاند و به صلح و آشتی دست مییافتند. حافظ دارد میگوید درویشان اهل جار و جنجال (گفتوگو) نیستند، وگرنه باید با تو مجلس ماجرا ترتیب میدادم و دلخوریهایی را که دارم بیان میکردم. شاید کلمه دقیقتر در این مورد گفت و شنید باشد.
اگر ریزبینانه به موضوع پرداخته شود، مثالهایی از گفتوگو و اصطلاحاً انجمن سخن در ایران کهن وجود داشته است. به عقیده دکتر وکیلی، نخست آن که اولین اشارههای متنی در کل تاریخ جهان به بحث و مباحثه و قاعدهمند بودن گفتوگو در اوستا یافت میشود. در چندین جای اوستا این عبارت وجود دارد که پهلوانان و نامداران هنگام نیایش نزد خدایان و طلب درخواست از ایشان، پیروزمندی در دو عرصه میدان جنگ و انجمن سخن را طلب میکردند. یعنی دو میدان رویارویی اصلی در ایران باستان وجود داشته، یکی با زور در میدان نبرد به نتیجه میرسیده و دیگری در ساختی اجتماعی و نهادی که انجمن سخن نامیده میشده است. به گفته محققان این حوزه، این سنت ظاهراً پیش از زرتشت هم وجود داشته است. چون بخشهایی از یشتهای قدیم که این عبارتها در آن است، احتمالاً پیشازرتشتی است ولی با فرض وجود چنین سنتی در ایران باستان آیا فرهنگ گفتوگو در میان ایرانیان تداوم داشته است؟ جالب است که اتفاقاً این فرهنگ در تاریخ ایران تداوم داشته است. این تداوم را هم در خلقوخوی مردم و نهادهای آموزش سنتی ایران میتوان یافت که بر محور بحث و گفتوگو شکل گرفته و هم در متون فلسفی و عرفانی ایران و هم در روایتهای حماسی، اساطیری و داستانی ایران که اغلب در آن دو یا چند تن با هم گفتوگو میکنند. از منطقالطیر عطار گرفته تا مولانا، از رسالههای فراوانی از جمله به قلم زکریای رازی و ابنسینا که گفتوگوهای فلسفی و علمی جاری در مجلسهای بحث را ثبت کردهاند، حتی درباره دگراندیشان دینیِ کشتهشده مانند مانی و مزدک نیز داستان به همین شکل است. اما نکته در اینجاست که کشتن دگراندیشان در ایران بدون غلبه بر ایشان در میدان سخن ممکن نبوده و مشروعیتی نداشته است.
مانی، مزدک، حلاج، سهروردی و همچنین عینالقضات و دیگران همگی پیش از آن که ستمگرانه کشته شوند، در مجلس بحثی شرکت میکردهاند و ادعا میشده که در بحث شکست خوردهاند. فارغ از نتیجه حکم و آنچه در این مجلسهای بحث میگذشته، نکته در این است که اصولاً برگزاری چنین مجلسی و بحث و گفتوگو ضروری انگاشته میشده.
اما از منظری دیگر حدود این گفتوگو در تاریخ جامعه ایران شاید به شکل کلان شکل نگرفته است و آنجا که گفتوگو سوی انتقادی به جایگاه قدرت میگیرد با برخوردهایی خشونتآمیز روبهرو میشود. با بررسی سیر تاریخی جامعه ایران، میتوان این برداشت را داشت که جامعه ایران یک جامعه استبدادزده است و به گفته دکتر کاتوزیان که به استبداد شرقی اشاره میکنند، گفتوگوی انتقادی در جامعه ایران در حوزههای سیاست، فرهنگ، اقتصاد و هنر...، سنت دیرپایی ندارد و هرفردی هم که این شیوه زیست انتقادی را در پیش گرفته است تاوان سنگینی داده است.
اما ایران امروز آیا فنون گفتوگو و فرهنگ دیرینه انجمن سخن را حفظ کرده است؟ اگرچه آمار دقیقی در این باره در دسترس نیست اما اختلال در مکالمه امروز به شکلها و صورتهای متفاوتی فراگیر شده است و این جلوه جدیدش به موج تمدنی مدرن و شیوه خاص صورتبندی حقیقت در آن باز میگردد.
نبود فرهنگ گفتوگو، بحرانهای اجتماعی فراوانی را نیز در ایران امروز در پی داشته است. آمار بالای درگیریهای لفظی و فیزیکی در خیابانها، شمار بالای پروندههایی که به دلیل ضربوشتم و درگیری فیزیکی در قوه قضائیه وجود دارد، عدم گفتوگو و ارتباط دوطرفه میان مسوولان و مردم و همچنین افزایش آمار طلاق در ایران را شاید بتوان از تاثیرات نبود فرهنگ گفتوگو یا حداقل کمرنگ شدن این بینش در سالهای اخیر دانست.
بنابراین برای شکلگیری فرهنگ گفتوگو در جامعه ضرورت دارد این فرهنگ در نهاد خانواده، مدارس و دانشگاهها، نهادینه و هراس نقد و انتقاد رفع شود. گفتوگو کردن مسیری است که سبب میشود هرگونه نقد و انتقاد تبدیل به یک سنت شود و فضای روشنی تحقق یابد و طرفین گفتوگو تصور نکنند که با انتقاد موجودیت آنان زیر سوال میرود. در حقیقت برای توسعه فضای گفتوگو و اظهارنظرهای نقادانه شاید گام اول آموزش در نهاد خانواده باشد، به عبارت دیگر ضروری است فرهنگ گفتوگو ابتدا در خانوادهها شکل گیرد؛ این که در خانواده فقط یک نفر حرف اول و آخر را نزند بلکه برای هر تصمیمی گفتوگو و مشورت انجام شود زیرا در غیر این صورت فرزند خانواده زیست استبدادمنشانه را آموزش میبیند و در زندگی خود این شیوه را اجرا میکند و قائل به گفتوگو نخواهد بود. این شیوه گفتوگو ضروری است در مدارس نیز ادامه یابد و در گام بعدی در فضای جامعه نیز تحقق یابد یعنی زمانی که فرد از کودکی شیوههای گفتوگو را فرا میگیرد در سطح جامعه و در تعامل با دیگر افراد به راحتی دیدگاهها و نقدهای خود را مطرح کند. این زنجیره آموزش سبب میشود همه افراد به گفتوگو، نقد و نظر احترام بگذارند و شیوه زیست انتقادی در جامعه شکل بگیرد.
فرهنگ گفتوگو در تعبیری دیگر به معنای تلاش برای تصحیح ساختارهایی است که به تولید فقرو بیعدالتی اجتماعی منجر شده و انسانها را بهطور عینی در وضعیتی نابرابر قرار میدهند و امکان یک ارتباط گفتوگویی و احترامآمیز را از آنها سلب میکنند. فرهنگ گفتوگویی به این تعبیر تکلیفی است که تحقق آن مشروط به وجود عوامل متعددی است که عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را نیز دربر میگیرد.
کلابهاوس راهی برای افزایش ظرفیت گفتوگو؟
کلابهاوس در واقع یک برنامه گفتوگوی صوتی مخصوص آیفون است که در آن افراد میتوانند مکالمههای مختلف را میزبانی کرده و به آنها بپیوندند. با باز کردن برنامه، با فهرستی از «اتاقها» روبهرو میشوید که میتوانید به آنها ملحق شوید، یا میتوانید اتاق خود را ایجاد کنید. هر اتاق دارای یک موضوع متفاوت است که اغلب از سوی یک متخصص یا پیشگام در آن زمینه برگزار میشود. هیچ ویدئو، تصویر و متنی وجود ندارد و این محتوا فقط صوتی است. شاید شبیه قسمت زنده پادکست، هیچ چیز ذخیره نمیشود و قادر به پخش مجدد آن نخواهید بود.
این برنامه پس از پیوستن افراد مشهوری مانند دریک خواننده آمریکایی و ویرجیل ابلو به شهرت رسید. بر اساس مقاله نویسنده اخبار فناوری، وارش بالاجی، این برنامه اکنون میزبان 1 /10 میلیون کاربر است و گسترش چشمگیری یافته است و شامل میزبان محبوب پادکست و ستارههای رسانههای اجتماعی مانند لیندسی متسلار و سرنا کریجان است که از این پلتفورم برای میزبانی بحثهای خصوصی استفاده میکنند. انحصاری بودن کلابهاوس احساس امنیت و مکالمههای جالب را برای کاربران فراهم میسازد. ام سی هامر به دلیل میزبانی اتاقهای مربوط به ارزهای رمزپایه مشهور است، در حالی که کوین هارت در مورد بحث حتی در مورد طنز و شوخطبعی شهرت دارد. به لطف زودگذر بودن این فرم، برخلاف لایو اینستاگرام، افراد مشهور لازم نیست از این ترس داشته باشند که هرچه در کلابهاوس میگویند خبر اصلی شود.مدیرعامل کلابهاوس، پل دیویدسون گفته است که این برنامه در نهایت برای همه از جمله کاربران اندروید ارائه خواهد شد.
در این فرآیند، کلابهاوس بحثهایی در مورد اینکه آیا داده صوتی موج بعدی رسانههای اجتماعی است یا خیر، ایجاد کرده است. در هزاران اتاق گفتوگوی روزانه، کاربران کلابهاوس مکالمههایی بدون محدودیت درباره موضوعات مختلفی از جمله اخترفیزیک، ژئوپولیتیک، نمایشهای عجیب و غریب در بالیوود و حتی شعرهای کیهانی انجام دادهاند.دیو مورین، که بیش از یک دهه پیش شبکه اجتماعی پث را تاسیس و همچنین در کلابهاوس سرمایهگذاری کرده است، میگوید: «این یک تغییر اساسی در نحوه کار در اینترنت اجتماعی است. من معتقدم که این یک فصل جدید است.» نکته جالب در مورد این شبکه اجتماعی این است که در واقع افراد میتوانند به راحتی مانند یک دورهمی دوستانه آزادانه با یکدیگر در خصوص موضوعات مختلف صحبت کنند، هیچ چیز ذخیره نمیشود و موضوعات بحث میتواند آنقدر متفاوت باشد که علاقهمندان بتوانند افرادی را بیابند که در موضوعات کمتر پرداختهشده در رسانههای دیگر مانند موضوعات اخترکیهانی یا تحلیلهای اتفاقات خاص با آنها گفتوگو کنند. اگرچه این فضاهای گفتمان در جوامعی که هرگونه صدای مخالف را سرکوب میکنند نمیتواند آینده درخشانی داشته باشد. همانطور که در چین شبکههای اجتماعی تحت نظارت مستقیم حزب کمونیست چین قرار دارد که پیشرفت و توسعه اینترنت و شبکهها در این کشور را کنترل و سانسور شدید میکنند، برنامه کلابهاوس نیز از این سانسور در امان نماند. از اینرو پیشبینی اینکه رسانههای گفتمانمحور مانند کلابهاوس تا چه اندازه میتوانند بر افزایش ظرفیت گفتمان بین افراد بیفزایند تا حدودی به عملکرد آن دولت و البته استقبال جامعه برمیگردد. این اپلیکیشن در حال حاضر در ایران فیلتر نیست و برخی از شخصیتهای سیاسی نیز در آن حساب کاربری ایجاد کردهاند. از جمله بحثهای داغ در این شبکه، موضوع سند قرارداد همکاری ایران و چین بود که محمدجواد ظریف در یک اتاق گفتوگو به دفاع از آن پرداخت. اگرچه گفتوگو در هر شکل و حالتی اعم از موضوعات سیاسی، طنز یا اجتماعی میتواند سبب افزایش ظرفیت انتقادی افراد و کاهش تعصبات شود اما کلابهاوس به نظر میرسد در ایران رویه دیگری در پیش گرفته است. استفاده از لهجههای خاص، رومهای ناسیونالیستی، رومهای سیاسی یا رومهای ساکت، همگی زوایای مختلف یک پدیده هستند که نشان میدهد حتی از ظرفیت استفاده از این فضای گفتمان به خوبی استفاده نمیشود. البته این اتفاقات تنها مربوط به کاربران ایرانی نیست همانطور که کیمبرلی آلیس محقق آمریکایی-آفریقایی در دانشگاه کارنگی ملون، که کارگاههای آموزشی در زمینه امنیت دیجیتال را مدیریت میکند، میگوید او در اتاقهای کلابهاوس بوده است که در ظاهر به نظر میرسید افراد مشاوره مالی میدهند، اما در واقع «بازاریابی چندسطحی» انجام میدهند. وی گفت: «برخی میخواهند شما را مربی کنند و برای دورههای خود از شما پول بگیرند.» این مشکل در مقایسه با اینفلوئنسرهای اینستاگرامی یا افرادی که در اینستاگرام تبلیغات میکنند کمی پیچیدهتر است، زیرا در کلابهاوس این فضای گفتمان، امکان کلاهبرداری را افزایش میدهد، اگرچه آقای دیویدسون در بحث در مورد کلابهاوس، گفت که این شرکت قوانین صریحی در مورد انتشار اطلاعات نادرست، سخنان نفرتافکن، فحاشی و قلدری دارد.در نهایت نکتهای که باید در نظر گرفت این است که این فضای گفتمان، مانند یک جامعه هم شامل گفتوگوهای خیابانی و عامیانه میشود و هم شامل گفتوگوهای رسمی یا رسانهای. از اینرو نمیتوان تفکیک دقیقی میان مکالمات قائل شد و در نهایت این شخص است که انتخاب میکند کدام روم یا کدام شبکه انسانی را برای مکالمه و گفتوگو انتخاب کند و تا چه میزان اطلاعات رد و بدلشده را باور کند یا از آن تاثیر بپذیرد.