گذرگاه منافع ملی
نقشه راه دیپلماسی و اقتصاد پس از ترور سردار سلیمانی چگونه ترسیم میشود؟
ترور سردار قاسم سلیمانی و تحولات پس از آن را میتوان نقطه عطفی در مقطع کنونی کشور دانست که از چند جهت بر آینده ایران اثر میگذارد. نخست از این نظر که باعث شده گزینه دیپلماسی میان ایران و آمریکا تا مدتها کنار گذاشته شود. این مساله با متوقف شدن اجرای تعهدات ایران در برجام -که هفته گذشته اعلام شد- رنگ و بوی جدیتری هم به خود گرفته و حالا میتوان گفت سیاست خارجی ایران وارد یک دوره جدید شده است.
در عین حال شکی نیست که وضعیت اقتصادی فعلی ایران که نارضایتی بخشی از جامعه را به دنبال داشته، پایه و اساس بخشی از فشارهای آمریکا به ایران بوده است. در شرایط موجود حتماً مسائل ایران از سوی چند اقتصاددان آمریکایی رصد میشود و آنها وقتی رویکردهای برهمزننده عدم تعادلهای اقتصاد کلان را از سمت سیاستگذاری مشاهده میکنند به اثربخشی سیاستهای خود امیدوار میشوند. اخیراً «ری تکیه» از تحلیلگران مطرح اوضاع ایران در وبگاه «شورای روابط خارجی آمریکا» گفته: به احتمال زیاد ایران به دلیل وضعیت اقتصادی خود و سابقه اعتراضهای آبان که آن هم عمدتاً ریشه اقتصادی دارد نمیتواند وارد جنگ شود و البته بعید است حمله نامتقارن اثرگذاری را هم صورت دهد؛ روال نه جنگ نه مذاکره ادامه خواهد داشت. به این ترتیب واضح است که اقتصاد به پاشنهآشیل کشور تبدیل شده و آمریکا از همین زاویه به کشور آسیب وارد کرده است.
در پرونده ویژه این هفته «تجارت فردا» میخواهیم ببینیم حالا که تهران رسماً مذاکرات را کنار گذاشته و عملاً از برجام خارج شده، چه الزاماتی را در حوزه سیاست خارجی باید رعایت کند تا کشور از خطرات امنیتی پیش رو در امان بماند؟ همچنین در حوزه اقتصاد چه سیاستی باید در پیش گرفت تا آمریکا نتواند از آن به عنوان یک نقطه آسیبپذیر برای ضربه زدن به ایران استفاده کند؟