ضد اصلاحات
چه کسانی از تغییر میترسند؟
آغاز هرچه سریعتر اصلاحات ساختاری اقتصادی، پایان دادن به دخالت گسترده و فزاینده دولت در اقتصاد، دست کشیدن از سرکوب قیمتها و تن دادن به قواعد اقتصاد بازار آزاد نسخهای است که اغلب کارشناسان اقتصادی بهویژه در سالهای اخیر بارها و بارها برای خروج اقتصاد ایران از وضعیت بحرانزده کنونی تجویز کردهاند. اما سیاستگذار همچنان از برداشتن کوچکترین گامی در جهت اجرای این نسخه طفره میرود. به خاطر این قصور یا تقصیر انگشت اتهام همیشه متوجه دولت و قوای حاکمه بوده است، اما آیا تنها مقصران ادامه وضعیت موجود سیاستگذاران هستند؟
به نظر میرسد وضعیت موجود یک تعادل هرچند بد اما پایدار است که بر هم زدن آن به معنای به خطر افتادن منافع گستردهای است که طی دههها نه فقط برای سیاستگذاران بلکه برای بازیگران متعدد این عرصه فراهم شده است. بر این اساس سه گروه در برابر هرگونه اصلاح ساختاری در اقتصاد مقاومت میکنند؛ گروه اول سیاستمدارانی هستند که تنها در کوران انتخابات وعده اصلاح ساختار میدهند اما در اصل برای ماندن در قدرت، مدافع وضع موجود هستند و هیچ ریسکی را متقبل نمیشوند. گروه دوم آن بخش از جامعه هستند که منتفع این وضع هستند و رفاه خود را در تداوم آن میبینند و معمولاً رای خود را بر مبنای «نه» به صندوق میریزند و به کسی رای میدهند که تعادل موجود را حفظ کند. گروه سوم را بوروکراتهایی تشکیل میدهند که بهبود کیفیت سیاستگذاری و اصلاحات اقتصادی، آینده کاریشان را به خطر میاندازد و زمانی که بر حسب اتفاق دولتی بخواهد از طریق اصلاحات ساختاری، تعادل موجود را به هم بزند، در عمل اجازه نمیدهند این عزم به عمل تبدیل شود.
پرونده ویژه این هفته «تجارت فردا» تلاشی است برای بررسی ریشههای همپیمانی سیاستگذاران، شهرنشینان مرفه و بوروکراتها برای حفظ وضع موجود و انگیزههای هر کدام از این گروهها برای حمایت از یکدیگر و ممانعت از تحقق اصلاحات اقتصادی.