زمستان تعیینکننده
اهمیت تغییرات فصلی آبوهوا در اقتصاد
چینوا آچهبه (Chinua Achebe) در رمان «چیزها فرومیپاشند» که داستان آن در نیجریه قرن 19 اتفاق میافتد، چنین مینویسد: «الان باران واقعاً میبارد. آنقدر شدید و پشت سرهم که حتی جادوگر بارانساز روستا هم گردن نمیگیرد. او نمیتواند باران را متوقف کند، درست همانطور که در قلب فصل خشک هم نتوانست به باریدن باران کمک کند.» در اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی از آن نوع که در رمان آچهبه آمده است چرخه اقتصادی و آبوهوا هماهنگ با یکدیگر حرکت میکنند. هرگاه باران در زمان مناسب ببارد محصول فراوان است و اقتصاد شکوفا میشود. در مقابل، خشکسالی خطر گرسنگی و مرگ را به همراه میآورد. جادوگر بارانساز درست همانند بانک مرکزی عصر مدرن تلاش میکند چرخه کسبوکار را معتدل کند. اما در نهایت این قدرت طبیعت است که نتایج را تعیین میکند.
بحران انرژی اروپا دوران اقتصاد مبتنی بر آبوهوا را بازگردانده است. این بحران به ما یادآوری میکند که با وجود تمام پیشرفتهای فناوری، حتی اقتصادهای ثروتمند هم باید به سخاوتمندی طبیعت متکی باشند. اقتصاددانان، تامینکنندگان مالی و سیاستگذاران اروپا همگی به دقت پیشبینیهای آبوهوا را رصد میکنند. یک زمستان ملایم مایه آرامش خواهد بود و برای گرم نگه داشتن خانهها نیازی نیست گاز زیادی سوزانده شود. اگر دمای هوا خیلی پایین نیاید قیمت انرژی سقوط میکند و رشد اقتصادی تقویت میشود. برعکس یک زمستان یخبندان بیچارگی به بار میآورد؛ میلیونها نفر به ورطه فقر کشیده میشوند؛ فشارهای تورمی افزایش مییابد و صنایع به تعطیلی کشیده میشوند.
سوختهای فسیلی در ابتدا به اقتصادهای آزاد وعده رهایی از تلاطمات فصلی طبیعت را میدادند. نیروی خورشید در غلات، احشام و گیاهان ذخیره میشود و انسانها میتوانند با چوب آتش برپا کنند اما به جای آن به سوزاندن زغالسنگ روی آوردند و نیروی خورشید دوران ماقبل تاریخی نهفته در آن را آزاد کردند. استفاده از سوختهای فسیلی امکان ذخیرهسازی، انتقال و آزادسازی انرژی در زمانهای لازم را فراهم کرد. آنها نیروی خورشید را در اختیار انسان قرار دادند که هر زمان اراده کند به آن دسترسی داشته باشد.
ان کاسموئل، تاریخنویس اقتصادی با ارزیابی زمان گریز مناطق از اقتصادهای وابسته به تحولات فصلی گسترش انقلاب صنعتی در انگلستان را بررسی کرد. گواهیهای ازدواجهای کلیسایی نقطه زمانی را نشان میدهند که در آن کارگران از فرازوفرودهای طبیعت رها میشوند و زندگی خود را به صدای زنگ کارخانهها پیوند میزنند. تا قبل از صنعتی شدن ازدواجها در مناطق کمارتفاع اغلب در زمستان و پس از فصل برداشت محصول اتفاق میافتاد. در مناطق مرتفع ازدواج به فصل تابستان و پس از فصل برهآوری گوسفندان موکول میشد. پس از دوران صنعتی این نوع ازدواجهای وابسته به منطقه و فصول ناپدید شدند. این نشانهای دال بر آن بود که کدام بخشهای انگلستان اول تکنیکهای تولید مبتنی بر سوختهای فسیلی را پذیرفتند.
اکنون با گذشت چندصد سال وابستگی به فصول به بریتانیا و دیگر نقاط انگلستان بازمیگردد، در حالی که این قاره تلاش دارد خود را از وابستگی به گاز روسیه برهاند. بخشی از دلایل این بازگشت فیزیکی است. انتقال و ذخیرهسازی گاز طبیعی بسیار دشوارتر از زغالسنگ یا نفت مایع است. در گذشته، اروپا از فراوانی گاز لولهکشیشده از روسیه نفع میبرد و همزمان گاز طبیعی مایعشده از خارج با کشتی به آنجا انتقال مییافت. اکنون عرضه کاهش یافته و اروپاییان باید به محموله کشتیها اتکا کنند. تاسیسات ذخیرهسازی اروپا تا 90 درصد پر شدهاند و پر کردن آخرین فضای خالی هزینه زیادی دارد چون باید گاز تحت فشار زیادی نگه داشته شود. محدودیت عرضه بدان معناست که تغییرات تقاضا بهای انرژی را تعیین میکند و آبوهوا مهمترین عامل (نامشخص) تعیینکننده تقاضاست.
پاییز اروپا را از بدترین وضعیت دور کرد. این قاره گرمترین ماه اکتبر در تاریخ را پشت سر گذاشت. در نتیجه بهای یک واحد گاز در تاسیسات انتقال هلند که بهای معیار در قاره محسوب میشود به حدود 100 یورو در هر مگاواتساعت رسید که نصف بهای آن در ماه سپتامبر بود. اما اکنون زمستان خود را به رخ میکشد. اولین برف در آلمان بارید. از گذشته، بین تقاضای گاز و دمای هوا یک رابطه نسبتاً خطی دیده میشد. هرچه هوا سردتر باشد به گاز بیشتری نیاز است. امسال اوضاع اندکی پیچیدهتر شده است. سیستمهای گرمایش منازل بیشتر از زمانهای عادی خاموش ماندهاند. فروش پتو رو به افزایش است. مردم به خاطر مقاومت در برابر ولادیمیر پوتین حاضرند لباس گرم بیشتری بپوشند.
بحران گاز تنها دلیل تمرکز بیشتر بر آبوهوا نیست. انرژیهای تجدیدپذیر در مقایسه با گذشته سهم بیشتری در تامین انرژی اروپا دارند و این مشکل پیش میآید که اگر باد نوزد یا خورشید نتابد چه باید کرد. امسال برق آبی هم مشکلی برای اروپا بود. تابستان داغ سدها و رودخانههای منتهی به آنها را خشکانید. بهبود و سرمایهگذاری در روشهای ذخیره برق به صورت باتری، هیدروژن یا دیگر تکنیکها میتواند در آینده این تلاطمات را کمتر کند. با وجود این قاره اروپا تا سالها یا حتی دههها باید همچنان با نگرانی به آسمان نگاه کند.
در غیاب فرآیند گذار به اشکال سبز انرژی، آبوهوا همچنان نقش بزرگی در اقتصاد خواهد داشت. گرم شدن سیاره زمین تناوب و شدت رویدادهایی از قبیل موج گرما در تابستان اروپا یا سیلهای مهیب در پاکستان را بالا میبرد. این رویدادها تکانههایی واقعی برای اقتصاد هستند. آنها عواملی خارجی هستند که ظرفیت بهرهوری را پایین میآورند و به این ترتیب به تورم و بیکاری بالاتر دامن میزنند.
برخورد با این تهدید دوگانه برای بانکداران مرکزی دشوارتر از مقابله با رکودهایی است که از تغییرات در اعتماد کسبوکارها یا از بحرانهای مالی نشات میگیرند. اگر سیاست بیش از حد انقباضی شود رکود تشدید خواهد شد و اگر سیاست کمتر از حد لازم انقباضی باشد تورم از کنترل خارج میشود. طبق تحلیلی که صندوق بینالمللی پول درباره کشورهای جزیرهای اقیانوسیه و کارائیب انجام داد کشورهایی که آسیبپذیری بیشتری در برابر فجایع طبیعی دارند سالانه یک درصد کمتر رشد میکنند و بدهی آنها بیشتر میشود. تغییرات اقلیمی این روند را تشدید میکند. بنابراین بازگشت به اقتصاد متکی به آبوهوا باعث میشود برخی بانکداران مرکزی به جادوگران بارانساز شبیه شوند. آنها تلاش میکنند رسوم قدیمی را به جای آورند و خواستار فداکاریهای بیشتر هستند بدون آنکه ظرفیت زیادی برای اثرگذاری بر آبوهوای اقتصاد داشته باشند.