تاریخ انتشار:
سود چندمیلیاردی بانکها در نتیجه فعالیت در بازار آلومینیوم
دستکاری در بازار فلزات
صدها میلیون بار در روز مردم آمریکا برای رفع تشنگی خود قوطیهای آلومینیومی سودا یا انواع آبمیوهها را باز میکنند و هر بار که این کار را انجام میدهند، پول بیشتری میپردازند. اما دلیل این مساله را میتوان در انبارهای آلومینیوم شرکت گلدمن ساکس و شرکتهای زیرمجموعه آن که در شهر دیترویت آمریکا قرار دارد جستوجو کرد.
بررسیها نشان میدهد تنها یکدهم سنت از قیمت خرید یک بطری آلومینیومی به این فعالیت شرکت گلدمن ساکس و دیگر شرکتهای فعال در این حوزه بازمیگردد اما اگر این عدد کوچک را در 90 میلیارد بطری آلومینیومی که هرساله در آمریکا استفاده میشود، ضرب کنیم و مجموع آلومینیوم استفادهشده در تولید انواع خودروها و وسایل الکترونیکی و حتی استفادهشده در بخشهایی از خانه را به آن اضافه کنیم متوجه میشویم که این فعالیت گلدمن ساکس طی سه سال گذشته پنج میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا یا به تعبیر بهتر به مردم آمریکا هزینه وارد کرده است.
قیمت تورمی آلومینیوم تنها یکی از راههایی است که والاستریت با استناد به آن توانسته بدنه مالی خود را تقویت کند و سرمایه مورد نیاز کاهش قیمت انواع کالاهای خام دیگر در بازارهای مصرف جهانی را تامین کند. در گزارش مالی وزارت صنعت آمریکا در سال گذشته آمده است: در واقع هزینه این تحولات مثبت را که موجب تنزل قیمت انواع فلزات در بازارهای کالایی دیگر شده است مصرفکنندگان نهایی آلومینیوم در کشور آمریکا میپردازند.
البته دستکاری در بازارهای کالایی توسط بانکهای آمریکایی مساله تازهای نیست. مطالعات نشان میدهد بانکهای بزرگ آمریکا از قبیل بانک گلدمن ساکس و جیپی مورگان و حتی مورگان استنلی در سالهای اخیر با دستکاری در بازارهای نفت و گندم و پنبه و قهوه میلیاردها دلار سود به دست آوردند. این سودآوری بیشتر برای نظام بانکی آمریکا در شرایطی اتفاق افتاده است که مردم هر بار برای پر کردن باک بنزین خودرو خود هزینه بیشتری پرداخت کردند و هر بار که لامپی را در خانه خود روشن کردند هزینهای بیشتر از دور قبل پرداختند. در سال 2012 میلادی مقامات دولتی آمریکا سه بانک بزرگ این کشور را متهم کردند که با مداخله در بازارهای کالا زمینه را برای رشد قیمت آنها و در کنار آن افزایش درآمد و سودآوری خود فراهم کردند. از جمله این بانکهای بزرگ که به دلیل حجم بالای فعالیت اقتصادی آنها و نقشی که در تامین نیازهای شبکه مالی کشور دارند امکان برخورد جدی و قضایی با آنها وجود ندارد، بانک جیپی مورگان است که به دستکاری در بازار برق آمریکا متهم شده است و زمینه را برای بیشتر شدن هزینه برق مصرفکنندگان این کشور فراهم کرده است.
بانکهای بزرگ آمریکا با کمک گرفتن از قانونهای تصویبشده توسط کنگره و معافیتهای مالیاتی کلان که توسط دولت مصوب و اجرا شده است توانستند حجم بالایی از زیرساختهای صنعتی را احداث کنند که این زیرساختها برای انبار کردن کالاهای خام و انتقال آنها در زمان مقتضی به بازارهای مصرف استفاده میشود. این زیرساختها شامل خطوط لوله انتقال نفت و پالایشگاه در اکلاهمای آمریکا و لوییزیانا و تگزاس است که میتواند با حجمی بالغ بر 100 تانکر نفتی، نفت را از دریا به دیگر کشورهای دنیا صادر کند یا شرکتهایی که در بنادر مختلف آمریکا کار میکنند و کنترل بازارهای کالایی را بر عهده دارند. این شرکتها هم زیرمجموعه بانکهای بزرگی هستند که با دستکاری در بازارهای کالایی به نفع خود اقدام به افزایش قیمتها میکنند.
دستکاری بانکهای آمریکا در بازار کالا
در مورد بازار آلومینیوم بانک گلدمن ساکس اقدام به خرید شرکت خدمات تجاری بینالمللی مترو کرده است. این شرکت خدماتی یکی از بزرگترین انبارهای فلزات در کشور آمریکا را دارد و یکچهارم از مجموع آلومینیوم عرضهشده در بازار مصرف آمریکا در انبارهای شرکت خدمات تجارت بینالمللی مترو که در شهر دیترویت واقع شده است نگهداری میشود. قبل از اینکه گلدمن شرکت بینالمللی مترو را خریداری کند، مصرفکنندگان انبارها به طور متوسط شش هفته منتظر میماندند تا خریدهای آنها که در انبار نگهداری شده بود به کارخانهها منتقل شود. اما از سه سال قبل که گلدمن اقدام به خرید این مجموعه از انبارها کرده است مدت زمان انتظار برای این پروسه 20 برابر شد و هماکنون هر مصرفکننده انبار باید برای ترخیص خریدهایش بیشتر از 16 ماه منتظر باشد. این آمار توسط وزارت صنایع آمریکا ارائه شده است. هر چه مدت نگهداری آلومینیوم در انبارهای گلدمن بیشتر باشد قیمت تمامشده آلومینیوم برای مصرفکنندگان سراسر کشور بیشتر میشود و قیمت در بازار اسپات هم سیر صعودی به خود میگیرد. این افزایش قیمت به اندازهای ملموس است که شرکتهایی از قبیل کوکاکولا که خریدار عمده آلومینیوم
برای مصرف قوطی نوشیدنیها هستند از انبارهای گلدمن آلومینیوم نمیخرند. اگرچه تاخیر در عرضه آلومینیوم توسط گلدمن سبب میشود کل آلومینیوم موجود در بازار با قیمت بیشتری به فروش برسد ولی نرخ رشد افزایش آلومینیوم موجود در انبارهای گلدمن بیشتر از آلومینیومهای نگهداریشده در دیگر انبارهای کشور است.
اما مقامات گلدمن ساکس این آمارها را نادرست میدانند و بر این باورند که مطابق با استانداردهای بینالمللی صنعت فعالیت میکنند. استانداردهایی که توسط بازار فلزات لندن تدوین شده است و این تاخیر آنها در عرضه کالاهای انبارشده به بازار مصرف که به دلیل حجم بالای فعالیت انبارهاست بر خلاف هیچ یک از قوانین داخلی و بینالمللی بازار فلزات نیست و اثری روی قیمت محصول در بازار یا سودآوری خود شرکت گلدمن ندارد. شرکت بینالمللی مترو هم که از نظر دادن در این زمینه امتناع کرده است پیشتر در پاسخ به این سوال که چرا مدت زمان لازم برای ترخیص کالاها از انبارهای گلدمن اینقدر زیاد است، مشکل را در بخشهای زیرساختی و تجهیزاتی عنوان کرده است. مقامات این شرکت کم بودن تعداد کامیونها و تجهیزات لازم برای بارگیری و زمانبر بودن کارهای اداری ضروری برای ترخیص کالا را علت اصلی این تاخیر بیان کردهاند. البته مصاحبه با شماری از افراد شاغل در شرکت بینالمللی مترو و صحبت کردن با افراد آگاهی که تمایلی به فاش شدن نام و سمتشان در شرکت نداشتهاند، نشان داد تاخیر در ترخیص کالاها از انبار و افزایش مدت زمان انتظار برای این ترخیص، بخشی از استراتژی شرکت
است و باعث رشد سودآوری گلدمن از محل انبارها میشود.
شرکت بینالمللی مترو 5/1 میلیون تن آلومینیوم را در انبارهای شهر دیترویت نگهداری میکند اما قوانین صنعتی اجازه نمیدهد تمامی این حجم از آلومینیوم برای مدت طولانی در انبار باقی بمانند. طبق این قانون حداقل باید سه هزار تن از این فلزات در روز از انبار خارج شوند. اما مطالعات نشان میدهد همین حجم اندک آلومینیوم که هر روز از انبارهای گلدمن خارج میشود هم به بازارهای مصرف راه پیدا نمیکند، بلکه از یک مجموعه انبار به مجموعه انبار دیگری منتقل میشود. از طرفی شرکت بینالمللی مترو به ازای هر روز نگهداری فلزات در انبارها اجاره دریافت میکند بنابراین هرچه صفهای انتظار برای ترخیص کالاها از انبار طولانیتر باشد و مدت زمان لازم برای ترخیص هم بیشتر شود، سودآوری شرکت گلدمن هم افزایش پیدا میکند. همچنین از آنجا که هزینههای انبارداری یکی از اجزای بسیار مهم سازنده هزینه تمامشده تولید هستند، قیمت آلومینیومی که از انبارهای گلدمن ترخیص میشود، بیشتر است. همچنین این هزینه مازاد ناشی از افزایش هزینه انبارداری به صورت یک حاشیهای به قیمت اسپات آلومینیوم در بازار جهانی اضافه میشود و در نتیجه تمامی مصرفکنندگان آلومینیوم در دنیا
باید برای تامین نیاز خود هزینه بیشتری بپردازند.
تحلیلگران صنعت آلومینیوم بر این باورند که افزایش مدت زمان انتظار برای ترخیص کالاها از انبارهای شرکت بینالمللی مترو که متعلق به شرکت گلدمن است عامل اصلی دو برابر شدن قیمت اسپات آلومینیوم در بازار جهانی در فاصله سالهای 2010 میلادی تاکنون است. این سیاست نادرست اقتصادی که توسط گلدمن اجرا میشود سبب شد تا هزینه تمامشده برای خرید 35 پوند آلومینیوم که در ساخت هزار قوطی نوشیدنی استفاده میشود دو دلار رشد کند و یا اینکه هزینه تمامشده 200 پوند آلومینیومی که در هر خودرو تولیدی آمریکا استفاده میشود 12 دلار افزایش یابد.
مقامات شرکت بینالمللی مترو میگویند آنها به نیروهای بازار عکسالعمل نشان میدهند و در وبسایت رسمی شرکت هم نوشته شده است که نقش آنها کنار هم جمع کردن تولیدکنندگان فلزات و تاجران بازارهای فلزی و مصرفکنندگان آن است. در ادامه این بخش در وبسایت رسمی شرکت بینالمللی مترو آمده است که آنها تلاش میکنند تا مبادله به صورت پویا انجام شود و فضایی باثبات در بازارهای فلزی ایجاد شود و باقی بماند.
اما بازار تبادلات فلزی لندن که 719 انبار در سراسر دنیا دارد هیچ گاه نقش آربیتراژی در بازار فلزات بازی نکرده است و تنها یک درصد از اجاره انبارهایش در سراسر دنیا را به عنوان درآمد دریافت میکند. تا سال گذشته این انبارها تحت مالکیت مشترک گلدمن و بارکلیز و سیتی گروپ بود و بخش زیادی از قوانین آنها توسط کمیته انبارهای بازار مبادلات لندن تدوین میشد که اعضای آنها مدیران بانکهای مختلف و شرکتهای بازرگانی فلزات و شرکتهای انبارداری بودند. در سال گذشته این مجموعه انبارها به گروهی از سرمایهگذاران کشور هنگکنگ فروخته شد و در این ماه قرار است قوانین تازهای برای کار انبارها تدوین شود. قوانینی که از آوریل سال 2014 میلادی در سراسر دنیا اجرا خواهد شد و اجرای آن میتواند به شرکت بینالمللی مترو که نقش دلالی برای افزایش حاشیه سود خود در بازار را ایفا میکند ضربه بزرگی وارد کند.
اما راهی هم برای مقابله با این دستکاریهای غیراصولی در بازارهای فلزی وجود دارد. اگر بورد فدرالرزرو آمریکا تصمیم بگیرد قانون معافیت مالیاتی شرکتها و موسسات بزرگ مالی را که در بخشهای زیرساختی فعالیت میکنند تمدید نکند، بانکهایی مانند گلدمن ساکس و مورگان استنلی از سرمایهگذاری کلان در بازارهای غیرمالی خارج میشوند و این بازارها به اهل فن واگذار میشود.
اما تنها بازار آلومینیوم آمریکا نیست که در نتیجه این سیاستهای نادرست اقتصادی با مشکل مواجه شده است. در ماههای اخیر بانکهای والاستریت تمرکز اصلی خود را روی مس گذاشتند و بعد از مدتها لابی کردن و مذاکره با مراجع قدرت موفق شدند اجازه خرید 80 درصد از مس موجود در بازار آمریکا را توسط سه بانک جی پی مورگان چیس، گلدمن و بلک راک دریافت کنند. اجازهای که میتواند بازار مس را هم مانند بازار آلومینیوم با بحران روبهرو کند.
بررسیهای نیویورک تایمز نشان داده است شرکت گلدمن در نظر دارد از ابتدای سال 2014 میلادی انبار کردن مس را در انبارهای دیترویت آغاز کند و دیگر بانکها هم به تدریج بعد از گلدمن این کار را را آغاز میکنند و این داستانی تازه برای رشد درآمد و سودآوری بانکهای بزرگ آمریکا و رشد هزینههای زندگی مردمی است که مصرفکننده این فلزات هستند.
بانکها به عنوان بازرگان
در بیشتر سالهای قرن گذشته کنگره تلاش کرد دیواری بین بانکداری و تجارت بکشد و فعالان هر حوزه را از مداخله در حوزه دیگر منع کند. در این سالها به بانکها اجازه داده نمیشد تا داراییهای غیرمالی داشته باشند و بازرگانان از تملک داراییهای مالی منع میشدند. این قانون به منظور کاهش ریسکهای اقتصادی و حمایت از پساندازکنندگان در نظام بانکی آمریکا وضع شده بود. در دهه 1950 میلادی کنگره قوانین را سختتر کرد و حضور هر موسسه مالی در عرصه تجاری به طور کامل ممنوع بود ولی در اویل دهه 1980 میلادی رویکرد کنگره در این زمینه کاملاً تغییر کرد. این تغییر در نظام قانونی آمریکا به گونهای بود که شاهد حضور گسترده برخی از بانکها در بازارهای کالایی بودیم و برخی از بانکها به بازرگانانی فعال تبدیل شده بودند.
در همین زمان بود که بانکهایی از قبیل گلدمن ساکس و جیپیمورگان فرصت یافتند تا با خرید شرکتهای فعال در عرصه تولید و تجارت نفت و فرآوردههای نفتی وارد عرصههای غیرمالی شوند و این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه به تدریج حضور این بانکهای بزرگ نهتنها در بازار تجارت نفت بلکه بازارهای تجاری دیگر کالاها هم دیده شد. طی دهه 1990 میلادی محدودیتهای دیگر هم از بین رفت و در همین سالها بود که شاهد تبدیل شدن موسسات مالی بزرگ به شرکتهای فعال در عرصه انبارداری و حمل و نقل انواع کالاها بودیم.
طی یک دهه گذشته تعداد زیادی از بانکها و موسسات مالی در آمریکا موفق شدند تاییدیه فدرالرزرو را برای خرید کالاهای فیزیکی و تجارت انواع کالاهای سرمایهای بگیرند و در واقع حیطه کاری خود را توسعه دهند. در این زمان بود که بانکهایی از قبیل گلدمن ساکس دیگر به عنوان یک موسسه مالی شناخته نمیشدند بلکه شرکتهایی بودند که یکی از حوزههای کاری آنها فعالیتهای مالی و بانکداری بود.
بانک جیپیمورگان مدارکی از سالهای آغازین دهه 1990 میلادی در اختیار دارد که روند دریافت تاییدیه از فدرالرزرو برای توسعه حوزه کاری بانکها به عرصههای تجاری را نشان میدهد، و در این مدارک در مورد شرایطی که تحت آن به بانکها اجازه توسعه حوزه کاری داده میشد هم بخشهایی دیده میشود. طبق این مدارک بانکها در صورتی میتوانند در حوزههای تجاری فعال شوند که هیچ خطری به نظام بانکی و وظایف بانکداری آنها وارد نشود و منافع قابل توجهی هم برای عموم جامعه ایجاد کند. مثلاً حضور آنها در بازارهای کالایی سبب افزایش سطح رقابت در بازار، آرامتر شدن بازارهای کالا و افزایش بهرهوری در این بازارها شود و عملکرد مالی بانکها هم رشد کند. طبق این مدارک اگر نتیجه حضور بانکها در عرصه تجاری ایجاد رقابت ناعادلانه یا برخورد خواستهها و یا بحرانهای بانکی باشد، بانک و موسسه مالی باید از این عرصه خارج شود و تنها و تنها به وظیفه بانکداری خود بپردازد.
بانکها با کنترل کردن انبارها و خطوط لوله و بنادر سهم بزرگی از بازارهای تجاری دنیا را در اختیار خود دارند و سود زیادی به دست میآورند. از طرفی حضور فعال آنها در این بازارها به آنها دید کافی و صحیح در مورد زمان درست ورود به عرصه تجارت انواع کالاهای خام از قبیل فلزات را میدهد و همین مساله سبب میشود نسبت به دیگر بازرگانان فعال در این عرصه بیشتر سودآوری داشته باشند. جیسون شنکر رئیس و اقتصاددان ارشد مرکز مطالعات اقتصادی پرستیژ اقتصادی در استین تگزاس در این مورد میگوید: در دنیای تجارت ارزش اطلاعات خیلی بیشتر از ارزش پول است و تنها راه کسب اطلاعات صحیح و در زمان مناسب این است که در بازار حضور فیزیکی داشته باشی و تمامی حوادث بازار را شخصاً رصد کنی. بنابراین موسسات مالی که در تجارت انواع کالاهای خام فعالیت میکنند امتیاز بسیار بزرگی نسبت به دیگر فعالان این بازارها دارند. مالکیت سرمایههای فیزیکی به آنها بصیرت کافی در مورد جریان تغییرات فیزیکی کالاها میدهد و همین مساله شرایط را به سمت سودآوری بیشتر به نفع آنها هدایت میکند.
برخی از سرمایهگذاران و تحلیلگران میگویند بانکها از طریق افزایش سطح سرمایهگذاری در بازار کالا و ارتقای سطح بهرهوری و کارایی بازارهای مذکور به مصرفکنندگان نهایی کمک بزرگی کردهاند. اما حتی خود بانکها هم میدانند که فعالیت آنها در بازارهای کالایی هر سودی برای خود آنها یا مصرفکنندگان یا بازرگانان دیگر داشته باشد یک پیامد منفی خودخواسته دارد و آن افزایش قیمت انواع فلزات در بازار مصرف است.
به عنوان مثال در سال 2011 میلادی گزارشی که توسط بانک گلدمن منتشر شد، نشان داد یکسوم از قیمت هر بشکه نفت به دلیل فعالیتهای سفتهبازی در این بازار است و اگر این فعالیتها نبود نهتنها قیمت تمامشده نفت یکسوم پایینتر از قیمت کنونی آن بود بلکه قیمت فرآوردههای نفتی هم در سطح بسیار پایینتری قرار داشت. طبق برآوردهای انجام شده هماکنون 10 دلار از قیمتی که هر فرد برای پر کردن باک بنزین خودرو خود میپردازد به دلیل فعالیت سفتهبازان در بازار نفت است و در حالت کلی میتوان گفت این عملکرد غیراقتصادی و غیراصولی آنها در بازار هزینهای بالغ بر 200 میلیارد دلار در هر سال به اقتصاد کشور تحمیل میکند. هزینهای که اگر تحمیل نمیشد میتوانست سرمایه لازم برای اجرای شمار زیادی از پروژههای صنعتی و عمرانی و حتی بهداشت و درمان را در کشور فراهم کند.
افزایش حاشیه درآمدها
ورود به یکی از انبارهای اصلی شرکت بینالمللی مترو در شهر دیترویت میتواند گره از بسیاری از مشکلات باز کند. در اغلب روزهای سال تعداد زیادی خودرو در محل پارک خودروهای این انبار مشاهده میشود که همه آنها در ساعت کاری انبار در آنجا دیده میشوند و بعد از ساعت پنج بعد از ظهر هیچ نشانهای از آن خیل عظیم خودروها و مردم دیده نمیشود. این در حالی است که در تمامی انبارها ردیفهای بلند و عظیم از شمشهای آلومینیومی دیده میشود که هر کدام بیش از 5/0 تن وزن و 15 فوت ارتفاع دارند.
بعد از فروش این شرکت به گلدمن در سال 2010 میلادی ورود بار به انبارهای این شرکت افزایش یافت. افزایش نرخ تصاحب انبارها در ماههای آغازین سال از طریق طرح ارائه انگیزههای مالی به افرادی بود که اقدام به انبار کردن کالاهای فلزی خود در انبارهای گلدمن میکردند. در نتیجه اجرای این سیاستها در سال جاری 5/1 میلیون تن آلومینیوم در انبارهای این شرکت انبار شده است در حالی که در سال 2008 میلادی تنها 50 هزار تن آلومینیوم در انبارها بود و در سال 2010 میلادی بالغ بر 850 هزار تن آلومینیوم در انبارها وجود داشت. از طرفی افزایش مدت زمان حضور بارها در انبار سبب شد تا حاشیه سود و هزینه اجاره انبارهای شرکت گلدمن بیشتر شود و به دنبال آن قیمت آلومینیوم هم در بازار جهانی رشد کند. این رشد قیمت و تاثیر سیاستهای گلدمن در آن رشد به اندازهای زیاد و محسوس بود که شرکت کوکاکولا شکایتی از گلدمن تنظیم کرد و آن را به مرکز مبادلات فلزات لندن ارائه داد و از این مرکز خواست با مداخله در بازار زمینه را برای کاهش قیمت آلومینیوم فراهم کند.
تحلیلگران صنعتی بر این باورند که سهم اعظم آلومینیومی که در انبارهای شرکت بینالمللی مترو وجود دارد یا در این انبارها جابهجا میشود به بازرگانان این حوزه یا تولیدکنندگان فلزی تعلق ندارد، بلکه مالک قطعی آنها موسسات مالی و بانکهای بزرگ آمریکا هستند. از طرفی 90 درصد از مجموع آلومینیومی که در انبارهای این شرکت بارگیری و جابهجا میشود در واقع از یک انبار به انبار دیگر منتقل میشود و سهم بسیار اندکی از این بارها هستند که به بازار مصرف راه پیدا میکنند.
به هر حال با بیشتر شدن مدت زمان انتظار ترخیص بار از انبارهای گلدمن بسیاری از فعالان بازارهای صنعتی به جای معامله کردن با شرکت گلدمن و خرید آلومینیوم مورد نیازشان از این شرکت اقدام به خرید از فروشندگان دیگر میکنند و برخی به مالکان معادن و یا شرکتهای پالایشگاهی روی آوردهاند و آلومینیوم مورد نیازشان را مستقیماً از آنها خریداری میکنند. با این وجود دستکاری گلدمن در بازار آلومینیوم سبب شده است تا قیمت تمامشده این فلز در بازار آزاد رشد کند زیرا سهم فلزی که در اختیار این شرکتهای بزرگ مالی و صنعتی است در مقایسه با کل فلز موجود در بازار آمریکا قابل توجه است.
وضعیت انبارها
در شهر صنعتی و بزرگ دیترویت که واحدهای صنعتی در بخشهای مختلف آن مشاهده میشود و هیچ ساعت کاری مشخصی ندارد، انبارهای گلدمن تنها یک شیفت کاری دارند و برای بیشتر از 12 ساعت شبانهروز تعطیل هستند. کارگران این انبارها ادعا میکنند در طول روز تنها یک راننده را میبینند که برای بارگیری یا تحویل بار به انبارها میآید و چون این رفت و برگشت بار تنها برای دور زدن قانون است یک راننده خاص برای این کار انتخاب میشود که در میان تمامی نگهبانان انبار شناخته شده است.
به هر حال مساله نگهداری بیش از حد بارهای آلومینیوم در انبارهای گلدمن به اندازهای جدی است که علاوه بر شرکت کوکاکولا تعداد زیادی از شرکتهای فعال در تولید نوشیدنی نیز اقدام به ارائه دعوی به دادگاههای آمریکا کردهاند. آنها اعلام کردهاند ادامه این فعالیتهای سفتهبازی در بازار آلومینیوم سبب میشود قیمت این فلز در بازار غیرقابل کنترل شود. در نتیجه طبق دستور دادگاههای آمریکا انبارها موظف شدند میزان انتقال بار روزانه را دو برابر کنند ولی بانکهای بزرگ آمریکا که اصلیترین بازیگران این عرصه هستند نسبت به قانون جدید آمریکا اعتراض کردند. آنها اجرای این قانون تازه را به ضرر بازرگانان بازار آلومینیوم و تولیدکنندگان دانستند و بر این باور بودند که اجرای این سیاست تازه زمینه را برای کاهش تدریجی قیمت فلز فراهم میکند.
بورد تخصصی کنگره آمریکا در نظر دارد این طرح را در ماه اکتبر به رای بگذارد و اگر رای مثبت را به دست آورد از آوریل سال 2014 میلادی به طور کاملاً رسمی اجرای آن آغاز میشود. برخی از تحلیلگران تصویب شدن این قانون را بسیار بعید میدانند و بر این باورند که بانکها و موسسات مالی بزرگ با لابی کردن با مقامات ارشد اقتصادی و قانونگذار مانع از تصویب و اجرای این قانون خواهند شد.
باربارا هاگنبگ سخنگوی فدرالرزرو اوهایو در پاسخ به این اتهام که فدرالرزرو از این بازیهای اقتصادی باخبر است ولی به دلیل منافعی که در نتیجه این سیاستها به دست میآورد از آنها حمایت میکند، گفت: فدرالرزرو در دورههای زمانی مشخص بر عملکرد بانکها نظارت میکند و اگر بانکی به جای انجام وظایف مالی و پولی خود به یک شرکت فعال در حوزه نفت یا صنایع فلزی تبدیل شده باشد رسماً با آن برخورد خواهد کرد. ولی برخورد ما با بانکهای متخلف از طریق استفاده از ابزارهای مالی و پولی است نه قضایی. او ادامه داد: «بانکها باید بانک باقی بمانند نه اینکه از آنها به عنوان یک شرکت نفتی یاد شود. آنها به عنوان یک موسسه مالی و یکی از اعضای جامعه اقتصادی آمریکا باید به متقاضیان وام دهند، در بازارهای مالی و صنعتی دستکاری نکنند و از طریق دستکاری در بازار و سفتهبازی زمینه را برای افزایش قیمت کالاها برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان فراهم نکنند. زیرا تمامی این تخلفات سبب میشود نظام مالی ما با ریسکهای جبران ناپذیری مواجه شود. ریسکهایی که اقتصاد را به سمت ویرانی هدایت میکند.»
بازار مس
گلدمن که در سالهای اخیر به دلیل فعالیت در بازار مس سود زیادی به دست آورده است به همراه دیگر بانکهای بزرگ آمریکا درصدد وارد شدن به بازار مس است. مس فلزی پرمصرفتر و گرانقیمتتر از آلومینیوم است و بدون شک سود این موسسات مالی در نتیجه فعالیت در بازار مس بیشتر از آلومینیوم خواهد بود. در سال 2010 میلادی بانک جیپیمورگان بدون اطلاعرسانی گسترده وارد بازار مس شد و در عرض چند هفته و بعد از چند بار معامله مس موفق شد بالغ بر 5/1 میلیارد دلار سود به دست آورد. در نتیجه دستکاری این موسسه مالی و اقتصادی در بازار مس در سال 2010 میلادی قیمت این فلز پرمصرف هم در دنیا افزایش یافت. در آن زمان بانکی جیپیمورگان که کنترل انبارهای مس را به دست آورده بود درصدد برآمد تا با اخذ تاییدیه از مراجع قانونی کنترل 80 درصد از مس موجود در بازار آمریکا را به دست گیرد و در این مسیر با بانکهای دیگری از قبیل بانک گلدمن ساکس هم همراه شد. حال که این قانون در آمریکا تصویب شده است به نظر میرسد نهتنها بازار مس باید در انتظار شوکهای قیمتی کلان باشد بلکه نظام بانکی آمریکا هم باید منتظر درونریز میلیاردها دلار سود باشد. سودی که نظام بانکی
آمریکا را نجات میدهد ولی صنعت دنیا را با تنشی بزرگ مواجه میکند.
دیدگاه تان را بنویسید