تاریخ انتشار:
تحلیل محمدمهدی رئیسزاده از الزامات رسیدن به ارز تکنرخی
ارز تکنرخی فعلاً امکان ندارد
محمدمهدی رئیسزاده مشاور امور بانکی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است. او در این گفتوگو به تشریح شرایط بازار در ماههای اخیر پرداخته و از منظر بخش خصوصی عوامل تاثیرگذار بر تکنرخی شدن ارز را بیان میکند.
محمدمهدی رئیسزاده مشاور امور بانکی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است. او در این گفتوگو به تشریح شرایط بازار در ماههای اخیر پرداخته و از منظر بخش خصوصی عوامل تاثیرگذار بر تکنرخی شدن ارز را بیان میکند. رئیسزاده معتقد است تا زمان کاهش اثرات تحریمها بر مبادلات تجاری ایران با کشورهای مختلف نمیتوان انتظار داشت ارز تکنرخی شود.به گفته او، تکنرخی شدن ارز تنها در صورتی ممکن است که گامهای عملی در جهت رفع و دفع تحریمها برداشته شود و علاوه بر این، سیاست ارزی نیز باید روشن باشد.
در بیان دلایل ثبات بازار ارز در دو ماه اخیر، کاهش تقاضا برای ارز که از جانب واردکنندگان بوده، مطرح میشود. گفته میشود که به دلیل افزایش تحریمها و وضع محدودیتهای جدید در مبادلات بینالمللی ایران، شرایطی به وجود آمده که تقاضای ارز در بازار کاهش یافته و به تبع آن، نرخ ارز در بازار ارز تثبیت شده است. با این مقدمه، این میتواند دلیل محکمی برای کاهش نوسانات ارزی به صورت موقتی و پس از انتخابات باشد؟
برای اینکه به روشنی موضوع کاهش تقاضا برای ارز مشخص شود باید اطلاعات و ارقام مبادلات ارزی را داشت تا با تکیه بر آن بتوان به تصویری بدون ابهام از وضعیت موجود رسید. در حالی که به صورت دقیق و روشن این آمار در دسترس نیست تا بتوان یک ماه را با ماه قبل مشخص کرد و میزان فروش ارز را به دست آورد؛ نمیشود با دقت بالا تخمین زد که آیا تقاضای کلان ارز در بازار کاهش پیدا کرده است یا خیر. انتظار این است که بانک مرکزی به عنوان مرجع قابل اتکای ارائه آمار در این مورد، اگر حتی عدد و رقمی در این باره اعلام نمیکند حداقل به صورت مقایسهای تصویری از وضعیت موجود ارائه کند اما متاسفانه این کار هم انجام نمیشود. اما در پاسخ به این سوال شما باید بگویم که بله. در یک برههای تقاضا برای ارز کاهش پیدا کرد. اما این کاهش تقاضا اجباری بوده است چون شرایط تحریم تشدید شده است. این را بهطور قطع و یقین میدانم که به دلیل تحریمها و شرایط حساس محدودیت مبادلات مالی که وجود داشت، تقاضا برای خرید ارز از جانب واردکنندگان کاهش پیدا کرد به ویژه در چند ماه آخر دولت قبل این موضوع بیشتر شد.
یعنی در اواخر دولت قبلی شرایط برای فعالیت بخش خصوصی در عرصه بینالمللی با محدودیتهای تازهای روبهرو شد؟
بله، حتی من بنا بر اطلاعاتی که دارم میگویم در این اواخر روزنههایی که برای بخش خصوصی جهت دور زدن تحریمها وجود داشت، بسته شد. مثل چین که رقم عمدهای از نفت صادراتی ایران را میخرد و قرار است پول آن را به صورت تهاتری با صادرات برخی از کالاها به ایران پرداخت کند؛ کارشکنیهایی داشت. یا هند که شرایط مشابهی با چین داشت و به همین ترتیب رفتاری مانند چینیها داشت.
این به قول شما «بسته شدن راههای دور زدن تحریمها» چه تاثیری بر مبادلات تجاری ایران داشت؟
این موضوع موجب محدودیت تجارت به چند ارز خاص شد. به گونهای که مبادلات بازرگانان محدود به «وون» کره جنوبی یا «ین» ژاپن شد.
از صحبتهای شما میتوان این موضوع را تایید کرد که تقاضای عمدهای که ناشی از بحث واردات است بر کاهش قیمت اثرگذار بود؟
بله. اما عوامل دیگری نیز دخیل بر این ثبات قیمتی در کوتاهمدت بود. به واقع تغییر دولت نیز موجب شد که نوعی خوشبینی روانی در بازار تزریق شود. اقتصاد ایران همواره از نرخ ارز تاثیر گرفته و عوامل روانی که قابل اندازهگیری نیز هستند در بالا و پایین رفتن قیمتها تاثیرگذار بودهاند. ممکن است که این عوامل طولانی نباشد اما به هر حال اثرگذاری خاص خودش را دارد. اما در روزهای اخیر انتظار داشتم این افزایش با یکی، دو روز تاخیر صورت گیرد.
چرا؟ شما اعتقاد دارید هنوز برای نوسان قیمت ارز با توجه به اینکه رخدادهای جدید در منطقه اتفاق افتاده و شرایط بینالمللی ایران نیز اوضاع مساعدی ندارد، زود بود؟
دلیل این بود که روند خوشبینی به آینده اقتصاد ایران ادامه داشت.
پس به کاهش تقاضا در بازار و به دنبال آن تثبیت قیمت ارز وزن کمتری قائل هستید؟
یک بخشی از این کاهش قیمتی میتواند ناشی از افت تقاضا باشد؛ اما یک بخش مهم ناشی از انتظار بازار از آینده است. به ویژه در ارتباط با رفع تحریمها که هنوز بازار سردرگم است. بهطور مثال وقتی وزیر امور خارجه به این موضوع اشاره میکند که پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل میشود؛ این یک پیام غیرمستقیم برای بهبود روابط ایران با غرب است که یک نوع خوشبینی به بازار تزریق میکند.
پس چرا این فضای خوشبینی به یکباره در حالی که هیچگونه خبر رسمی منتشر نشده است از بین میرود؟
عاملی که در این افت و خیز قیمتی کاهش و یا ثبات قیمتها را ایجاد میکند در دو طرف عرضه و تقاضاست. وقتی بخش تقاضا افت میکند ثبات نسبی در بازار به وجود میآید. اما توجه کنید عامل اصلی تثبیت نرخ ارز، تقویت طرف عرضه است. حال آنکه در بخش عرضه، اتفاق خاصی نیفتاده است. البته همین جا بگویم تا آنجایی که من خبر دارم اتفاقی نیفتاده است. هر چند مذاکراتی در سطح میانی و شاید غیررسمی انجام شده اما منجر به انعکاس خبری در مورد تحولات تازه در پرونده هستهای ایران نشده است. حتی اگر واقعبین باشیم، میبینیم که رفع تحریمها یک بحث خیلی خوشبینانه و خارج از روال و منطق است که به این زودی و در کوتاهمدت به سرانجام نمیرسد. البته روند کار میتواند مثبت باشد. کافی است که یک حرکت نمادین انجام شود.
پس به نظر شما کاهش واقعی نرخ ارز زمانی محقق میشود که وضعیت طرف عرضه ارز به حالت عادی دربیاید؟
بر اساس اطلاعاتی که از منابع رسمی منتشر شده، درآمد نفتی ایران 60 میلیارد دلار بوده است. ورود این مقدار منابع ارزی به اقتصاد است که میتواند طرف تقاضا را پاسخ دهد و ارقام ارز را به صورت کوتاهمدت کاهش دهد.
من هنوز پاسخ سوال خود را نگرفتم. اینکه چرا فضای خوشبینی بازار به دولت فعلی به یکباره از دست رفته و نوسان ارزی بار دیگر به بازار بازگشته است.
اگر منظور شما نوسان رو به بالای قیمتهاست باید بگویم که عوامل متعددی در این اتفاق علاوه بر عدم تغییر در عرضه ارز، دخیل هستند. این عوامل جدید نیز برمیگردد به صحبتهای اخیر رئیس کل بانک مرکزی که بازار و مردم از آن استنباط نادرست داشت. در واقع نوعی «بدفهمی» از حرفهای رئیس کل بانک مرکزی است.
شما اظهارات اخیر رئیس کل بانک مرکزی در مورد نرخ منطقی ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
این اظهارات از یک زاویه مثبت است. ایشان گفتهاند با توجه به فشاری که بهطور مصنوعی به دلیل عدم اجرای قانون افزایش نرخ ارز به صورت سالانه ایجاد شده ناگهان فنر ارز برداشته و افزایش نرخ ارز ایجاد شد. بنابراین دلار با نرخ 3200 تومان یک نرخ نامعقول نیست. وقتی با مبنای کاهش و تثبیت نرخ ارز که تفکر اقتصادی نیست و فقط جنبه روانی دارد، عمل میکنیم این تثبیت نرخ شکننده است. کمااینکه در گذشته نیز این اتفاق افتاده است. به نظر من ایشان میخواست با این اعلام نظر یک آرامش و ثبات به بازار تزریق کند. اما این استنباط در بازار وجود دارد که اگر این نرخ منطقی است پس حتی اگر تحریمها هم برداشته شود، مهم نیست و بهتر است نرخ بالاتر هم برود. از آن سو نباید یادمان برود ارز مبادلهای که به نرخ 2450 تومان عرضه میشود 35 درصد این رقم را هم بانک بابت ضمانت پرداخت ریالی ارز پرداختی از متقاضیان میگیرد. اگر هزینههای جنبی در نظر گرفته شود، میبینید که قیمت ارز حول و حوش 3200 تومان است.
اما دولت برای یکسری از اقلام وارداتی هنوز ارز با نرخ 1226 تومان اختصاص میدهد.
ارز 1226تومانی برای دارو و چند قلم کالای اساسی است و برای ترخیص کالاهای در گمرکمانده دولت این تصمیم را گرفت که همچنان تا پایان سال به برخی از کالاها ارز با این نرخ اختصاص دهد.
این نرخ نیز برای ارز همچنان باقی است و نرخ ارز مبادلهای نیز وجود دارد و بازار آزاد نیز همچنان برای ارز، نرخ تعیین میکند. به نظر شما چگونه میتوان به ارز تکنرخی رسید؟
تکنرخی شدن ارز تنها در صورتی ممکن است که گامهای عملی در جهت رفع و دفع تحریمها برداشته شود. وقتی منابع بلوکه است و نمیتوان پاسخگوی نیازها بود چگونه میتوان ارز را تکنرخی کرد؟ زمانی که ارز در کشور تکنرخی بود و هشت سال ادامه داشت؛ تحریمها وجود نداشته است جریان واردات به راحتی انجام میشد. فرض کنید که همین الان ارز تکنرخی اعلام شود. نرخ ارز چقدر باید باشد؟ 3200 تومان؟ آیا اگر ارز با 3200 تومان تکنرخی شود بلافاصله بازار آزاد ارز واکنش نشان نخواهد داد؟ قطعاً این نرخ پاسخ بازار را در پی دارد چرا که بازار به خوبی میداند سیستم موجود با نرخ 3200 تومان نمیتواند پاسخگوی نیاز بازار باشد و مجبور است یکسری محدودیتها و تخصیص بهینه منابع را صورت بدهد. فعلاً در قانون بودجه نرخ ارز 2450 تومان عنوان شده است که نرخ بدی نیست. از این نرخ شروع شده و باید آرامش به بازار تزریق شود و با یکسری حرفها و حرکات نباید آرامش را به هم زد و قیمت ارز را بالا برد. چون وقتی قیمت ارز بالاتر برود، پایین آمدنش کار سختی است. عمده کاری که میتوان فعلاً انجام داد حرکت جدی در جهت رفع و کاهش تحریمهاست.
این کار زمانبر است اما اگر انجام شود به صورت خودکار ما را به سمت ارز تکنرخی سوق میدهد. برای رسیدن به ارز تکنرخی علاوه بر کاهش تحریمها باید سیاست ارزی روشن باشد. باید مشخص باشد کالاهای اساسی با چه مکانیسمی وارد میشود و واردکننده بداند که از فلان تاریخ ارز به او اختصاص داده میشود. در حال حاضر بعید میدانم که دولت بتواند ارز را پایینتر از رقم فعلی رسمی یعنی 2450 تومان بیاورد.
در بیان دلایل ثبات بازار ارز در دو ماه اخیر، کاهش تقاضا برای ارز که از جانب واردکنندگان بوده، مطرح میشود. گفته میشود که به دلیل افزایش تحریمها و وضع محدودیتهای جدید در مبادلات بینالمللی ایران، شرایطی به وجود آمده که تقاضای ارز در بازار کاهش یافته و به تبع آن، نرخ ارز در بازار ارز تثبیت شده است. با این مقدمه، این میتواند دلیل محکمی برای کاهش نوسانات ارزی به صورت موقتی و پس از انتخابات باشد؟
برای اینکه به روشنی موضوع کاهش تقاضا برای ارز مشخص شود باید اطلاعات و ارقام مبادلات ارزی را داشت تا با تکیه بر آن بتوان به تصویری بدون ابهام از وضعیت موجود رسید. در حالی که به صورت دقیق و روشن این آمار در دسترس نیست تا بتوان یک ماه را با ماه قبل مشخص کرد و میزان فروش ارز را به دست آورد؛ نمیشود با دقت بالا تخمین زد که آیا تقاضای کلان ارز در بازار کاهش پیدا کرده است یا خیر. انتظار این است که بانک مرکزی به عنوان مرجع قابل اتکای ارائه آمار در این مورد، اگر حتی عدد و رقمی در این باره اعلام نمیکند حداقل به صورت مقایسهای تصویری از وضعیت موجود ارائه کند اما متاسفانه این کار هم انجام نمیشود. اما در پاسخ به این سوال شما باید بگویم که بله. در یک برههای تقاضا برای ارز کاهش پیدا کرد. اما این کاهش تقاضا اجباری بوده است چون شرایط تحریم تشدید شده است. این را بهطور قطع و یقین میدانم که به دلیل تحریمها و شرایط حساس محدودیت مبادلات مالی که وجود داشت، تقاضا برای خرید ارز از جانب واردکنندگان کاهش پیدا کرد به ویژه در چند ماه آخر دولت قبل این موضوع بیشتر شد.
یعنی در اواخر دولت قبلی شرایط برای فعالیت بخش خصوصی در عرصه بینالمللی با محدودیتهای تازهای روبهرو شد؟
بله، حتی من بنا بر اطلاعاتی که دارم میگویم در این اواخر روزنههایی که برای بخش خصوصی جهت دور زدن تحریمها وجود داشت، بسته شد. مثل چین که رقم عمدهای از نفت صادراتی ایران را میخرد و قرار است پول آن را به صورت تهاتری با صادرات برخی از کالاها به ایران پرداخت کند؛ کارشکنیهایی داشت. یا هند که شرایط مشابهی با چین داشت و به همین ترتیب رفتاری مانند چینیها داشت.
این به قول شما «بسته شدن راههای دور زدن تحریمها» چه تاثیری بر مبادلات تجاری ایران داشت؟
این موضوع موجب محدودیت تجارت به چند ارز خاص شد. به گونهای که مبادلات بازرگانان محدود به «وون» کره جنوبی یا «ین» ژاپن شد.
از صحبتهای شما میتوان این موضوع را تایید کرد که تقاضای عمدهای که ناشی از بحث واردات است بر کاهش قیمت اثرگذار بود؟
بله. اما عوامل دیگری نیز دخیل بر این ثبات قیمتی در کوتاهمدت بود. به واقع تغییر دولت نیز موجب شد که نوعی خوشبینی روانی در بازار تزریق شود. اقتصاد ایران همواره از نرخ ارز تاثیر گرفته و عوامل روانی که قابل اندازهگیری نیز هستند در بالا و پایین رفتن قیمتها تاثیرگذار بودهاند. ممکن است که این عوامل طولانی نباشد اما به هر حال اثرگذاری خاص خودش را دارد. اما در روزهای اخیر انتظار داشتم این افزایش با یکی، دو روز تاخیر صورت گیرد.
چرا؟ شما اعتقاد دارید هنوز برای نوسان قیمت ارز با توجه به اینکه رخدادهای جدید در منطقه اتفاق افتاده و شرایط بینالمللی ایران نیز اوضاع مساعدی ندارد، زود بود؟
دلیل این بود که روند خوشبینی به آینده اقتصاد ایران ادامه داشت.
پس به کاهش تقاضا در بازار و به دنبال آن تثبیت قیمت ارز وزن کمتری قائل هستید؟
یک بخشی از این کاهش قیمتی میتواند ناشی از افت تقاضا باشد؛ اما یک بخش مهم ناشی از انتظار بازار از آینده است. به ویژه در ارتباط با رفع تحریمها که هنوز بازار سردرگم است. بهطور مثال وقتی وزیر امور خارجه به این موضوع اشاره میکند که پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل میشود؛ این یک پیام غیرمستقیم برای بهبود روابط ایران با غرب است که یک نوع خوشبینی به بازار تزریق میکند.
پس چرا این فضای خوشبینی به یکباره در حالی که هیچگونه خبر رسمی منتشر نشده است از بین میرود؟
عاملی که در این افت و خیز قیمتی کاهش و یا ثبات قیمتها را ایجاد میکند در دو طرف عرضه و تقاضاست. وقتی بخش تقاضا افت میکند ثبات نسبی در بازار به وجود میآید. اما توجه کنید عامل اصلی تثبیت نرخ ارز، تقویت طرف عرضه است. حال آنکه در بخش عرضه، اتفاق خاصی نیفتاده است. البته همین جا بگویم تا آنجایی که من خبر دارم اتفاقی نیفتاده است. هر چند مذاکراتی در سطح میانی و شاید غیررسمی انجام شده اما منجر به انعکاس خبری در مورد تحولات تازه در پرونده هستهای ایران نشده است. حتی اگر واقعبین باشیم، میبینیم که رفع تحریمها یک بحث خیلی خوشبینانه و خارج از روال و منطق است که به این زودی و در کوتاهمدت به سرانجام نمیرسد. البته روند کار میتواند مثبت باشد. کافی است که یک حرکت نمادین انجام شود.
پس به نظر شما کاهش واقعی نرخ ارز زمانی محقق میشود که وضعیت طرف عرضه ارز به حالت عادی دربیاید؟
بر اساس اطلاعاتی که از منابع رسمی منتشر شده، درآمد نفتی ایران 60 میلیارد دلار بوده است. ورود این مقدار منابع ارزی به اقتصاد است که میتواند طرف تقاضا را پاسخ دهد و ارقام ارز را به صورت کوتاهمدت کاهش دهد.
من هنوز پاسخ سوال خود را نگرفتم. اینکه چرا فضای خوشبینی بازار به دولت فعلی به یکباره از دست رفته و نوسان ارزی بار دیگر به بازار بازگشته است.
اگر منظور شما نوسان رو به بالای قیمتهاست باید بگویم که عوامل متعددی در این اتفاق علاوه بر عدم تغییر در عرضه ارز، دخیل هستند. این عوامل جدید نیز برمیگردد به صحبتهای اخیر رئیس کل بانک مرکزی که بازار و مردم از آن استنباط نادرست داشت. در واقع نوعی «بدفهمی» از حرفهای رئیس کل بانک مرکزی است.
شما اظهارات اخیر رئیس کل بانک مرکزی در مورد نرخ منطقی ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
این اظهارات از یک زاویه مثبت است. ایشان گفتهاند با توجه به فشاری که بهطور مصنوعی به دلیل عدم اجرای قانون افزایش نرخ ارز به صورت سالانه ایجاد شده ناگهان فنر ارز برداشته و افزایش نرخ ارز ایجاد شد. بنابراین دلار با نرخ 3200 تومان یک نرخ نامعقول نیست. وقتی با مبنای کاهش و تثبیت نرخ ارز که تفکر اقتصادی نیست و فقط جنبه روانی دارد، عمل میکنیم این تثبیت نرخ شکننده است. کمااینکه در گذشته نیز این اتفاق افتاده است. به نظر من ایشان میخواست با این اعلام نظر یک آرامش و ثبات به بازار تزریق کند. اما این استنباط در بازار وجود دارد که اگر این نرخ منطقی است پس حتی اگر تحریمها هم برداشته شود، مهم نیست و بهتر است نرخ بالاتر هم برود. از آن سو نباید یادمان برود ارز مبادلهای که به نرخ 2450 تومان عرضه میشود 35 درصد این رقم را هم بانک بابت ضمانت پرداخت ریالی ارز پرداختی از متقاضیان میگیرد. اگر هزینههای جنبی در نظر گرفته شود، میبینید که قیمت ارز حول و حوش 3200 تومان است.
اما دولت برای یکسری از اقلام وارداتی هنوز ارز با نرخ 1226 تومان اختصاص میدهد.
ارز 1226تومانی برای دارو و چند قلم کالای اساسی است و برای ترخیص کالاهای در گمرکمانده دولت این تصمیم را گرفت که همچنان تا پایان سال به برخی از کالاها ارز با این نرخ اختصاص دهد.
این نرخ نیز برای ارز همچنان باقی است و نرخ ارز مبادلهای نیز وجود دارد و بازار آزاد نیز همچنان برای ارز، نرخ تعیین میکند. به نظر شما چگونه میتوان به ارز تکنرخی رسید؟
تکنرخی شدن ارز تنها در صورتی ممکن است که گامهای عملی در جهت رفع و دفع تحریمها برداشته شود. وقتی منابع بلوکه است و نمیتوان پاسخگوی نیازها بود چگونه میتوان ارز را تکنرخی کرد؟ زمانی که ارز در کشور تکنرخی بود و هشت سال ادامه داشت؛ تحریمها وجود نداشته است جریان واردات به راحتی انجام میشد. فرض کنید که همین الان ارز تکنرخی اعلام شود. نرخ ارز چقدر باید باشد؟ 3200 تومان؟ آیا اگر ارز با 3200 تومان تکنرخی شود بلافاصله بازار آزاد ارز واکنش نشان نخواهد داد؟ قطعاً این نرخ پاسخ بازار را در پی دارد چرا که بازار به خوبی میداند سیستم موجود با نرخ 3200 تومان نمیتواند پاسخگوی نیاز بازار باشد و مجبور است یکسری محدودیتها و تخصیص بهینه منابع را صورت بدهد. فعلاً در قانون بودجه نرخ ارز 2450 تومان عنوان شده است که نرخ بدی نیست. از این نرخ شروع شده و باید آرامش به بازار تزریق شود و با یکسری حرفها و حرکات نباید آرامش را به هم زد و قیمت ارز را بالا برد. چون وقتی قیمت ارز بالاتر برود، پایین آمدنش کار سختی است. عمده کاری که میتوان فعلاً انجام داد حرکت جدی در جهت رفع و کاهش تحریمهاست.
این کار زمانبر است اما اگر انجام شود به صورت خودکار ما را به سمت ارز تکنرخی سوق میدهد. برای رسیدن به ارز تکنرخی علاوه بر کاهش تحریمها باید سیاست ارزی روشن باشد. باید مشخص باشد کالاهای اساسی با چه مکانیسمی وارد میشود و واردکننده بداند که از فلان تاریخ ارز به او اختصاص داده میشود. در حال حاضر بعید میدانم که دولت بتواند ارز را پایینتر از رقم فعلی رسمی یعنی 2450 تومان بیاورد.
دیدگاه تان را بنویسید