زیان ده یا سود آور؟
صنعت نساجی ایران کجای اقتصاد ایستاده است؟
صنعت نساجی یکی از قدرتمندترین صنایع کشور در قبل از انقلاب بهشمار میرفت که سهم بالای آن در صادرات غیرنفتی و حضور همیشگی فعالان این صنعت در هیئت رئیسه اتاق بازرگانی حکایت از موفقیت صنعتگران این رشته داشت.
صنعت نساجی یکی از قدرتمندترین صنایع کشور در قبل از انقلاب بهشمار میرفت که سهم بالای آن در صادرات غیرنفتی و حضور همیشگی فعالان این صنعت در هیئت رئیسه اتاق بازرگانی حکایت از موفقیت صنعتگران این رشته داشت. اما همین صنعت صددرصد خصوصی آنچنان گرفتار موج مصادره و دولتی سازی قرار شد که اکنون و پس از گذشت سالها و به رغم این که کلید 90 درصد آن دوباره در دستان بخش خصوصی قرار گرفته است. اما زخمهای ناشی از بی تدبیریهای مدیران جوان و ناکار بلد منصوب دولت هنوز نتوانسته اقتدار از دست رفته را به این صنعت بازگرداند. اما سؤال اینجاست که آیا همان طور که در میان افکار عمومی و نیز نخبگان و مدیران اقتصادی تصور میشود، نساجی یک صنعت ورشکسته و فرسوده است؟ باهم ضمن مروری بر اوضاع فعلی نساجی کشور، نقاط ضعف و قوت آن را تحلیل میکنیم تا حداقل مسیری را که چین و ترکیه در گذشته رفتهاند و کامبوج و بنگلادش و ویتنام در ابتدای آن هستند، بازسازی کنیم.
وضعیت کلی
براساس بررسی دفتر مطالعات راهبردی اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران، حدود 7000 واحد نساجی و پوشاک دارای پروانه بهره برداری از وزارت صنایع وجود دارند که اشتغال مستقیم نزدیک به 300 هزار نفر را تأمین میکنند. اگر به اینها تعداد بی شمار واحدهای زیر پله ای پوشاک را هم اضافه کنیم، تعداد شاغلان این صنعت به بالای 420 هزار نفر خواهد رسید. در واقع یکی از عمدهترین مزیتهای نساجی دقیقاً در همین نکته نهفته است: میزان سرمایه لازم برای بکار گماردن یک نفر مبلغی حدود 20 میلیون تومان است در حالی که این رقم در صنایع خودرو به بالای 200 میلیون تومان میرسد. به همین خاطر کشورهای پرجمعیت در حال توسعه همانند چین و هند از این ویژگی به عنوان محرک اقتصادی استفاده کردهاند.
زنجیره ارزش در نساجی شامل: تولید الیاف، ریسندگی، بافندگی، رنگرزی و تکمیل و نهایتاً دوخت میشود. در الگوهای جهانی توزیع ارزش افزوده، تولید الیاف و نخ هرکدام 4درصد، بافندگی 30 درصد و پوشاک 62 درصد ارزش افزوده صنایع نساجی را به خود اختصاص دادهاند. به همین خاطر است که با 600 گرم نخ 5 دلاری میتوان لباسی به ارزش 100 دلار را تحت نام یک برند روانه بازار کرد.
بازار 10 میلیارد دلاری
ایران با دارا بودن 75 میلیون نفر جمعیت و منابع نفتی فراوان همیشه بازار بسیار خوبی برای تولیدکنندگان منسوجات و پوشاک بوده است. طبق اعلام بانک مرکزی، هزینه پوشاک و کفش هر خانوار ایرانی در سال 1389 حدود 175 هزار تومان بوده است که با در نظر گرفتن تورم فعلی و کنار گذاشتن هزینه خرید کفش میتوان یک بازار بزرگ 10 میلیارد دلاری را تنها در بخش پوشاک تصور کرد. کارشناسان این رشته معتقد هستند که در خوشبینانهترین حالت 70 درصد این بازار در اختیار محصولات خارجی است که عمدتاً از طریق قاچاق وارد کشور میشود. به این آمار اضافه کنید تولید 80 میلیون مترمربع فرش ماشینی در سال را که کل ارزش فروش آن مبلغی در حدود 3 میلیارد دلار است.
صادرات؛ با افتخار اما شکننده
آمارها و ارقام تشریح کننده حجم صادرات مربوط به صنعت پوشاک و نساجی در 5 سال گذشته به خوبی نشان میدهد که این صنعت ظرفیت بالایی برای ورود به بازار کشورهای دیگر دارد. (نمودار شماره یک) در این جدول مشاهده میشود که در سالهای اخیر کشورهای همسایه یعنی عراق، افغانستان، حوزه خلیج فارس و CIS بزرگترین واردکنندگان منسوجات از ایران بودهاند. اما حضور آلمان و ایتالیا در این فهرست هم کمی غیرمنتظره به نظر میرسد. شاید کمتر کسی است که بداند یک واحد تولیدی پوشاک که از اعضای اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک است، سالهاست با بهترین برندهای این رشته در اروپا همکاری دارد و تاکنون دو بار به عنوان صادرکننده نمونه کشور برگزیده شده است. واقعیت این است که صادرات فرش ماشینی و پارچه به این دو قدرت اقتصادی اروپا (آلمان - ایتالیا) از افتخارات نساجی ایران بشمار میرود.
عمدهترین کالاهای صادراتی این بخش به ترتیب پوشاک، فرش ماشینی و موکت، پارچه، کیسه پلی پروپیلن و نخ و الیاف است. با این وجود، میزان کل صادرات نساجی و پوشاک در سال 1390 (بدون احتساب کیف و کفش، چرم و فرش دستباف) حدود 500 میلیون دلار بوده است.
غلبه قاچاق بر واردات رسمی
واردات منسوجات و پوشاک به ایران را باید به دو بخش رسمی و غیر رسمی تقسیم کرد. مشاهده میشود در واردات رسمی، ترکیه (پوشاک و پارچه)، چین (پارچه، الیاف و پوشاک)، امارات متحده عربی (صادرات مجدد)، آلمان (الیاف و نخ) و ازبکستان (پنبه) گوی سبقت را ربودهاند.
اما در واردات غیررسمی که عمدتاً به صورت قاچاق وارد کشور میشود، چین و ترکیه حرف اول و آخر را میزنند. عمده محصولات وارداتی نیز شامل پوشاک و پارچه است که از طریق مرزهای شمال غربی و نیز جنوب وارد کشور میشود. هرچند تاکنون آمار درست و دقیق از میزان کالاهای قاچاق منتشر نشده است اما با توجه به مطالبی که در بخش بازار به آن اشاره شد، حداقل کالای قاچاق وارداتی این بخش در سال بیش از 7 میلیارد دلار است که باید کم اظهاری در گمرکها (به ویژه فرش ماشینی) را به آن افزود زیرا چند سالی است که فرشهای 20 دلاری ترک در گمرکها ایران با نرخهایی کمتر از 5 دلار ترخیص میشوند.
رد پای چین در تجهیز ماشینآلات
بررسی آمارها نشان میدهد که در بازه زمانی 1381-1390 در مجموع حدود 4 میلیارد و 900 میلیون دلار ماشینآلات نساجی وارد کشور شده است. درصد تغییرات میزان واردات دستگاههای خطوط مختلف تولیدی به خوبی نشان میدهد که هر کدام از شاخههای این صنعت از نظر تکنولوژیک در چه وضعیتی به سربرند.
در این زمینه، بخش ریسندگی که شامل الیاف مصنوعی (40 درصد) و الیاف طبیعی (60 درصد) میشود بیشترین سهم را با 6 /1 میلیارد دلار به خود اختصاص داده است. با توجه به معضل عمده تأمین مواد اولیه، سرمایهگذاریهای صورت گرفته در این بخش کاملاً توجیه پذیر به نظر میرسد.
رتبه دوم متعلق به ماشین آلات تکمیل شامل رنگرزی، چاپ، آهار و شیرینگ با 35 /1 میلیارد دلار است و رتبه سوم به صنایع بافندگی با دو شاخه تاری پودی (75 درصد) و کشباف (25 درصد) با 18 /1 میلیارد دلار تعلق دارد. در خصوص صنایع بافندگی تاری پودی باید به واردات گسترده ماشینهای بافندگی فرش اشاره کرد که به خصوص در 5 سال گذشته سهم عمده ای را به خود اختصاص داده است.
کشورهای آلمان، ایتالیا، بلژیک، فرانسه و سوییس سالیان سال در صدر تأمین کنندگان تکنولوژی صنایع نساجی ایران بودند که البته هر کدام از این کشورها در رشته های تخصصی نساجی جزء بهترینها بهشمار میروند. اما در سالهای اخیر متأسفانه چین و ترکیه به دلایل کاملاً اقتصادی (و نه فنی) خود را مطرح کردهاند. مسلماً افت کیفیت و راندمان حاصل از تولید با برخی از ماشینآلات ساخت این دو کشور تأثیر نامطلوبی بر بازار داخل دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. آنچه ترکیه و چین را به جایگاه فعلی در این صنعت رسانده، شرایط ناشی از محدودیتهای بینالمللی و نیز عدم امکان تأمین هزینه خرید تکنولوژیهای گرانقیمت از طرف خریداران داخلی بوده است.
همانطور که در نمودار(2) مشاهده میشود، کشور امارات در رتبه اول صادرات ماشینآلات به ایران قرار دارد اما با توجه به این که اساساً این کشور در ماشین سازی هیچ فعالیتی ندارد بنابراین این آمار به دلیل صادرات مجدد از اروپا و چین به ایران رقم چشمگیری را نشان میدهد.
جای خالی استراتژی
یکی از مهمترین ضعفهای نساجی (و شاید اکثر صنایع کشور) نبود یک استراتژی مشخص برای برنامه ریزی میان مدت و طولانی مدت است. خلاء استراتژی موجب شده که مدیران وزارتخانه های ذیربط مانند صنعت، معدن و تجارت، اقتصادی و... دچار روزمرگی شده و تکلیف مشخصی برای رسیدن به اهداف مشخص نداشته باشند. از نظر تصمیم گیران دولتی که متأسفانه گاهی مجلس هم با آنها همراهی کرده است، نساجی صنعتی نیست که بشود حتی دربارهاش صحبت کرد و این در حالی است که تمایل اکثر آنها به صنایع خودروسازی، فولاد و سیمان است. بنابراین به دلیل نبود همین استراتژی مشخص، دولت تکلیف و تعهد چندانی را روی دوش خود احساس نمیکند. عمده مسائل و مشکلاتی را که از بیرون به این صنعت قدیمی تحمیل شده است میتوان به شرح زیر دید: ضعف اساسی سیستم بانکی در تأمین نقدینگی مورد نیاز واحدها، عدم اعطای تسهیلات، تخصیص ارز مرجع برای واردات مواد اولیه و ماشینآلات. فشار ناشی از تحریمهای بینالمللی. به دلیل هدف گرفتن بازار پولی کشور از سوی تحریم کنندگان، واحدهای صنعتی در نقل و انتقال ارز به داخل (از طرف صادرکنندگان) و ارسال ارز به کشورهای فروشنده تکنولوژی و مواد اولیه با مشکلات بسیار جدی مواجه هستند که در آینده حیات صادرات را تهدید خواهد کرد. عدم کنترل واردات کالاهای قاچاق ضربات بسیار سهمگینی بر پیکر این صنعت وارد کرده است. شاید نساجان تنها کسانی بودند که از آشفته بازار ارز در ماه های اخیر خوشحال بودند چرا که واردات البسه و پارچه قاچاق به شدت پایین آمد !!
بالا بودن قیمت تمام شده به دلیل هزینههای تحمیل شده از سوی دارایی و تأمین اجتماعی، عدم امکان دریافت مالیات بر ارزش افزوده از زنجیره های بعدی و نیز سهم بالای بیمه کارفرما به صورت اتوماتیک وار هرساله هزینه نهاده های تولید را بالا میبرد. برند ستیزی خاصی که در نهادهای نظارتی و تعزیراتی وجود دارد، در سالهای گذشته مانع رشد برندهای فعال در این صنعت گشته و انگیزه برای سرمایه گذاری در این شاخه بسیار پایین آمده است. اما بزرگترین مشکل و معضل صنایع نساجی و پوشاک ایران در حال حاضر و طی سالهای گذشته، کمبود مواد اولیه اعم از الیاف، نخ، پارچه و تجهیزات جانبی بوده است.
چرا نساجی عقب مانده شد؟
صنعت نساجی یک صنعت قدیمی و ریشه دار است که از سال 1280 خورشیدی در ایران پا گرفته است. به همین دلیل بسیاری به غلط تصور میکنند ماشین آلات موجود در این صنعت فرسوده بوده و نیاز به بازسازی اساسی دارد، اما واقعیت آن است که میزان واردات تکنولوژی روز دنیا به ویژه در شاخه های فرش ماشینی، ریسندگی الیاف مصنوعی و پوشاک در حد قابل قبولی است و از نظر سطح تکنولوژی شاید با ترکیه قابل قیاس باشد. اما به دلایل بسیار متعدد در سالیان گذشته مقدار زیادی ماشینآلات دست دوم وارد کشور شده که قطعاً میزان بهرهوری آنها و تأثیرشان روی افزایش قیمت تمام شده تفاوتهای زیادی با خطوط تولید کاملاً نو دارد.
عواملی که در درون این صنعت باعث عقبماندگی آن شده است را میتوان به شرح زیر توضیح داد:
سطح پایین تحقیق - توسعه و نوآوری به دلیل ارتباط ضعیف صنعت و دانشگاه
وابستگی بیش از حد به بازار محلی و عدم تمایل به بازارهای خارجی (نادیده گرفتن اصل بازارسازی)
عدم توجه به جایگزینی ماشین آلات در مقاطع زمانی خاص
توجه نکردن به مقوله برندسازی
عدم توجه به مقوله کیفیت و نهایتاً از دست دادن سلیقه مصرف کننده ایرانی
الگوبرداری از همسایه غربی
سؤالی که اینجا باید مورد توجه برنامه ریزان و سیاستگذاران هردو بخش، خصوصی و دولتی قرار گیرد این است که هدف و مأموریت صنایع نساجی ایران کدام است؟ آیا قرار است که این صنعت جوابگوی تقاضای عظیم بازار داخلی باشد که قطعاً در شرایط فعلی از عهده آن خارج است و یا اینکه استراتژی تولید صادرات محور در دستورکار قرار گیرد؟ کاهش واردات قانونی و غیرقانونی پوشاک و پارچه در کوتاه مدت منجر به جلوگیری از خروج ارز شده و در درازمدت موجب تحریک بازار نسبت به جنس ایرانی و نهایتاً زمینه توسعه همه جانبه آن را فراهم میآورد. در شرایط کنونی که فضای اقتصادی کشور برای فعالیتهای تولیدی به شدت نامساعد است و از طرفی واردات کالاهای ساخته شده پوشاک و پارچه به سختی صورت میپذیرد فرصت مغتنمی برای تصمیم گیران وزارت صنعت، معدن و تجارت است که با درک صحیح از شرایط و تسهیل واردات مواد اولیه و نیز تخصیص ارز بانکی به واحدهای فعال و خوشنام خلأ ناشی از کاهش واردات را در جهت رونق تولید داخل بکارگیرند. اما در درازمدت بایستی همانند همسایه غربی، یعنی ترکیه با تدوین برنامه های 5 ساله برای صنعت نساجی و پوشاک و رصد کامل نحوه اجرای برنامهها به منظور ایجاد اصلاحات دائمی در استراتژیهای پیش بینی شده، گامهای اساسی برای برخورداری از بازار به سرعت در حال رشد منطقهای برداریم.
مهمترین راهکارهای اساسی توسعه صنعت نساجی و پوشاک را میتوان در چارچوب زیر تدوین کرد:
تعیین و تثبیت موقعیت برند ایرانی در بازار داخل و بازارهای هدف؛
سیاستگذاری مؤسسات مالی و بانکی در جهت تأمین منابع مورد نیاز؛
مشخص کردن صنایع دارای اولویت و مزیت نسبی به منظور حمایت مضاعف؛
تسهیل دسترسی تولیدکنندگان به مواد اولیه از طریق افزایش ظرفیت داخل و واردات؛
کنترل هوشمند واردات غیر رسمی و قاچاق.
غول نساجی ترکیه چگونه بیدار شد؟
در این بخش، قصد داریم نگاهی به صنعت نساجی و پوشاک کشور ترکیه انداخته و در گزارشی کوتاه، سابقه و دلایل موفقیت این کشور در صنعت نساجی را رصد کنیم. پیشینه صنعت نساجی در ترکیه به زمان امپراتوری عثمانی باز میگردد. صنعت نساجی در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در این کشور گستردگی زیادی در سطح پیشرفته داشت. این که تا قبل از فروپاشی امپراتوری عثمانی بخش مهمی از صنعت در این کشور مختص صنعت نساجی بود، واقعیتی است که اهمیت فوقالعاده این صنعت را در ترکیه نشان میدهد. این صنعت در قرن بیستم به سرعت در ترکیه پیشرفت کرد و زیرساختهای توسعه نساجی و ظرفیتهای این صنعت بین سالهای 1923 تا 1962 گسترش چشم گیری پیدا کردند. گسترش قابل توجه کشت پنبه، ماده اصلی مورد استفاده در صنعت نساجی دلیلی اصلی توسعه این صنعت در این سالها بود. از سال 1972 با تدوین و اجرای برنامه توسعه بخش نساجی روند توسعه این بخش در ترکیه شتاب زیادی گرفت. از سال 1980 تا 1989 میلادی درهای بازارهای خارجی به روی صنعت نساجی ترکیه گشوده شد. همچنین بخش نساجی از سال 1990 نقش بسیار مهمی در توسعه صنعت پوشاک ترکیه ایفا کرد. در این سال سهم بخش نساجی از کل صادرات ترکیه به 3 /9 درصد رسید که رقم قابل ملاحظهای به شمار میرود. امروزه این صنعت با بیش از 4 /5 میلیارد دلار صادرات به یکی از اجزای بسیار مهم اقتصاد ترکیه تبدیل شده است. به موازات بالا رفتن انتظارات برای انعقاد یک اتحاد گمرکی با اتحادیه اروپا، ظرفیت تولید صنعت نساجی ترکیه هم در سال 1990 افزایش یافت. به عنوان یک صنعت متمرکز در مقایسه با صنعت پوشاک بیشتر شرکتهای فعال در این صنعت در گروه شرکتهای متوسط قرار میگیرند. اما کمپانیهای بزرگ دارای امکانات تولیدی همگرا نیز در این صنعت فعالند. نزدیک به 7500 تولید کننده منسوجات در ترکیه صادرات نساجی این کشور را تغذیه میکنند. امکانات تولید بیشتر در استانبول، ازمیر، دنیزلی، بورسا، کهرمانماراس و غازی آنتپ متمرکزند. صنعت نساجی ترکیه مجهز است به آخرین تکنولوژیهای این صنعت که با استفاده از تجهیزات پیشرفته قادر است با کیفیتترین محصولات را برای بازار ترکیه و بازارهای خارجی تأمین کند. منسوجات پنبه ای از قبیل خود پنبه، فیبر ، نخ و پارچه های نخی 24 درصد کل صادرات نساجی را به خود اختصاص داده است. صادرات نخهای مرکب از الیاف مصنوعی نیز جایگاه ویژه ای دارد. غنای این کشور در تولید مواد خام مورد استفاده در صنعت نساجی از قبیل پنبه با تولید سالانه 375 هزار تن در سال و تولید انبوه الیاف مصنوعی توان صنعت نساجی این کشور را دو چندان کرده است. نزدیکی جغرافیایی به بازارهای اصلی به ویژه بازارهای اروپایی، نیروی کار باکیفیت و آموزش دیده، سیاستهای بازرگانی بازار آزاد، صنعت توسعه یافته تکمیلی نساجی، اهمیت دادن به بهداشت و سلامت کار و سرانجام داشتن موافقت نامه اتحاد گمرکی و تجارت آزاد با اتحادیه اروپا از جمله ویژگیها و مزیتهایی هستند که وضعیت صنعت نساجی ترکیه را در مقایسه با سایر صنایع ممتاز کرده است. در حالی که میزان صادرات صنعت نساجی ترکیه در سال 1990میلادی، 1 /1 میلیارد دلار بود این میزان در سال 2009 به 4 /5 میلیارد دلار رسید. به عبارت دیگر کل صادرات نساجی ترکیه طی 20 سال گذشته بیش از پنج برابر شده است. مطابق آمار سازمان تجارت جهانی (WTO)، در سال 2008 میلادی ترکیه با اختصاص 8 /3 درصد از سهم صادرات منسوجات جهان در رتبه هفتم صادرکنندگان منسوجات قرار گرفت و مطابق آمار کمیسیون اروپایی، ترکیه در بازار اروپا با سهم 5 /17 درصد در رتبه دوم صادرکنندگان منسوجات به این بازار قرار داشت. نزدیک به 49 درصد صادرات نساجی ترکیه راهی اتحادیه اروپا و 14 درصد نیز به کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق شامل روسیه، اوکراین، آذربایجان و ازبکستان صادر میشود. استفاده از تکنولوژی پیشرفته، داشتن مواد خام و نزدیکی جغرافیایی به بازارهای هدف عواملی هستند که به امر صادرات پوشک و منسوجات از ترکیه رونق داده است. مهمترین کشورهای مقصد صادرات نساجی ترکیه به ترتیب اهمیت عبارتند از فدراسیون روسیه، ایتالیا، آلمان، رومانی و لهستان. در مجموع تمرکز بر برخی بازارها پر سودترین اهداف صنعت نساجی ترکیه به شمار میرود و سیاست دولت این کشور هم توسعه برخی بازارهای خاص است. ده کشور به تنهایی 57 درصد صادرات نساجی ترکیه را به خود اختصاص دادهاند با وجود این در سالهای اخیر تلاشهایی نیز برای متنوع کردن بازارهای صادراتی از سوی دولت و بخش خصوصی این کشور به عمل آمده است. ترکیه هم اکنون یکی از برجستهترین تولیدکنندگان منسوجات و پوشاک در جهان به شمار میرود. بیشتر مواد خام مورد نیاز این صنعت از جمله پنبه در خود این کشور تولید میشود ولی برخی از مواد مصنوعی مانند الیاف نایلونی و غیره از خارج وارد میشود. یکی دیگر از ویژگیهای صنعت پوشاک این کشور، طراحی پوشاک است که چندین شرکت معتبر بینالمللی در امر طراحی و تولید مدلهای جدید پوشاک صنعت نساجی این کشور را هدایت میکنند. هر ساله علاوه بر داخل ترکیه، نمایشگاههای بینالمللی زیادی در زمینه انواع پوشاک در نقاط مختلف جهان برای ارایه محصولات ساخت ترکیه توسط بخشهای دولتی و خصوصی این کشور برگزار میشود. هدف از برگزاری این نمایشگاهها ارایه محصولات با کیفیت و با قیمت مناسب و شناساندن این محصولات به بازارهای بینالمللی است. ترکیه در همکاری با بخشهای دانشگاهی و صنعتی همچنین با مؤسسات دولتی و خصوصی در سالهای اخیر به دستاوردهای فنی زیادی در زمینه تولید پوشاک و منسوجات نایل شده است.