مصائب تجارت
بایدها و نبایدهای دولت سیزدهم در عرصه تجارت خارجی چیست؟
محبوبه فکوری: تجارت، جاده روان دوطرفهای که هر یک از کشورهایی که در آن وارد میشوند قواعد و قوانین آن را میدانند و اگر به خوبی آن را رعایت نکنند، حتماً به مقصد نخواهند رسید. یک سوی جاده میرود و سوی دیگر میآید. اگر قرار باشد رفتی باشد و بازگشتی در کار نباشد، حتماً قواعد بازی بر هم خواهد خورد و ماشین تجارت خارجی یک جای جاده متوقف خواهد ماند؛ یا آنقدر در مسیر سنگلاخ قرار میگیرد که ادامه راه برایش ممکن نباشد. این حکایت تجارت خارجی ایران است. بهخصوص با مفاهیمی که سالهاست در کشور به عنوان یک امر مذموم شناخته شده است. چه صادراتش و چه وارداتش. هر کالایی که صادر میشود، عدهای بر این باور میشوند که اجناس خوب و باکیفیت به جای اینکه به بازار داخلی عرضه شود، روانه سفره خارجیها میشود و در مقابل، اگر آمار واردات افزایش یابد، کشور به این سمت کشیده میشود که تولید داخلی مغفول مانده و خارجیها بازار را تصاحب کردهاند؛ فارغ از اینکه چند سالی است واردات کشور از کالاهای لوکس و مصرفی، به سمت کالاهای سرمایهای، مواد اولیه و تجهیزات مورد نیاز تولید حرکت کرده است؛ اما همچنان درصد بسیار کمی از واردات که کالاهای مصرفی تشکیل میدهند، باز هم کفه ترازوی قضاوت برای ناپسند بودن واردات را به هر شکلی سنگینتر میکنند؛ در حالی که هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که یک کشور، صرفاً صادرکننده کالا باشد و کالایی را از خارج وارد نکند؛ در واقع کالا به شرکای تجاری خود بفروشد و اگر آنها هم خواستند همین روند را در قبالش پیاده کنند و کالاهای تولیدی خود را به او بفروشند، او ممانعت کند. اینجاست که اصل معاملات برد-برد به هم خورده و هیچ شریکی حاضر نمیشود از منافع خود بگذرد و صرفاً منافع طرف مقابل خود را تامین کند. اکنون تجارت خارجی ایران دچار چنین سردرگمیای شده است؛ اگرچه باید موضوع تحریمها و برخی سوءتدبیرهای داخلی را هم به مشکلات پیشروی آن اضافه کرد؛ حال که دولت در حال تغییر است و افرادی تازه نفس و احیاناً با نگاهی متفاوت از تیم کنونی مستقر در عرصه سیاستگذاری و تصمیمگیری تجارت خارجی کشور قرار است روی کار بیایند؛ باید از «بایدها و نبایدهای» تجارت خارجی به خوبی حراست کرده و تلاش کنند تا آن دسته از فعالیتها و سیاستهایی را در حوزه تجارت خارجی کشور مدنظر قرار دهند که در نهایت میتواند فضا را برای رشد صادرات و مدیریت واردات و ورود تکنولوژیها و تجهیزات روز دنیا برای ایران فراهم کند. واقعیت آن است که ظرف دو سال گذشته، مجموعه سیاستهای ارزی توانسته سیاستهای تجاری را هم به شدت تحت تاثیر خود قرار داده و زمینه را به نحوی فراهم آورد که تجارت، قربانی تصمیمگیریهای اشتباه عرصه سیاست خارجی کشور شود و در عین حال، موضوع صادرات به عنوان یکی از بالهای اصلی حوزه تجارت خارجی تحت تاثیر همین سیاستهای غلطی قرار گرفته است که بهرغم افت 57درصدی ارزش پول ملی و روند کنونی دنیا مبنی بر افزایش صادرات با کاهش ارزش پول ملی، موضوع در ایران معکوس شود؛ یعنی به ازای کاهش ارزش پول ملی که رخ داد، صادرات هم از رونق افتاد؛ چراکه سیاستهای غلط طراحیشده این اجازه را به صادرکنندگان نداد تا از فرصت افت ارزش پول ملی بهرهمند شوند.