دوقطبیسازی جامعه چه آسیبهایی به اقتصاد میزند؟
اقتصادستیزی
«در اوایل انقلاب اسلامی، مطبوعات و صداوسیما میخواستند توجیه کنند که برای چه انقلاب شده است و توجیه غلط میکردند و همه را علیه سرمایهگذاران تحریک میکردند.» عیسی کلانتری که در دهه 60 صدارت وزارت کشاورزی را بر عهده داشت در کتاب «متغیر پنهان در سرمایهگذاری» با بیان این جمله نشان میدهد که در آن دوره چه نوع نگاهی به سرمایه وجود داشت.
«در اوایل انقلاب اسلامی، مطبوعات و صداوسیما میخواستند توجیه کنند که برای چه انقلاب شده است و توجیه غلط میکردند و همه را علیه سرمایهگذاران تحریک میکردند.» عیسی کلانتری که در دهه 60 صدارت وزارت کشاورزی را بر عهده داشت در کتاب «متغیر پنهان در سرمایهگذاری» با بیان این جمله نشان میدهد که در آن دوره چه نوع نگاهی به سرمایه وجود داشت. وی روایت میکند: «یادم است که مثلاً کارفرمای کشت و صنعت ایران و آمریکا را به عنوان یک فئودال یا خائن یا جانی در خوزستان نشان میدادند و اعلام میکردند آقای نراقی 18 هکتار مارچوبه کاشته است. این در حالی است که آقای نراقی آن زمان شش هزار هکتار از اراضی لمیزرع خوزستان را آباد کرده و دو هزار هکتار یونجه، دو هزار هکتار گندم، 300 یا 400 هکتار باغ مرکبات و 18 هکتار هم مارچوبه برای صادرات کاشته بود. تلویزیون ایران به عنوان یک خائن و جانی از او یاد میکرد که با خون کارگران خوزستانی مارچوبه کاشته و به آمریکا صادر میکند.» حال سه دهه از آن زمان میگذرد و هرچند به نظر میرسد روزبهروز آن نوع نگاه به سرمایه و سرمایهدار کمرنگتر میشود اما باز هم هستند کسانی که مایلند در جامعه ایرانی نگاه به فعال اقتصادی نگاه مذمومی باشد. در مناظرههای تلویزیونی و برنامههای تبلیغاتی برخی از کاندیداهای ریاستجمهوری از عباراتی مانند وارداتچی و زالوصفت استفاده شده که پیش از این فعالان بخش خصوصی بارها از این نوع نگاه به فعالان اقتصادی در جامعه و به خصوص در برنامههای صداوسیما گلایه کرده بودند. ششم آبانماه سال 1394 محسن جلالپور، رئیس وقت اتاق بازرگانی ایران، در کانال تلگرامی خود نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب است که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این است که این محصول را چه کسی تولید کرده است؟» این بار هم پس از مناظرههای انتخابات اتاق بازرگانی تهران، فعالان بخش خصوصی واکنش نشان دادند. اتاق تهران در بیانیهای اعلام کرد: «اقتصاد کشور بر مبنای چند محور اصلی استوار شده که یک بخش مهم آن تجارت به معنای صادرات و واردات است. در این میان استفاده از تعابیری مانند وارداتچی که نقش واردکنندگان را بدون توجه به مولفههای اقتصادی یکسره زیرسوال میبرد، با نگاه کارشناسی و علمی همخوان نیست.» اما چرا چنین نگرانیای وجود دارد؟ آیا آمارهایی مانند وجود دو تریلیون دلار سرمایه ایرانیها در خارج از کشور که خردادماه سال 94 قوام شهیدی، دبیرکل وقت شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، اعلام کرده بود خود نشان از ترس سرمایه در ایران نمیدهد؟ آیا با این ادبیات خاص درباره اقتصاد نباید منتظر بروز رفتارهایی مانند دخالت دولت در بازار، قیمتگذاری دولتی و سپس برخورد با واحدهای اقتصادی و تعطیلی آنها بود؟ در صورت رخ دادن این اتفاق متضرران اصلی چه کسانی خواهند بود؟ آیا شاغلان امروز واحدهای صنعتی، با این نوع ادبیات در آینده بیکار نخواهند شد و اقتصادی که امروز بیش از هر زمانی نیاز به جذب سرمایه دارد، تهی از سرمایه نخواهد شد؟