نوظهورها در 1400
فضای کسبوکار استارتآپها در ایران چگونه است؟
قطعاً میتوان سیلیکونولی را مبدأ پیدایش فضای استارتآپی در جهان دانست. ظهور شرکتهای فناورپایه حول محور دانشگاه استنفورد که در دهه 1970 اتفاق افتاد حوزه صنعت و تکنولوژی جهان را دگرگون کرد.
در ایران هم در اوایل دهه 70 نخستین استارتآپها فعالیت خود را آغاز کردند، شاید در آن زمان عنوان استارتآپ به این شکل جا نیفتاده بود، اما در هر حال نخستین استارتآپی که در کشورمان فعالیت خود را آغاز کرد در حوزه فناوری اطلاعات و مخابرات بود. بعد از آن فعالیتهایی نیز در حوزه بایوتک در کشور انجام گرفت که شاید بتوان نام استارتآپ را بر آن گذاشت.
اگر بخواهیم نگاهی دقیقتر به این موضوع داشته باشیم، میتوان آغاز دهه 90 را شروع فعالیتهای منسجم و حرفهای استارتآپها در کشور دانست. در این زمان بود که اکوسیستم استارتآپی نقشه راه خود را در کشور پیدا کرد. در آن سالها رفتهرفته اهداف و فضای فعالیتها مشخص شد و استارتآپها به شکل امروزی خود درآمدند. در آغاز راه مشکل اصلی استارتآپها مشکلات مالی بود که با روی کار آمدن اسپانسرها موانع تا حدی مرتفع شد. به تدریج بسیاری از موسسات و نهادهای انتفاعی و غیرانتفاعی از قبیل شتابدهندهها، استودیوهای استارتآپی، کارخانههای استارتآپی، مراکز نوآوری، مراکز رشد، انواع سرمایهگذاران، فضای کار اشتراکی و... با هدف حمایت یا شراکت با استارتآپها و کمک به کاهش ریسک فعالیت آنها شکل گرفتند.
نقش شتابدهندهها و مراکز نوآوری در حمایت از استارتآپها
از آنجا که شتابدهندهها و مراکز نوآوری عموماً به دنبال حمایت هستند و نه شراکت، میتوانند پیشنهاد خوبی برای استارتآپها و کسبوکارهای نوپا بوده و برای یک کسبوکار نوپا فضا و شرایط بهتری را ایجاد کنند. مراکز نوآوری و شتابدهندهها میان استارتآپها و سرمایهگذاران قرار گرفته و ضمن پاسخگویی نسبی به نیازها و اهداف سرمایهگذاران آنها را ترغیب به سرمایهگذاری میکنند؛ این فرآیند که در اصطلاح همرسانی نام دارد به سرمایهگذارانی که -بنا بر هر دلیلی، غالباً منفعت مالی- حاضر به سرمایهگذاری نیستند، کمک میکند با پیش بردن روش صحیح مذاکرات، افراد با زمینههای فعالیت مشترک به یکدیگر معرفی شوند. به بیان دیگر، مراکز نوآوری و شتابدهندهها به عنوان پیشرانهای اقتصاد دانشبنیان وظیفه دارند استارتآپها را تا رسیدن به محصول نهایی و سودآوری حمایت کنند. حال اینکه چند درصد از این مجموعهها خود توان مالی و شبکه مورد نظر را در اختیار دارند تا بتوانند این مهم را محقق کنند، بحث مفصلی است که باید به صورت مجزا مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی وضعیت استارتآپها
در یک تعریف کلی استارتآپ یک مجموعه نوپاست که برای مسائل راهحلی نوین ارائه میدهد، این مساله ممکن است تولید، خدمات یا هر موضوع دیگری را دربرگیرد. با توجه به اینکه شرکتهای بزرگی مانند مایکروسافت، گوگل و فیسبوک نیز ابتدا استارتآپ بودهاند، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که همیشه استارتآپها محکوم به شکست نیستند. در ایران هم استارتآپهایی مانند دیجیکالا، اسنپ، تپسی، الوپیک، آپارات و فیلیمو وجود دارند که میتوان از آنها بهعنوان نمونههای موفق نام برد. با این اوصاف، شکست خوردن یک استارتآپ به ویژه در کشوری مانند ایران، دور از انتظار نیست بهگونهای که برخی از پژوهشها حکایت از این موضوع دارند که ۹۰ درصد استارتآپها در همان مراحل اولیه یا در نهایت در یک پروسه زمانی طولانیتر شکست میخورند. اغلب استارتآپها دو تا سه سال عمر کرده و بعد از آن یا بالغ میشوند یا منحل. البته تعداد زیادی نمونه نیز وجود دارد که نشان میدهد در ایران میتوان مدل دیگری هم برای استارتآپها متصور شد. در این مدل استارتآپها به دلیل مشکلات مالی و عدم جذب سرمایه نمیتوانند به شرکتی مستقل تبدیل شوند و سالیان سال به عنوان یک کسبوکار کوچک و شکننده به فعالیت خود ادامه میدهند.
آمار دیگری وجود دارد که نشان میدهد در ایران تنها 3 /5 درصد از استارتآپها از بحرانهای موجود جان سالم به در برده و به بلوغ میرسند. در این اکوسیستم منظور از بلوغ، رسیدن به سودآوری قابل قبول تلقی میشود.
نقش استارتآپها در اکوسیستم دانشبنیان
با مطرح شدن واژه دانشبنیان همزمان با ایجاد ادبیات استارتآپی در کشور، فعالیتهای مبتنی بر دانش و فناوری و تاثیری که بر رشد و توسعه اقتصادی کشور میگذارد، بیشازپیش مطرح شد.
با توجه به لزوم فعالیتهای قشر دانشگاهی در اکوسیستم دانشبنیان به منظور ایجاد پیشرفت و تحول مثبت در فضای اقتصادی کشور، نقش استارتآپها و فعالیتهای نوآورانه در این اکوسیستم به خوبی روشن شد.
چراکه، این استارتآپها هستند که موجب شکلگیری و رونق شرکتهای دانشبنیان شدهاند. به گونهای که براساس برخی آمار موجود، چیزی در حدود 70 درصد از این شرکتها را استارتآپها تشکیل میدهند. بنابراین، این ادعا که افزایش چشمگیر فعالیتهای دانشبنیان که در قالب شرکتهای مختلف انجام میشود، مرهون فعالیت استارتآپهاست، ادعای دور از ذهنی نیست.
در هر حال فعالیت این استارتآپهاست که موجب شده رتبه جهانی ایران در اقتصاد دانشبنیان در سالهای گذشته به صورت قابل توجهی بهبود یابد.
چگونه به یک کسبوکار سودآور تبدیل شویم؟
با توجه به مباحث مطرحشده، به این نتیجه میرسیم که بزرگ شدن در اکوسیستم نوآورانه و استارتآپی به هیچ عنوان دور از ذهن نیست. به ویژه در کشوری مانند ایران که بنابر شرایطی که دارد و همیشه در همه حوزهها چند گام از کشورهای مطرح دنیا فاصله دارد، تنها کافی است برای موفق شدن به جای اینکه به دنبال ایدههای ناب و کارهای بزرگ بروند، ایدههای موفق خارجی را بررسی کرده و با بومیسازی، ایجاد ارزشافزوده و اجرای صحیح آنها بازار خوبی را از آن خود کنند، این در حالی است که در بسیاری زمینهها شاهد آن هستیم که فعالان و دستاندرکاران یک مجموعه سعی دارند چرخ را از ابتدا اختراع کنند!
از اینرو، بررسی وضعیت اکوسیستم استارتآپهای موفق جهان برای کسانی که میخواهند در این فضا فعالیت کنند، میتواند الهامبخش بوده و زمینهساز خلق ایده شود. بنابراین، به نظر میرسد بهرغم نگاه منفی که به این مقوله وجود دارد، الگوبرداری از راهحلها و رویکردهای نوآورانه دیگر کشورها، در موفقیت بازار نقش بسزایی ایفا خواهد کرد.
بررسیهای صورتگرفته در این فضا و ارزیابی کلی تجربه شرکتهای دانشبنیان، نوآور و استارتآپها حکایت از آن دارد که یک ایده قابل اجرا و مورد نیاز بازار به انضمام یک تیم متخصص و آگاه و یک برنامه منسجم، هدفمند و زمانبندیشده را میتوان بهعنوان اصول اولیه یک استارتآپ موفق دانست.
شیوع ویروس کرونا و استارتآپها
با شیوع و گسترش ویروس کرونا در جهان حوزه فناوری در سرتاسر جهان با شرایطی ویژه روبهرو شد که کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبود. به بیان دیگر، نیازهای متفاوت و سبک زندگی جدید در پی همهگیری کرونا را میتوان نقطه عطفی برای فعالیتهای استارتآپی دانست.
با تغییر در سبک زندگی روزمره مردم که به واسطه اعمال قرنطینه و رعایت فاصله اجتماعی بهوجود آمد، بسیاری از کسبوکارهای سنتی و فیزیکی متحمل خسارتهای جبرانناپذیری شدند، اما نباید از این نکته غافل ماند که همیشه در محدودیتهاست که فرصتها خلق میشوند.
اکنون بیشتر افراد ترجیح میدهند که از خدمات آنلاین استفاده کنند. علاوه براین، بسیاری از تفریحات و دلمشغولیهای افراد نیز مجازی شده است. در این دوران، بیشتر افراد بخش اعظمی از زمان خود را در شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین میگذرانند.
حال که به واسطه این اپیدمی، نیازهای روزانه مردم شکل متفاوتی پیدا کرده است، کسبوکارهایی که کمی زیرکی داشته باشند میتوانند از این فضا به نفع خود بهره برده و شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
وضعیت استارتآپهای کشور از نگاه آمار
همانطور که پیشتر هم اشاره شد، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اغلب استارتآپها دو تا سه سال عمر میکنند و بعد از این مدت یا به سرعت رشد کرده و به یک کسبوکار بزرگ تبدیل میشوند یا به شکست و انحلال محکوم شده یا در حد یک کسبوکار کوچک باقی میمانند. با توجه به این تقسیمبندی تنها 5 /3 درصد از استارتآپها از بحرانهای موجود جان سالم به در برده و به بلوغ میرسند، حدود ۹۰ درصد استارتآپها در همان مراحل اولیه یا در نهایت در یک پروسه زمانی طولانیتر شکست میخورند و چیزی در حدود شش درصد استارتآپها همواره در حد یک کسبوکار کوچک که هیچگونه توسعه اقتصادی را تجربه نخواهند کرد، باقی میمانند.
همچنین با توجه به اینکه حدود چهار درصد استارتآپها موفق به جذب سرمایهگذاران خارجی شدهاند، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ارائه یک ایده جدید و توسعه آن میتواند سوای مشکلات ناشی از تحریم پای نخبگان ایرانی را به آن سوی مرزها باز کند.
آمار جالب دیگری در گزارش سالانه استارتآپ بلینک منتشر شده که براساس آن نام ایران در میان 100 کشور برتر در حوزه راهاندازی کسبوکارهای استارتآپی نیست و تهران هم در میان شهرهای برتر از نظر فضای اکوسیستم استارتآپی جایگاه خوبی ندارد.
کدام بخشها برای استارتآپها جذابتر هستند؟
علاوه بر موارد مورد توجه در نمودار بالا و با توجه به اینکه در حوزههایی مانند بازی و سرگرمی، تجهیزات کالاها و لوازم، حملونقل، رایانش ابری، خدمات حقوقی، خدمات غذا و رستوران، کاریابی، کتاب، کسبوکارهای فضاپایه، کشاورزی، کودک و نوجوان، محیط زیست، مد و لباس، موسیقی، نیازمندیها، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و ورزش نیز فعالیتهای شایستهای در کشور صورت گرفته است، اما به نظر میرسد با توجه به اینکه پتانسیلهای خوبی در این حوزهها وجود دارد و امکان مهیا کردن بازار هم برای محصولات مرتبط فراهم است، همچنان جای کار بسیاری وجود دارد؛ بنابراین، لازم است استارتآپها این موارد را مدنظر قرار دهند.
چالشهای موجود بر سر راه استارتآپها
هرگاه صحبت از چالش میشود بدون درنگ مشکلات اقتصادی و محدودیتهای مالی به ذهن متبادر میشود، اما تجربه فعالیت در این چند سال اخیر در فضای اکوسیستم دانشبنیان و فناوری کشور گویای این حقیقت است که وجود حمایت مالی یا نبود آن به هیچوجه مشکل اصلی استارتآپهای ایرانی نبوده است.
گرچه براساس آمار موجود منابع مالی که به حمایت از این نوع کسبوکارها اختصاص داده میشود خود محل بحث است، اما تزریق منابع مالی قطعاً نمیتواند همه مشکلات موجود در این حوزه را رفع کند. از اینرو، به نظر میرسد بزرگترین چالشی که استارتآپهای ایرانی با آن مواجه هستند، نبود سرمایهگذار است.
مسائل حقوقی از دیگر مشکلات موجود در این حوزه است. به این معنا که در مواجهه حقوقی و قانونی با این نوع از کسبوکارها دقیقاً مانند کسبوکارهای سنتی برخورد میشود که این موضوع چالشهایی جدی را در این حوزه ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، در ایران استارتآپها وارد فضایی شدهاند که قانونی برای فعالیت در آن وجود ندارد، در چنین شرایطی رگولاتور به جای اینکه بر وضع قوانینی برای بهبود فضای کسبوکار تمرکز کند، به دلیل دغدغههای حاکمیتی موجود، قوانینی را در جهت تحدید فعالیت استارتآپها وضع میکند. این رویکرد جریان تعامل دوطرفه را با چالشهای اساسی مواجه کرده و مانع از رشد فضای استارتآپی در کشور خواهد شد.
حل نشدن مسائل بیمهای و مالیاتی برای استارتآپها موضوع دیگری است که نتیجه آن نبود آماری دقیق از تعداد و فعالیت استارتآپهاست. که به تبع آن، این عدم شفافیت عرصه را برای قانونگذار، بازوهای اجرایی، حامیان و همه بازیگران این اکوسیستم تنگ کرده است. ضمن اینکه، نبود اطلاعات آماری موثق از این اکوسیستم چالش دیگری است که از همین خلأ یادشده نشات میگیرد.
از دیگر موانع موجود بر سر راه استارتآپها محدودیتهای داخلی و بینالمللی از قبیل تحریم، نقدینگی پایین، وجود خلأهای قانونی و شفاف نبودن سیاستگذاریهای دولت عنوان شده است. این موضوع به نبود زیرساختهای مناسب برای رشد استارتآپها در کشور برمیگردد.
شاید بتوان مهمترین محدودیت داخلی را که استارتآپها و کسبوکارهای خلاق با آن مواجه شدهاند، طرح صیانت دانست. بسیاری از کسبوکارهای نوپا و فنآورپایه با تصویب این طرح به مخاطره جدی افتاده و حتی ممکن است به نابودی محکوم شوند. واضح است که در صورت وقوع چنین رخدادی کسانی که امکان دارند مهاجرت میکنند و سایر نخبگان و جوانان کشور هم دچار یأس و ناامیدی میشوند.
نقدینگی پایین، کمبود دانش استارتآپی و کمبود نیروی انسانی ماهر نیز از دیگر مشکلاتی است که در این حوزه وجود دارد و با تصویب قوانینی که موجب افزایش مهاجرت خواهد شد، قطعاً در آینده این مشکلات دوچندان میشود.
کمبود سرمایهگذار، سیاستگذاریهای دولت، تحریم و عدم دسترسی به بازارهای خارجی و در نهایت رکود بازار نیز از دیگر مشکلات موجود شناساییشده بر سر راه استارتآپهاست.
نتیجهگیری
فرهنگسازی، توسعه دانش استارتآپی، پرورش نیروی انسانی خلاق و ماهر و رفع خلأهای قانونی با رویکرد بهبود مستمر فضای کسبوکار میتواند زمینه را برای توسعه و بالندگی هرچه بیشتر اکوسیستم دانشبنیان و فناوری کشور فراهم آورد. از این رهگذر، نه تنها استارتآپهای فعال بلکه کسبوکارهای سنتی نیز گام بلندی برای ورود به عرصه رقابتهای بینالمللی برخواهند داشت.
همانطور که تهدید شیوع کرونا به فرصتی برای این فعالان خلاق و نوآور این عرصه تبدیل شد، سایر موانع مانند تحریمهای بینالمللی نیز ممکن است شرایط توسعه را فراهم آورند.
اما، هنگامیکه قوانین، شریانهای حیاتی نوآوری و فناوری این اکوسیستم را هدف قرار میدهند، لازم است اقدامات اثرگذار و تعیینکنندهای از سوی نهادهای اثرگذار صورت گیرد تا پس از سالها تلاش و حجم عظیم سرمایهگذاری شاهد تعطیلی و ورشکستگی کسبوکارهای مورد اشاره نباشیم.
از این منظر، قطعاً توسعه مراکز پژوهشی تخصصی و صیانت جدی از حضور نخبگان در داخل کشور پیشرفت فعلی را دوچندان خواهد کرد. باید متوجه باشیم که مهاجرت نخبگان در شرایط کنونی، نهتنها به ثروت ملی کشور لطمه میزند، بلکه طی سالهای آینده کشورهای نخبهپرور را از نظر ژنتیکی به رقبای جدیتری برای کشور عزیزمان تبدیل خواهد کرد.