سیاهچالههای اقتصاد ایران
چرا هیچکس نسبت به اتلاف منابع در ایران حساس نیست؟
اقتصاد ایران از نظر تامین منابع در سختترین دوران خود به سر میبرد. تحریمها باعث کاهش فروش نفت و در نتیجه کاهش درآمدهای دولت شده و دولت برای تامین نیازهای کشور به شدت در مضیقه قرار گرفته است. منابع مالی برای سرمایهگذاری وجود ندارد و سرعت استهلاک سرمایه از سرعت تشکیل سرمایه بیشتر شده و این قطعاً خطر بزرگی برای آینده اقتصاد ایران است. وقتی اقتصادی از نظر تامین منابع تا این اندازه در مضیقه قرار میگیرد انتظار میرود رفتار مالی دولت تغییر کند. مثلاً انتظار این است که دولت دستودلبازیهای یارانهای را کنار بگذارد و در دوران ضیق منابع، مثل دوران وفور منابع رفتار نکند.
دولت وقتی با چنین نقدهایی مواجه میشود، میگوید اگرچه اقتصاددانان درست میگویند اما به خاطر مسائل امنیتی و اجتماعی ترجیح میدهد به توصیه آنها گوش ندهد. به این ترتیب همچنان در حال ریختن منابع محدود به سیاهچالههای اقتصاد ایران است. ارز 4200تومانی، یارانه سوخت و دیگر یارانهها مثل یارانه نان، حکم سیاهچاله را در اقتصاد ایران دارند. سیاهچالههایی که منابع را به صورت میلیارددلاری میبلعند بیآنکه سیاستگذار را به اهدافی که مدنظر داشته رهنمون سازند. به نظر میرسد این حجم از اتلاف منابع در دیگر کشورها اگر بینظیر نباشد، قطعاً کمنظیر است.
در چنین فضایی دو سوال مغفول مانده که باید به آنها پرداخت: اول اینکه هدف اصلی سیاستمداران از اعمال چنین سیاستهایی چه بوده و مکانیسم تصویب سیاستهایی که در این سطح منابع کشور را تلف میکنند، چیست؟ دیگر اینکه چرا آستانه تحمل حکمرانی ما در این حجم از اتلاف منابع تا این اندازه بالا رفته و حتی نهادهای امنیتی و قضایی نیز که اینقدر نسبت به «میل» منابع حساسیت دارند، نسبت به «حیف» منابع حساس نیستند؟ پرونده ویژه این هفته تجارت فردا در جستوجوی پاسخی برای این سوالات رفته است.