اختراع چرخ
آیا بسته نجات مالی خودروسازان به معنی ورشکستگی این صنعت است؟
یکبار دیگر تحریم، یکبار دیگر کاهش تولید، یکبار دیگر سقوط در سراشیبی مالی و در نهایت یکبار دیگر کمکهای دولتی برای نجات خودروسازان. انگار این ریتم همیشگی صنعت خودرو ایران پس از هر بار صعود کمی است که به دلایلی کاملاً غیراقتصادی بروز میکند و آمار تولید صنعت خودرو را به طرفهالعینی از بخش بالایی نمودار به سمت بخشهای پایینتر، نزولی میکند.
محمدحسین شاوردی: یکبار دیگر تحریم، یکبار دیگر کاهش تولید، یکبار دیگر سقوط در سراشیبی مالی و در نهایت یکبار دیگر کمکهای دولتی برای نجات خودروسازان. انگار این ریتم همیشگی صنعت خودرو ایران پس از هر بار صعود کمی است که به دلایلی کاملاً غیراقتصادی بروز میکند و آمار تولید صنعت خودرو را به طرفهالعینی از بخش بالایی نمودار به سمت بخشهای پایینتر، نزولی میکند. گویا تحریمها مثل یک رقیب کینهتوز، با نشان دادن ضعفهای ساختاری صنعت خودرو، ثابت میکند رشدهای بزرگ این بخش به دلیل زیستبوم گلخانهای، درونزا نیست و جای دلخوشی ندارد. مخالفان بینالمللی شدن صنعت خودرو عقیده دارند سلطه خارجیها بر بازار کشور موجب کاهش توانایی سطح مهندسی در ایران و تحویل سودهای هنگفت به غربیها و شرقیها میشود. اما مگر در خطوط تولید فعلی خودروسازان چند محصول بومی وجود دارد که موافقان انحصار، سنگ صنعت داخلی را اینچنین به سینه میزنند؟ به زحمت یکدهم مدلهای حاضر در خط تولید کارخانههای داخلی ایرانی است و مابقی پروسه طراحی و مهندسی و... را در خارج از ایران گذراندهاند. آیا واقعاً صنعت خودرو باید تماماً داخلی باشد تا در برابر تحریم یک اسفندیار رویینتن باشد؟ خیر. این پاسخ قطعی است و لازمه داشتن یک صنعت بالنده، گسترش ارتباطات بینالمللی تا مرزهای دانش است. رقابت هم ملات این بناست که ساختار رشد و توسعه را حفظ میکند. ما اما سعی کردهایم بدون آجر و ملات در این چهار دهه خانه بسازیم! چرا ما همیشه میل به اختراع دوباره چرخ داریم؟
بیایید در قضیه توسعه صنعت خودرو ایران با هم روراست باشیم. ما مزیتهایی همچون انرژی، مواد اولیه و کارگر ارزان یا بازار داخلی و منطقهای بزرگ داریم اما همه اینها وقتی اقتصاد بیثبات باشد، بانک مرکزی مستقل نباشد، نظام بانکداری مدرن و استاندارد نباشد و غول تورم مهار نشده باشد تقریباً هیچ ارزشی ندارند. چنانکه الان ندارد. البته اگر میلی به ارتباط با جهان نداشته باشیم، درک منطق حمایت از صنایع داخلی توسط دولتها ابداً سخت نیست. حتی ترامپ هم در آمریکا مخالف تجارت آزاد است. اما آیا این کار به صنایع کمک میکند؟ خیر. در فقدان تجارت و البته رقابت، هزینه تولید سر به فلک میزند، سطح تعاملات فنی و مهندسی کاهش یافته و ابعاد بازارها کاهش مییابد. بالا بردن دیوار تعرفهها هیچوقت نتوانسته حیات صنعتی را تا ابد تضمین کند مگر آنکه بازیگران آن بخش توانی بالا برای جذب بودجه از دولت و میلی شدید به افزایش سطح انحصار داشتهاند. خودروسازان ما هم اینگونهاند. با ظاهری خصوصی و باطنی کاملاً دولتی، با هزینههای سربار چند هزار میلیاردتومانی، با مازاد نیروهای چند ده هزار نفری و البته با نرخ بهرهوری پایین سالهاست که زندهاند و دلیلی هم برای تن دادن به رقابت ندارند. تا مادامیکه شیر نفت باز است و بانک مرکزی غیرمستقل، در دیزی باز است و هزینه خطا اندک و تعرفهها هم بالا.