بیم و امید
سهم مهاجران در بازار کار جهان چقدر است؟
بدیهی است که کارگران افغانی عرضه نیروی کار ایران را افزایش دادهاند و تاثیری که بر کاهش سطح دستمزدهای کارگران ساده داشتهاند مشهود است. کاهش هزینه نیروی کار و در پی آن کاهش هزینه تولید میتواند به افزایش محصول منجر شده و مانع از افزایش نرخ بیکاری شود. این یک دیدگاه است که عمدتاً از سوی کارفرمایان مطرح میشود. ضمن اینکه نیروی کار در ایران نیروی تحصیلکرده بوده و نیروی کار بومی حاضر به پذیرش کارهایی که افغانها میکنند نیستند.
مساله نیروی کار مهاجر تنها مربوط به کشورهای توسعهیافته و اروپایی نیست و افزایش نیروی کار مهاجر در کشورهای خاورمیانه هم روند رو به رشدی داشته است. علل مختلفی برای به وجود آمدن این پدیده وجود دارد. به طور کلی جذابیتهای کشور مقصد و دافعههایی که کشور مبدا دارند، سیاست دولتها مبنی بر باز بودن در به روی مهاجران یا سیاستهای محدودکننده، درجه حمایت و حفاظت از کارگران بومی، مهارت مهاجران، وجود تمایزهای دستمزدی و تقاضای دائمی نیروی کار خارجی که در کشورهای توسعهیافته این مساله مطرح هست و... بر روی مهاجرت نیروی کار تاثیرگذارند.
نبود آزادیهای مدنی و اجتماعی در کشورهای مبدا، ساختار بازار کار ناکارآمد و نبود بستر تحرک اجتماعی و درآمدی برای جذب نخبگان از علل مهم رانشی نیروی کار بامهارت در کشورهای مبدا محسوب میشود و درآمد بالا، تعادل مناسب بین کار و زندگی، فرهنگ کاری مناسب، امنیت شغلی، ارتقای شغلی و کسب مهارتهای جدید، ثبات درآمدی و کیفیت بالای سطح زندگی از جذابیتهای کشورهای مقصد محسوب میشوند.
با این حال روند مهاجرت نیروی کار تنها به سمت کشورهای توسعهیافته مطرح نیست و افزایش مهاجرتهای نیروی کار در کشورهای خاورمیانه نیز روند صعودی به خود داشته است.
پدیده مهاجرت نیروی کار مسالهای است که ناگزیر هم برای نیروی کار بامهارت و هم نیروی کار غیرماهر شیوع یافته است. این مساله بهخصوص برای نیروی کار غیرماهر و ساده مصائب و مشکلات عدیدهای را در بر داشته است. عدم یا محدودیت در قوانین ملی حمایت از حقوق غیربومیها، تبعیضهای نژادپرستانه، نبود تعاملات چندملیتی، وجود تصویر منفی نسبت به مهاجران در بین مردم، عدم رویکرد مثبت نسبت به فرهنگ چندگانه و... از جمله مواردی هستند که باعث میشود نسبت به حضور قانونی مهاجران نیروی کار مخالفتهایی صورت بگیرد. بهرغم اینکه ILO کانالهای مهاجرت قانونی را مجرایی برای کاهش بهرهکشی و قاچاق مهاجران تلقی میکند، روند رو به رشد مهاجران غیرقانونی نشاندهنده این امر است که نسبت به مهاجرت قانونی نیروی کار رویکرد مثبتی وجود ندارد.
در این نگارش به بررسی مهاجرت نیروی کار افغان به ایران پرداخته میشود. حضور نیروی کار افغان در ایران از دیرباز مخالفان و موافقان خود را داشته است. با اینکه سیاست دولت در ایران سیاست درهای باز نسبت به حضور مهاجران افغان در ایران بوده، اما حمایت از حقوق اساسی همه مهاجران و اعمال حداقل استانداردهای شرایط اشتغال ملی در همه بخشهای فعالیت کاستیها و نواقصی را دربر داشته است. به نظر میرسد نسبت به مهاجران افغان در ایران باید تغییر سیاستهایی صورت بگیرد. حداقل اتخاذ سیاست مدیریتشده نسبت به سیاست درهای باز در کنار اجرای برنامههای اقدامی علیه تبعیض و افراط برای حفظ انسجام اجتماعی، طراحی یک سیستم پذیرش آگاهانه و شفاف برای نیروی کار مهاجر منجر به حمایت قانونی از کارگران مهاجر قانونی میشود. چراکه تهدیدهای شدید و متنوع نسبت به مهاجران غیرقانونی آسیبپذیری بیشتر آنان را دربر دارد و مفهوم «کار شایسته» در تشدید موانع ورود برای نیروی کار مهاجر و افزایش نیروی کار مهاجر غیرقانونی، اهمیت مضاعف پیدا میکند.
مهاجرتها عمدتاً داوطلبانه هستند اما در مورد مهاجرت افغانها شاید بتوان گفت شکل اجباری مهاجرت گسترش یافته است. افغانهایی که به واسطه بحرانهای متعدد از قبیل جنگهای داخلی و افزایش فقر به شیوههای قانونی و غیرقانونی به سایر کشورها مهاجرت میکنند. جنگهای طولانی و اقتصاد شکننده در افغانستان بهطور مداوم موج جدیدی از پناهندگان را ایجاد کرده است.
بر اساس آمار انتشاریافته از سوی سازمان بینالملل ILO در سال 2015، 150 میلیون نفر از 207 میلیون مهاجر در سن کار، نیروی کار مهاجر هستند. عمده مهاجران افغانی در ایران کارگران غیرماهر و ارزانقیمت هستند که هر کاری را که به آنها پیشنهاد شود، میپذیرند. پایینترین دستمزد در ایران، در مقایسه با افغانستان، درآمد نسبتاً خوبی است. اکثر پناهندگان افغانی، مردانی هستند که برای یافتن کار به ایران آمدند و بسیاری از آنان پس از یافتن کار و محل زندگی نسبتاً باثبات، خانواده خود را نیز به ایران آوردند. به علاوه بسیاری از کودکان افغان که با محدودیت در تحصیل مواجه بودند، به ناچار به کار مشغول شدند. بنابراین با احتساب کودکان و زنان افغانی شاغل تعداد کارگران افغان بیشتر هم برآورد میشود. حتی در سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن نیز اطلاعات دقیقی از مهاجران افغانی به دست نمیآید. زیرا بسیاری از افغانها از بیان وضعیت شغلی از ترس از دست دادن کار خود اجتناب میکنند و در شرایطی که بتوانند از قاچاقچیان شناسنامههای ایرانی خریداری کرده تا خود را ایرانی معرفی کنند. شرایط نامساعد اقتصادی در افغانستان نهتنها مانع از بازگشت پناهندگان به افغانستان بوده، بلکه مهاجرتهای تازهای را نیز موجب شده است. مهاجرت غیرقانونی افغانها هزینههای گزافی را برای آنها دربر دارد. آنها مبالغ هنگفتی را به قاچاقچیها میپردازند تا ورود آنها را به ایران تسهیل کنند و افغانهای فقیرتر که پول کافی ندارند متعهد میشوند پس از شروع به کار در ایران بخشی از درآمد خود را هر ماه به این افراد بپردازند. از آنجا که مهاجران افغانی به صورت غیرقانونی در ایران به کار مشغولند، کارهای دشوار را با دستمزدهای پایین میپذیرند. آنها از چتر حمایتی قانون کار محروماند و نمیتوانند از کارفرمایان درخواست کنند که آنها را بیمه کنند. بسیاری از آنها به کارهای ساختمانی، کورههای آجرپزی، حفر چاه، کار در مرغداریها و گاوداریها و... میپردازند. آنها هزینه اجاره مسکن و امکانات رفاهی بالایی را پرداخت نمیکنند و عمدتاً در شرایط فاقد امکانات رفاهی زندگی میکنند. از اینرو در مقایسه با کارگران ایرانی، تن به پذیرش کارهایی با دستمزدهای پایین میدهند و فرصتهای شغلی در برابر کارگران غیرماهر ایرانی را از آن خود میکنند.
حضور پناهندگان بهخصوص افغانها در کشورهای مختلف تعرض شهروندان را در پی داشته است. در ایران گروهی معتقدند که حضور افغانها موجب گسترش فقر در ایران بوده و نسبت به حضور بلندمدت افغانها معترض هستند. عدهای نیز معتقدند با وجود مشکل بیکاری در ایران، کارگران افغانی که اشغالکننده فرصتهای شغلی هستند باید به کشور خود بازگردند. بنابراین همواره هراس از اخراج از ایران و بازگشت اجباری به افغانستان با آنها هست.
اما در میان مخالفان نیروی کار مهاجر افغان به ایران که عمدتاً کارگران بومی، اتحادیههای کارگری و شهروندان هستند، مدافعان نیروی کار مهاجر از قبیل انجمنهای کارفرمایی و نهادهای بینالمللی حمایت از کارگر هم وجود دارند. بسیاری از کارفرمایان ایرانی چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی به استخدام کارگران افغانی تمایل بیشتری دارند. شمار کارگران افغانی در پروژههایی مانند لولهکشی گاز، فاضلاب، احداث مترو و... پس از پایان جنگ ایران و عراق به سرعت افزایش یافته بود. این در حالی است که احتمال یافتن کار در پاکستان برای کارگران غیرماهر افغانی بسیار ضعیف است. در واقع میتوان گفت رویکرد کلی ایران نسبت به نیروی کار مهاجر افغان سیاست درهای باز بوده تا رویکرد مدیریتشده و رویکرد محدودکننده.
کارفرمایان ایرانی از حضور کارگران افغانی که از دریافت مزد بالاتر نسبت به سرزمین مادری رضایت داشتند بهره میبردند چراکه کارفرمایان ایرانی کارگران افغانی را با دستمزدهای پایین و بدون پرداخت حق بیمه استخدام میکردند و این کارگران غیرماهر بومی بودند که از این وضعیت متضرر میشدند.
بدیهی است که کارگران افغانی عرضه نیروی کار ایران را افزایش دادهاند و تاثیری که بر کاهش سطح دستمزدهای کارگران ساده داشتهاند مشهود است. کاهش هزینه نیروی کار و در پی آن کاهش هزینه تولید میتواند به افزایش محصول منجر شده و مانع از افزایش نرخ بیکاری شود. این یک دیدگاه است که عمدتاً از سوی کارفرمایان مطرح میشود. ضمن اینکه نیروی کار در ایران نیروی تحصیلکرده بوده و نیروی کار بومی حاضر به پذیرش کارهایی که افغانها میکنند نیستند.
دیدگاه دیگری هم البته وجود دارد که اگر افغانها به کشور خود بازگردند کارگران بیکار ایرانی امکان کار خواهند یافت و نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت. با این حال به دلیل محدودیت اطلاعات در مورد تغییر تعداد کارگران افغانی در طول چند سال اخیر تخمین میزان تاثیر حضور مهاجران افغانی بر نرخ بیکاری کشور به صورت دقیق امکانپذیر نیست.
عدم تامین امنیت در کشور افغانستان بسیاری از خانوادهها و جوانان را با خطرات جدی مواجه کرده و آنان را مجبور به ترک خانه و سرزمین خود کرده است. مهاجرت نیروی کار ساده افغان با ایران مصائب و مشکلات زیادی را هم دربر داشته است اما دههها جنگ و عدم امنیت و مشکلات اقتصادی باعث شده تا مهاجرت از افغانستان آگاهانه صورت بگیرد و حتی با وجود تمایل به برگشت به کشورشان و مشارکت در پیشرفت کشور، یأس و ناامیدی از تغییر وضعیت حاکم منجر میشود تا از برگشت به وطن سر باز زنند. بسیاری از افغانها در ایران هر چند از سطح رفاه بالایی برخوردار نباشند و حتی اگر کار دائمی نداشته باشند اما زمانی که چشماندازی از وضعیت کشور خود را میببیند حاضر به بازگشت به افغانستان نمیشوند. بازگشت اجباری مهاجران به کشوری که وضعیت اقتصادی و امنیتی نامناسبی دارد نیز غالباً ناموفق است و افرادی که به کشور خویش بازگشتهاند در اولین فرصت مجدداً کشور خود را ترک خواهند کرد. در ایران نیز با وجود اینکه دولتها ممانعتهایی را برای اشتغال افغانها مطرح کردهاند از قبیل اینکه کارفرمایان متخلف که کارگران افغان را استخدام کنند جریمه میشوند، ولی بهرغم جریمههای اعمالشده علیه کارفرمایان متخلف و اخراج شماری از کارگران افغانی وضعیت افغانها در بازار کار ایران تغییر چشمگیری نداشته است.
کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل تاکید دارد که افغانها برای بازگشت به کشور خویش تحت فشار قرار نگیرند و برخی از ایرانیان به دلایل ملاحظات انسانی از حضور طولانیتر افغانها در ایران حمایت میکنند. چراکه بر این باورند که «بازگشت اجباری افغانها به معنی مرگ میلیونها انسان در سرزمین قحطیزده است».
در ایران نتایج پژوهشهای اقتصادی نشان میدهد که کارگران مهاجر و کارفرمایان کشور مهاجرپذیر از فرآیند مهاجرت بهرهمند ولی کارگران بومی از حضور نیروی کار مهاجر متضرر میشوند. از آنجا که تشکلهای کارگری در ایران قوی نیستند و نیروی کار بهخصوص کارگران ساده از قدرت تشکلهای کارگری بیبهرهاند امکان اعتراض سازمانیافته علیه دستمزدهای پایین و شرایط نامناسب کار ندارند. به همین دلیل کارگران غیرماهر بومی بازنده اصلی در جریان حضور کارگران افغانی در بازار کار ایران هستند. همچنین اطلاعات مقطعی، تاثیر مستقیم حضور مهاجران افغانی بر افزایش نرخ بیکاری در شهرها و روستاهای استانهای مختلف کشور را تایید نمیکند. و نتایجی مبنی بر اینکه مناطقی که کارگران افغانی متمرکز شدهاند نرخ بیکاری بالاتری دارند منتشر نشده است. چراکه نیروی کار افغان عمدتاً در شهرهایی سکنی گزیدهاند که تقاضا برای کار ساده زیاد بوده و احتمال یافتن شغل بالاست.