بریده روزنامهها (اقتصادی)
تدوین بودجه اضطراری
نوشت: سخنگوی دولت در پاسخ به این سوال که با توجه به خروج آمریکا از برجام و احتمال بازگشت تحریمهای نفتی و از طرفی سهم بودجه از درآمدهای نفتی آیا دولت اقدام به تدوین بودجه سایه برای چنین شرایطی کرده است، گفت: بودجه سایه و بودجه اضطراری را از مهر سال گذشته که ترامپ روی کار آمد تدوین کردیم. یکی را به مجلس دادیم که تصویب شد. بودجه اضطراری را هم داریم و تا جایی که امکان داشته باشد از مکانیسم تخصیص با توجه به اختیاراتی که داریم متناسب با بودجه فعلی عمل خواهیم کرد. اگر نیاز به مصوبه جدید باشد آن را از مجلس اخذ خواهیم کرد.
♦♦♦
کاهش شدید واردات
نوشت: آمارهای روزانه واردات و صادرات کشور گویای آن است که در برخی روزها حجم واردات کشور در قیاس با صادرات به حدود یکچهارم رسیده است. بر اساس اطلاعات تجاری به دست آمده از ۲۰ گمرک عمده کشور در تاریخ ۱۳ اردیبهشتماه امسال کالای وارداتی 3 /68 میلیون دلار بوده است. این در حالی است که حجم صادرات در این تاریخ 1 /249 میلیون دلار بوده که 3 /4 برابر بیش از حجم واردات این روز است. وزن کالای وارداتی در این روز 3 /36 هزار تن و وزن کالای صادراتی ۴۹۲ هزار و ۸۰۰ تن بوده است. اما اوایل اردیبهشتماه امسال واردات نسبت به صادرات حدود دو برابر بوده است.
♦♦♦
۱۳۰ نهاد اقتصادی غیرشفاف
به نقل از غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، عضو کمیسیون بودجه مجلس نوشت: فعالیت مالی ۱۳۰ نهاد اقتصادی همانند بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار و سازمان خصوصیسازی شفاف نیست. مشکل بزرگ کشور عدم شفافسازی است، در حالی که در قانون بر شفافسازی تاکید شده اما نهادها این الزام قانونی را رعایت نمیکنند. مجامع عمومی شرکتها باید صورتهای استاندارد مالی و تراز مالی را محاسبه و در روزنامهها چاپ کنند اما تقریباً تمامی نهادها این اقدام را انجام نمیدهند، به گونهای که یک شهرداری حدود هشت سال تفریغ بودجه نشده یا شرکتهایی وجود دارند که حساب و کتاب مالی آنها در هیچ محلی مشخص و بیان نشده است.
♦♦♦
برویم زغالفروشی؟
در گزارشی میدانی به نقل از مغازهداران بانه نوشت: اخیراً مجتبی خسروتاج، معاون وزیر صنعت برای بررسی شرایط بانه آمدند. ما جلوی فرمانداری بانه جمع شدیم، ولی فقط افرادی که اسمشان نوشته شده بود رفتند تو. با هزار التماس چند نفر از ما رفتیم داخل. آقای خسروتاج گفت من نیامدهام اینجا حرف بزنم، آمدهام حرف شما را بشنوم، ولی باز هم به ما اجازه صحبت نمیدادند و فقط افرادی که اسمشان نوشته شده بود حرف میزدند و میگفتند ما تخفیف تعرفهای و منطقه آزاد میخواهیم. این مرز نباشد نان ما بریده است. ما بانهایها در گذشته جنگلها را از سر بیپولی زغال میکردیم و میفروختیم. الان باید برگردیم به زغالفروشی؟