اعتصاب برای گرسنه نماندن
بررسی علل و تبعات بسته شدن راههای کولبری کردستان در گفتوگو با عبدالله رمضانزاده
عبدالله رمضانزاده میگوید: وقتی به کردستان رفتم و وضعیت کولبران را دیدم به آقای بهمن قبادی گفتم از این وضعیت فیلمی بسازد تا مردم ایران ببینند که تامین معیشت در نقاط مرزی چه وضعیتی دارد و باید فکری برای آن کرد. ایشان فیلمی ساختند به نام «زمانی برای مستی اسبها» ولی هنوز که هنوز است هیچ فکری نشده و این مشکل ادامه دارد.
عبدالله رمضانزاده، استاندار پیشین کردستان و سخنگوی دولت اصلاحات، در ریشهیابی مساله کولبری میگوید: «همه امکانات اقتصادی کشور در چند استان محدود مثل تهران، اصفهان، مرکزی، کرمان و تا حدی فارس و خراسان متمرکز شده است. هرچه از مرکز کشور دور میشویم، امکانات زیرساختی برای تامین معیشت عادی مردم کمتر و کمتر میشود و در مناطق مرزی به حد صفر میرسد. این درد بزرگ اقتصاد ملی است که بارها گفته شده باید به آن رسیدگی شود. وقتی به این درد رسیدگی نمیشود، برای تامین معیشت مردم راههای فرعی مثل کولبری پیدا میشود که میبینیم قرار گرفتن در آنها هم چقدر سخت است.» این مدرس دانشگاه معتقد است پشت اعتصاب بازاریان این منطقه هیچ هدف سیاسی نیست و تنها هدف این اعتصابکنندگان این است که راهی برای امرار معاش پیدا کنند. او با یادآوری اینکه در جریان اعتراضهای دیماه 1396 همه میگفتند اعتراض باید مسالمتآمیز باشد، این پرسش را طرح میکند که چرا در پاسخگویی به اعتراضات مسالمتآمیز کندی صورت میگیرد و تعلل میشود؟
♦♦♦
در شرایطی که بسیاری از مردم مناطق مرزی کردنشین از طریق کولبری امرار معاش میکنند، دولت برای مقابله با ورود کالای قاچاق در عمل راه درآمد این مردم را بسته است، بستن راه کولبری چه مشکلاتی در این منطقه ایجاد میکند؟
طبق قانون اساسی وظیفه ایجاد اشتغال برای همه افراد بر عهده دولت است. دولتها موظفاند راههایی برای اشتغال و تامین معیشت مردم فراهم کنند. در مناطق مرزی کردستان بر اثر ضعف مدیریتی، کمبود امکانات و ضعف زیرساختها یا به هر دلیل دیگری فعلاً امکان تامین معیشت از راههای دیگر فراهم نیست. از طرف دیگر به طور سنتی مبادلات تجاری، ازدواج و روابط خانوادگی بین مردم این منطقه با مردم آن سوی مرز برقرار است. من به یاد دارم حتی در اوج دوران جنگ ایران و عراق هم این راه تبادل اقتصادی بسته نشده بود. امروز وزارت کشور بدون توجه به این وضعیت و مشخصات، تصمیم گرفته راههای کولبری را ببندد. بستن راه کولبری نهتنها امرار معاش کولبران را غیرممکن کرده، بلکه راه کسبوکار را برای کاسبان خرد و مغازهدارهایی که از طریق فروش اجناس کولبری امرار معاش میکردند، بسته است. به همین دلیل مردم در شهرهای مرزی کردستان اعتراض کردهاند.
آیا میتوان این مساله را که به دلیل ضعف زیرساختها معاش مردم به کولبری وابسته شده، با دادن اجازه کولبری و وارداتی که طبق قانون فعلی قاچاق محسوب میشود، جبران کرد؟
هیچکس از کولبری دفاع نمیکند. در خود آن مناطق هم هیچکس نیست که از کولبری دفاع کند ولی نرخ بیکاری این مناطق مرزی بالاترین نرخ بیکاری در بین استانهای کشور است. در شرایط فعلی راه جایگزین چیست؟ این سوالی است که برای همه بیجواب مانده است. از سوی دیگر قانونی که تعیین میکند واردات این کالاها قاچاق است یا نه، باید با عرف هماهنگی داشته باشد. قانونی که با عرف هماهنگ نباشد حتماً شکست میخورد مثل خیلی از قوانین دیگری که امروز در کشور وجود دارد. اگر هم اسم این موضوع قاچاق باشد، شکل دیگری از آن را در تهلنجیهای جنوب کشور داریم. چرا فقط راه کولبران کردستان را میبندند؟ یک راه دیگر تامین معاش برای مردم استان کردستان بعد از تحولات کردستان عراق این بود که برای کارگری به کردستان عراق سفر میکردند؛ اول هفته میرفتند و آخر هفته برمیگشتند. با وضع عوارض سنگین برای خروج از کشور که امسال صورت گرفته بار دیگری بر دوش کارگران فصلی این منطقه اضافه شده و این راه تامین معیشت آنها هم بسته شده است. در این شرایط مردم واقعاً مستاصل هستند. همه راهها به روی آنها بسته شده است.
دولت برای حل مساله کولبری چه باید میکرد و الان باید چه کند؟
ساماندهی مساله کولبری وظیفه جدی دولت است. پیشنهادهایی هم وجود داشت که از سال گذشته مطرح شد مبنی بر اینکه برای خانوادههای مرزنشین یک حد تخفیف گمرکی قائل شده بودند؛ یعنی استثنا در قانون بود. هیاتی که اخیراً به مناطق مرزی رفته پیشنهاد کرده که امسال آن حد تخفیف گمرکی یک مقدار افزایش پیدا کند. به نظر من راهحل موقت همین است که تخفیفی برای خانوادههای مرزنشین در نظر بگیرند تا بتوانند از آن تخفیف گمرکی تحت عنوان کولبری یا به هر صورت دیگری استفاده کنند تا زمانی که امکان اشتغال به اشکال دیگری در این مناطق فراهم شود. همه امکانات اقتصادی کشور در چند استان محدود مثل تهران، اصفهان، استان مرکزی، کرمان و تا حدی فارس و خراسان متمرکز شده است. هرچه از مرکز کشور دور میشویم، امکانات زیرساختی برای تامین معیشت عادی مردم کمتر و کمتر میشود و در مناطق مرزی به حد صفر میرسد. این درد بزرگ اقتصاد ملی است که بارها گفته شده باید به آن رسیدگی شود. وقتی به این درد رسیدگی نمیشود، برای تامین معیشت مردم راههای فرعی مثل کولبری پیدا میشود که میبینیم قرار گرفتن در آنها هم چقدر سخت است. من وقتی به کردستان رفتم و وضعیت کولبران را دیدم به آقای بهمن قبادی، کارگردان مشهور، گفتم از این وضعیت فیلمی بسازد تا مردم ایران ببینند که تامین معیشت در نقاط مرزی چه وضعیتی دارد و باید فکری برای آن کرد. ایشان فیلمی ساختند به نام «زمانی برای مستی اسبها» ولی هنوز که هنوز است هیچ فکری نشده و این مشکل ادامه دارد.
نکته دیگری که درباره مناطق مرزی باید مورد توجه قرار بگیرد این است که وقتی مردم سایر مناطق کشور برای خرید اجناس به شهرهای مرزی رفتوآمد میکنند، همین رفتوآمد نوعی امنیتزایی برای مناطق مرزی است.
تصمیم فعلی دولت که مرزها را بسته است، چه تبعات و هزینههایی در شهرهای مرزی دارد؟
حداقل تاثیر آن این است که افزایش مهاجرت را به شهرهای بزرگ و حاشیه شهرهای بزرگ خواهیم داشت و جمعیت این شهرها خالی میشود. خالی شدن جمعیت این شهرها علاوه بر تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مسائل امنیتی هم ایجاد میکند از این نظر که مرزهای ما تخلیه و غیرقابل دفاع میشود. قرنهاست همین مرزنشینان از مرزها دفاع کردهاند و با تخلیه شهرهای مرزی این امکان هم از بین میرود. کردستان وضعیت خاص خودش را دارد. با توجه به تحولات آن سوی مرز و تحولات کردستان ترکیه، استان کردستان همیشه توجه ویژه را میطلبد و نباید در این منطقه تنش ایجاد کرد. سیاستگذاران کشور باید توجه کنند که ایجاد تنش در این منطقه برای امنیت ملی ما مخاطرهآمیز است.
هدف و خواسته مشخص کسانی که در کردستان اعتصاب کردهاند چیست؟
هدف آنها این است که راهی برای امرار معاش پیدا کنند. هیچ هدف سیاسی خاصی پشت این کار نخوابیده است. فقط میگویند شما که مرزها را بستهاید به ما بگویید چهکار بکنیم. در سفری که هیاتی از وزارت بازرگانی به سرپرستی آقای خسروتاج به کردستان داشتند، نخبگان، مغازهداران و کولبران همه صحبت کردند. همه حرف آنها این است که راهی برای امرار معاش ما پیدا کنید ما هرچه شما بگویید انجام میدهیم و این راه پیدا نشده است. گفته شده که بعد از سفر آقای خسروتاج، هیات دولت در حال تصویب یک آییننامه جدید است و در حال حاضر مردم منتظرند نتیجه این کار را ببینند.
مسالمتآمیز بودن اعتصاب بازاریان بانه چه پیامی برای حاکمیت دارد و باید چه پاسخی به این پیام داده شود؟
مردم میگویند در وضعیت فعلی ما گرسنه میمانیم، راهی برای تامین معاش ما پیدا کنید و راه تامین معاش ما را نبندید. اگر این اعتصابها را با اعتراضات دیماه 1396 مقایسه کنیم، در آن مقطع همه سیاستمداران، کنشگران و نخبگان سیاسی و اقتصادی کشور گفتند اعتراض باید مسالمتآمیز باشد. پس باید امروز راهی برای پاسخ به اعتراض مسالمتآمیز مردم پیدا شود. چرا در پاسخگویی به اعتراضات مسالمتآمیز کندی صورت میگیرد و تعلل میشود؟ امروز پیام اعتصابکنندگان این است که ما هیچ مشکلی با حاکمیت و کشور نداریم، مثل همیشه دفاع از مرزها را بر عهده خواهیم داشت، فقط راهی برای تامین معاش ما پیدا کنید. در پاسخ به این پیام، به نظر من همین فرستادن هیاتی از سوی وزارت بازرگانی به عنوان متصدی امر کار ضروری و درستی بود. مواضع استانداران استانهای مرزی مواضع خوبی بود، اما تعجب میکنم از سکوت کامل وزارت کشور در این زمینه که حتی نیامد از سیاست اعمالی خودش دفاع کند.
اشاره کردید که برای خرید کالا از بازارهای مناطق مرزی مردم مناطق مختلف کشور برای خرید به این منطقه سفر میکردند. آیا میتوان از این فرصت برای توسعه گردشگری استان استفاده کرد؟
اتفاقاً تا چند وقت پیش این منطقه و شهر زیبای مریوان به قطب گردشگری تبدیل شده بود. البته مردم فقط برای گردش به آنجا نمیرفتند، میرفتند تا هم خرید کنند و هم از زیباییهای طبیعی لذت ببرند. بعضی از مردم به جای کیش یا ترکیه به مریوان میرفتند و علاوه بر خرید کردن طبیعت زیبای این منطقه را هم میدیدند. اما حالا در زیباترین فصل سال یعنی در اردیبهشت که من به مریوان رفتم، در این شهر پرنده پر نمیزد. مردم که فقط برای زیباییها به آنجا نمیرفتند، میرفتند که خریدی هم بکنند، ولی این هم تعطیل شده است. من فکر میکنم بهترین راه برای توسعه گردشگری در کردستان این است که به این مناطق توجه ویژه داشته باشیم. مثلاً در شهر مریوان یکی از خواستههای مردم احداث یک فرودگاه کوچک است که با توجه به مشکلات راههای جادهای در آن منطقه، رفتوآمد گردشگران را تسهیل کند. یکی دیگر از تقاضاهای مردم ایجاد منطقه آزاد یا منطقه ویژه تجاری اقتصادی گردشگری در غرب کشور است که این هم بهرغم کارشناسیهای مختلفی که انجام شده و وعدههایی که از سوی مقامات مختلف داده شده، در مجلس سرنوشت نامعلومی پیدا کرده است. به هر حال این مناطق کشور به دلایل مختلف امنیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیازمند توجه ویژه هستند و باید برای توسعه آنها یک بسته جامع طراحی شود.
تاسیس منطقه آزاد تجاری در استان کردستان میتواند راهی برای حل مشکل معیشت مردم باشد؟ چه موانعی برای این کار وجود دارد؟
واقعیت این است که در هر جایی منطقه آزاد شکل گرفته به تامین معیشت مردم کمک شده و زندگی مردم بومی دچار تحول شده است، البته نه تحول اساسی، ولی در مناطقی که تجارت بین اینسو و آنسوی مرز یک اصل بوده، ایجاد منطقه آزاد تجاری و گردشگری میتواند به تجارت و وضعیت اقتصادی نظم ببخشد و به حل مشکل اشتغال کمک کند. من تصورم این نیست که ایجاد منطقه آزاد حتماً کولبری را از بین میبرد، ولی این اقدام حتماً به حل مساله اشتغال کمک میکند و فشار بیکاری مردم را مقداری کمتر میکند. شاید بعداً بتوان راههای جانبی هم برای حل مساله کولبری ایجاد کرد.
ما به عنوان حاکمیت چارهای نداریم جز اینکه راهی برای تغییر این وضعیت پیدا کنیم. کولبری برای تامین معیشت یک روش عادی انسانی نیست. بالاخره باید فکری کرد که این مساله البته نه یک باره، اما یک روز به پایان برسد. باید با یک بسته جامع از برنامههای اقتصادی و اجتماعی با این مساله مقابله کرد و یکی از راهکارها هم میتواند تاسیس منطقه آزاد باشد.
بستهای که مورد اشاره شماست باید چه ویژگیهایی داشته باشد که این مساله را به صورت اساسی حل کند؟
اولین ویژگی این بسته مربوط به شکل کلان اقتصاد ملی است. اقتصاد ما باید از حالت متمرکز و تمرکزگرا خارج شود و مناطق حاشیهای کشور مورد توجه قرار بگیرد. یعنی در برنامهریزی اقتصاد ملی و در برنامهریزی اقتصاد کلان کشور باید توجه به مناطق حاشیهای و مناطق دور از مرکز ویژگی اصلی بشود. دیگر اینکه ما باید سیاست تبعیض مثبت را درباره مناطق کمتر برخوردار که در برنامه چهارم توسعه و سند چشمانداز دیده شده بود و در دولت آقای احمدینژاد تعطیل شد دوباره احیا کنیم و با توجه به این دو مساله، ویژگیهای مناطق حاشیهای کشور مثل سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کردستان را مطابق با این شرایط ویژه دوباره مورد توجه جدی قرار دهیم و برای حل مشکلات این مناطق برنامهریزی درازمدت داشته باشیم.
چرا تا به حال تبعیض مثبت و توجه به اقتصاد ملی محقق نشده است؟
چرایی این موضوع را باید از دستاندرکاران پرسید. در دولت اصلاحات هم در طرح آمایش سرزمین، هم در برنامه چهارم توسعه و هم در سند چشمانداز 20ساله کشور این موضوع در نظر گرفته شده بود اما در دولت آقای احمدینژاد همه اینها تعطیل شد؛ وقتی سازمان مدیریت تعطیل شد، این برنامهها هم تعطیل شد. متاسفانه در دولت آقای روحانی هم چندان به این موضوع مهم توجه جدی نشده است.
خود شما در دورهای که استاندار کردستان بودید، برای حل مساله قاچاق کالا چه تدابیر و برنامههایی داشتید؟
تقویت بازارچههای مرزی در آن دوره در دستور کار ما قرار گرفته بود و بهترین سالهای فعالیت بازارچههای مرزی که آن موقع هنوز رسمی هم نشده بود و ما با کمک دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی آنها را راهاندازی و فعال کردیم، در دوران هشتساله ریاستجمهوری آقای خاتمی است. در آن دوره سه بازارچه مرزی در کردستان، دو بازارچه در مناطق کردنشین آذربایجان غربی و یک بازارچه در استان کرمانشاه فعال بودند. بعدها یک بازارچه هم در جوانرود اضافه شد. این بازارچهها تا حدودی به حل مساله قاچاق کمک کردند و رسمی شدن مبادلات مرزی از طریق بازارچهها با تخفیفات ویژهای که گمرک قائل بود، محقق شد. اما بعدها بازارچهها دوباره تا حد زیادی از رونق افتادند، البته بهجز بازارچه پرویزخان کرمانشاه و بازارچه باشماق مریوان که هنوز فعالاند.
علت از رونق افتادن این بازارچهها چه بود؟
موضوع رها شد. وقتی نظام برنامهریزی کشور مختل و سازمان مدیریت تعطیل شد، همه چیز در پی آن مختل و رها شد. بازارچهها امروز فعالیت دارند اما نه مثل گذشته و تخفیفهایی هم که بود بسیار کمتر شده و به صورت عادی و گمرکی رفتار میکنند.
چه زمینههای دیگری در استان کردستان و مرزهای آن منطقه وجود دارد که میتواند اقتصاد منطقه را به جریان بیندازد؟
در استان کردستان آثار تاریخی و باستانی و جاذبههای طبیعی بسیاری وجود دارد. در استان کردستان شهرهای زیبا، فضای طبیعی مناسب، دریاچه زریبار، غار کرفتو، تپههای زیویه و در کنارش در استان آذربایجان غربی جاذبههایی مثل تخت سلیمان و قلعه حسنوند را داریم. همه این جاذبهها مجموعهای است که میتوان با استفاده از آنها در کنار جاذبههای همدان و کرمانشاه، مجموعهای را به صورت یک قطب گردشگری خاص طراحی کرد. علاوه بر این حتماً باید برای صنعت تبدیلی بخش کشاورزی هم فکری کرد. نزدیک به 70 درصد از توتفرنگی کشور در کردستان تولید میشود درحالیکه هیچ کارگاهی حتی یک کارگاه معمولی برای بستهبندی این محصول در کردستان وجود ندارد. میوههای دیگر و محصولاتی مثل سیبزمینی و گندم هم همین وضعیت را دارند. چون انباشت سرمایه در استان کردستان و در میان مردم محلی کم است، با امکانات محلی امکان ایجاد این صنایع وجود ندارد، اما در این منطقه به صنایع تبدیلی بخش کشاورزی نیاز هست. موضوع تبعیض مثبت در این زمینه باید حتماً مورد توجه قرار گیرد.
تا اینجا بر نقش دولت تاکید کردید، اما چرا بخش خصوصی در چند دهه گذشته در این زمینه نتوانسته کاری انجام دهد؟
در یک دوران طولانی ناامنی این منطقه و بعد نبود زیرساختهای حملونقل جادهای و ریلی مانع توجه بخش خصوصی به منطقه شده است. بخش خصوصی هر چیزی بخواهد تولید کند حتماً تولید آن در قم و اراک صرفه اقتصادی بیشتری دارد تا در کردستان. مگر اینکه زمینههایی فراهم شود که بخش خصوصی با هدف تجارت خارجی و تولید کالا برای صادرات به فعالیت در مناطق مرزی توجه کند.