تصمیم سازنده
چرا معادن سنگآهن از قراردادهای بلندمدت استقبال میکنند؟
معادن بخشی از ثروت ملی ایران و یکی از سرشاخههای اصلی اقتصاد غیرنفتی هستند. گسترش صنایع معدنی به خصوص صنعت فولاد در سالهای اخیر باعث شده تا نحوه اتصال بخشهای زنجیره صنعت فولاد از معادن سنگآهن گرفته تا محصولات نهایی به بحث مجامع فعال در این حوزه بدل شود.
معادن بخشی از ثروت ملی ایران و یکی از سرشاخههای اصلی اقتصاد غیرنفتی هستند. گسترش صنایع معدنی به خصوص صنعت فولاد در سالهای اخیر باعث شده تا نحوه اتصال بخشهای زنجیره صنعت فولاد از معادن سنگآهن گرفته تا محصولات نهایی به بحث مجامع فعال در این حوزه بدل شود. در پاییندست این زنجیره، ورق فولادی با ابزار مدرنی مثل بورس کالا در اختیار مشتریان این محصول قرار میگیرد. معاملات محصولات فولادی در بورس کالا مزایای متعددی برای این صنعت داشته که از این میان فعالان این بازار میتوانند به تشکیل یک بازار ملی، رقابتی و شفاف برای محصولات فولادی و تسهیل تامین مالی فعالان این صنعت اشاره کنند. شفافیت و رقابت در معاملات بورس کالای ایران باعث شده که پیشنهاد انتقال معاملات سنگآهن و گندله به بورس کالا نیز مطرح شود اما آیا این راهحل برای تمامی بخشهای زنجیره صنعت فولاد مناسب است؟
کشورهایی که معادن قدرتمندی در حوزه تولید سنگآهن دارند اصولاً با روشهای مختلفی سنگآهن را قیمتگذاری و به فولادسازان عرضه میکنند از این میان دو روش خرید به قیمت روز (Spot contract) و قراردادهای بلندمدت (Forward contract) کاربرد بیشتری دارند. در چین که تعداد متقاضیان سنگآهن و شرکتهای فولادسازی زیاد است سنگآهن در بورس شانگهای به قیمت روز معامله میشود اما به عنوان مثال معادن برزیل، سنگآهن و گندله تولیدی خود را در قالب قراردادهای بلندمدت به اروپا، آفریقا و آمریکا عرضه میکنند چراکه در این مناطق فولادسازان بزرگی فعال هستند که تعدادشان انگشتشمار است.
در ایران نیز برخلاف مشتریان ورقهای فولادی که متعدد هستند، تولیدکنندگان متقاضی سنگآهن به چند شرکت بزرگ محدود میشوند و اینگونه قراردادها به فولادسازان بزرگ این اطمینان را میدهد که سنگآهن مورد نیاز را برای اداره شرکتهایشان مطابق با تغییرات در تقاضای بازارهای داخلی و بینالمللی در اختیار خواهند داشت.
در طرف دیگر نیز معادن با آگاهی از ذات متغیر بازارهای بینالمللی از قراردادهای بلندمدت استقبال کردهاند.
تجربه چند دهه اخیر نشان داده است که نمودار قیمت جهانی سنگآهن مسیری سینوسی را طی میکند و این شاخص در دورههایی بالاتر و در دورههایی پایینتر از قیمت سنگآهن در داخل کشور بوده است اما اگر میانگین آن را در یک بازه سهساله حساب کنیم بازده آن برای تامینکننده و مشتریانی که به صورت بلندمدت در بازار حضور دارند تفاوت عمدهای نخواهد داشت. حال آنکه اگر نظام این قراردادهای بلندمدت در کشور برقرار نبود در زمان اوج قیمت جهانی سنگآهن، معادن به سمت صادرات مواد خام تشویق میشدند و در عین ورشکستگی فولادسازان کوچکتر ارزش افزوده کمتری برای اقتصاد کشور حاصل میشد، در طرف مقابل در حال حاضر فولادسازان خرید از معادن به جای واردات را یک ارزش میدانند در صورتی که بدون قراردادهای بلندمدت احتمال زیانده شدن معادن سنگآهن در دورههایی که قیمتهای جهانی سقوط میکند بسیار بیشتر است چراکه در چنین شرایطی جذابیت واردات یا عقد قرارداد بلندمدت با عرضهکنندگان بینالمللی بسیار زیاد خواهد بود.