مرزهای اقتصادی به جای مرزهای امنیتی
بررسی موانع جذب سرمایه خارجی در گفتوگو با پدرام سلطانی
پدرام سلطانی میگوید: ما باید بیشترین تسهیل را در روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای همسایه داشته باشیم، چون مستعدترین و ارزانترین بازارهای در دسترس ما هستند، ولی ما متاسفانه الان با هیچکدام از کشورهای همسایه خود دارای موافقتنامه دوجانبه تجارت آزاد یا ترجیحی نیستیم، به غیر از ترکیه که آنجا هم حرفهای عمل نکردهایم.
نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران راه جذب سرمایهگذاری خارجی را داشتن نگاه اقتصادی میداند: «برای جذب سرمایهگذاری خارجی باید عینک سیاسی و امنیتی را از چشم خود برداریم و عینک اقتصادی به چشم بزنیم.» پدرام سلطانی با تاکید بر ضرورت اصلاحات جدی در ساختار اقتصادی و آزادسازی میگوید: «عضویت ما در سازمان تجارت جهانی، انعقاد موافقتنامههای دوجانبه تجارت آزاد و تجارت ترجیحی و اجتناب از اخذ مالیات مضاعف میتواند ایران را برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر کند. البته پرداختن به هر کدام از این موارد سالها وقت میگیرد و در این سالها فرصتهای جذابی برای سرمایهگذاری در ایران از بین میرود. بنابراین این روند نباید خیلی طولانی شود، چون کشورهای منطقه دارند با ما مسابقه میدهند و اگر سرمایهگذاریهای مشابهی در کشورهای همسایه ما جذب شود، جذابیت سرمایهگذاری در کشور ما قدری کاهش مییابد.» این فعال بخش خصوصی با اشاره به اینکه ما سالانه میلیاردها دلار در این منطقه صرف حفظ امنیت خود و بعضاً کمک به حفظ امنیت همسایههای خود میکنیم، اظهار میکند: اگر درهمتنیدگی اقتصاد را بیشتر کنیم، میتوانیم این میلیاردها دلار را صرف سرمایهگذاری کنیم؛ یعنی به جای مرزهای امنیتی، مرزهایمان را اقتصادی کنیم.
♦♦♦
بر اساس آمار منتشرشده از روند جذب سرمایه خارجی در ۹ ماه منتهی به آذر سال جاری، در این مدت بیش از 7 /2 میلیارد دلار سرمایه خارجی برای اجرای ۵۸ پروژه در کشور مصوب شده است. به نظر شما چقدر از این طرحهای مصوب در عمل اجرا میشوند؟
متاسفانه در آمار ملی ما میزان جذب یا میزان محققشده سرمایهگذاری خارجی هیچ جایی آمارگیری و نگهداری نمیشود و این موضوع باعث غلطاندازی در آمار سرمایهگذاری خارجی شده است. به این معنا که مبالغ مجوزهای سرمایهگذاری خارجی که از سوی سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی (سازمان متولی سرمایهگذاری خارجی) ارائه میشود، بهجای آمار سرمایهگذاری محققشده اعلام میشود. به همین جهت چون این آمار در جایی احصا نمیشود، اساساً امکان قضاوت وجود ندارد یعنی من پاسخی برای این سوال شما ندارم و فکر نمیکنم حتی خود سازمان سرمایهگذاری هم پاسخی برای این سوال داشته باشد. در تمام ادوار این سازمان و روسای آن از گذشته تا امروز، باید تلاش میکردند آمار سرمایهگذاری خارجی را جزو آمارهای بانک مرکزی وارد کنند و همینطور در بخشی که این سرمایهگذاری از طریق کالا وارد میشود، از طریق گمرک ایران استخراج و تحلیل یا تلفیق میکردند و اصلاحات لازم را روی آن انجام میدادند و آن وقت میتوانستند آمار سرمایهگذاری محققشده خارجی را ارائه کنند. کار پیچیدهای هم نیست، فقط نیاز به اراده و پیگیری دارد، به این جهت که آن مبلغ نقدی سرمایهگذاری مستقیم خارجی طبیعتاً باید از سیستم بانکی وارد شود و زمانی که وارد میشود به جهت مقررات بانکی باید اظهار شود که این پول چرا وارد ایران میشود. بنابراین بانکهای عامل مدارک مربوطه را دارند. بانک مرکزی هم این اطلاعات را دارد که به عنوان مثال پنج میلیون دلار که از طریق سیستم بانکی وارد کشور شده مثلاً به دلیل مجوز شماره فلان سازمان سرمایهگذاری است. بخش نقدی به این صورت قابل احصاست. بخش کالایی هم از طریق گمرک قابلیت احصا دارد. سازمان سرمایهگذاری میتوانست این دو را بگیرد و تلفیق کند و با مجوزهای خودش مطابقت بدهد و نهایتاً آن را اعلام کند. البته اگر این آمار احصا شود کارکردهای دیگری هم برای این سازمان دارد. من تعجب میکنم که چرا تاکنون این کار انجام نشده است.
چرا افغانستان در صدر کشورهای رکورددار تزریق پول به بخشهای صنعت، معدن و تجارت قرار دارد؟
لازم است ابتدا این آمار را اینطور اصلاح کنم که از حیث تعداد مجوزها افغانستان اول است، ولی از حیث جمع مبلغ مجوزها افغانستان اولین کشوری نیست که در 9 ماه اول سال جاری مجوز سرمایهگذاری خارجی در ایران را گرفته است. آنطور که از آمار مربوطه به دست میآید، آلمان از نظر جذب سرمایهگذاری اول است و بعد از آن ایرلند و چین قرار دارند. البته درباره چین لازم است به این موضوع اشاره کنم که حجم سرمایهگذاری چین مربوط به افزایش سرمایه ناشی از سود سرمایهگذاری یک سرمایهگذاری خارجی برای تولید یا مونتاژ خودرو در داخل کشور است که این را در افزایش سرمایهاش لحاظ کرده وگرنه پول جدیدی وارد کشور نشده است. سرمایهگذاریای بوده که فکر میکنم در شش یا هفت سال پیش انجام شده و ظاهراً این سرمایهگذاری برای سرمایهگذار خارجی بسیار سودمند بوده و آن سودی را که در این مدت به دست آورده به جای اینکه از کشور ایران خارج کند، آن را برای افزایش سرمایه خود منظور کرده و مجوز آن را از سازمان سرمایهگذاری گرفته و عمل کرده. البته این هم کار خوبی است ولی سرمایهگذاری جدید واردشده به کشور نیست. به هر حال افغانستان جزو چند کشور اول نیست و البته انتظاری هم از این بابت نداریم که حجم پروژههای سرمایهگذاری افغانها در ایران بالا باشد. طبیعی است کشورهایی که بازار مالی و پولی توسعهیافتهتر و شرکتهای چندملیتی دارند و سرمایهگذاریهایشان با سیستم حرفهای انجام میشود، معمولاً با ارقام بالاتری در کشورهای دیگر سرمایهگذاری میکنند. کشوری مثل افغانستان یا کشور ما ایران و سایر کشورهای منطقه ما کمتر مشاهده میشود که سرمایهگذاری خارجی در کشور دیگری با اعداد بزرگ انجام دهند. اما همین تعدد طرحهای سرمایهگذاری افغانستان در ایران اول اینکه نشانگر علاقه بیشتر افغانها نسبت به شهروندان سایر کشورها برای سرمایهگذاری در ایران است. دوم اینکه نشاندهنده این است که ادراک ریسک آنها از سرمایهگذاری در ایران نسبت به شهروندان سایر کشورهای عمده سرمایهگذار در ایران پایینتر است؛ یعنی ریسک پایینتری احساس میکنند. به نظر میرسد دلیل این موضوع هم یک ادراک قیاسی است؛ یعنی آنها ایران را با کشور خودشان مقایسه میکنند و طبیعی است که ریسک سرمایهگذاری و کلاً ریسک اعتباری ایران از افغانستان پایینتر است. پس با این نگاه یک افغانستانی فکر میکند ایران نسبت به افغانستان، جای امنتر و بهتری برای سرمایهگذاری است ولی یک آلمانی، یک فرانسوی یا یک چینی چنین احساسی ندارد و به همین جهت تعدد سرمایهگذاری آن کشورها کمتر است اگرچه به جهت اندازه شرکتهایشان حجم سرمایهگذاریشان در ایران بیشتر است. نکته دیگری که باعث تعدد طرحهای سرمایهگذاری افغانستان در ایران میشود همسایگی افغانستان با ایران است، آسانی تردد افغانها به ایران و امتیازی که افغانها از این بابت کسب میکنند یعنی با سرمایهگذاری در ایران طبیعتاً در اینجا اجازه اقامت درازمدت دریافت میکنند، در حالی که بدون سرمایهگذاری باید مرتب ویزا بگیرند. بنابراین برای افغانهایی که میخواهند به همراه خانوادهشان در ایران ساکن باشند، سرمایهگذاری روش خوبی است. همانطور که ما شاهد هستیم ایرانیها در اروپا، کانادا و استرالیا و سایر کشورهای سرمایهپذیر شروع به سرمایهگذاری خارجی کردهاند احتمالاً هم به نیت کسب سود و هم با این نگاه که اقامت آن کشورها را کسب کنند و خودشان و خانوادهشان در آن کشورها اقامت کنند. افغانها هم از دیرباز چنین نگاهی به ایران داشتهاند و الان هم دارند و با این نگاه سرمایهگذاری میکنند. نکته دیگر این است که افغانها به دلیل نزدیکی ایران به کشورشان میتوانند با استفاده از امنیت بالاتر سرمایهگذاری یا زیرساختهای مناسبتر تولید در ایران، کالای مورد نیاز بازار کشور خودشان را در ایران تولید کنند و به افغانستان ببرند و به فروش برسانند.
کدام بخشهای اقتصاد ایران برای سرمایهگذاران افغانستانی جذابتر است؟
سرمایهگذاری افغانها بیشتر در صنایع کوچک و متوسط ما بوده است. من به خاطر ندارم که افغانها در صنایع بزرگ سرمایهگذاری کرده باشند. آنطور که من دیدهام، افغانها در ساخت کالاهای مصرفی که شاید بیشتر هم مناسب بازار افغانستان باشد سرمایهگذاری میکنند؛ به عنوان مثال در ساخت کیف، کفش، بعضی مصالح ساختمانی، بعضی مواد غذایی یا بعضی سرمایهگذاریهای کشاورزی در اندازههای کوچکی از چند صد هزار دلار گرفته تا چند میلیون دلار سرمایهگذاری میکنند. افغانها این سرمایهگذاریها را بیشتر با توجه به تجربه و تخصص خود انجام میدهند. بعضی از آنها در ایران این کار را برای سالهایی انجام دادهاند یا به صورت شاغل در واحدهایی که کارفرمای ایرانی داشته یا به نوعی شریک غیررسمی با کارفرمای ایرانی بودهاند و از این طریق آن را رسمی کردهاند و دارند تولید خود را انجام میدهند. بعضی از این افغانها هم شریک واحدها و سرمایهگذاران ایرانی شدهاند به عنوان مثال من اطلاع دارم که افغانها در صنعت شیمیایی و در معدن چند مورد سرمایهگذاری انجام دادهاند.
ایران تاکنون برای سرمایهگذاران افغانستانی امتیازات خاصی هم در نظر گرفته است؟
من تا به حال چنین چیزی نشنیدهام. البته اصولاً نشنیدهام که ما در سرمایهگذاری خارجی اولویتبندی داشته باشیم؛ چه از حیث کشورهای سرمایهگذار، چه از حیث صنایع مربوطه که ما سرمایه میپذیریم و چه از حیث مناطقی که سرمایه میپذیریم؛ یعنی ما تقریباً هیچ چارچوب و راهبردی برای پذیرش سرمایهگذاری خارجی نداریم و این یک ایراد اساسی است. البته این نکته ناظر به ملیت نیست. من خیلی باورم بر این نیست که ما قید ملیتی بگذاریم، ولی حتماً باید برای اینکه در چه صنایعی و در چه مناطقی از ایران سرمایهگذاری شود، راهبرد داشته باشیم. باید تفاوت قائل شویم بین سرمایهگذاری که میخواهد در یک شهر بزرگ سرمایهگذاری کند تا کسی که میخواهد در یک منطقه کمتر توسعهیافته سرمایهگذاری کند. یا صنعتی که دوستدار محیط زیست است، صنعتی که ارزش افزوده بالایی دارد یا صنعتی که محصولش صادراتی است و مواردی که انتقال تکنولوژی دارد، باید برای ما ارجحیت داشته باشد، بر اساس آن امتیازبندی کنیم و در بخشهایی تمایل و اشتیاق بیشتری برای پذیرش سرمایهگذاری خارجی نشان بدهیم و در بخشهایی کمتر. اما به جهت اینکه اصولاً ورود سرمایهگذاری خارجی به کشور ما در تمام سالهای اخیر خیلی کم بوده یعنی اصلاً قابل قیاس با اندازه و استعداد پذیرش سرمایه خارجی در کشور ما نبوده، سعی شده از هرچه میآید استقبال شود، درحالیکه بعضی از این سرمایهگذاریهای خارجی اگر ما قدرت چانهزنی بالایی داشتیم، اساساً برای کشور ما مناسب نبودند و حتی شاید بهتر بود تعدادی از آنها انجام نمیشدند. ولی چون ما چارچوب نداریم این سرمایهگذاریها انجام شدهاند. ما باید به این سمت برویم که با کشورهای همسایه خود بیشتر در حوزه اقتصاد درهمتنیدگی ایجاد کنیم، طبیعتاً جذابیتهای سرمایهگذاری را به این شیوه برای آنها بالاتر میبریم و عملاً راهبرد خود را روی این موضوع تنظیم میکنیم. اگر ما با افغانستان موافقتنامه تجارت آزاد میداشتیم که تعرفه اکثر کالاها بین این دو کشور برداشته شود یا به حداقل ممکن برسد، جذابیت سرمایهگذاری در ایران برای افغانها به مراتب بیشتر میشد. چون آنها اینجا سرمایهگذاری میکردند و بعد بدون پرداخت تعرفه کالا را وارد کشور خود میکردند و میفروختند. ولی الان اینطور نیست و به جهت اینکه از حدود دو سال پیش افغانستان وارد سازمان تجارت جهانی شده و تعرفه ترجیحی را به اعضای این سازمان میدهد، برای افغانها خرید بعضی کالاها از ایران نسبت به ترکیه و کشورهای حاشیه خلیجفارس گرانتر است. مثلاً صادرات صابون از ایران به افغانستان که در سالهای گذشته آمار بالایی را به خود اختصاص میداد، بعد از الحاق افغانستان به سازمان تجارت جهانی و بالا رفتن این تعرفه برای ایران، دیگر توجیهی برای افغانها نداشت که صابون از ایران بخرند، بلکه از ترکیه میخریدند. البته خود افغانها هم در افغانستان واحدهای صابونسازی ایجاد کرده بودند و به جای خود صابون، پیه صنعتی را به عنوان ماده اولیه از ایران میخریدند. این موضوع باعث شد وزارت صنعت به فکر این بیفتد که روی صادرات پیه صنعتی عوارض بگذارد تا آنها مجدداً از ما صابون بخرند که البته این یعنی سرنا را از سر گشادش زدن. اصل موضوع این است که ما باید بیشترین تسهیل را در روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای همسایه داشته باشیم، چون مستعدترین و ارزانترین بازارهای در دسترس ما هستند، ولی متاسفانه الان با هیچکدام از کشورهای همسایه خود دارای موافقتنامه دوجانبه تجارت آزاد یا ترجیحی نیستیم، به غیر از ترکیه که آنجا هم حرفهای عمل نکردهایم. با ترکیه ترجیحی نیمبند داریم، با پاکستان یک ترجیحی داشتهایم که تمام شده و چند سال است آنها مرتب تلاش میکنند آن را تمدید کنند، ولی ما مرتب به تاخیر میاندازیم. صحبت از این است که در حال مذاکره انعقاد موافقتنامه دوجانبه تجارت آزاد با پاکستان هستیم که این خبر خوبی است ولی من میدانم با رویکردی که مسوولان مربوطه در وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد کشاورزی دارند، ما متاسفانه یک موافقتنامه موفق را منعقد نخواهیم کرد. با رویکرد بسیار محافظهکارانه و حمایتگرایانه نمیتوان موافقتنامه تجارت آزاد امضا کرد. اگر ما با کشورهای همسایه و از جمله افغانستان موافقتنامههای تشویق سرمایهگذاری و سایر موافقتنامههای اقتصادی امضا کنیم که هزینه را برای سرمایهگذاران دو طرف کمتر کند، سرمایهگذاری در کشور ما جذابتر خواهد شد. من بارها گفتهام ما سالانه میلیاردها دلار در این منطقه صرف حفظ امنیت خود و بعضاً کمک به حفظ امنیت همسایههای خود میکنیم. اگر ما درهمتنیدگی اقتصاد را بیشتر کنیم، میتوانیم این میلیاردها دلار را صرف سرمایهگذاری کنیم؛ یعنی به جای مرزهای امنیتی، مرزهایمان را اقتصادی میکنیم و این شهروندان دو طرف خواهند بود که از مرزهای اقتصادی مراقبت و حراست میکنند. یعنی همه شهروندان و مرزنشینان کمک میکنند که مرزها امن بماند تا بتوانند کسبوکار و درآمد داشته باشند. در نتیجه هزینههای حفظ امنیت مرزها هم کاهش مییابد.
چگونه میتوان جذب سرمایههای خارجی را توسعه داد؟
برای جذب سرمایهگذاری خارجی باید عینک سیاسی و امنیتی را از چشم خود برداریم و عینک اقتصادی به چشم بزنیم؛ تعامل خود را با همسایههای خود و با دنیا اقتصادی کنیم، زبان گفتوگوی خود را با دنیا اقتصادی کنیم و رویکردمان را در دنیا در مذاکره تعاملی بدانیم و نه تدافعی و احیاناً امنیتی. البته گفتن این موضوع ساده است، ولی تغییر پارادایمی که اکنون بر ارتباط ما با دنیا حاکم است در عمل بسیار سخت است و به اراده قوی و اجماع نیاز دارد، در عین حال این تغییر بهشدت ضروری است. اگر این تغییر پارادایم اتفاق بیفتد، بهتدریج موانع جذب سرمایهگذاری خارجی برداشته میشود؛ ارتباط ما با نظام پولی بانکی دنیا گسترش مییابد. درجه ریسک ما کاهش مییابد، تبلیغات منفی علیه ایران کاهش مییابد. این بسیار آزاردهنده است که مرتب در رسانههای دنیا اخبار منفی از ایران پخش میشود که شاید بخش کوچکی از آنها درست باشد، ولی بخش بزرگی از آنها بزرگنمایی و سیاهنمایی است چون همانطور که ما در تعامل با دنیا رویکرد اقتصادی نداریم، رویکرد آنها هم با ما اقتصادی نیست و آنها هم سیاسیکاری را به هر شیوهای از جمله استفاده از ابزارهای رسانهای خود انجام میدهند. ما باید این چهره را در رسانههای دنیا تغییر دهیم، ایران را بشناسانیم و برای گردشگری و سرمایهگذاری در کشورمان تبلیغ کنیم تا گردشگران و سرمایهگذاران بیایند از نزدیک ایران را ببینند و سرمایهگذاری کنند. علاوه بر این، ما به اصلاحات جدی در ساختار اقتصادی و آزادسازی نیاز داریم؛ باید وضعیت نرخ حاملهای انرژی مشخص شود، تکلیف مقررات محدودکننده در سرمایهگذاری مشخص شود و سیاست دولت در تعیین دستوری قیمتها متوقف شود، چون سرمایهگذاری خارجی به هیچ وجه این را برنمیتابد که دولت قیمت را به او تحمیل کند. همچنین باید نظام بانکی اصلاح شود تا ریسک آن پایین بیاید و بانکهای دنیا با ما کار کنند. باید نرخ تورم کنترل و سیاستهای پولی و مالی اصلاح شود. برای اینکه بتوانیم ایران را به جایی جذاب برای سرمایهگذاری خارجی تبدیل کنیم، دنیایی از کار داریم. عضویت ما در سازمان تجارت جهانی، انعقاد موافقتنامههای دوجانبه تجارت آزاد و تجارت ترجیحی و اجتناب از اخذ مالیات مضاعف میتواند ایران را برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر کند. البته پرداختن به هر کدام از این موارد سالها وقت میگیرد و در این سالها فرصتهای جذابی برای سرمایهگذاری در ایران از بین میرود. بنابراین این روند نباید خیلی طولانی شود، چون کشورهای منطقه دارند با ما مسابقه میدهند و اگر سرمایهگذاریهای مشابهی در کشورهای همسایه ما جذب شود، جذابیت سرمایهگذاری در کشور ما قدری کاهش مییابد. جذب سرمایهگذاری در یک کشور منطقه به کاهش جذابیت سرمایهگذاری در کشورهای همجوار و مشابه از نظر ترکیب اقتصادی منجر میشود.