شناسه خبر : 24438 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دوران تحکم گذشته است

بررسی توقعات از اتاق بازرگانی در گفت‌وگو با محسن جلال‌پور

محسن جلال‌پور می‌گوید: به هیچ وجه خواهان حمایت دولت نیستیم و اصلاً دست ما پیش دولت دراز نیست و آنچه از دولت و حاکمیت توقع داریم، ایجاد فضای رقابتی برای توسعه واقعی بخش خصوصی است. نیازی به حمایت‌ها و پول‌پاشی‌های دولت نداریم.

دوران تحکم گذشته است

نقش‌آفرینی اتاق بازرگانی در تامین نیاز مالی اقتصاد کشور، تاسیس شرکت و راه‌اندازی مراکز تجاری، جلوگیری از رقابت منفی فعالان اقتصادی، احصای نیازهای فعالان بخش خصوصی و ارائه آنها در مجامع تصمیم‌گیرنده تنها بخشی از انتظاراتی است که مسوولان نسبت به اتاق‌های بازرگانی کشور دارند. اما این انتظارات چقدر جنبه قانونی دارند و اتاق‌های بازرگانی چگونه می‌توانند در اقتصاد نقش موثرتری داشته باشند؟ محسن جلال‌پور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران با تشریح وظایف قانونی اتاق درباره انتظارات از این نهاد توضیح و پاسخ می‌دهد که چرا برخی مسوولان اتاق بازرگانی را مقصر برخی ناکامی‌ها می‌دانند. وی به تغییرات امروز شرایط اقتصاد کشور نسبت به گذشته اشاره می‌کند تا نقش کلیدی‌تر اتاق را یادآور شود و می‌گوید: اگر در گذشته دولت‌ها جایگاهی داشتند، برای آن زمان بوده که توانایی و دارایی داشتند، حال که وضعیت تغییر کرده و دارایی‌ای وجود ندارد، باید از موضع خواهش و نرمش با کسانی که کارآفرین، ظرفیت‌ساز، مولد و خلاق هستند، برخورد کنند.

♦♦♦

یکی از نقدها به اتاق‌های بازرگانی از جمله اتاق کرمان این است که در بحث تامین مالی نقشی ندارند. به نظر شما چقدر این انتظار بجاست؟

در قانون سه وظیفه برای اتاق در نظر گرفته شده است؛ اول وظیفه مشاوره اقتصادی به سه قوه، دوم کمک به ایجاد و پیگیری فضای مناسب سرمایه‌گذاری و تولید و سوم هم ثبت، ضبط و ساماندهی تشکل‌هاست. این موارد خلاصه وظایف اصلی و قانونی اتاق است. البته در قانون برنامه پنجم چند وظیفه دیگر از جمله تشکیل شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی و دبیری این شورا یا پایش اصل 44 یا احصای قوانین مزاحم و اعلام به قوای مربوطه برای اتاق در نظر گرفته شده است. برای هر کدام از این وظایف سازوکاری هم تعریف شده است. اگر همه اینها را در کنار هم ببینیم، باز هم اینکه برای اتاق مسوولیت سرمایه‌گذاری یا جذب سرمایه به عنوان یک کار اجرایی در نظر گرفته شود، نیست و اتاق باید فضای لازم را برای این جریان به وجود آورد. در زمان حضورم در اتاق بازرگانی می‌گفتم ما همیشه ظرفیت‌هایی حاکمیتی داریم که شامل سه قوه، نهادها، سازمان‌ها و مجموعه‌های ذی‌ربط است و یک فضایی هم به عنوان فضای بخش خصوصی و بنگاه‌ها و فعالان اقتصادی وجود دارد. بین اینها در طول ادوار گذشته همواره یک خلأ وجود داشته که گاهی در بعضی زمان‌ها، روابط و ارتباطات با آنچه اتفاق افتاده با یک دیوار بی‌اعتمادی پر شده و گاهی در بعضی از زمان‌ها، این فضا، فضای مناسب تعاملی بوده که من از آن با عنوان فضای بالطافت، صمیمانه و قابل تعریف و تمجید یاد کرده‌ام و همیشه حرفم این بوده که بزرگ‌ترین هنر اتاق بازرگانی این است که این فاصله و فضای بین مجموعه‌های حاکمیتی و بنگاه‌ها را به بستری از جذابیت‌ها و آنچه مورد نظر دو طرف است، تبدیل کند تا این اعتماد اتفاق بیفتد و در این فضای تلطیف‌شده، تبادلات و ارتباطات آنقدر نزدیک شود که هم بخش خصوصی از ظرفیت‌های نهادهای حاکمیتی بهره ببرد و هم حاکمیت از توان بخش خصوصی ارتقایی را در مجموعه کشور ایجاد کند و این هم‌افزایی موجب توسعه و ارتقای کشور شود.

پیش از انتقادات استاندار کرمان نسبت به اتاق کرمان، شاهد نقدهایی از سوی استاندار سابق تهران از اتاق بازرگانی بودیم. در مجموع فکر می‌کنید چرا همکاری رضایت‌بخشی میان بخش‌های استانی با اتاق‌های بازرگانی شکل نگرفته است؟

همیشه در تجارت اصطلاحی دارم که می‌گویم معمولاً در سود و سوددهی بین تجار و فعالان اقتصادی و مجموعه کسبه چندان اختلاف و گله‌مندی به وجود نمی‌آید و همیشه دعواها، گلایه‌ها و شکایت‌ها از زمانی شروع می‌شود که پای ضرر و نداشتن نتیجه به میان می‌آید. مساله مورد اشاره شما را اول به حساب این می‌گذارم که استانداران و مجموعه مسوولان استانی که نمایندگان حاکمیت هم در قوه مجریه، هم نمایندگان مردم در قوه مقننه و هم نمایندگان قوه قضائیه هستند، وقتی احساس می‌کنند نتیجه کار با عملکرد و زحمات کشیده‌شده مطابقت ندارد، دنبال این خواهند بود گلایه و شکایت را به میدان آورند. اطلاع دارم حداقل در استان کرمان، استاندار تلاش فراوان دارد و زحمت واقعاً کم‌نظیری می‌کشد و به تک‌تک نقاط کرمان می‌رود اما وقتی می‌بیند این همه تلاش منجر به اهداف مدنظر نمی‌شود، حتماً ایشان حق دارد که از همه گله‌مند باشد. اما این گله‌مندی چقدر مساله را حل می‌کند و چقدر همراه با واقعیت است، جای تفسیر و توضیح دارد. از نظر من، امروز نه استاندار کرمان و نه مجموعه اتاق هیچ‌کدام توان اینکه وضعیت را بهتر کنند، ندارند. تلاش بیشتر استاندار و حتی تلاش 24 ساعته اتاق بازرگانی هم نخواهد توانست اثرگذاری مورد نظر استاندار و دیگر دلسوزان استان و فعالان اقتصادی را به همراه داشته باشد. آقای استاندار این گله‌مندی را دارد که چرا اتاق بازرگانی تامین مالی را در برنامه‌های خود در نظر نمی‌گیرد، این در حالی است که این مساله تنها مختص استان کرمان نیست و مساله کشوری است. به عنوان فعال اقتصادی در حال حاضر فضای مناسبی در استان و کشور برای سرمایه‌گذاری نمی‌بینم. یک سرمایه‌گذار به چند مقوله مشخص نیاز دارد که در راس آنها آرامش و فضای مناسب و اطمینان‌بخش است. همیشه گفته‌اند سرمایه مثل آهویی است که از بوی شکارچی هم فرار می‌کند، چه برسد که شکارچی را ببیند یا به قول وزیر اطلاعات وقتی یک گنجشک حتی خطاکار را هدف می‌گیرید، 49 گنجشک دیگری که روی درخت نشسته‌اند، پر می‌کشند. همه آنچه در کشور ما اتفاق می‌افتد، روی موضوع سرمایه‌گذاری تاثیر می‌گذارد و به نظر می‌رسد اولین نیاز سرمایه‌گذار تامین نشده است. امروز رتبه کشور ما در فضای کسب‌وکار کشورهای جهان هنوز هم سه‌رقمی است. تا زمانی که فضای کسب‌وکار مساعد نشود، در مقوله‌های مختلف کسب‌وکار بهبودی نخواهیم داشت. مساله دیگر که بارها عرض کردم و این روزها خیلی پررنگ به نظر می‌رسد، این است که هرچند کارآفرین به دنبال منافع ملی است اما صرفاً با نگاه منافع ملی هیچ سرمایه‌گذار و هیچ کارآفرینی نمی‌تواند زندگی و تلاش خود را صرف کند. وقتی در شرایطی قرار داریم که سرمایه‌گذاری در برخی از کارها که مولد یا سرمایه‌گذاری واقعی نیست، صورت می‌گیرد، مسلماً سوق دادن سرمایه‌ها به سمت سرمایه‌گذاری مولد یا سالم شدنی نیست. ببینید زمانی که کشور از جنگ بیرون آمده بود، شرکت‌های خصوصی هم وجود نداشتند، کشور به سازندگی جدی نیاز داشت و دولت وقت تصمیم گرفت مجموعه‌ای از شرکت‌های دولتی، نهادی و مجموعه‌های توانمندی که خود را در دیگر حوزه‌ها اثبات کرده بودند به عرصه سازندگی بیاورد. آن زمان پول‌ها و بودجه‌های دولتی هم وجود داشت و قیمت نفت هم در سطح بالایی نسبت به امروز بود و بعد هم منابع بانکی و صندوق‌های بازنشستگی وجود داشت و با همه اینها منابع محیط زیست و آب را برداشت فراوان و بی‌رویه کردند. به این ترتیب این منابع آنها را پشتیبانی و تقویت می‌کرد و به همین دلیل از موضع اقتدار با بخش خصوصی و بخش‌های دیگر برخورد کرده و به صورت دستوری اینها را وادار به ورود در برخی پروژه‌ها می‌کردند. معلوم است در آن شرایط دولت می‌توانست با تحکم و اقتدار و اجبار مجموعه‌هایی را وادار به برخی از کارهای سرمایه‌گذاری کند اما امروز دیگر آن فضا فراهم نیست. قطعاً در آن زمان هم این نوع رفتار برای بخش خصوصی واقعی جواب نمی‌داد اما امروز دیگر شرایط فرق کرده است. دیگر نه شرایط مالی تامین از منابع زیرزمینی مانند نفت مانند گذشته است، نه صندوق‌های بازنشستگی منابعی دارند و نه بانک‌ها بودجه‌ای دارند که بتوانند دستوری آن منابع را تزریق کنند. داشته‌ای از منابع آب و زیست‌محیطی هم باقی نمانده است. بنابراین وضعیت امروز دولت‌ها و حاکمیت‌ها متفاوت از گذشته است و نیاز به اینکه بخش خصوصی با توان و داشته‌های خود ثروت‌آفرینی و این خلأ را جبران کند، بیش از گذشته وجود دارد. در این شرایط دولت‌ها حتی در تامین نیازهای مالی خود هم مانده‌اند و دور از انصاف است که دولت‌ها با این نداشته‌ها و شرایطی که بر اثر عملکرد خودشان به وجود آورده‌اند، هنوز آن رویه، تحکم، دستورها و اجبارها را در مسیر و در ذهن خود داشته باشند. اگر آنها جایگاهی داشته‌اند، برای آن زمانی بوده که دولت‌ها توانایی و دارایی هم داشتند، حال که توانایی و دارایی‌ای وجود ندارد، نباید دولت‌ها همان رویه گذشته را در پیش گیرند. مگر می‌شود دولت‌ها و مسوولان در استان‌ها و مجموعه‌هایی که در نهادهای حاکمیتی هستند، بخواهند با دستور و اجبار بخش خصوصی‌ای را که هیچ داشته‌ای از این ریخت‌وپاش‌های دولتی نداشته وادار به سرمایه‌گذاری کنند؟ دولت‌ها دیگر باید از موضع خواهش، نرمش، فضای مناسب کسب‌وکار و ایجاد شرایط مناسب با کسانی که کارآفرین، ظرفیت‌ساز، مولد و خلاق هستند، برخورد کنند. شرایط تغییر کرده اما روحیات به نظر می‌رسد تغییری نکرده باشد. در بخش خصوصی واقعی تحکم و اجبار و در اقتصاد، دستور و تحکم کاربردی ندارد، حالا در گذشته منابع و پولی وجود داشته اما امروز شرایط به گونه‌ای شده که همه قوای حاکمیتی باید به سمت ایجاد فضای مناسب کسب‌وکار، فضای منصفانه رقابت، دور کردن رانت‌ها و مناسب کردن فضا برای بخش خصوصی حرکت کنند اما این اتفاق نیفتاده و بخشی از این گلایه‌ها به همین دلیل است.

در این شرایط که از نگاه شما دولت نباید از اتاق بازرگانی مطالبه‌گری کند، کدام نهاد یا افراد باید مثلاً از رئیس اتاق بازرگانی یک استان مطالبه کند که چرا سه ماه در استان خود حضور ندارد یا اینکه باید به حذف رقابت منفی کمک کند؟

عرضم این است که در فضای ناصحیح و نادرستی که امروز وجود دارد و مسیر غلطی که ما پیموده‌ایم، هیچ‌کس در جای خودش قرار ندارد. نه اتاق در جایگاه خود قرار دارد و نه آن طرف نهادهای مختلف حکومتی و دولت‌ها امروز در جایگاهی که بتوانند مطالبه‌گر باشند، قرار ندارند. شرایط بسیار نادرست در پنج دهه گذشته در اقتصاد خود داشتیم که اقتصاد دولتی، توسعه دولتی، تحکم دولتی و اجبارهای دولتی وجود داشته و همین‌ها باعث شده امروز از روابط اتاق و حاکمیت تعریف غلطی داشته باشیم. به نظر من قبل از اینکه دنبال مطالبه‌گر و اینکه چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد، بگردیم، باید همه سعی کنیم فضا را به سمت فضای درستی هدایت کنیم و اگر فضا درست شد، به صورت صد درصد هم حاکمیت و هم اتاق می‌توانند هر کدام مطالبه‌گر از یکدیگر باشند. امروز از نظر من هیچ‌کدام نسبت به یکدیگر ارجح نیستند، هرچند اگر هم بنا باشد ما حقی را قائل شویم، مجموعه فعالان بخش خصوصی نه اتاق‌ها می‌توانند از بخش دولتی کشور ما مطالبه کنند که در 50 سال گذشته چرا مجموع دولت‌ها مسیر غلطی را در اقتصاد طی کردند و هیچ وقت تغییر ریل ندادند. آنچه در سال‌های گذشته رخ داده، این بوده که برای یک رفاه کاذب مجموعه‌ای از حق‌خوری‌ها که سهم نسل‌های آینده بوده، اتفاق افتاده و اتاق بازرگانی هم سهواً یا عمداً وارد این مسیر شد و آنها هم با استفاده از همین ظرفیت و شریک شدن در این برداشت بی‌رویه مسیر غلطی را طی کردند. در طول سه یا چهار دهه گذشته همواره نمایندگان بخش خصوصی دم از حمایت می‌زدند و همیشه دولت را مقصر و گناهکار جریان‌های اتفاق‌افتاده می‌دانستند و همین افراد دولت را هم حلال مشکلات عنوان می‌کردند. این مشخص است وقتی از کسی که خودش مسبب شرایط فعلی است و مقصر مشکلات محسوب می‌شود، مجدداً درخواست کنیم مشکلات را حل کند، دوباره مسیر غلطی طی خواهد شد. اصل قضیه این است که ما خودمان هم در طول چند دهه گذشته شریک استفاده نادرست از منابع بوده‌ایم و به همین دلیل می‌گویم امروز هیچ‌کس حق ندارد مطالبه کند بلکه این حق را نسل آینده دارد که فعلاً نمی‌تواند مطالبه کند.

به نظر شما علت هجمه‌های اخیر به اتاق بازرگانی چه بوده است؟ از معاون اول رئیس‌جمهور گرفته تا وزیر صنعت و استانداران در چند وقت اخیر انتقاداتی را مطرح کرده‌اند که شاید در دهه‌های اخیر کم‌سابقه بوده است.

حکایت ما حکایت همه آدم‌هایی است که در یک اتوبوس نشسته‌اند و افراد آن یا به صورت کامل خواب هستند یا اینکه در چرت به سر می‌برند و اتوبوس هم در حال طی کردن مسیر غلط خود است و همه از این حرکت اتوبوس خوشحال هستند. حال در این وضعیت وقتی ناگهان اتوبوس با یک ایستایی مواجه می‌شود، همه متوجه می‌شوند که مسیر غلط بوده و دیگر امکان طی کردن مسیر وجود ندارد و آن‌وقت است که همه به دنبال مقصر می‌گردند و اتفاقی می‌افتد که اکنون در کشور افتاده است. امروز تنها نسبت به اتاق بازرگانی هجمه وجود ندارد بلکه فضایی را شاهد هستیم که در طول پنج دهه عمر من، حداقل من در هیچ زمینه‌ای ندیدم که این همه هجمه به قوای سه‌گانه و نهادهای دیگر صورت گرفته باشد. البته یکی از این نهادها هم اتاق است. اتوبوس ما امروز به بی‌منابعی خورده است و به قول دکتر نیلی در شش ابرچالش گرفتار شده‌ایم و حالا مثل همان آدم‌های داخل اتوبوس هستیم که تازه بیدار شده‌ایم. این هجمه به اتاق بازرگانی را جدای از بقیه وضعیت جامعه نمی‌بینم و این‌طور نیست که این شکل هجمه‌ها تنها به اتاق بازرگانی باشد و نسبت به دیگر نهادها اصلاً هجمه‌ای وجود نداشته باشد. به نظر من، این اصلی‌ترین دلیل است. انگار افراد می‌بینند هرچه می‌دوند نه‌تنها جلو نمی‌روند و حتی در جای خود باقی نمی‌مانند بلکه حتی گاهی عقب‌تر هم می‌روند و با تندی و فشارهای جدی و تا اندازه‌ای غضب به همدیگر نگاه و به نوعی یکدیگر را متهم می‌کنند وگرنه اتفاق چندانی نیفتاده است و تنها ما شرایطی مثل گذشته نداریم که همه از طی کردن مسیر غلط اتوبوس خوشحال بودند.

با این حال شاید اگر نگاهی به گذشته اتاق بازرگانی بیندازیم، در سال‌های اخیر شاهد برگزاری نشست‌های صبحانه با مسوولان یا حضور در قراردادهای رسمی اقتصادی کشور یا برگزاری منظم‌تر شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی بودیم که اکنون کمتر شاهد این موارد هستیم. به نظر شما اتاق امروز نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟

یک تفاوت اساسی در دوره مسوولیت من در اتاق بازرگانی نسبت به ادوار دیگر وجود داشت که من از آن دفاع می‌کنم و می‌گویم اگر اتاق آن مسیر اصلی را می‌پیمود، مسلماً بخش خصوصی بهتر از امروز می‌شد. در آن دوره گفتم اتاق، اتاق رقابت و فضا، فضای رقابت باشد. در آن زمان گفتم که ما به هیچ وجه خواهان حمایت دولت نیستیم و اصلاً دست ما پیش دولت دراز نیست و آنچه ما از دولت و حاکمیت توقع داریم، ایجاد فضای رقابتی برای توسعه واقعی بخش خصوصی است. نیازی به حمایت‌ها و پول‌پاشی‌های دولت نداریم. در روز صنعت سال 1394 که کمتر از یک ماه بود رئیس اتاق ایران شده بودم، در اولین سخنرانی‌ام خطاب به جناب معاون اول رئیس‌جمهور عرض کردم اگر تا امروز صدایی که شما می‌شنیدید، صدای پرداخت سهم یارانه‌ها برای بخش خصوصی بود من به عنوان نماینده بخش غیردولتی اقتصاد ایران به شما عرض می‌کنم شما جلوی مساله قاچاق را بگیرید، ما سهم یارانه‌ها را به شما اعطا می‌کنیم. هرچه سهم بخش خصوصی است، باید در جهت بهبود فضای کسب‌وکار و سالم‌سازی این فضا صرف شود. این موضوع شاید تنها تفاوت باشد وگرنه مطمئن هستم که دوستان اتاق بازرگانی همین الان هم به اندازه ما در گذشته زحمت می‌کشند و فعالیت می‌کنند اما شاید نحوه برخورد و بیان مطالبات درست نیست که این‌طور انعکاس‌هایی در جامعه پیدا می‌کند. روزی اتاق، فعالان بخش خصوصی و تشکل‌ها به وظیفه اصلی خود خواهند پرداخت که نه به حق‌خوری و نه به استفاده از منابع و ثروت‌ها و حق نسل آینده بلکه به توان، فکر و خلاقیت خودشان و به داشته‌های خود اتکا و ثروت‌آفرینی را از اینجا شروع کنند.  

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها