ذبح آب
تلاش برای خودکفایی تولید گندم با وجود بحران آب توجیهپذیر است؟
«امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» نام کتابی است که حسن روحانی هفت سال پیش و در کسوت رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک به رشته تحریر درآورده است.
مجیدرضا منصورخاکی: «امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» نام کتابی است که حسن روحانی هفت سال پیش و در کسوت رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک به رشته تحریر درآورده است. روحانی در یکی از فصلهای این کتاب تحت عنوان «آب و امنیت ملی» آورده است: «پیشتر که تولید گندم در انحصار کشورهای اروپایی، آمریکا، استرالیا و کانادا بود، به عنوان کالای استراتژیک و تضمینگر امنیت قلمداد میشد. اما به مرور زمان و با فراگیر شدن کشت گندم در سایر کشورها، این محصول از ماهیت امنیتی خارج شد و اساساً خودکفایی موضوعیت خود را از دست داد.» روحانی در این کتاب به سهم مصرف 91درصدی آب در بخش کشاورزی کشور اشاره کرده و آن را با متوسط جهانی (70 درصد) و کشورهای صنعتی اروپایی (45 درصد) مقایسه میکند. او سپس چنین نتیجهگیری میکند که: «بنابراین قطعاً میتوان گفت که سرمایهگذاری در تغییر شیوه کشاورزی و استفاده از تکنولوژیهای بهتر آبیاری، به جای پرداخت یارانه به کشاورزان برای تولید گندم با هر قیمتی و به هر شکلی میتواند علاوه بر نجات حجم زیادی از آب، بهرهوری بخش کشاورزی را نیز بالا ببرد.»1 اما چه میشود که حسن روحانی هنگامی که از ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک در نیاوران به پاستور نقلمکان میکند، برای خودکفایی گندم جشن برگزار میکند؟ گویی که انگارههای دیگری یا مصلحتهایی از جنس متفاوت در ذهن او قوت گرفته باشند. شاید این خاصیت ساختمان پاستور است که برخی موضوعات نظیر خودکفایی گندم را برای رئیسجمهور به مثابه یک شاخص کلان اقتصادی مهم جلوه میدهد. چه آنکه، رئیسجمهوری به کرات از دستیابی به خودکفایی گندم به عنوان یکی از نقاط قوت کارنامه اقتصادی کابینهاش یاد کرده و با غرور منتقدانش را به سیلوهای مملو از گندم ارجاع میدهد. اگرچه، دولت یازدهم توجه بیشتری به حفظ منابع طبیعی کشور معطوف کرده و این دولت از شدت تخریب منابع طبیعی تا حدودی کاست، اما آیا ذبح منابع آبی برای دستیابی به خودکفایی در تولید گندم سیاستی عاقلانه است؟ به راستی، در شرایط کنونی کشور، امنیت آبی اولویت بالاتری دارد یا امنیت غذایی؟ تامل در این پرسشها شاید اکنون که بحران آب به یکی از شش ابرچالش اقتصادی تبدیل شده، اهمیت دوچندانی یافته است. اکنون برآوردها نشان میدهد که هر کیلوگرم گندم به قیمت مصرف بیش از یک هزار لیتر آب به دست میآید که یقیناً قیمت تمامشده این محصول بسیار فراتر از آنچه دولت آن را قیمت تضمینی گندم نامیده، میرود. دولت نیز خود را موظف به خرید از کشاورزان گندمکار میداند و منابع قابل توجهی از بودجه را نیز صرف خرید این محصول میکند. حال آنکه به دلیل اختلاف سطح قیمت گندم وارداتی و قیمت تضمینی، شرایط رانتی جذابی به وجود آمده که از این راه بسیاری ره صدساله را یکشبه طی کردهاند. سوال اینجاست اکنون که تولید گندم در گستره جهان انحصاری ندارد و دولت به راحتی میتواند با قیمتهای نازل و با کیفیت بالا گندم مورد نیاز کشور را وارد کند، آیا اصرار بر خودکفایی گندم و تشویق کشاورزان به کشت فاقد توجیه، به منزله وارد آوردن خدشه به امنیت آب نیست؟