دلار به بیش از 2000 تومان میرسد؟
معاون ارزی پیشین بانک مرکزی پاسخ میدهد
آیا دلار به بیش از دو هزار تومان میرسد؟ مسیر آینده شاخصترین ارز بازار به کدام سو است و چه شد که دلار امروز یکهتاز بازار شده است.
آیا دلار به بیش از دو هزار تومان میرسد؟ مسیر آینده شاخصترین ارز بازار به کدام سو است و چه شد که دلار امروز یکهتاز بازار شده است. این سوال امروز ذهن کوچه و بازار را به خود مشغول کرده است. بازار در دنیای تجارت وابسته به دلار است و کوچه از سر معیشت دلنگران پسانداز و درآمد. کمال سیدعلی معاون ارزی بانک مرکزی در سال گذشته، تلاش کرده به ارایه تصویری از شرایط کدر کنونی بپردازد. به قول خودش تصویر ارائه شده همانند عکس رادیولوژی از بیماری است که برای تشخیص درد و اطمینان خاطر بیشتر باید سی تی اسکن بگیرد.
* * *
شما در گفت و گوهای قبلی همواره تاکید کردهاید نرخ ارز بین 1400 تا 1450 تومان است، مبنای اعلام چنین نرخی چیست؟
مبنای من روند طی شده از سال 81 تا 84 و تعمیم آن به دوره 85 تا 91 است. سال 81 تکنرخی شدن ارز اتفاق افتاد و نرخی که تعیین شد بر اساس علامتهای بازار بود. در این دوره ورودی ارز روان بود، تولید نگرانی از تخصیص نداشت و اختلال هم در بازار نبود. روند بازار به گونهای بود که تضعیف ریال در برابر سایر ارزها به طور میانگین هفت درصد بود. اگر از سال 85 تا سال 91 همین روند ادامه مییافت قیمت هر دلار باید 1450 تومان بود. البته این نرخ منهای تحریم است. شرایط کنونی بدلیل تفاوتهایی که دارد باید به صورت خاص بررسی شود و در این شرایط اعلام یک قیمت مشخص برای دلار منطقی نیست.
برخی میگویند بسته پولی سال 90 منجر به از دست رفتن نظام یکسانسازی ارز شد، برخی میگویند نوسان ارزی از مهر سال 89 اتفاق افتاد یعنی قبل از اجرای هدفمندی. بنابر این تحلیل اختلال به ظاهر فراتر از این عوامل است.
بله در ریشهیابی نوسان باید یک سلسله عوامل را با هم دید. یکی از عوامل به نحوه تعدیل ارز بازمیگردد. ما در دورهای اصرار بر تثبیت دستوری نرخ ارز کردیم در حالی که اگر شیب قیمت را به طور میانگین هفت درصد روی کل سبد ارزی میدادیم چنین اتفاقی رخ نمیداد. تعدیل نشدن قیمت موجب فشرده شدن فنر نرخ دلار و جهش آن به قیمتهای بسیار بالا شد. در حالی که اگر این کار ملایم و مقطعی صورت میگرفت امروز نرخ یکسان و واحد بود. بنابراین یکی از علتها به امروز یا دیروز باز نمیگردد. نکته دوم اقدامی است که در مهرماه سال 89 برای رفع اختلال صورت گرفت.در آن مقطع و در زمانیکه انتقال ارز برای چند روزی دچار مشکل شد کانالهایی ایجاد شد که این کانالها زمینه انتقال را فراهم کردند پس از رفع مشکل بهدلیلی حلاوتی که در این کار بود این کانالها نیز به عنوان یک گروه فشار عمل کردند و در برابر ثبات نرخ مقاومت میکردند.
کاهش نرخ سود در بسته سال 90 به تشدید اختلال در نرخ منجر شد و ضعیف شدن بورس نیز مزید بر علت شد. از عوامل دیگری که خود را در این ماجرا نشان داد سرازیری تسهیلات به سوی بخش مسکن بود. دولت به هر علتی مسکن را در اولویت خود قرار داد و به بانکها برای تسهیلاتدهی به این بخش فشار آورد. بخشی زیادی از توان بانک ها صرف تسهیلاتدهی به مسکن شد. در این میان افزایش سهم بخش مسکن به کاهش سهم دیگر بخشها از جمله تولید منجر شد. با کاهش سهم بخش تولید هزینه کالاهای صنعتی بالا رفت زیرا تسهیلاتدهی به این بخش کاهش یافت بنگاهها از ظرفیت تولیدی خود کاستند و بالطبع سمت عرضه ضعیفتر شد. هدفمندی نیز در این مسیر بر افزایش هزینه تولید افزود. در کنار تمامی این عوامل فشارهای خارجی در نقل و انتقالات جریان ورود و خروج را با مشکل روبهرو کرد. این عوامل در نقطهای مانند ظروف مرتبطه دست به دست هم داد و در نقطهای به نظام یکسانسازی حمله کرد.
این نقطه کجا بود؟
وقتی امکان نقل و انتقال با اشکال روبهرو شد سمت عرضه ارز تضعیف شد بالطبع در مقابل این رخداد باید تقاضا مدیریت میشد اما نه تنها چنین کاری صورت نگرفت بلکه در جریان اولین حمله به بازار عملکرد به گونهای بود که فراخوان سرمایه داده شد.
منظورتان چه اقدامی است؟
فروش سکه زیر قیمت بازار. این اقدام بهجای آنکه بازار را آرام کند بیشتر تحریک کرد. اصرار بر حبابی بودن بازار و وعده درست کردن آن یا هشدار به زیان. طبیعی است وقتی مردم شاهد تحول خاصی نباشند و بازار هم رو به رشد باشد با تقاضای بیشتری روبهرو می شود. در صورتیکه وقتی بازار با هجوم سفتهبازی روبهرو میشود باید نقدینگی را مدیریت کرد. به عبارت دیگر باید نقدینگی به سوی یکی از بازارها که حساسیت کمتری نسبت به ارز داشت هدایت میشد و اثر خود را در آن تخلیه میکرد یا سرعت عمل به گونهای بود که با اصلاح سیاستها امکان نوسان در بازار در دامنههای تعریفشده بود. نباید طوری عمل کرد که بازار راه خود را برود و سیاستگذار راه دیگری را انتخاب کند.
دامنه های تعریفشده که شما بر آن تاکید دارید در چارچوب نظام ارزی شناور مدیریتشده است؟
میتوان در این چارچوپ هم دستهبندی کرد. اصولا سه دامنه نوسانی برای نرخ ارز تعریف میکنند. دامنه نوسان احتیاطی، دامنه نوسان مجاز و دامنه نوسان غیرمجاز. در دامنه نوسان مجاز کاهش و افزایش نرخ در حد معقولی و تعریفشده از قبل است. در این دامنه سیاستگذار اجازه می دهد بازار کار خود را انجام دهد. در دامنه نوسان احتیاطی نوسان از حد تعریفشده اندکی فاصله گرفته است. در این دامنه بانک مرکزی تلاش می کند با علامتدهی به بازار از طریق ابزارهای پولی روند را بار دیگر به دامنه مجاز بازگرداند.در این شرایط با تغییر برخی سیاستهای پولی تلاش میشود نوسان مدیریت شود. اما در دامنه نوسان غیرمجاز روند حرکتی شدید است و نرخ ارز بازار میتواند از نرخ ارز رسمی جدا شود.
اتفاقی که هم اکنون شاهد آن هستیم؟
در واقع از سال گذشته شروع شده و الان به اوج خود رسیده است.
در این دامنه باید چه کاری انجام داد؟
در این شرایط بانک مرکزی باید در روند بازار مداخله کند. مداخله بانک مرکزی به دو شکل صورت میگیرد. مداخله گفتاری و مداخله اجرایی. در مداخله گفتاری بانک مرکزی تلاش میکند از طریق یک دیپلماسی قوی رسانهای بازار را مدیریت کند. اگر گفتار نتوانست اثرگذار باشد وارد فاز مداخله اجرایی میشود تا بازار را به دامنه مجاز بازگرداند و مانع از نوسان شدیدتر شود.
بانک مرکزی سال گذشته چنین اقدامی را انجام داد و تلاش کرد در ابتدا از طریق مصاحبه و بعد مداخله بازار را مدیریت کند اما شما عملکرد بانک را یکی از عوامل تشدید نوسان عنوان کردید؟
مداخله زمان دارد و مقطعی است. شما باید بدانید کی حرف بزنید، چه زمانی دخالت کنید و چقدر در بازار بمانید. زمان مداخله یک مقطع کوتاه است نه یک ماه یا یک سال. بنابراین مقطع مداخله بسیار کلیدی است و این خود یک هنر است.
شما یکی از عوامل تشدید اختلال را نرخ سود میدانید نرخ سود اصلاح شد چرا باز شاهد دلار دو هزار تومانی هستیم؟
در مقطعی که بسته پولی اصلاح شد نرخ دلار به بالای دو هزار تومان رسیده بود. اگر در آن زمان این اتفاق رخ نمیداد نرخ ارز بالاتر می رفت.
اکنون که نرخ سود بالا رفته چرا باز دلار به این نقطه بازگشته است؟
این هم دلایل متفاوتی دارد اما اصلیترین آن معقول نبودن خروجی ارزی بانک مرکزی است. اگر پاسخگویی به تقاضاها و تخصیص کارآمد باشد نرخ ارز افزایش خواهد یافت. من معتقدم نرخ ارز رسمی باید در نقطهای تعیین شود که سهولت دسترسی به آن بالا باشد. اگر بتوان این نقطه را تعیین کرد بهراحتی بازار آزاد به دامنه مجاز باز می گردد و ثبات می گیرد. در حال حاضر با توجه به محدودیتها من معتقدم نرخ 1700 تومان هم گران است چه رسد به نرخ دو هزار تومان بنابراین اگر در این بخش مدیریت مطلوبی صورت گیرد میتوان نوسان را کنترل کرد. هم اکنون نرخ ارز 1226 تومان است. وقتی تخصیص مناسب صورت نگیرد چه اتفاقی میافتد برخی کالاهای ضروری بهدلیل افزایش هزینه تولید گران میشود. ساده بگویم مردم تورم را در رزق و روزی خود و مایحتاج اولیه بخصوص مواد خوراکی لمس میکنند. این حس خودش میتواند به التهاب بازار دامن زند. بنابراین برای حل این مساله در کنار تخصیص مناسب دولت باید از اجرای سیاستهایی که به افزایش تورم دامن میزند پرهیز کند.
یکسانسازی رخ میدهد؟
در صورت اصلاح فرآیندها میتوان امیدوار بود. نکته اول آنکه نرخ ارز با بازار تنظیم شود تا بتوان عرضه را با تقاضا تطبیق داد. تخصیص روان شود تا به هدف خورد و از روند تورمی در آینده جلوگیری شود.مدیریت روانی بازار صورت گیرد، در این شرایط باید اعتماد عمومی تقویت شود و برای این اتفاق باید حرف نزدیک به عمل باشد.
آیا دلار به بیش از دو هزار تومان می رسد؟
بعید میدانم. اینها شایعه است و در ضمن آدرس غلط است چون با یک تغییر میتوان نرخ را تا سطح 1600 پایین آورد تجربه ابتدای سال را فراموش نکنید. البته باید تصویربرداری علمی از کار کرد. بازار امروز بهدلیل شرایط پیچیدهای که دارد نیازمند کار دقیق و علمی است.سیاستهای لحظهای و انفعالی در بازار جواب نمیدهد. بانک مرکزی باید اسیر بازار نشود. باید با تکیه بر توان قوی کارشناسی خود و البته با حمایت دیگر نهادها در یک فرآیند منطقی مسیر را تصحیح کند.
اما دلار در این نقطه ثبت قیمت داشته است؟
زمانی است که نوسان بر اساس برخی شرایط اقتصادی است برای مثال تورم در کشور افزایش مییابد در محیط خارجی ثابت یا کاهشی است لاجرم باید تعدیلی صورت گیرد. یا بحرانهای اقتصادی موجب نوسان بینالمللی ارزشها میشود برای مثال ارزش دلار به شدت در بازارهای خارجی رشد میکند باید در برابر این اتفاقات فعالانه عمل کرد و منفعل نبود. در بازار ما چه اتفاقی خاصی افتاده است برخی به لحاظ روانی و تردید از آینده دل نگرانیهای دارند این دل نگرانی به شکلهای مختلف خود را در دیگر بازارها نشان میدهد. شرایط کنونی بازار ارز بیش از آنکه مثاثر از شرایط واقعی باشد ناشی از مسائل روانی است. مدیریت بازار در این شرایط هم باید چند وجهی باشد یعنی با ملاحظه این موضوع صورت گیرد. اولین قدمش ان است که اثر بخشی سخنان مسوولان از بین نرود. نباید منافع بلندمدت را درگیر مسائل کوتاهمدت کرد. اگر بازار به دلیل شرایط دلالی افزایش قیمت دارد چرا باید سراسیمه واکنش نشان داد.برای مقابله با این شرایط باید فکر کرد تا یک ضربه زد اما ضربهای که کارساز باشد. وعده کمکی نمیکند عمل به کار می آید. دلار به بالای دو هزار تومان رسید اما پایین میآید چرا پایین می آید چون امکان تقاضا در آن سطح برایش وجود ندارد. اما اگر قصد داشته باشیم موضعی و موقت راهکار ارائه کنیم به مردم علامت غلط میدهیم نتیجه این علامت تمایل مردم به حضور بیشتر در بازار و بازی با قیمتهای بالاتر است. مردم هم بدانند شرایط کنونی معلول عواملی است که پایداری ندارند و هر لحظه امکان برگشت دارد. بنابراین بازی در آن خطر بالایی دارد. قطعنانه 598 را شما یادتان نیست اما پس از پذیرش بسیاری از بازارها را به هم ریخت، اتفاق ابتدای دهه 70 و... نمونههایی از پایدار نبودن علتهای کنونی التهاب بازار است. بنابراین تخم مرغ به این سبد اضافه کردن تاوان سنگینی دارد.
ارز را میتوان یکسان کرد؟
یکسان سازی نرخ ارز کار سادهای نیست اما میتوان با اعمال برخی سیاستها نرخ بازار و نرخ مرجع به هم نزدیک کرده و حتی فاصله این دو نرخ را به صفر نزدیک کرد شرایط برای اجرای این نظام مهیاست اما اجرای آن مقداری سختتر شده است و در این میان به یاد داشته باشید که مقوله یکسان سازی موضوعی فرا دستگاهی است در ابتدای دهه 80 که با 22 میلیارد دلار این کار صورت گرفت تمام دستگاهها وارد گود شدند. با وجود این، تثبیت نرخ ارز هم نهتنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه معضلات هم بیشتر خواهد شد.نظام ارزی کشور ما که عوض نشده که نرخ ارز تثبیت شود. نظام ارزی کشور ما نظام شناور مدیریت شده است و تثبیت نرخ ارز منتفی است.اگر هم نرخ مرجع برای دلار اعلام شده، اما بقیه ارزها نوسان خود را کماکان دارند. مگر میتوان نوسانهای بین المللی را اعمال نکرد؟ طبق قانون کشور، نرخ ارز نباید تثبیت شده باشد، یکی از مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد این است که بازار فرعی ما حذف شده، در حالی که ضرورت دارد این ارز را به نرخ دیگری فروشند.بازار فرعی ما باید فعال باشد و دست بانک مرکزی به نحوی باید باز شود تا اگر خواست در بازار مرکزی مداخله کند با پنج تومان زیر قیمت بازار بتواند دخالت کند. موضوع تثبیت نرخ ارز در نظام شناور مدیریت شده معنای ملموسی ندارد و الزامات نظام شناور مدیریت شده نرخ ارز الزماتی دارد توان نقدینگی و ذخایر بانک مرکزی ضرورت اول این کار است. وقتی میگوییم شناور مدیریت شده این روش ابزاری دارد که از جمله آنها مقرراتزدایی، خصوصیسازی و آزادسازی است اما مشکلی که در حال حاضر در بحث توان نقدینگی بروز کرده، مشکل تحریم است که مقداری اختلال به وجود آورده است. برای اجرای نظام شناور مدیریت شده مقرراتزدایی، آزادسازی و خصوصی سازی کماکان باید سرلوحه کار قرار بگیرد که اعمال شود.