اولویت ازدسترفته
اولویت ضروری فراموششده دولت کدام است؟
مشخص است که هر مجلسی برای آن هدفی که تشکیل شده است برنامهریزی میکند. این مجلس قاعدتاً از اینکه برای اولویتهای مردم برنامهریزی کند ناتوان است. چهبسا با تصمیماتش آن مسائل را هم تشدید میکند. نمونهاش وقتی است که بودجه را به مجلس میبرند. بودجه دولت خودش تورمزاست. نمایندههای مجلس به دلیل ملاحظات شخصی و منطقهای خود بودجه را تورمزاتر هم میکنند. بنابراین بر اساس چنین رویکردهایی باید گفت این مجلس قادر نیست به مسائل اصلی جامعه بپردازد؛ چون اساساً برای چنین چیزی شکل نگرفته است. مجلسی میتواند به خواست و اولویتهای مردم و جامعه بپردازد که بازتابدهنده خواست عموم باشد. شما ببینید نمایندههای مجلس تهران چقدر رای داشتند و اصلاً از چه گروهی بودند؟ آنها از یک گروه بسیار محدود هستند. این نمایندگان از یک قشر خاص جامعه هستند که تعداد اندکی از مردم را نمایندگی میکنند. بنابراین غیرقابل تصور است که این مجلس بتواند کاری به نفع تمامی مردم و حل مسائل آنان کند.
سه راه اصلی
از نظر من اگر قرار باشد سه هدف اصلی برای کشور در نظر گرفته شود کنترل تورم، رشد اقتصادی و اشتغال است. اگر این سه هدف اصلی برای کشور در نظر گرفته شود در واقع برای مشکلات اساسی کشور چارهاندیشی شده است. در ایران اما تا اصلاحات سیاسی صورت نگیرد، امکان ندارد چنین اهدافی محقق شوند حتی اگر بر روی کاغذ در دستور کار قرار گیرند. نمونه ساده اینکه اینها در دوران انتخابات و قبل از آن به شدت علیه تورم صحبت میکردند اما هنگامی که خودشان بر سر کار آمدند تورم را تشدید کردند.
از تورم مهمتر موضوع اشتغال است. الان موضوع ضعف در ممانعت از رشد تورم را تقصیر دولت قبل میاندازند، در مورد اشتغال راه چنین توجیهی هم بسته است زیرا هشت ماه است که تصویب کردند ماهی 110 هزار شغل ایجاد کنند (شاید عدد ۱۱۰ را هم از روی حروف ابجد نام امام علی درآوردهاند! در حالی که مطابق وعدههای انتخاباتی باید حدود ۸۰ هزار میبود) یعنی بعد از هشت ماه باید 880 هزار شغل ایجاد میکردند. مطابق گزارش مرکز آمار ایران الان 100 هزار هم کم شده است. یعنی 980 هزار شغل از همان چیزی که آمدند در دولت تصویب کردند عقب هستند. چرا؟ آیا به این دلیل که دوست ندارند تورم را کم کنند؟ یا دوست ندارند اشتغال را بهبود بخشند؟ نه. بلکه به این دلیل که قادر به چنین کاری نیستند و امکان ندارد بتوانند چنین اقدامات اصلاحیای را انجام دهند. اصلاً به تبعات چنین اهدافی هم ملتزم نیستند. اساساً درک درستی از علت تورم و عوارض آن ندارند. در اینجا بحث اجتماعی این موضوع را میگویم. تورم زایلکننده رفتارهای اخلاقی مثبت است. با اطمینان به شما میگویم بخش مهمی از رفتارهای رذیلانهای که در جامعه میبینید تحت تاثیر تورمهای دورقمی طولانیمدتی است که در کشور وجود داشته. ناهنجاریهای فعلی مثل افزایش دزدیها و سایر جرائم محصول تورم است. این موضوع چیزی نیست که فقط هم مختص ایران باشد؛ کشورهای دیگر هم که دچار فقر و تورم بودند به چنین مشکلات اخلاقیای دچار شدند. اکنون و در چنین شرایطی آمدهاند به حجاب مردم و داشتن حیوانات خانگی گیر دادهاند. معلوم است اساساً درکی از مصائب و اولویتهای جامعه ندارند.
بنابراین تاکید میکنم تا اصلاحات سیاسی اساسی صورت نگیرد و اراده سیاسی به نحوی شکل نگیرد که معطوف به رشد اشتغال، کنترل تورم و رشد اقتصادی باشد، بعید میدانم هیچ اتفاق خاصی در ایران رخ دهد و ما هر روز با آمارهای بدتری هم روبهرو خواهیم بود.
پیششرطهای دولت و مجلس
همانطور که اشاره کردم برای بهبود شرایط در درجه اول باید به سه موضوع رشد اشتغال (حداقل سالانه ۸۰۰ هزار)، کنترل تورم (که در کوتاهمدت به حدود ۱۰ درصد برسد) و رشد اقتصادی پایدار (متوسط سالانه شش تا هشت درصد) پرداخت. اما قطعاً رسیدن به این موارد مقدماتی دارد که اولین آن اصلاح سیاستهای خارجی و کسب و جلب مشارکت عمومی و نخبگان در برنامهریزی مورد دوم است.
همچنین در ادامه مردم را باید در اداره امور کشور مشارکت بدهند. منظورم منحصر به فعالیتهای سیاسی نیست. کل حکومت یک امر سیاسی است. حکومت باید از نخبگان بدون تمایزگذاریهای ایدئولوژیک استفاده کند، رضایتشان را جلب کند و در مردم اعتماد ایجاد کند. این اعتماد با قوانین مناسب ایجاد میشود. این وضعیتی که الان شاهدش هستیم درست نیست و دوام ندارد. در این شرایط نه سرمایه امنیت دارد و نه نیروی کار در امنیت است. امکان سرمایهگذاری داخلی و خارجی هم وجود ندارد. بنابراین لازمه تحقق آن سه هدفی که گفتم اصلاحات سیاسی است که عرض کردم.
طرحها و لوایح دولتی
دولت فعلاً نیاز به طرح و لوایح خاصی ندارد چون مشکل آن فقدان طرح و لایحه و مجوزهای قانونی نیست. اول باید سیاستهای خودش را تنظیم کند. مثلاً در مورد اشتغال 20تا مصوبه نوشته است. دستاوردشان کو؟ نتیجهاش چه شد؟ به جای اینکه تا پایان بهار 900 هزار شغل ایجاد شود، 100 هزار شغل هم کم شده است. یا آن مصوبات نادرست بوده، یا به الزامات آنها توجه نشده، یا نیروهایی که قرار بود این کار را بکنند توانایی انجام آن را ندارند. حالت دیگری که ندارد. اگر من مصوبه بدهم که باید پیاده بروم کره ماه که نمیتوانم انجامش دهم، اصلاً چنین چیزی شدنی نیست. برای تحقق هر کاری باید الزاماتش فراهم شود. الزامات افزایش شغل، سرمایهگذاری، و امنیت اقتصادی است. این دولت تمام هم و غمش را روی توزیع گذاشته است. توجه ندارد که در این اوضاع و احوال توزیع حتی اگر عادلانهتر شود چندان موثر نیست. هر دستاوردی هم که باشد، موقتی است. در دولت اول اصولگرایان-احمدینژاد-، باید چیزی حدود پنج تا شش میلیون شغل درست میشد که نشد. اگر آن شش میلیون شغل در آن دوره زمانی درست میشد، امروز ما هیچ مشکل مهمی نداشتیم. حالا دولت هی توزیع کند، یارانه بدهد، درآمدهای نفتی را بالا و پایین کند؛ چیزی درست نمیشود. نکته دیگر این است که دولت باید خودش را از ذیل معضل قیمتگذاری خارج کند. نمونهاش مشکلات توزیع مرغ و تخممرغ است. هر روز قیمتگذاری میکنند. آن طرف و این طرف ماجرا به این قیمتها اعتراض دارند. تا کی میتوان به این شکل قیمتگذاری کرد؟ کدام عاقلی به این صورت قیمتگذاری میکند؟
باید به دولت گفت بیایید یک فرآیند را تعریف کنید؛ در آن فرآیند بگذارید هر کسی به هر قیمتی که میخواهد کالایش را عرضه کند. با صادرات و واردات کالا مساله حل میشود. قطعاً در این میان باید جلوی انحصار و همکاریهای فاسد را هم گرفت. اگر مبارزه با فساد جدی و بهصورت اصلاحات ساختاری در دستور کار قرار بگیرد در این صورت قیمتگذاری خودش درست میشود.
طرح صیانت و امنیت اقتصادی
اصلاً طرح صیانت نیست که امنیت اقتصادی را به خطر میاندازد؛ این صداوسیمای ایران است که بدون رعایت اصول حرفهای و آزادی بیان دارد امنیت کل کشور را به خطر میاندازد. وقتی که یک رسانه ملی در این ابعاد و اندازه، این همه قدرت دارد، اما در مسائل مختلف همیشه منفعل است، نشان میدهد که یکجای کار گیر دارد. مثل این میماند که یک بیمارستان خیلی مجهز دارید اما نمیتوانید بیمار را آنجا درمان کنید؛ حالا یا پزشک ندارید یا دستگاههای لازم خراب است یا محیط بیمارستان ایزوله نیست و آلوده است. این امنیت کشور را به معنای دقیق کلمه به خطر انداخته است. امروز کشورهای دنیا امنیتشان را با رسانههایشان تامین میکنند و ابزار حفظ امنیت را فقط موشک و هواپیما نمیبینند.
همین الان رسانههای ایالات متحده آمریکا نقش مهمتری در امنیتش دارند تا موشکهای دوربردش. ببینید در قضیه اوکراین از طریق رسانههایشان با روسها چه کار میکنند و بعد روسها متقابلاً چقدر میتوانند با رسانههای آمریکایی مقابله کنند؟ یکی از ارکان امنیت، رسانه آزاد و کارآمد است؛ تا نباشد هیچ کاری پیش نمیرود و اگر باشد نیازی به صیانت و طرحهای مانند آن نیست.
بانک مرکزی و بخشنامه حجاب
وقتی بانک مرکزی که باید دهها مساله را انجام دهد، فکر و ذکر رئیسش باید مساله نقدینگی، نرخ بهره، کنترل تورم، تراز بازرگانی یا نظارت بر بانکها باشد، میآید انواع و اقسام موضوعات تخصصی را که بسیار پیچیده است و بر زندگی مردم اثرات زیادی دارد، رها میکند و به این مساله میپردازد، نشان میدهد که نمیتواند کارهای اصلی خود را انجام دهد. کاش این مساله حجاب را میتوانستند اینطور حل کنند. اگر حجاب با بخشنامه حل میشد که اصلاً دیگر مسالهای در مملکت نمیماند. حجاب یک امر فرهنگی و عقیدتی شخصی است، با سیاستگذاریهای پولی فرق میکند. شما میتوانید مصوبه دهید که نرخ بهره 18درصد یا 20 درصد باشد؛ یا بگویید ذخیره بانکی را اینطور تامین کنید. اما برای حجاب که نمیتوانید بخشنامه دهید. نهایتاً در بانکها میخواهید حجاب را با مصوبه کنترل کنید؛ در خانه و خیابان میخواهید چه کار کنید؟ اساساً این سیستم درکی از اولویتهای جامعه ندارد و به چیزهایی میپردازد که اتفاقاً آنها هم نتیجهبخش نیست و بر اساس تجربه در آنها هم شکست میخورد.
چشمانداز آینده
آینده مشخص است. هرچه جلو میرویم مانند برف در ظهر تابستان، آب میشویم. این مثال وضعیت امروز و آینده ماست. مگر اینکه یک تفاهم جمعی صورت بگیرد. یعنی همه به این نتیجه برسیم که ما سوار یک کشتی هستیم. باید به این نتیجه رسید که کسی نباید بخواهد شخص دیگری را حذف کند. همه باید در مورد رفاه مردم که در اولویت اول است، اتفاقنظر پیدا کنیم. ورود مسائل فرهنگی کار دولت نیست. همچنان که قبل از انقلاب هم جامعه متفاوت از حکومت عمل میکرد. حکومت ایران متوجه نیست مسائل فرهنگی ربطی به وظایف دولت ندارد. آن را باید نهادهای دیگر انجام دهند، که نمیدهند. راهحل بهبود شرایط در آینده این است. امیدوارم همه کمک کنیم تا این اتفاق بیفتد.