شناسه خبر : 27455 لینک کوتاه

رشد اقتصادی بدون آزادی

تحلیلی درباره سیاست‌های اقتصادی دهه‌های 40 و 50

سرمایه‌گذاری صنعتی از اواخر دوره ناصری در ایران شروع شد. ده‌ها کارخانه به کمک دولتمردان، فعالان بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران خارجی در حوزه‌های متعدد نساجی، تنباکو، ابریشم، قند و... ساخته شد.

فریدون شیرین‌کام / کارشناس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 

سرمایه‌گذاری صنعتی از اواخر دوره ناصری در ایران شروع شد. ده‌ها کارخانه به کمک دولتمردان، فعالان بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران خارجی در حوزه‌های متعدد نساجی، تنباکو، ابریشم، قند و... ساخته شد. این روند در دوره مظفرالدین شاه شتاب کمتری داشت. پیروزی مشروطه‌خواهان و آشوب‌های پس از آن باعث شد حجم سرمایه‌گذاری صنعتی افت کند. سلطنت رضاشاه اوج سرمایه‌گذاری صنعتی از سوی بخش عمومی و خصوصی بوده است. ده‌ها کارخانه طی 16 سال در مناطق مختلف ایران ساخته شد. شروع جنگ جهانی دوم سال 1318 ش و اشغال ایران در سوم شهریور 1320 باعث توقف این روند شد. پنج سال پس از آن، سرمایه‌گذاری صنعتی تا سال 1340 به آرامی به فعالیت خود ادامه داد. دهه‌های 40 و 50 مساعدترین دوره برای رشد صنایع کارخانه‌ای بود. دولتمردان مدافع و حامی بخش خصوصی نقش موثری در این شتاب داشته‌اند. تورم اندک، ثبات پولی و فضای مساعد بین‌المللی نقش مهمی در این رخداد داشته است. انقلاب باعث شد بخش بزرگی از صاحبان صنایع و خانواده‌های آنها از فعالیت صنعتی کنار گذاشته شوند.

 در دهه 60، حجم عظیمی از مجوزهای صنعتی با اعتبارات ارزی ارزان به کنشگران بخش خصوصی عمدتاً مرتبط با دولت صادر شد. ده‌ها شهرک صنعتی ساخته شد و صدها کارخانه در این شهرک‌ها راه‌اندازی شد. دوره هشت‌ساله هاشمی اوج این فعالیت‌ها بود. تشویق صادرات مورد توجه دولت‌های پس از انقلاب قرار گرفت، اما هرگز به یک راهبرد اساسی و منسجم در سیاستگذاری اقتصادی و سیاسی بدل نشد. آنان خواستار رشد صنعتی بودند، همزمان سیاست‌های کشور در سطح منطقه و بین‌الملل باعث مخالفت کشورهای صادرکننده دانش فنی و تکنولوژی با ایران می‌شد، اما به این موضوع توجهی نشد. فقدان هماهنگی سطوح اقتصادی با سیاستگذاری منطقه‌ای و بین‌المللی اساس سیاست‌ورزی پس از انقلاب بوده است. به روایت رئیس‌جمهور حسن روحانی، اقتصاد طی این دوران به سیاست سوبسید می‌داد حالا زمان آن رسیده است که ملاحظات رشد اقتصادی از سوی سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد.

خاص‌پروری

 رشد صنعتی در ایران همیشه از نظام خاصه‌پرور رنج می‌برده است. رضاشاه خود یکی از ذی‌نفعان بزرگ در رشد صنایع کارخانه‌ای بوده است. پس از او خانواده سلطنتی و نزدیکان مرتبط با محمدرضاشاه از کسانی بودند که در تغییرات سیاست‌ها به نفع خود و سوءاستفاده از روابط قدرت به نفع مرتبطان با خود نقش موثر داشته‌اند. این روند پس از انقلاب، به هواداران ایدئولوژیک قدرت تغییر مسیر داد. مرتبطان با قدرت سیاسی ابزار تغییر سیاست‌ها، اعتبارات ارزان و معافیت‌های وارداتی، گمرکی و مالیاتی به نفع موسسات خود و علیه رقیبان بخش خصوصی را داشته‌اند. سرمایه‌گذاران ایرانی همچون سایر شهروندان از نظام قضایی ناکارا و غیرمستقل آسیب می‌دیدند. آنان از فقدان آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در کوتاه‌مدت سود می‌بردند و از امکان شکل‌گیری اتحادیه‌های مستقل همسو با قدرت مطلقه سود می‌بردند اما این رویه‌های متناقض در درازمدت فعالان صنعتی را آسیب‌پذیر کرد. رخدادهای انقلابی و مصادره اموال از همین موقعیت دوگانه نقش فعالان اقتصادی ناشی می‌شد.

اثرات و نتایج این سرمایه‌گذاری‌ها در دوره‌های مختلف، یکسان نبوده است. اگر امکان مقایسه بین دوران‌های مختلف وجود داشته باشد، مساعدترین زمانه برای سرمایه‌گذاری دوره رضاشاه و دهه 40 بوده است. رشد فعالیت صنعتی در ایران پس از دوران رضاشاه، عمدتاً به روابط مساعد با غرب و افزایش درآمدهای نفتی وابسته بوده است.

 سوال اساسی این است که چرا این همه سرمایه‌گذاری صنعتی در ایران نتوانست رشد صنعتی را درونی کند؟ چرا درآمدهای نفتی همچنان موتور محرک این رشد است به طوری که نقصان درآمدهای نفتی به مانعی اساسی برای سرمایه‌گذاری صنعتی بدل شده است؟

همسویی با غرب

دولت پهلوی دوم از جهت سیاسی با اردوگاه غرب همسو بود. به همین دلیل امکان همکاری مشترک فراهم بود. حکومت ایران در استفاده از تکنولوژی، سرمایه و نیروی انسانی ماهر در غرب، مانعی سیاسی و ایدئولوژیک نداشت. دولتمردان اروپایی، آمریکایی و ژاپنی به طور مرتب به ایران سفر می‌کردند و انواع قراردادهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را منعقد می‌کردند. شاه ایران در کنار دولتمردانش دائم در پایتخت‌های اروپایی به رایزنی می‌پرداختند. روابط با اکثر همسایگان با همکاری پیش می‌رفت. فعالان اقتصادی و تجاری و شهروندان ایرانی با پول ملی باثباتشان به سهولت به خارج سفر می‌کردند. دولت بدون ایدئولوژی دینی و دور از باورهای عموم مردم بود. از این رو کارشناسان مرد و زن خارجی با آزادی عمل وارد ایران می‌شدند. روابط گرم و صمیمی با دولت اسرائیل برقرار بود و آنان در تعدادی از طرح‌های اقتصادی ایران مشارکت داشتند. دولت در انتخاب و استفاده از کارشناسان داخلی با مذاهب و اقوام گوناگون آزادی عمل داشت. شرایط مساعد بین‌الملل، به مدت 32 سال برای پهلوی دوم تداوم داشت. اما به رغم این شرایط مساعد، صادرات غیرنفتی ایران در سال 1356 کمی بیش از 600 میلیون دلار برای جمعیت 37 میلیونی بود. بخش قابل توجهی از همین صادرات شامل پسته، خاویار، فرش، پوست، میوه، ابریشم، سنگ، و... بود و کمتر از 300 میلیون دلار مواد کارخانه‌ای صادر می‌شد. واردات و سایر پرداخت‌ها بیش از 15 میلیارد دلار را شامل می‌شد. رفاه ناشی از افزایش درآمد نفتی برای غیرآگاهان به مسائل اقتصادی، وجدآور و موجب رونق آن نظام سیاسی قلمداد می‌شد.

سرمایه‌گذاری مبتنی بر افزایش درآمد نفتی

تولید نفت ایران در سال 1344 به 1770 هزار بشکه و پس از 9 سال به 6021 هزار بشکه در سال 1353 - سه و نیم برابر- رسید. درآمد نفتی ایران از 513 میلیون دلار به 18523 میلیون دلار و درآمد ریالی از 86 میلیارد ریال در سال 1346 به 1404 میلیارد ریال در سال 1353 افزایش یافت.1

قیمت نفت از بشکه‌ای 67 /1 دلار در سال 1352 به 22 /10 دلار در آبان 1353 افزایش یافت. توزیع بخشی از درآمد نفتی به زیرساختارها، آموزش، بهداشت، رفاه و بزرگ کردن بوروکراسی را به همراه داشت. افزایش تولید و بالارفتن قیمت نفت، باعث شد که 95 درصد درآمد صادراتی ایران را درآمد نفتی تشکیل دهد. سهم نفت از درآمدهای عمومی بین سال‌های 1356-1350 معادل 7 /71 درصد را تشکیل می‌داد. نرخ تورم در دهه 40 زیر پنج درصد در بهترین وضعیت در تمام دوران رشد اقتصادی ایران قرار داشت. این روند در دهه 50 دوباره سیر صعودی به خود گرفت. تورم از شش درصد در سال 1351 به 25 درصد در سال 1356 افزایش یافت.2 منبع اصلی رشد بهره‌وری نیروی کار بخش خصوصی، افزایش سریع سرمایه سرانه با نرخ 3 /14 درصد نشانه به کارگیری درآمدهای نفتی در سرمایه‌گذاری بوده است همچنین صعود حجم شاغلان دارای تحصیلات عالی از یک درصد به سه درصد نقش مهمی در افزایش بهره‌وری داشته است.3 سهم اندک تحصیل‌کردگان در صنعت ایران، نشانه محدودیت بنگاه‌ها در امکان بهره‌وری و نوآوری بوده است. فعالان اقتصادی ایران در حوزه‌های متعدد نساجی، لوازم خانگی، صنایع وابسته به بخش کشاورزی و... عمدتاً صنایع سبک سرمایه‌گذاری کردند. سرمایه‌گذاری در صنایع بزرگ مثل ذوب‌آهن، تراکتورسازی، ماشین‌سازی و آلومینیوم و... عمدتاً توسط دولت با کمک شوروی و اروپای شرقی از سال‌های 1345 به بعد صورت گرفت.

کاهش نرخ بیکاری، افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه حاصل این سرمایه‌گذاری‌ها بوده است. اما اقتصاد ایران همچنان وابسته به درآمدهای نفتی برای واردات ماشین‌آلات، نیروی انسانی و خدمات است. این صنایع در همه دوران‌ها عمدتاً چشم به داخل داشته است. کمتر بنگاهی بود که صادرات را از آغاز در بازار رقابتی پیگیری کند. اگر درآمدهای نفتی نبود وضعیت سرمایه‌گذاری در ایران چگونه بود؟ 

پی‌نوشت‌ها:
1-  محمدرضا سوداگر، «رشد روابط سرمایه‌داری در ایران»، شعله اندیشه، 1369، صص 552-551.
2- محمدمهدی بهکیش، «اقتصاد ایران در بستر جهانی شدن»، نی،1381، صص 186- 180.
3- جنگ اعراب و اسرائیل در پاییز سال 1352 زمینه گسترده افزایش قیمت نفت را فراهم کرد به گونه‌ای که درآمد نفتی ایران بر اثر افزایش تولید و بالا رفتن قیمت نفت، در کمتر از 10 سال، حدود 10 برابر شد. بهکیش، همان، صص 172-173.

دراین پرونده بخوانید ...