سدی در برابر یکجانبهگرایی
راه حفظ منافع ملی ایران پس از خروج آمریکا از برجام چیست؟
هنری کیسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا معتقد است جهان به سوی بینظمی در حال حرکت است و نظم وستفالیایی در حال فروپاشی است.
هنری کیسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا معتقد است جهان به سوی بینظمی در حال حرکت است و نظم وستفالیایی در حال فروپاشی است. بنابراین غرب باید با تدوین طرح ژئواستراتژیک در منازعات جدید جهانی حضوری فعال داشته باشد وگرنه بینظمی در جهان حاکم شده و در نهایت چین، هند و روسیه به تدریج جایگاه غرب را تصاحب خواهند کرد. او معتقد است در این شرایط جهان در انتظار ایجاد یک نظم جدید به دست آمریکاست. در این نظم جدید آمریکا میبایست علاوه بر تضعیف نهادها و سازمانهای بینالمللی تا تحمیل شرایط نامتقارن بر آنها، بر سایر قدرتهای منطقهای تفوق یابد. لغو عضویت آمریکا از قرارداد مشارکت فرااقیانوس آرام، قطع بودجه یونسکو، خروج از معاهده آب و هوایی پاریس، تهدید خروج از نفتا، خروج از برجام، انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و در یک کلام اتخاذ رویکرد یکجانبهگرایی در معنای تامین منافع آمریکای منهای جهان جملگی مصداق این ادعاست. اما درباره برجام میتوان سناریوهای مختلفی برای واکنش دیگر طرفهای این توافق مد نظر داشت.
اروپا: بر اساس مولفه تراز تجاری بیشک اروپا در نهایت جانب آمریکا را خواهد گرفت اما تاکید صرف بر اقتصاد تحلیل تقلیلگرایانه خواهد بود. روابط آمریکا با اروپای امروز را باید در روابط فراآتلانتیک فهم کرد. اروپاییها نسبت به سیاستهای ترامپ بدگمان هستند و ارزشهای اروپایی اصولاً پایبندی به توافقات بینالمللی را محترم میشمارند. هرچند منافع اقتصادی اروپا در برجام نسبت به منافع آنها با آمریکا ناچیز است اما منافع سیاسی، امنیتی و هویتی اروپا در برجام حیاتی است. در نتیجه بحران سوریه، سیل پناهندگان و مهاجران از سوریه و منطقه رهسپار کشورهای اروپایی شده است، طی این مدت حملات تروریستی در داخل خاک اروپا افزایش یافته و افکار عمومی به شدت مضطرب شده تا جاییکه علاوه بر افزایش واکنشهای نژادپرستانه در جوامع اروپایی، احزاب راستگرای افراطی نیز فرصتی برای ظهور و بروز مجدد یافتهاند. همه اینها امنیت، هنجارها، ارزشها و کلیه دستاوردهای اروپا را به خطر افکنده است. اروپای امروز بر سیاستهای پاندولی ترامپ آگاه است و خواهان ثبات و امنیت در خاورمیانه و جهان است. از اینرو به نظر میرسد اروپا از یکسو کماکان متحد استراتژیک آمریکاست و بر این اتحاد باقی خواهد ماند اما از سوی دیگر اروپای کنونی نقش «تعدیلکننده» سیاستهای پاندولی ترامپ در قبال جهان را دارد. این همان شرایطی است که ایران و اروپا را به یکدیگر وابسته میسازد به شرط آنکه طرفین منافع امنیتی یکدیگر را درک کنند. در این چارچوب ایران میتواند با لحاظ و درک منافع امنیتی اروپا به تداوم مبارزه با تروریسم و جلوگیری از شکلگیری دولتهای ورشکسته در منطقه ادامه دهد و اروپا میتواند با تشکیل کنسرسیوم اروپایی متشکل از شرکتهای متوسط، تاسیس بانک اروپایی برای تبادلات ارزی با ایران و بازگشت قانون مسدودکننده
(blocking regulations) که برای نخستین بار در سال 1996 در راستای حفاظت از تجارت شرکتهای اروپایی با لیبی و کوبا از تحریمهای آمریکا انجام شد این بار برای ایران موجبات حفظ و تثبیت برجام بدون آمریکا را فراهم آورند.
روسیه: جان میرشایمر همچون کیسینجر بر این باور است که روسیه برای هژمون شدن در رقابت با آمریکا، چین و اروپا قرار دارد. در این نگرش از یکسو نقش ایران در منطقه میتواند نقش جهانی روسیه را به شدت تقویت کند، در نتیجه روسها به همکاری راهبردی با ایران نیازمندند اما از طرف دیگر نقش ترسیمی روسها در جهان با قدرت یافتن کشوری در خاورمیانه که در آینده میتواند اهداف بلندپروازانه آنها را خدشهدار کند، موافق نخواهد بود. بنابراین از یکسو مدل ایرانی-روسی مدیریت بحران در سوریه دستاوردهای شگرفی در راستای مبارزه با تروریسم و تحکیم و تثبیت مجدد موقعیت State سوریه دربر داشته که نتایج مثبت امنیتی آن بر منطقه و اروپا غیرقابلانکار است؛ در این مدل همکاری قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در ماجرای یمن توسط روسها وتو میشود. اما در سوی دیگر چارچوب تفاهم و درک امنیتی متقابل روسیه و رژیم صهیونیستی موجب حملات گسترده اسرائیل به مراکز نظامی در سوریه شده و مخاطراتی برای ایران پدید آورده است. در صورت درک این پیچیدگی سیاسی بین ایران و روسیه موضوع وجهالمصالحه قرار گرفتن ایران توسط روسیه از نظر نگارنده مورد تایید نخواهد بود. بنابراین ایران باید نقش پیچیده خود را در قبال روسیه پذیرفته و بر همکاریهای امنیتی در منطقه با روسها تا حصول به یک مدل امنیت منطقهای مطلوب بیفزاید.
چین: چین که خود را در آستانه ظهور و بروز در قامت یک قدرت جهانی یافته، برای دست یافتن به قدرت هژمونی جهانی، سیاست انزواطلبی آمریکای اوایل قرن بیستم را سرلوحه قرار داده است. در این چارچوب چین فعلاً از رویارویی جدی با آمریکا حذر میکند و حساسیتهای آمریکایی را درک میکند. با وجود این به نظر میرسد پکن در موازنه قدرت جهانی مسیر مقتدرانهای را ترسیم کرده است. طرح «احیای جاده ابریشم» روندی است که قطعاً واشنگتن به راحتی از کنار آن عبور نخواهد کرد. هرچند آمریکا و متحدان منطقهای آنها سعی کردهاند از طریق پروژه ایرانهراسی و امنیتی کردن وضعیت ایران، چینیها را متقاعد سازند که مسیر عبوری جاده ابریشم از ایران مسیری پرریسک خواهد بود اما وضعیت ژئوپولتیک ایران و ساختار فرهنگی آن به این راحتیها برای طرح جسورانه چینیها قابل چشمپوشی نیست. خروج آمریکا از برجام، بهترین فرصت برای ایران است تا قراردادی قطعی با چین در طرح «یک کمربند؛ یک جاده» منعقد سازد. افزایش سهم ایران در بانک «سرمایهگذاری زیرساخت آسیا» در قبال بخشی از فروش نفت، تردید چین در قبال انعقاد و اجرایی شدن پروژههای مشترک فیمابین دو کشور را در چارچوب وابستگی متقارن امنیتی برطرف خواهد کرد، موضوعی که در درجه بالاتر موجب مقاومت چین در برجام و مقابله با اقدامات یکجانبهگرای آمریکا در شورای امنیت خواهد بود.
جمعبندی
1- امروزه پیوند سیاست داخلی و خارجی به گونهای است که اگر انسجام داخلی نباشد سیاست خارجی موفق نخواهد بود. شرایط کنونی ایران میطلبد گروهها و جناحهای مختلف سیاسی در یک حرکت عقلانی بدون استثنا از حرکتهای زیگزاگی خارج شده و ذیل چتر رهبری انقلاب قرار بگیرند تا ضمن احیا و تقویت انسجام و اعتماد ملی در قبال زیادهخواهیهای آمریکا از یک راهبرد منسجم و هماهنگ بهره ببرند.
2- ایران همچنین میبایست تمام ظرفیت و نفوذ منطقهای و بینالمللی خود را فعال کند تا هزینههای احتمالی و اعمال غیرعقلانی آمریکا و متحدان منطقهای آن را افزایش دهد. ایران همواره در تامین امنیت منطقه کنار ترکیه بوده و نقش ایران در عراق و سوریه در مبارزه با تروریسم و تثبیت State نیز بر کسی پوشیده نیست. ایران تاکنون توانسته است این کشورها را در دایره مدل مدیریت بحران ایرانی-روسی قرار دهد. تداوم این رویکرد در قالب یک طرح امنیت منطقهای که با مشاوره و موافقت نسبی اروپاییها همراه باشد میتواند بر ایجاد مفاهمه و کاهش تخاصم در منطقه کمک کند.
3- ایران باید برای ثبت در تاریخ شکایتی تنظیم کند و به کمیسیون مشترک برجام ارجاع دهد. ساختار اجماعی بررسی شکایت در این کمیسیون عملاً به دلیل خروج آمریکا از برجام به نفع ایران شده، اما ایران نمیتواند و نباید شکایت را به شورای امنیت ارجاع دهد چراکه آمریکا آن را وتو خواهد کرد که در این صورت اقدامات یکجانبه آمریکا جنبه قانونی گرفته و کلیه تحریمها از کانال شورای امنیت بر ایران اعمال خواهد شد.
4- تلاش آمریکا کشاندن ایران به مذاکره مستقیم است؛ چنانچه ترامپ نیز در توئیت خود به صراحت به این موضوع اشاره کرده است. اما نکته اینجاست که با خروج آمریکا از برجام، مذاکره مستقیم با این کشور به آمریکا شأنیت، حقانیت و وجهه قانونی خواهد داد. در چنین شرایطی مذاکره مستقیم در میدان منافع متضاد دو کشور خواهد بود که در نهایت به دلیل ماهیت قدرت به شرایط کاملاً نامتقارن علیه ایران خواهد انجامید.
5- در نهایت ایران با تقویت اتکا به درون و ائتلافسازی در برون توان ایجاد یک محور مقاومت از چین تا اروپا را خواهد داشت. هرچند ماهیت محافظهکاری و تحولخواهی این مجموعه متناقض نسبت به نظام بینالملل متفاوت و بعضاً متضاد است ولیکن مخرج مشترک همه آنها مقاومت در برابر نظام تکقطبی است که شواهد حاکی است اوانجلیستها و نئوکانهای آمریکایی آن را در دستور کار دونالد ترامپ قرار دادهاند.