سیاست چگونه به اقتصاد ایران یارانه داد؟
فرار از پرتگاه
اگر مروری بر اعلامیهها، بیانیهها و قطعنامههای سازمان ملل داشته باشید، متوجه میشوید قبل از برجام، مجرای تنفسی ایران در حوزه اقتصاد مسدود شده بود.
اگر بخواهیم نگاهی به تغییرات ایجادشده به واسطه برجام در اقتصاد ایران داشته باشیم، کافی است شرایط اقتصادی کشور را قبل و بعد برجام با یکدیگر مقایسه کنیم. اگر مروری بر اعلامیهها، بیانیهها و قطعنامههای سازمان ملل داشته باشید، متوجه میشوید قبل از برجام، مجرای تنفسی ایران در حوزه اقتصاد مسدود شده بود. قبل از توافق هستهای کار به جایی رسیده بود که وضعیت حمل و نقل کشور به شدت نامناسب بود، شرکتهای بیمه خارجی در کشور حضور نداشته تا اجناس و خدمات ایرانی را بیمه کنند، سیستم بانکداری نیز برای انتقال پول به خارج از کشور با مشکلات بسیار فراوانی دست و پنجه نرم میکرد، فروش نفت نیز به حداقل میزان خود رسیده بود و بنابراین شرایط به گونهای بود که مجرای تنفسی اقتصاد ایران به طور کلی بسته شده بود. در واقع ایران مثل بدنی بود که خون در رگهایش جریان نداشت.
در چنین حالتی شما هر چقدر هم بخواهید از بیرون خون تزریق کنید علاوه بر پرهزینه بودن، بدن نمیتواند سلامت خود را پیدا کند.
در زمان تحریمها، ما خون تزریقی را از طریق دور زدن تحریمها تامین کردیم، روشی که برای ایران بسیار پرهزینه بود. در یک دوره کوتاه، در پی تحریمهای غرب، سرمایه عظیمی در اقتصاد ایران از بین رفت و اقتصاد ما به یک اقتصاد بسیار کمرمقی تبدیل شد که در آن هیچ رشد اقتصادی و پاسخگویی به مشکلات وجود نداشت.
برای درک بهتر فواید برجام، باید زمان فعلی را با آن زمان مقایسه کنیم. بعد از امضای برجام مسیرهایی به روی اقتصاد ایران گشوده شد، برای مثال بوئینگ یا ایرباس قبل از برجام حاضر نبودند خدمات، قطعات و حتی دستورالعملهای مناسب برای هواپیماها را به ایران ارائه کنند و در واقع هیچ نوع همکاری در این زمینه نداشتند. به همین دلیل ما با ناوگان هوایی فرسوده و کهنه، صنعت حملونقل هوایی کشور را اداره میکردیم، موضوعی که علاوه بر خطرات ایمنی و جانی، هزینههای مالی بسیاری را نیز بر اقتصاد کشور تحمیل میکرد.
پس از برجام اما این دو شرکت بزرگ هواپیمایی قرارداد فروش هواپیما با ایران را امضا کردند. در بحث حملونقل دریایی نیز بنادر ما تحریم بوده و هیچ نوع کشتی بزرگی حق لنگر انداختن در بنادر ایرانی را نداشت، بنابراین باری که به مقصد ایران بود باید در بندرهای کشورهای همسایه تخلیه میشد و سپس از آن کشور وارد ایران میشد، این جابهجایی بعضاً کانتینری هزار دلار هزینه اضافی بر دوش اقتصاد ایران تحمیل میکرد. در بیمه نیز، کالای ایرانی بیمه نمیشد، بنابراین ما با امکانات محدودی که داشتیم امکان جابهجایی بار نداشتیم.
از سوی دیگر در بحث تامین مالی، گشایش اعتبار انجام نمیگرفت و پول ما در خارج از کشور بلوکه شده بود،. برای مثال یکی از اثرات این موضوع به این صورت بود که پول فروش نفت ما به چین به دلیل وجود تحریمهای بانکی، در بانکهای چین نگهداری میشد، به ازای این پول مقامات چینی از آن محل برای ما اعتبار باز میکردند و به ما کالاهایی ارائه میکردند، کالایی که حق انتخاب هم نداشتیم و آنها به سلیقه خودشان هر کالایی که میخواستند به ما میدادند. از سوی دیگر با وجود اینکه پول ما در بانکهای چینی قرار داشت و آنها از این پول استفاده میکردند ولی برای نگهداری از آن، از ایران بهره میگرفتند.
وضعیت اقتصادی ما بسیار اسفناک بود. بسیاری از این موارد پس از برجام برطرف شد. برخی از این تحریمها معلق شد، بخشی از آن به طور کلی رفع شد و فضایی جدید ایجاد شد که در آن هیاتهای اقتصادی متعددی از اروپا و کشورهای دیگر جهان به ایران سرازیر شدند به طوری که هتلهای کشور جایی برای اسکان آنها نداشت. این هیاتها مذاکرات فراوانی با دولت انجام دادند که برخی از آنها منتهی به امضای قراردادهای تجاری شد و برخی دیگر نیز هنوز در جریان است و مقدمات آن فراهم شده است. از سوی دیگر رئیسجمهور و مقامات ارشد ایران توانستند به کشورهای اروپایی و خارجی سفر کنند، سران کشورهای اروپایی به ایران آمدند و همه چیز به نحوی مهیا شد تا اقتصاد ما بتواند مسیر طبیعی خودش را پیدا کند.
فرصت شکوفایی برجام
موضوع مهمی که در این خصوص مطرح است این است که وقتی شما موانعی را برمیدارید، برای اینکه به وضعیت طبیعی (قبل از تحریمها) بازگردیم، زمان لازم است. در برخی از عرصهها شاید زمان مورد نیاز کمتر باشد، مانند افزایش تولید نفت که دولت در آن واقعاً موفق عمل کرده است، ولی در برخی زمینهها باید زیرساختهای لازم به منظور بهبود اوضاع ساخته شود. برای مثال زیرساختهای صنعت بانکداری کشور در تحریمها آنقدر آسیب دید که بهبود آن زمان زیادی میخواهد. برای اینکه سرمایهگذار خارجی وارد کشور شود زیرساختهای حقوقی و تضمینهایی موردنیاز است و همه اینها زمان میخواهد. از آنجا که سیستم بانکداری مدتها فعال نبوده وقتی به لحاظ فنی بخواهد بهروز شود، یا با سیستم جدید خودش را تطبیق دهد نیازمند زمان خواهد بود. بعضاً مخالفان دولت روحانی، از همین مساله زمانبر بودن بهرهبرداری کرده و آن را به حساب ناکارآمدی دولت میگذارند غافل از این که هنوز زمان ثمره دادن بهبود زیرساختها فرا نرسیده است.
مشکل بزرگ دیگری که قبل از برجام گریبانگیر ایران بود مساله ورود دارو به کشور بود. هر چند اتحادیه اروپا در تحریمهای خود برای بحث درمان و اقلام دارویی استثنا قائل شده بود اما به دلیل ناتواتی ایران در جابهجایی پول، خرید اقلام دارویی نیز با مشکلات فراوانی مواجه شده بود و ما که به بازار آزاد دسترسی نداشتیم برای تامین نیازهای خود باید با دور زدن تحریمها با ریسک زیاد و قیمتهای بسیار بالا از بازار سیاه دارو تهیه میکردیم. در بحث سرمایهگذاری خارجی نیز در زمان تحریم، شرکتهای خارجی هیچ تمایلی برای ورود به کشور و سرمایهگذاری در پروژههای ایران نداشتند، این موضوع شرایطی را به وجود آورد که پول بسیار زیادی از سرمایه کشور در بانکهای هندی و چینی بلوکه شده و در ازای آن اجناس بسیار بیکیفیت وارد کشور شوند. البته اقتصاددانان بهتر میتوانند ارقام دقیق خسارتهای واردشده به اقتصاد کشور را ارائه دهند، از دید ما حقوقدانان، اینها مشکلاتی بوده که مردم عادی با همه اینها به طور مستقیم یا غیرمستقیم درگیر بوده و درک مناسبی از آن دارند.
برجام و انتخابات ریاستجمهوری
بدون تردید نتیجه انتخابات پیشروی ایران میتواند نقش موثری در سرنوشت برجام و ادامه این روند روبه رشد یا بازگشت به گذشته داشته باشد. به این دلیل که برجام در فضایی شکل گرفته که میان شش قدرت بزرگ جهان (آمریکا، روسیه، چین، انگلستان، فرانسه و آلمان) با ایران اعتماد متقابل به وجود آمده است و اگر با تغییر دولت این فضای اعتماد نیز از بین برود، مشکلات فراوانی در اجرای برجام به وجود خواهد آمد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که برخی اقداماتی که باید از سوی طرف آمریکایی صورت بگیرد به صورت ایجابی است و نه لزوماً اینکه آنها موانعی بر سر برجام ایجاد نکنند.
بر اساس برجام، آمریکاییها تعهداتی دارند که باید آنها را (به صورت ایجابی) انجام دهند و اگر با تغییر فضا به این نتیجه برسند که دست از این تعهدات کشیده و کاری انجام ندهند، مشکلات ما دوباره به حالت سابق بازمیگردد. برای مثال ممکن است شرکتهای اروپایی از ترس اینکه ممکن است دوباره از سوی آمریکا جریمه شوند، رغبتی به سرمایهگذاری در پروژههای داخل کشور نداشته باشند. و این موضوع در نهایت منجر به این خواهد شد که شرایط روبهرشد اقتصادی ایران متوقف شده و حتی اقتصاد ایران مجدداً در مسیر سقوط قرار گیرد.