فشار مضاعف
چرا فشار تحریمها روی دوش مردم قرار گرفت؟
یکی از اهداف اصلی اعمال تحریمها علیه ایران، ایجاد زمینه برای فشار به جامعه از طریق دشوار کردن زندگی و کسبوکار افراد است. یعنی تحریمکننده تلاش میکند مردم تحت فشار را علیه حکومت مستقر تحریک کند تا میزان نارضایتی افزایش پیدا کند و فروپاشی سیاسی اتفاق بیفتد. پس به صورت ساده میتوان گفت هدف تحریمها فروپاشی اقتصادی است برای اینکه به فروپاشی سیاسی منجر شود. تا امروز کشورهای زیادی در تله تحریم گرفتار شدهاند و نتایج مختلفی از این سیاست به دست آمده اما عجیب است که تحریمها درباره برخی کشورها نظیر ایران جواب میدهد اما درباره برخی کشورها مثل روسیه کماثر است.
روسیه یک سال پیش در چنین روزهایی به اوکراین حمله کرد. پس از این حمله نظامی، جامعه بینالمللی مجموعهای از تحریمها را علیه این کشور اعمال کرد. کشورهای غربی داراییهای شهروندان ثروتمند و قدرتمند روسیه را مسدود و توانایی آنها را برای سفر محدود کردند. فروش مواد خام و انرژی روسیه نیز محدود شد و برای جلوگیری از دستیابی روسیه به انواع مختلف فناوریهای دفاعی و اطلاعاتی تلاش شد. تحریمهای مالی علیه بانکهای روسیه اعمال و محدود شدن دسترسی روسیه به سرمایه خارجی و بازارهای مالی از دیگر موارد این تحریمها بود.
به نظر میرسید این اقدامات میتواند اقتصاد روسیه را زمینگیر کند. از جمله پیشبینیها حاکی از این بود که تولید ناخالص داخلی این کشور حداقل هفت، هشت درصد (و احتمالاً تا بیش از 11 درصد) در سال 2022 کاهش یابد. انتظار میرفت قیمتها 20 تا 25 درصد افزایش و سرمایهگذاری مستقیم خارجی از سوی شرکتها در طول سال به میزان 25 تا 28 درصد کاهش یابد.
حتی غرب انتظار داشت که در نتیجه فشارهای تحریم، مردم روسیه با نارضایتی به خیابان بریزند و علیه ساختار موجود اعتراض کنند. اما این یک واقعیت است که روسیه به زانو در نیامده است. برخلاف تصور تحلیلگران، اقتصاد روسیه افت داشته ولی تنها 3 /3 درصد. از سوی دیگر تورم هم حدود 12 درصد بوده که اگرچه رقم بالایی است ولی مثل پیشبینیها خطرناک نیست. و از همه مهمتر سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها یک درصد کاهش یافته است.
سوال این است که روسیه چگونه توانست تحریمها را کماثر کند؟ کلید حل مساله را باید در سیاستگذاری درست اقتصادی و انتصابهای شایسته مقامات اقتصادی روسیه دانست. نکته مهم این است که روسیه سنگینی تحریمها را روی دوش مردم نگذاشت و از طریق سیاستگذاری درست موفق شد تحریمها را کماثر کند. قطعاً این اتفاق رخ نمیداد اگر اقتصاددانان شایسته به کار گمارده نمیشدند. از جمله اینکه در بحبوحه بحران مالی روسیه، ولادیمیر پوتین یک زن اقتصاددان شایسته را به عنوان شخص اول نظام بانکی کشور منصوب کرد. زنی که پیش از انتصاب به عنوان رئیسکل بانک مرکزی در وزارت اقتصاد روسیه تواناییهای خود را نشان داده بود.
خانم الویرا نابیولینا در سال 2013 رئیس کل بانک مرکزی فدراسیون روسیه شد. او با آغاز جنگ اوکراین قدرت مدیریتی و تیزبینی علمی خود را نشان داد. آغاز جنگ طبیعتاً موجب کاهش شدید نرخ برابری روبل نسبت به ارزهای خارجی شد اما او به جای تثبیت دستوری نرخ ارز و بگیروببند در بازار ارز که معمولاً در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما رایج است، سیاستی اصولی در پیش گرفت. سیاست بانک مرکزی روسیه بالا بردن نرخ بهره حقیقی از طریق عملیات بازار باز، انتشار اوراق قرضه، و جمعآوری نقدینگی از بازار بود. سیاستهای این اقتصاددان کاربلد در مدت نسبتاً کوتاهی پس از جنگ، ثبات را به بازار ارز بازگرداند و مانع فروپاشی نظام پولی کشور و تورم افسارگسیخته شد.
برخلاف روسیه، سیاستهای اقتصادی اعمالشده در ایران به منظور کاهش اثر تحریمها و انتصاب مدیران به صورت پیوسته همراه با خطا بوده و در نتیجه رنج مردم را مضاعف کرده است.
با وقوع تحریمها از سال ۱۳۹۰ به بعد، وضعیت متغیرهای اصلی اقتصاد کشور هم در مقایسه با وضعیت مطلوب و هم نسبت به وضعیت قبل از تحریم، بسیار بدتر شده است. بهطور مثال جامعه ایران تنها در یک دهه گذشته با چهار بحران بزرگ ارزی مواجه شده که هر کدام به تنهایی تبعات سنگینی برای اقتصاد و رفاه خانوار به دنبال داشتهاند. در این مدت اندازه اقتصاد ایران نهتنها افزایش نیافته بلکه کوچکتر هم شده است. موجودی سرمایه هم بهطور مستمر کاهش یافته و به این ترتیب رفاه جامعه و پسانداز ملی از دست رفته و درآمد سرانه ایرانیان در سطحی پایینتر از کشورهایی مثل مراکش و تونس و بولیوی قرار گرفته است.
پس کاملاً واضح است که تحریمها تاکنون در ایجاد بحران اقتصادی و آسیب رساندن به رفاه ایرانیهای عادی موفق عمل کردهاند.
غرب برای اینکه با ابزارهایی نظیر تحریم کشورها را به زانو درآورد، از بهترین تحصیلکردگان و باهوشترین مهرههای خود بهره میبرد. آمریکا جمعی از بهترین و باهوشترین جوانان خود را مسوول طراحی تحریمها میکند اما در کشور ما لزوماً اینگونه نیست و افرادی که باید تحریمها را خنثی کنند به اندازه مهندسان طراحی تحریم باهوش نیستند. ضعف دیپلماسی ایران مشهود است و باهوشترین جوانان ما کشور را ترک میکنند و افرادی که در مقام سیاستگذاری قرار است آثار تحریم را خنثی کنند، متاسفانه بازی را بلد نیستند. این موضوع درباره روسیه صادق نیست و ولادیمیر پوتین از بهترین و باهوشترین مدیران برای خنثی کردن تحریمها بهره میبرد.
به عقیده اقتصاددانان، تاثیر تحریمها بر اقتصاد ایران دوگانه بوده: یک، محدود کردن درآمد دولت از صادرات نفت و دو، قطع تجارت با جهان خارج. کاهش درآمدهای صادراتی به کاهش ارزش ارز انجامیده و تورم را افزایش داده و به بودجه خانوارها آسیب رسانده است. درآمد کمتر دولت باعث انقباض اقتصادی میشود که هم به مصرف و هم به اشتغال آسیب میرساند. در عین حال تاثیر بحران اقتصادی بهطور مساوی در جامعه پخش نشده و خانوادههای روستایی مسوولیت و فشار اصلی بحران را به دوش کشیدهاند.
تحریمها همچنین از طریق وارد آوردن شوک منفی به اقتصاد کلان، موجب کاهش رفاه اقتصادی برخی یا همه بخشهای جمعیت شدهاند. وضعکنندگان تحریم معتقدند که نارضایتی مردمی ناشی از از دست رفتن رفاه دولت کشور تحریمشده را برای تغییر دادن سیاستهای خود در مسیر مورد نظر تحریمکننده تحت فشار قرار میدهد. بنابراین تحریمها دو نوع سوال ایجاد میکنند. اول، تاثیر آنها بر متوسط رفاه چقدر است و چه کسی بیشترین آسیب را متحمل میشود؟ مقاماتی که بهطور رسمی هدف تحریمها هستند، پایگاه پشتیبانی آنها در جامعه یا افراد بیگناه؟ پاسخ تعیین میکند که احتمال موفقیت تحریمها چقدر است. دوم، تحریمها نگرانیهای جدی هنجاری به ویژه در رابطه با مجازات جمعی ایجاد میکند که تحت کنوانسیون ژنو ممنوع است.
به هر حال تحریمها فشار زیادی روی جامعه وارد آوردهاند، بیآنکه ساختار سیاسی را از هدفی که دنبال میکند منصرف کنند و ساختار سیاسی نیز برای اینکه تحریمها را پشت سر بگذارد، روی صبر و استقامت جامعه حساب باز کرده و در نتیجه هم تحریمکنندگان و هم ساختار سیاسی تحریمشده روی مردم فشار مضاعف وارد میکنند.