حمایت زیانبار
چرا جامعه پلتفرمهای داخلی را نمیپذیرد؟
این روزها این سوال در محافل سیاستگذاری مدام تکرار میشود که چگونه میتوانیم یک یا چند پلتفرم داخلی داشته باشیم به گونهای که مردم از آن استقبال کنند؟ یا اینکه چگونه با ایجاد محدودیت و بستن کسبوکارهای خارجی میتوانیم زمینه رشد کسبوکارهای ایرانی را فراهم کنیم؟ یا اینکه آیا دلیل عدم استقبال ایرانیها از پلتفرمهای ایرانی رواج پلتفرمهای خارجی و آزاد بودن فعالیت آنها در ایران است؟ برخی تصور میکنند اگر پلتفرمهای خارجی بسته باشند راه برای توسعه پلتفرمهای ایرانی باز میشود. پاسخ این دوستانی که به دنبال توسعه از طریق بستن میگردند، روشن است؛ همانقدر که صنعت خودرو ما امروز توانسته در سطح جهانی رقابت کند با بستن میتوانیم بقیه حوزهها را هم دچار توسعه کنیم. اگر امروز صنعت خودرویی داریم که مایه مباهات ماست، قطعاً همان مسیر را هم باید در بقیه حوزهها ادامه دهیم! ولی صنعت خودرو امروز ما، داد همه را درآورده است. امروز ما صنعت خودرویی داریم که تکنولوژی ۲۰ سال پیش را با قیمت ۲۰ سال بعد به مردم میفروشد. آیا امروز کسی هست که حاضر باشد از صنعت خودرو ایران دفاع کند؟ در ۵۰ سال اخیر گفته میشود حدود یک میلیون نفر در تصادفات رانندگی در ایران جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است که در هشت سال دفاع مقدس حدود ۲۳۰ هزار نفر از مردم ایران شهید شدند. در صنعت خودرو ما حدود ۱۰۰ هزار نفر فعالیت میکنند که یعنی به ازای هر شغلی که در صنعت خودرو ایجاد کردهایم جان ۱۰ نفر را گرفتهایم. خودرو بیکیفیت با جان مردم بازی میکند و کارشناسان میدانند که در هر حادثه سه عامل راننده، راه و خودرو نقش بازی میکنند. کسی انکار نمیکند که خودروهای بیکیفیت نقش بسیار تاثیرگذاری در تصادفات جادهای دارند که جان مردم ایران را میگیرد. حال پرسش این است؛ با روشی که در صنعت خودرو رفتهایم، چقدر نتیجه گرفتهایم که حالا میخواهیم اقتصاد دیجیتال را با همان دست فرمان جلو برویم؟
همه بهانهها و همه مواردی هم که از سوی موافقان بستن مطرح میشود، در این خلاصه شده که اگر جلوی ورودی خارجیها را نگیریم، این به معنای نابودی کشور است. میگویند هیچ کجای دنیا فرش قرمز زیر پای پلتفرمهای خارجی نمیاندازند؛ میگویند همه جای دنیا با پلتفرمهای خارجی برخورد میکنند و همه دنیا به دنبال ساختن پلتفرمهای داخلی هستند! و این در حالی است که اتفاقاً در سالهای اخیر یکی از مهمترین بسترهایی که برای مردم ایران شغل ایجاد کرده پلتفرم آمریکایی واتساپ و اینستاگرام بوده؛ دو پلتفرمی که امروز به نظر میرسد دیگر نمیتوان حتی درخواست رفع فیلتر آنها را هم مطرح کرد. دو پلتفرمی که نه ریالی بودجه داشتهاند و نه ادعایی برای ایجاد و خلق شغل.
اگر کسی هم بگوید فیلتر باعث ایجاد فشار بر جامعه میشود و باید پلتفرمهای پرمخاطب رفع فیلتر شوند، متهم میشود به حمایت از کسبوکارهای آمریکایی! علیایحال بنده به هیچ وجه قصد دفاع از کسبوکارهای خارجی را ندارم و اتفاقاً تصور میکنم رشد کسبوکارهای ایرانی باید هدف همه ما باشد. اگر ما در هر زمینهای رشد کنیم این مایه مباهات است و همه باید از رشد کسبوکارهای ایرانی حمایت کنیم؛ منتها نقطه حساس اینجاست که آیا حمایت از کسبوکار ایرانی به معنای بستن کسبوکار خارجی است؟ یا اگر کسبوکارهای خارجی را محدود کنیم کسبوکار ایرانی رشد میکند؟ این دو رابطه مستقیمی ندارند و تجربه تاریخی ما نشان داده است بستن زمینه رشد را فراهم نکرده است؛ بلکه بستن زمینه رشد انحصارها را خلق کرده است و البته کاهش کیفیت در طول زمان.
واقعیت این است که هر عقل سلیمی میداند راه رشد کسبوکارها از رقابت میگذرد. اگر ما رقابت را محدود کنیم و شرایطی را فراهم کنیم که کسبوکارها در فضای گلخانهای فعالیت کنند نهتنها رشد نمیکنند، بلکه سقفشان هم محدود خواهد شد. خطای شناختی که برخی میکنند این است که اگر کسبوکارهای خارجی را نبندیم، این به معنای نابودی کسبوکارهای ایرانی است. این درست نیست؛ در فضای نرمافزار و دنیای فناوری اطلاعات، آنچه مهم است ارتباطات است. ما نمیتوانیم در جهانی که پیوسته بر مدار ارتباطات میچرخد رشد کنیم ولی خودمان را محدود کنیم به خودمان. با محدودیت هیچ رقابتی در کار نیست و وقتی رقابتی در کار نیست قاعدتاً رشد و توسعهای هم در کار نیست. درخودماندگی بلایی خانمانسوز است. رشد و توسعه زمانی اتفاق میافتد که ما بتوانیم در فضای برابر با همه جهان رقابت کنیم. رشد زمانی قابل تحقق است که از مسیر برنامهریزی و تمرکز بتوانیم روی مزیت نسبی و مطلق خود کار کنیم. ما در همه زمینهها مزیت نداریم و تمرکز بر آنجاهایی که خوب هستیم به عالی شدن منجر میشود و وقتی ما در چند چیز عالی هستیم دیگر اهمیتی ندارد که در چیزهایی بد و ضعیف باشیم. وقتی در چند چیز عالی هستیم یعنی جهان در چند نقطه به ما وابسته است و وقتی جهان در چند نقطه به ما وابسته است در هر جایی که ضعف داشته باشیم میتوانیم مذاکره کنیم. وقتی همه چیز برای ما بزرگ است و میخواهیم بر همه چیز تمرکز کنیم این یعنی در همه چیز ضعیف هستیم و هیچ مزیتی نداریم. در فضای گلخانهای نهایتاً به دستاوردهای چند سال قبل جهان میرسیم و در همان نقطه هم متوقف میشویم؛ دقیقاً مشابه آنچه در صنعت خودرو برای ما رخ داده. در سالهای گذشته صنعت خودرو در جهان پیشرفتهای زیادی داشته و این فراتر از تغییر در طراحی ظاهری خودروها بوده. در سالهای گذشته تکنولوژیهای خودروها تغییر کرده که یکی از مهمترین دستاوردهای آنها کاهش مصرف سوخت و کاهش تولید آلایندهها بوده. اگر امروز در کشور با خودروهای تولید داخلی روبهرو هستیم که سوخت بالایی مصرف میکنند و آلایندگی زیادی دارند، نتیجه سالها راه اشتباهی بوده که رفتهایم و امروز اثر آن را در زندگی روزمرهمان میبینیم. امروز با آلودگی هوای کلانشهرها در حال هزینه دادن هستیم؛ هزینه دادنی خاموش برای همه مردم ایران.
قاعدتاً اگر با منطق صنعت خودرو در جهان نرمافزار بخواهیم جلو برویم امروز به دستاوردهای چند سال قبل میرسیم و بدتر از همه اینکه در همین مرحله هم درجا خواهیم زد.
آیا پیشنهادی که اینجا مطرح شد معادل باز کردن درهای کشور به روی پلتفرمهای خارجی بود؟ به هیچ وجه! آنچه در این یادداشت کوتاه گفته شد این بود که باید اجازه دهیم کسبوکارهای ایرانی رشد کنند و بستن پلتفرمهای خارجی نهتنها باعث رشد بلندمدت کسبوکارهای ایرانی نمیشود بلکه در بلندمدت به معنای نابودی رقابت است؛ نابودی رقابت نیز به معنای ایجاد سیستم بسته گلخانهای است؛ سیستمی که در نهایت رو به فنا میرود و نابودی.
چه باید کرد؟ باید فشارها را از روی کسبوکارهای ایرانی برداریم. از فشارهای بیمورد ناشی از بیمه و مالیات گرفته تا انواع چوب لای چرخ گذاشتنها و ایجاد محدودیت برای کسبوکارها. ما باید اجازه دهیم بچههای ایرانی در همین ایران کار کنند. ما باید به بچههای ایرانی اعتماد کنیم. باید به آنها اجازه خطا بدهیم و از خطا کردن آنها نترسیم. هراس دائمی از کامل بودن و ترس از اشتباه باعث شده ما راه هرگونه نوآوری را بر خود ببندیم. این در حالی است که میتوانیم با باز کردن فضای کسبوکارها و برداشتن محدودیتها و ایجاد مشوقها و حمایت از کسبوکارهای داخلی زمینه رشد آنها را فراهم کنیم.
و یادمان نرود که پلتفرمها کسبوکارهایی هستند که در یک اکوسیستم پویا رشد میکنند. اگر اکوسیستم را نابود کنیم و اجازه رشد ندهیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم این اکوسیستم خروجی قابل قبولی بدهد.