ماموریت قیمتها
تراژدی منابع مشترک در ایران چگونه شکل گرفت؟
اتفاقات روزهای اخیر بهخصوص اعتراض کشاورزان اصفهانی در بستر خشک زایندهرود مجدداً این پرسش را که تراژدی منابع مشترک در ایران چگونه شکل گرفته است به یکی از بحثهای داغ محافل اقتصادی و غیراقتصادی تبدیل کرده است. نقش آب در اقتصاد و زندگی بشر بهعنوان یکی از موردنیازترین منابع طبیعی، اهمیت بررسی علل ریشهای چالشها پیرامون این مساله را دو چندان میکند.
اولین سوالی که در رابطه با بحران آب به نظر میرسد آن است که وضعیت کنونی تا چه اندازه برآمده از تغییرات اقلیمی و آبوهوایی و تا چه اندازه ناشی از سوءمدیریت است. مطالعات نشان میدهند1 که بخش کوچکی از وضعیت کنونی را میتوان با تغییرات آبوهوایی توضیح داد و عمده معضلات ریشه در تصمیمات غلط انسانی دارد. از سوی دیگر بر اساس شواهد و آمار حدود 90 درصد آب مصرفی در کشور در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد و تنها 10 درصد از مصرف آب مربوط به مجموع مصارف شخصی و صنعتی است. به همین دلیل در این نوشتار بیشتر بر روی موضوعات مرتبط با بخش کشاورزی تمرکز خواهیم کرد. گفتنی است که تمرکز بر بخش کشاورزی در این یادداشت نافی صرفهجویی در مصارف صنعتی و شخصی بهویژه در کلانشهرها نیست. البته بررسی ریشههای بحران در بخش کشاورزی در بعضی موارد قابل تعمیم به بخشهای دیگر نیز خواهد بود. در ادامه با ارائه دو مقدمه به بررسی چگونگی شکلگیری تراژدی منابع در ایران خواهیم پرداخت.
مقدمه اول- برای ورود به بحث شاید بد نباشد از یکی از مفاهیم پایهای اقتصاد شروع کنیم. کمیابی را شاید بتوان از محوریترین مفاهیم علم اقتصاد معرفی کرد. مفهوم قیمت در واقع واکنش آحاد اقتصادی به کمیابی منابع است. طبیعتاً هر چه یک منبع کمیابتر باشد قیمت آن بیشتر خواهد بود (البته باید بین کمیابی منابع با کم بودن آن تفاوت قائل شد). این وظیفه قیمتهاست که با علامتدهی درست در بازارها به تخصیص بهینه منابع منجر شوند. پرواضح است که با توجه به اقلیم کشورمان ایران، به خصوص در فلات مرکزی، آب در ایران یک منبع بسیار کمیاب است. همانطور که پیشتر گفته شد نتیجه طبیعی این کمیابی باید خود را در افزایش قیمت آب نشان دهد. اما متاسفانه این تازه نقطه شروع مشکلات است.
مقدمه دوم- در ایران دولت به بهانههای مختلفی از قبیل کنترل تورم(!) و حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده به شکل فاجعهباری در تمام بازارها دخالت میکند. این دخالتها از بازارهای منابع طبیعی و انرژی آغاز میشود و تا بازار کالا و خدمات و حتی بازار ارز ادامه پیدا میکند. مداخله دولت در بازارها عملاً به از کار افتادن سازوکار علامتدهی قیمتها منجر شده و با این کار دولت در واقع ارتباط قیمتها و کمیابی کالاها را بهطور جدی خدشهدار میکند. همچنین این مداخلات، نظام بازار و انگیزهها را نیز با مشکلات متعددی مواجه میسازد. اکنون با استفاده از این دو مقدمه بهتر میتوانیم به برخی از ریشههای مشکل بپردازیم. دانستیم که دولتها بهجای درمان ریشهای تورم عموماً به دنبال سرکوب قیمتها در بازارهای مختلف هستند. دولت برای کم کردن هزینه خانوار سعی میکند قیمت محصولات تولیدشده در بخش کشاورزی را کنترل کند. این موضوع در کنار نگاه قیممآبانه به کشاورزان سبب میشود دولت خود را موظف به ارائه انواع نهادههای کشاورزی از قبیل آب، کود، انرژی و... با قیمتی نامتناسب با کمیابی این منابع بداند. از سوی دیگر نیز دولت با اتخاذ استراتژیهای خودکفایی به دلایل سیاسی و ارائه برنامههایی مانند خرید تضمینی برخی از محصولات، تعادل بازار کشاورزی را بیشازپیش برهم میزند. این موارد سبب میشود بخش کشاورزی متاسفانه بسیار ناکارا و غیربهینه رشد کند. مطالعات نشان میدهد بازده آبیاری در ایران چیزی کمتر از 35 درصد است. همچنین برخلاف اینکه سطح زیر کشت دیم و آبی در ایران تقریباً برابر است، تنها 15 درصد محصولات از کشت دیم حاصل میشود که این نسبت در دنیا چیزی حدود 60 درصد است.2
با بر هم زدن نظام بازار و مداخله در قیمتها از سوی دولت، نهتنها بسیاری از فعالیتهای غیربهینه و نامتناسب با شرایط اقلیمی کشور برای کشاورزان توجیهپذیر میشود بلکه هیچ انگیزهای در کشاورزان برای اصلاح روشها و کاراتر کردن شرایط تولید ایجاد نمیشود. البته باید گفت که در این یادداشت بههیچوجه کشاورز علت این بحران معرفی نمیشود. کشاورز نیز مانند تمام آحاد اقتصادی در فکر برنامهریزی برای حداکثر کردن نفع خود است و این موضوع با هیچ یک از اصول اخلاقی و انسانی در تضاد نیست. این دولت است که بهجای تنظیمگری بازارها با مداخلات مستقیم و دستکاریهای قیمتی شرایط را به نحوی مهیا میکند که انجام کشاورزی غیربهینه و کاشت محصولات نامناسب برای کشاورزان توجیهپذیر میشود.
مداخلات دولت در بازارها از مسیرهای دیگری نیز بر بحران آب اثرگذار است. به عنوان نمونه آمارها نشان میدهد سطح منابع آب زیرزمینی در ایران به صورت خطرناکی در حال کاهش است. این آمارها در برخی از مناطق از کاهش دومتری سطح آبهای زیرزمینی به صورت سالانه حکایت دارند.3 با توجه به مطالب گفتهشده علت این موضوع نیز تا حد خوبی واضح است. ارائه یارانههای پنهان گسترده بر روی انرژی باعث شده است انتقال آب در مسیرهای طولانی و همچنین حفر چاههایی با عمق بسیار زیاد و پمپ آب از اعماق زمین بسیار بهصرفه باشد. در نتیجه روزبهروز شاهد افزایش حفر چاههایی عمیق و استخراج بیرویه آب از منابع زیرزمینی هستیم. لازم به یادآوری است که راهکار مقابله با این مساله نه اقدامات ضربتی و پلیسی بلکه اصلاحات اقتصادی و قیمتی است. چراکه اگر اینگونه راهکارها پاسخگوی این مساله بود تاکنون این مشکل و مشکلات دیگری مانند قاچاق و... حل شده بود. توجه به سازوکار بازار، علامتدهی قیمتها و عدم مداخله بیش از اندازه دولت نباید ما را از عوامل مهم دیگری که در شکلگیری این بحران نقش داشتهاند غافل کند. به عنوان مثال فقدان یک نظام حقوقی مناسب برای تعریف مالکیت آب یکی از عواملی است که باعث عدم ایجاد انگیزه کافی در نهادها برای حفظ و حراست از منابع آبی کشور شده است. همچنین جهش جمعیت در سالهای گذشته و توزیع نامتوازن آن، یکی دیگر از دلایل ایجاد وضعیت کنونی است. با توجه به فضای سیاستگذاری در کشور و تمایل به سیاستهای مشوق افزایش جمعیتی این مورد باید بیش از پیش مورد توجه سیاستگذاران و تصمیمگیران قرار گیرد. همچنین رشد کم و ناپایدار اقتصادی و در نتیجه آن نبود جایگزین مناسب برای اشتغال کشاورزان که حدود 20 درصد از شاغلان کشور را تشکیل میدهند و بسیاری از عوامل دیگر در ایجاد وضعیت فعلی نقش داشتهاند.
به عنوان جمعبندی لازم است بر اهمیت توجه به مسائل محیط زیستی و حفظ و حراست از منابع طبیعی مجدداً تاکید کنیم. اثرات بحران آب و سایر بحرانهای محیط زیستی در صورت عدم توجه مناسب به آن بیش از چیزی است که تصور میشود. همچنین از اثرات مداخله دولت بر تخریب سایر منابع طبیعی نیز نباید چشمپوشی کرد. بهطور مثال آلودگی هوا در کلانشهرها و شهرهای صنعتی نیز تا حد زیادی ناشی از تصمیمات غلط اقتصادی است. همچنین مسائلی مانند فرسایش خاک، ریزگردها و بسیاری از بحرانهای دیگر نتیجه تصمیماتی است که حاصل نزدیکبینی سیاستگذاران و بیتوجهی آنها به مبانی علم اقتصاد و محیطزیست بوده است. این بحرانها آینده ما و فرزندانمان را بهطور جدی تهدید میکند. امید است که وقوع مسائلی مانند اعتراض کشاورزان اصفهانی باعث توجه هر چه بیشتر هر یک از ما و بهویژه دولت به اهمیت مساله محیط زیست و منابع طبیعی شود. اهمیت این مساله ایجاب میکند که یک تلاش گسترده و ملی در این راستا صورت گیرد که لازمه آن گفتوگو و بررسی تخصصی مساله و پرهیز از نگاههای امنیتی و سیاسی به چنین بحرانهایی است.
پینوشتها:
1- زهرایی و همکاران، 1395
2- مدنی، 2014
3- ایسنا، 1400
منابع:
1- Madani, K. (2014). Water management in Iran: what is causing the looming crisis? Journal of Environmental Studies and Sciences,.
2- زهرایی، ب. (1395). برآورد سهم اثرات تغییرات آبوهوایی و فعالیتهای انسانی در کاهش روانابهای ورودی به سد زایندهرود. اولین کنفرانس بینالمللی تغییر اقلیم.
3- شریفی، ا. (1400). ایسنا.
Retrieved from https: / /www.isna.ir /news /1400071208587 /