فربگی فقر
چرا چاقی به یک چالش جهانی تبدیل شده است؟
جواد حیدریان: چاقی یا اضافهوزن حالا دیگر یک تصویر شکلی از ظاهر افراد نیست، بلکه سیمایی از سبک زندگی و کیفیت مدیریت اقتصادی و اجتماعی در نظامهای سیاسی است. بانک جهانی اخیراً در گزارشی، چاقی را یکی از چالشهای اقتصاد جهانی عنوان کرده است. در این گزارش آمده که چاقی که خود زمینهساز بسیاری از بیماریهای غیرمسری محسوب میشود، تاثیر مستقیمی بر کارایی کارگران و فعالان اقتصادی در محیطهای کاری دارد. بر اساس آمارهای منتشرشده، از سال ۱۹۷۵ تا امروز شمار افراد چاق در جهان سه برابر شده و در حال حاضر چاقی عامل چهار میلیون مرگومیر در جهان معرفی میشود. در سال ۲۰۱۶ شمار افراد چاق در جهان از دو میلیارد نفر گذشت. این رقم به آن معنی است که ۴۴ درصد از افراد بالغ در جهان با این مشکل روبهرو هستند که ۷۰ درصد از آنها در کشورهایی با درآمد سرانه پایین یا متوسط زندگی میکنند.
به اعتقاد کارشناسان، عادتهای غذایی و محیط زندگی مهمترین دلایل تاثیرگذار بر چاقی است و در کنار غذاهای صنعتی سرشار از قند یا استفاده از غذاهای نامناسب به دلیل فقر، کمتحرکی در فعالیتهای شغلی، ورزش نکردن و حتی آلودگی هوا که بر سوختوساز صحیح بدن تاثیر منفی دارد، از علل چاقی محسوب میشود.
تحلیل محتوای این گزارش میتواند در درک پیوستگی میان ابعاد سلامت بهداشت جسمی و روحی افراد با سلامت اقتصادی و اجتماعی کمک کند. نگرشی علمی در دلایل بروز چاقی و اضافهوزن در کشورهای مختلف نشان میدهد، در کشورهایی که مدیریت اقتصادی قوی وجود ندارد و فقر گسترده شده، به دلیل نارسایی درآمدی، افراد صرفاً به دنبال پر کردن شکم خود هستند و بنابراین مصرف غذا به سمت مواد ارزان و سیرکننده میل کرده است. بنابراین سفره مردم فقیر از ریزمغذیها خالی شد و عمدتاً به سمت مصرف کربوهیدراتها رفته است. با افزایش چاقی و اضافهوزن در مردم یک جامعه، به خودی خود بیماریهای جانبی رشد میکنند و افراد کیفیت و چالاکی خود را از دست میدهند. از سویی عمده درآمدهای حداقلی باید صرف تامین دارو و حوزه سلامت شود. علاوه بر تحمیل هزینه به اقتصاد خانوار و اشخاص جامعه و نظام مدیریت سلامت جامعه نیز متحمل هزینههای سنگینی برای بهبود شرایط سلامت خواهد شد.
در گذشته تصور بر این بود که اغنیا و ثروتمندان افرادی چاق و دارای اضافهوزن هستند و اساساً این تیپ ظاهری نمایشی از دارایی و ثروت افراد بود و از سویی ظاهر لاغر و فرد دچار سوءتغذیه گویی نماد مردم فقیر و ناتوان در تامین مایحتاج زندگی محسوب میشد اما اکنون این نگرش تا حدود بسیار زیادی تغییر کرده است. افراد دیگر از روی ظاهر قابل شناسایی نیستند بلکه این سیاستهای دولتها و ساختارهاست که میتواند سیمایی از صورت ظاهری مردم و برنامهریزی مدیریتی آنها را نشان دهد. سیاستگذاریها اکنون به سمت و سویی رفته که حتی سبک زندگی افراد را نیز دربر میگیرد. بنابراین با رویکردهایی که سیاستگذاران در پیش میگیرند میتوانند کیفیت زندگی و سلامت افراد را ارتقا دهند و با این افزایش کیفیت راندمان اقتصادی نیز افزایش یابد.