بریده روزنامهها (اجتماعی)
دزد جوان تارهای صوتی راننده پرادو را قطع کرد
شهروند نوشت: سارق خطرناکی که باعث از بین رفتن تارهای صوتی شاکی پروندهاش شده بود، دستگیر شد. سارق در اعترافاتش گفت: «در سایت دیوار آگهی فروش خودرو پرادو را دیدم و تصمیم به خرید آن گرفتم، اما پولی نداشتم. یکی از دوستانم اقدام به جعل فیش بانکی کرد و روز خرید با فیش جعلی سراغ صاحب خودرو رفتم.» صاحب خودرو به فیش بانکی شک کرد و قصد داشت به بانک برود و حسابش را بررسی کند که با چاقو ضربهای به گردنش زدم، او را از خودرو به بیرون پرت کردم و سوار بر خودرو به کرج رفتم. خودرو را به قیمت ۳۲میلیون تومان در بوکان فروختم که از آن برای قاچاق انسان و مواد مخدر استفاده میکردند.
۳۳ درصد مردهای دهه شصتی هنوز ازدواج نکردهاند
عصر ایران نوشت: مرکز آمار بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵، اعلام کرد: دهه شصتیها با ۱۶ میلیون و ۸۰۲ هزار و ۴۶ نفر بیشترین سهم از جمعیت کشور را دارند، به گونهای که ۲۱ درصد سهم جمعیت مربوط به این دهه است. ۱۹ درصد زنهای دهه شصتی و ۳۳ درصد مردها هنوز ازدواج نکردهاند. ۱۹ درصد زنهای دهه شصتی ازدواج کرده، هنوز فرزندی به دنیا نیاوردهاند. ۳۷ درصد یک فرزند، ۳۸ درصد دو فرزند، هشت درصد آنها سه فرزند، دو درصد نیز چهار فرزند و فقط یک درصد پنج فرزند یا بیشتر دارند. تقریباً از هر دو خانوار، یک خانوار یک عضو دهه شصتی دارد که مدرک تحصیلی ۶۰ درصد آنها دیپلم یا زیر دیپلم است.
امیدی به پیدا شدن اموال غارتشده کاخ مروارید نیست
ایسنا نوشت: مهرشهر کرج سازهای به نام کاخ مروارید را در خود جای داده است که در سال 1347 برای شمس پهلوی ساخته و در اسفند 1357 مصادره شد. در میانه دستبهدست شدنها، اموال کاخ مروارید گم شد. حجتالاسلام فخرالدین صابری، مدیرکل میراث فرهنگی البرز، میگوید: بسیاری از اموال کاخ مروارید قبل از اینکه به میراث فرهنگی تحویل داده شود، به غارت رفته بود. بازگرداندن این اموال به کاخ امری بعید به نظر میرسد و شدنی نیست. البته اگر به صورت اتفاقی بخشی از اموال این کاخ در جایی شناسایی شود، فرآیند بازگرداندن آنها انجام میگیرد ولی نباید در این خصوص امیدوار بود. در حال حاضر شرایط این کاخ تاریخی برای بازدید عمومی مساعد نیست.
الگوبرداری ایده سرقت از یک گوسفند
ایران در گزارشی از سرقتهای عجیب به نقل از یک سارق احشام نوشت: «در مسیر گلهها چاله میکندیم، یکی از ما داخل چاله مینشست و زمانی که گوسفندان در حال عبور بودند پای یکی از آنها را میگرفت و داخل چاله میکشاند. وقتی گله میرفت، بیرون میآمد و با گوسفند فرار میکردیم. یکبار داشتیم از آن اطراف رد میشدیم که صدای گوسفندی را شنیدیم که داخل چاله افتاده و چوپان آنجا را ترک کرده بود. ایده سرقت را از آنجا الگوبرداری کردیم. در یکی از سرقتها بز پیشرو گله را سرقت کردیم، صاحب گله فهمید و به پلیس اطلاع داد. من کارگاه پارچهبافی داشتم و با ارمنستان و روسیه معامله میکردم. پولم را ندادند و ورشکسته شدم.