بزنگاه فقر
چرا هنوز نتوانستهایم فقر را مهار کنیم؟
انقلاب اسلامی ایران را متعلق به پابرهنهها و مستضعفان میدانند. اما همین هفته گذشته و چند دهه پس از پیروزی انقلاب، پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی میگوید: «باید از نجابت مردم خجالت بکشیم و آب شویم.» او با این جمله برخی از سیاستهای اقتصادی را زیر سوال میبرد. سیاستهایی که منجر به تولید فقر شدهاند و حلبیآبادها را تکرار میکنند.
مریم شکرانی: انقلاب اسلامی ایران را متعلق به پابرهنهها و مستضعفان میدانند. اما همین هفته گذشته و چند دهه پس از پیروزی انقلاب، پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی میگوید: «باید از نجابت مردم خجالت بکشیم و آب شویم.» او با این جمله برخی از سیاستهای اقتصادی را زیر سوال میبرد. سیاستهایی که منجر به تولید فقر شدهاند و حلبیآبادها را تکرار میکنند. آن هم در کشوری که مردمانش مدام چاههای نفت و گاز و معادن را در کنار وضع معیشتی خود قرار میدهند و این معادله را متناقض میدانند. شاید آنها نمیدانند که همین نفت و گاز بلای جانشان شده و اقتصادشان را به یک اقتصاد دولتی فقرساز تبدیل کرده است. اقتصادی که اسیر صدها قانون زائد و امضاهای طلایی است. اقتصادی که ریز و درشت قیمتهایش به دست مدیران نوشته میشود و نظام بازار کمترین نقشی در آن ندارد. اقتصادی که گرفتار بیثباتی است و بخشنامههایی که مدام تغییر میکنند.
اقتصادی که گرفتار میم. الفها و ع.قافهاست؛ گرفتار فساد و پنهانکاری. حالا مرضهای این اقتصاد بیمار آنقدر عمق پیدا کرده است که بحرانهای قریبالوقوع گریبانش را چسبیدهاند و نگرانیهای جدی ایجاد کردهاند.
در این سازوکار که دستپخت قدرت کوتاهمدت دولتهاست آینده اهمیتی نداشته است. برای مدیرانی که امروز میآیند و فردا میروند چه اهمیتی دارد که نتیجه تصمیمشان چه آیندهای به بار میآورد؟ خاصه آنکه نیازی به پاسخگویی چندانی ندارند و میتوانند بیدردسر بیایند و بیدردسر تصمیمهای یکشبه و خلقالساعه بگیرند و بیدردسر هم بروند.
نتیجه اینکه این اقتصاد از کارایی میافتد و ثروت و درآمدی تولید نمیکند و وقتی ثروت و درآمدی نباشد، فقر میماند و فقر. فقر میماند و فسادهایی که گنج بادآورده را نصیب بخش کوچکی از افراد جامعه میکند.
امروز چهار دهه از پیروزی انقلاب میگذرد شعار مبارزه با فقر و نابرابری همچنان بر زبان مردم و مسوولان جاری است اما همچنان اقتصاد ایران فقر تولید میکند، تولید فقر با تیراژ بالا آنقدر که نسبت به کوچک شدن طبقه متوسط هشدار دادهاند. حالا کار به جایی رسیده است که هیچ نهادی حاضر نیست مسوولیت اعلام خط فقر را بر عهده بگیرد. تنها گاهی از لابهلای سطور پژوهشی اعداد و ارقامی درز میکند و تلنگری میزند که فقر همچنان در حال گسترش است.
جولان فقر در شرایطی رخ میدهد که به نظر نمیرسد مدیران برای اصلاح شرایط موجود جدیتی به خرج دهند. آنها کسانی هستند که غالباً تا دقیقه نود بحرانها دست روی دست گذاشتهاند. همچنان که کمبود آب ایران را فرا گرفت و مصیبت عظمای یارانه شکل گرفت. همچنان که بانکها تا مرز ورشکستگی پیش رفتند و بیکاری بیداد کرد و مشکلات تلنبارشده کار را به جایی رساند که امروز بحرانهای بزرگ بر ما بتازند و در شرایط سخت تنگنا را بر ما تنگتر کنند.