بریده روزنامهها (اجتماعی)
جزایر ایرانی زیر آب میروند
نوشت: محمد پورکاظمی، رئیس موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، در همایش ملی تغییر اقلیم و اکوسیستمهای آبی در بندرعباس، گفت: بالا رفتن آب دریا در روند ۸۰ساله باعث زیر آب رفتن بسیاری از جزایر ایرانی میشود. تغییر فصل بارشها و افزایش بارشهای تابستانه، افزایش سهدرجهای دما، شکوفایی جلبکی و از بین رفتن آبسنگها از دیگر تغییرات اقلیمی در کشور است. آب خلیجفارس تا 20 سال آینده ۲۰ متر بالاتر میآید. تغییر اقلیم به معنای تغییر بازگشتناپذیر در شرایط آبوهوایی یک منطقه در بازه زمانی بلندمدت است. با افزایش سهدرجهای دما بیش از ۱۴ درصد از زمینهای کشاورزی حاصلخیز از بین خواهد رفت و در زیست بسیاری از آبزیان و مراحل رشد لاروی و بچه ماهیان اختلال ایجاد میشود.
♦♦♦
مومیایی ری بدون هماهنگی دو بار دفن شد
نوشت: گفته بودند «در حال پیگیری هستیم»، اما پیگیریها به جایی نرسید. ۲۰ روز پس از ماجرای پیدا شدن جسد منسوب به رضاشاه در جریان طرح توسعه حرم حضرت عبدالعظیم، محمدحسن طالبیان، معاون سازمان میراث فرهنگی، میگوید: زمانی که این جسد پیدا شد، بلافاصله تدفینش کردند، یعنی روز اولی که پیدا شد تدفین موقت کردند و روز بعد تدفین دائم با موازین شرعی، بنابراین به لحاظ کارشناسی یا باید درخواستی رسمی از ما میشد یا اینکه از جهت شرعی میگفتند آیا دوباره میشود این جسد را بیرون آورد یا خیر. درخواستی به ما داده نشد تا از حیطه کارشناسی وارد شویم. این اتفاقی است که در برنامههای توسعه عمرانی میافتد و چیزی پیدا میشود و از ما استعلام نمیکنند.
♦♦♦
کودکان کار خارجی را به کشورشان برمیگردانیم
نوشت: طرح جمعآوری کودکان کار سال گذشته با همکاری شهرداری، نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی کلید خورد اما بعد از مدتی به حالت تعلیق درآمد ولی دوباره شروع شد. رئیس سازمان بهزیستی کشور از درخواست این سازمان برای بازگرداندن کودکان کار اتباع بیگانه به کشورشان خبر داد و گفت: از وزیر امور خارجه درخواست کردهایم که کودکان کار اتباع بیگانه به کشورشان بازگردانده شوند. معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، با بیان اینکه از نماینده وزارت امور خارجه دعوت کردیم در خصوص وضعیت کودکان کار اتباع بیگانه با این وزارتخانه همکاری داشته باشیم، گفت: این موضوع در شورای اجتماعی وزارت کشور نیز مطرح و مقرر شد همه کودکان کار ایرانی و غیرایرانی تعیین تکلیف شوند.
♦♦♦
مین دستان کوچک شایان را گرفت
نوشت: برای چیدن گل و قارچ به بالای تپه رفته بود که ناگهان صدای مهیبی آمد. این را پدر شایان میگوید؛ پسر 11سالهای که بر اثر انفجار مینهای بهجامانده از زمان جنگ، در نزدیکی شهر سنندج دو دست و یک چشمش را از دست داد. منطقهای که سالها پیش پایان عملیات پاکسازی در آن جشن گرفته شده بود. پدر شایان میگوید: برای تفریح به مریوان رفته و در راه برگشت به سنندج بودیم که این اتفاق افتاد. یک ساعت مانده بود به سنندج برسیم. وسط سبزهزارها عصرانه خوردیم. بچهها به بالای تپه رفتند. ناگهان صدای مهیبی آمد؛ نگاه کردم دیدم شایان با دست و صورت خونی 20 متر به طرف پایین آمد و در میان راه افتاد.