بهرهوری بهجای تامین آب
بررسی راهحل نهایی و بلندمدت معضل آب شرب در گفتوگو با علیرضا دائمی
علیرضا دائمی میگوید: من معمولاً از لغت جیرهبندی آب استفاده نمیکنم. بهتر است از عبارت سهمیهبندی استفاده کنیم. من نمیتوانم به شکل قاطع درباره وضعیت آب در تابستان اظهارنظر کنم. این شرایط بستگی بسیار به حمایت و مشارکت مردم و همچنین میزان احتمالی بارش در فصل بهار دارد.
علیرضا دائمی پیشتر معاون آب و برنامهریزی امور اقتصادی وزارت نیرو بود. تا پایان اسفند سال 96 نیز قائممقام امور بینالملل پشتیبانی از صنعت وزارت نیرو بود و در آخرین روزهای سال بازنشسته شد. او اکنون تنها پژوهشگر حوزه آب است که در دانشگاه شریف فعالیت میکند. این کارشناس و پژوهشگر که سابقه سالها مدیریت در وزارت نیرو را دارد در گفتوگو با تجارت فردا به پرسشهایی درباره احتمالات تنش آبی در تابستان پیش رو و روشهای جبران و مدیریت کمبود آب شرب در کشور پاسخ داده است.
♦♦♦
وزیر نیرو درباره قطعیت تنش آبی در تابستان پیش رو صحبت کرده است. مرور نقشههای هواشناسی نشان میدهد بارشها نسبت به گذشته بسیار ناچیز شده، همچنین مرکز پژوهشهای مجلس پیشتر در پژوهشی نسبت به وضعیت تغییر اقلیم و اثرات آن بر مدیریت منابع آبی و حیاتی کشور هشدار داده است. در این شرایط ما چه وضعیتی پیش رو داریم؟
کشور در شرایط تغییر اقلیم قرار دارد. شرایط تغییر اقلیم سبب شده میزان بارشها در ایران کم شود. البته در برخی از مناطق جهان تغییر اقلیم باعث شده منابع آبی زیاد و تبدیل به سیلاب شود ولی در برخی از مناطق دنیا این وضعیت برعکس بوده است. در ایران وضعیت با بیبارشی و خشکسالی مواجه شده است. کشور ما در کمربند خشک نزدیک به خط استواست که با کمبود آب مواجه شده است. خاورمیانه و حتی قسمتهایی از قاره آمریکا دارای شرایطی مشابه ما هستند. جدا از اینکه مصرف آب در کشورمان افزایش یافته، جمعیت کشور نیز افزایش پیدا کرده و الگوی مصرف آب نیز عوض شده است، با تغییر اقلیم نیز روبهرو هستیم. تغییر اقلیم ناشی از استفاده بیرویه از انرژی و افزایش گازهای گلخانهای است. اگر بخواهیم دقیقتر درباره اثرات کمآبی صحبت کنیم باید به متوسط بارش 280میلیمتری بارش در ایران اشاره کنیم که در گذشته صورت میگرفته ولی این رقم اخیراً بسیار کاهش پیدا کرده و حتی در بعضی از سالها ما زیر 200 میلیمتر بارندگی داشتیم و این رقم ثبت شده است. این شرایطی است که ما را وادار میکند برای روشهای انطباق یا سازگاری با شرایط تغییر اقلیم خودمان را آماده کنیم.
با استناد به سخنان وزیر نیرو که «ما در تابستان امسال با تنش آبی مواجه هستیم» دولت برای مدیریت بحران آب شرب چه گزینههایی پیش رو دارد؟
ما حدود دو درجه افزایش دما طی سالیان اخیر داشتهایم. دو درجه حجم عظیمی از تبخیر را موجب میشود یعنی اگر بخواهیم با این وضعیت جلو برویم باید بگویم آبهای تجدیدشونده ما که در بلندمدت و در دو دهه گذشته حدود 130 میلیارد مترمکعب بوده امروز به حدود 70 تا 90 میلیارد مترمکعب رسیده است. حالت خوب و فوقالعاده آن 90 میلیارد مترمکعب است و در شرایطی که با تنش مواجه میشویم مثل سالی که در آن قرار داریم، این رقم به 70 میلیارد مترمکعب سقوط میکند که این یعنی ما حدود 50 درصد آبهای تجدیدشونده خود را از دست دادهایم.
وقتی درباره انطباق درباره آب شرب صحبت میکنیم، یعنی چه کار باید انجام دهیم؟ چه مولفههایی را باید در نظر بگیریم؛ از توصیه اخلاقی به شهروندان گرفته تا جیرهبندی و ابزارهای قیمتی؟
نکته اول اینکه به نظر من ما باید حتماً همه گزینهها را در نظر بگیریم. نه اینکه مولفههای اقتصادی را در نظر بگیریم و نسبت به دیگر مولفهها بیتفاوت باشیم. چهار مولفه در آب شرب مهم است؛ ابتدا اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم و جلب مشارکت آنها در کاهش مصارف آب مهم است. مردم باید بدانند که ما در مساله آب با تنش مواجه هستیم و ممکن است مصرف بیرویه آب مصارف خانگی منجر به کمبود آب شود و به نوعی سهمیهبندی به وجود آید و دچار مشکلاتی در برخی از مناطق شویم. مولفه دوم ابزار اقتصادی ماست. ابزار اقتصادی باید به گونهای باشد که اگر ما بالاتر از استاندارد جهانی و مورد قبول نظامهای کنترل مصرف آب، آب مصرف کردیم، حداقل هزینه آب را پرداخت کنیم. درست در گرمترین فصلها و با کمبود آب و با تنشهایی که وجود دارد، یکی میخواهد حیاط خانه و راهپله و پیادهرو و... را با آب شهری بشوید! باید این را در نظر گرفت که در این شرایط کسانی هستند که آب شربشان قطع میشود. پس در این وضع باید شرایطی فراهم شود که ما با اعمال جریمه یا افزایش تعرفهها جلوی اسراف را بیش از پیش بگیریم، چراکه مصرف آب رقابتی است، یعنی اگر شما ماشین و راهپله و حیاط خانه و حتی گاهی دیده شده پیادهرو جلوی خانه را با آب شرب شستید، شرایط خاصی برای کنترل آن وجود دارد. در آمریکا اگر دیده شود که از آب شرب برای مصارف غیرخانگی استفاده میشود، جریمه فوقالعاده سنگینی از طرف شرکتهای آب برای متخلف میآید. مواردی برای مثال وجود دارد که در ایالتهای خشک در آمریکا چمنها در خیابانها و کوچهها و... را حذف کردهاند و به جای آن فضای سبز سازگار با وضعیت کمبود آب را جایگزین کردهاند. با ایجاد محدودیتها حتی چمنکاریهایی که نیاز به آب داشت را جمعآوری کردند و به جای آن مدلهایی مثل نماهای سنگی و... استفاده کردند که نیازی به آب نداشت. پس این تجربیات در همه دنیا اتفاق افتاده است. مولفه سوم استفاده از سیستمهای کاهنده مصرف آب است که در نمایشگاه هرساله وزارت نیرو اگر مراجعه کنید خواهید دید که چطور ابزار مورد استفاده در مصرف و کاهش مصرف موثر است. مثلاً سردوشیها، سیفونها و آبافشانها و... وجود دارد که گاه 50 درصد یا بیشتر مصرف آب را کاهش میدهد بیآنکه شما در حمام یا هر جایی که نیاز به این وسایل باشد، احساس کمبود آب داشته باشید. وقتی ما برای خرید شیر ظرفشویی یا حمام به فروشگاه مراجعه میکنیم، هرگز توجهی به نوع مکانیسم شیر نمیکنیم و بیشتر توجه معطوف به زیبایی ظاهری است. وقتی ماشین رختشویی یا ظرفشویی میخریم توجه به برند آن است نه اینکه آیا این ماشین در مصرف آب صرفهجویی میکند یا خیر! با استفاده از سیستمهای کاهنده میتواند در زندگی ما بسیار موثر باشد. نکته یا مولفه چهارم کارهایی است که باید وزارت نیرو انجام دهد. بسیاری از شبکههای ما دچار آسیب هستند. برخی از اینها بسیار قدیمی است. توسعه برخی از شبکههای آب ما در شهرهای مختلف توسعه موزون نیست یعنی در واقع شهر توسعه پیدا کرده و ما بنا به اجبار نیازهای شهری شبکه را بیآنکه زیرساخت پایدار برای آن تعریف شود، توسعه دادهایم که باید این روندها اصلاح شوند. در این صورت اصلاح شبکهها و در واقع با استفاده از آبهای جایگزین مصرفی داخل شهرها، مثل تصفیه فاضلابها و پسابهایی که وجود دارد به نوعی این روند را بهبود بخشیم. استفاده از آب تصفیهشده فاضلاب از ضروریات و کارهایی است که دستگاههای دولتی باید آن را جدی بگیرند. دولت همچنین باید از طریق افزایش درآمدهای خود مثل افزایش تعرفهها و جریمهها بتواند جلوی نشت و هدررفت آب در شبکههای فرسوده را بگیرد.
نکتهای که در برخورد با مردم با آن مواجه هستیم و حتی دانشآموزان راهنمایی و دبیرستان حالا هم آن را در واکنش به درخواستها برای بهبود الگوی مصرف آب مطرح میکنند، هدررفت آب در بخشهای کشاورزی است. برای مثال خیلیها میگویند مگر آب شرب چقدر است که وقتی از بحران آب حرف میزنیم سراغ این بخش ناچیز را میگیرید! پاسخ شما به این دست ادعاها چیست؟ چطور میتوان به جلب مشارکت مردم و اجرای مسوولیت اجتماعی آنها امید داشت؟
ابتدا باید گفت که منابع آب شرب ما به لحاظ موقعیت و کیفیت با آب کشاورزی متفاوت است. اکثر شهرهای ما ممکن است آب کشاورزی داشته باشند که برای شرب مناسب نیست و انواع میکروب و باکتری و... را دارد. نکته دوم فاصله زیاد ورود آب را باید در نظر بگیریم. برای تامین آب برای شهری مثل تهران از 200 کیلومتری و از شهر طالقان با پمپاژ و اشکال مختلف آب وارد میکنیم. این مساله خیلی با وضعیت آبی کشاورزی که کنار نهری کار کشاورزی میکند یا چاهی مجاز برای برداشت آب دارد، متفاوت است. آب شرب علاوه بر هزینههای انتقال، هزینه تصفیه و نگهداری و توزیع در شبکه نیز دارد و این ارزش افزودهای برای آب دارد. برای این فرآیند انتقال و تصفیه برای تامین آب شهری مثل تهران که از طالقان صورت میگیرد، هزینه مترمکعبی بالای 1500 تومان پرداخت میشود ولی الان قیمت هر مترمکعب آب برای شهروندان تهرانی کمتر از 450تومان میشود یعنی یک سوم از هزینه واقعی آمادهسازی آب برای مصرف شهروندان پرداخت میکنند. این مساله در مورد سراسر کشور صدق میکند. اینجا اولاً نوعی فرآیند صورت گرفته که ارزش افزوده ایجاد کرده و باید در مصرف آن هزینهها شود. نکته بعدی اینکه همین اقداماتی که در رابطه با آب شرب انجام شده در مورد مصارف صنعتی و کشاورزی نیز باید لحاظ شود. ما دوران فراوانی آب برای مصارف کشاورزی را پشت سر گذاشتهایم. دوره آبیاری غرقآبی و رویههای پرمصرف آب در کشاورزی تمام شده است. طبعاً دستگاهها از جمله وزارت جهاد کشاورزی باید به کمک کشاورزان شرایطی را ایجاد کنند که منابع آبی مورد مصرف از بین نرود. اگر این روند اصلاح نشود قطعاً ما منابع آبی کشاورزی را از دست خواهیم داد. این مساله منجر به این خواهد شد که برای مدتی زمینهای کشاورزی آنها تبدیل به مناطق خشک میشود که دیگر قابلیت کشت نخواهد داشت. ما معمولاً در خصوص مصارف آب خانگی رویههایی متفاوت از مصارف آب کشاورزی و صنعتی داریم. حداکثر مصارف البته در این بخش کشاورزی است که باید راهکارها و راهبردهای مناسبی برای جلوگیری از خطرات احتمالی در این زمینه صورت بگیرد. برای نمونه میتوان به استفاده از آب دریاها اشاره کرد. مجاورت ما با دریاها میتواند فرصتی برای استفاده از آب دریا باشد. همه کشورهای دنیا در اروپا و آمریکا و جنوب خلیجفارس بخش مهمی از آب مورد نیاز خود را از دریاها تامین میکنند. باید رویههای مختلف را امتحان کرد و باید بدانیم که آب کشاورزی که ما تقریباً رایگان داریم استفاده میکنیم، هر مترمکعب آن حداقل هزار تومان است و حداکثر آن در مناطق کویری که صنایع ما دارند استفاده میکنند، 12 هزار تومان تا 13 هزار تومان برای هر مترمکعب هزینه شده است.
از صحبتهای شما این برداشت را داشتم که اگر ارزش واقعی آب برای مردم روشن شود، احتمال دارد آنها در مصرف شیوههای بهینهای را در پیش بگیرند و مصارف غیراستاندارد کمتر شود. آیا بقیه کشورهای دنیا که با چالشهایی شبیه ما در بحث آب درگیر هستند، مکانیسم کنترل قیمت و دیگر ابزارها را در دستور کار دارند؟
من به جای عبارت «قیمت» از عبارت «ارزش» استفاده میکنم. قیمت یعنی اینکه بهایی که شما در قبال مصرف مقداری آب بگیرید، اما ارزش آن آب ممکن است خیلی بیشتر از این حرفها باشد مثل هوا که قیمتی ندارد ولی ارزش بالایی دارد چون اگر شما چند دقیقه آب نداشته باشید جانتان را از دست میدهید. واقعیت این است که در کشورهای مختلف هم از تعرفههای قیمتی استفاده میکنند هم شرایطی فراهم میشود که از آب به صورت منطقی و معقول استفاده میشود. یکی از ابزارهای کنترلی، انرژی است! فرض کنید که شما چاه دارید و عمق آن 200 متر است. وقتی آن را کفشکنی میکنید و به عمق پایینتر میرسید باید با برق مجانی آن را پمپاژ کنید. در هیچ جای دنیا چنین اتفاقی ممکن نیست. در دنیا اگر عمق چاه از 40 متر تجاوز کند، استفاده از آن اقتصادی نیست چراکه شما باید برق و گازوئیلی را مصرف کنید که چندین برابر هزینه درآمدی چاه قیمت دارد. در کشور ترکیه هزینه سوخت بسیار بالاست. برق در ترکیه 18 سنت یورو است. البته گازوئیل از آن گرانتر است و استفاده از گازوئیل برای استحصال آب در ترکیه گرانتر میشود یعنی آب مترمکعبی که برای کشاورزی میخواهد مصرف شود، حدود هزار تومان هزینه دارد ولی این رقم در ایران 15 تومان است! یعنی برق و گازوئیل ما تقریباً رایگان است. این مقایسه نشان میدهد که با مکانیسم انرژی، هزینه آب در ترکیه واقعی و در عین حال مصرف کنترل میشود. هیچ جای دنیا انرژی و آب به ارزانی کشور ما نیست و به همین دلیل است که مصرف در کشور ما بیش از استاندارد جهانی است و از قضا مخاطرات کاهش منابع آبی علاوه بر تنشهای اقلیمی در بعد مصرف از همینجا ناشی میشود. در کشور عراق یک کیلووات ساعت حدود 10 سنت است. وقتی میآیید در کشور ما میبینید رسماً رایگان است. واقعیت این است که ابزار تعرفهای ما درست کار نمیکند.
پیشبینی برای سال 97 چیست؟ ما با جیرهبندی آب در شهرها مواجه خواهیم شد؟
من معمولاً از لغت جیرهبندی آب استفاده نمیکنم. بهتر است از عبارت سهمیهبندی استفاده کنیم. من نمیتوانم به شکل قاطع درباره وضعیت آب در تابستان اظهارنظر کنم. این شرایط بستگی بسیار به حمایت و مشارکت مردم و همچنین میزان احتمالی بارش در فصل بهار دارد. تصور من البته این است که انشاءالله به چالش سختی نخواهیم خورد، البته این پیشبینی مرتبط با بحث عمده جمعیت کشور است که بیش از 90 درصد تراکم جمعیتی کشور را دربر میگیرد، چراکه احتمالاً در برخی از شهرهای کوچک و حتی روستاها با چالش جدی کمآبی مواجه خواهیم شد. آنچه در بلندمدت به نظر میرسد، تا حدودی امیدوارکننده است. هم کمک مردم و آگاهی آنها محسوس است و هم حساسیت دولتها نسبت به مساله آب بیشتر از قبل شده و اساساً قابل مقایسه با 10 سال پیش نیست. در گذشته توجه به بحث آب و انرژی در تمامی سطوح تغییر کرده و حتی بچه مدرسهایها و خانمهای خانهدار هم نسبت به وضعیت آب حساس شده و واکنشهای همدلانهای دارند. حساسیت در تمام دنیا بالا رفته است و امنیت آب در تمامی جوامع مساله حیاتی است. توجه به آب در تمامی دنیا به نوعی با بحث امنیت و ایجاد اشتغال و مسائل اقتصادی و اجتماعی درهم آمیخته شده است. بسیاری از منازعات بینالمللی که اتفاق افتاده یا ممکن است اتفاق بیفتد هم بیتاثیر از وضعیت آب نیست. اخیراً هم دولت توجه ویژهای به مساله آب داشته است و شما میبینید در برنامه ششم توسعه یک محور خاص است و البته در کشور این مساله به یک اهتمام ملی نیاز دارد که دولت و مردم در کنار هم از مخاطرات آن بکاهند.
نهادهای مختلف در کشور با توجه به رسالت سازمانی خود، نگاههای متفاوتی به بحث آب دارند. به نظر نمیرسد بتوان یک اهتمام و اجماع ملی پیرامون آب به دست آورد. وزارت جهاد کشاورزی از نظر امنیت غذایی، وزارت نیرو نگاه خاص خود و وزارت صنعت نگاه خود در تامین آب صنایع را دارد و اساساً محیط زیست از منظر آنها مقوله کماهمیتی است در حالی که حقآبه طبیعت سالهاست هدر رفته است. این عدم همگرایی نوعی تعارض را نشان نمیدهد؟ نظر شما درباره نبود این همگرایی ساختاری چیست؟
حفظ زیستبوم و محیط زیست و همچنین تامین آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعت، همبسته و همپیوند هستند. اینها هرگز در تعارض با هم نیستند. آن کسی که میگوید نیاز به امنیت غذایی داریم، درست میگوید اما پایه اساسی امنیت غذایی، آب است. اگر در یک منطقهای آب نباشد چطور میتوان غذا تولید کرد. 12 درصد خاک کشور اراضی کشاورزی است، از این بیست و چند میلیون اراضی برای کشاورزی تنها هشت میلیون هکتار از آن زیر کشت است یعنی تا دلت بخواهد خاک هست و نیروی انسانی و منابع کشاورزی و تکنولوژی نیز وجود دارد. اگر شما امنیت غذایی میخواهید باید امنیت آب داشته باشید. دشتهای کرمان زمانی بزرگترین اراضی پسته جهان بود. الان دیگر آن وضعیت حاکم نیست. چرا؟ چون آب نیست! تولید پسته در دشتهای رفسنجان تقریباً به صفر رسیده است. آب شور شده و... این وضعیت حالا در اطراف دریاچه ارومیه دارد تکرار میشود. اینها لغت همبسته و همپیوندی را نشان میدهد. امنیت غذایی، بهداشتی و حتی سیاسی و اجتماعی نیازمند امنیت آبی است. شما دیگر نمیتوانید جمعیت شهرهای در خطر تنش آبی را نگه دارید. آنها به حواشی شهرهای بزرگ خواهند رفت که تبعات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بالایی دارد.
فکر میکنید راهحل نهایی و بلندمدت برای مدیریت آب چیست؟
دولت باید از این به بعد از تامین و ایجاد تاسیسات بزرگ به تدریج به بحث بهرهوری آب توجه کند. دوران انتقال آب به سر آمده و دیگر نمیتواند رویه موفقی باشد. دولت باید بیش از آنکه به بحث تامین آب توجه کند به بهرهوری آب توجه کند. همین داشتههای فعلی و 70 میلیارد متر مکعب درست مصرف شود مشکلی نداریم. مردم نیز باید بپذیرند که ایران در منطقهای بیابانی است که سهچهارم وسعت آن مناطق خشک است. بنابراین باید سبک زندگی خود را برای این اقلیم و شرایط منطبق کنند. اجداد ما این سازگاری را با طبیعت خود داشتند. توسعه شتابزده، فرهنگ خوب گذشته ما را از بین برده است، باید به آن فرهنگ سازگاری برگردیم.