انتظار حمایت بدون تصاحب
امیر دژاکام از لزوم پرداخت یارانه به تئاتر میگوید
امیر دژاکام میگوید: حمایتی که منجر به این شود که هنرمند جیرهخوار شود را نمیپذیریم. اگر قرار باشد دولت هنرمندان تئاتر را هدایت موضوعی کند و در موضوعات دخل و تصرف کند، قطعاً هنرمندان مخالفت خواهند کرد.
زمزمه لزوم پرداخت یارانه به تئاتر مدتی است از زبان هنرمندان شنیده میشود این در حالی است که تحلیل اقتصاددانان میگوید باید از دخالت و فعالیت دولت در هر زمینهای جلوگیری کرد مگر آنکه استدلال دیگری وجود داشته باشد. امیر دژاکام از کارگردانان باسابقه تئاتر، پرداخت یارانه به تئاتر را اقدامی موثر میداند، اقدامی که منجر به بهبود چرخه تولید آثار نمایشی در کشور خواهد شد. این هنرمند در عین حال مطرح میکند دولت نباید در قبال پرداخت یارانه در تولید آثار تئاتری دخل و تصرفی داشته باشد.
♦♦♦
مصاحبه را با اهمیت به بقای هنر با بهکارگیری راهکارهای حمایتی آغاز کنیم. راهکار صحیح حمایت از تئاتر را چه میدانید؟
در پاسخ به این سوال ابتدا مقدمهای را مطرح میکنم. آیا هدف از تئاتر درآمدزایی است؟ اگر مخاطب اعتقاد دارد هدف از تئاتر درآمدزایی است، پس درواقع تئاتر را بخشی از اقتصاد میداند. اگر مخاطب فکر میکند هدف تئاتر پاسخ به نیاز بشر به زیبایی است، آن موقع تئاتر را زیرمجموعه هنر میداند نه زیرمجموعه اقتصاد. بنابراین قبل از همه باید از همینجا مبانی فلسفی ما تفکیک شود. به نظر من تئاتر پاسخ به نیاز انسان است به زیبایی. اندیشیدن، نیازهای والا، نیازهای معنوی، حتی نیازهای مادی مثل سرگرمی و تفریح زیرمجموعه آن قرار میگیرند. اما هیچ کجای جهان هیچ فیلسوفی به شما پاسخ نخواهد داد که هدف تئاتر درآمدزایی است. حتی فلاسفهای که معتقد به اقتصاد مدرنیته هستند هم این نظر را تایید نمیکنند. اما چگونه از تئاتر حمایت شود؟ چند راه وجود دارد. دولت میتواند به ازای هر بلیتی که برای دیدن یک تئاتر به فروش میرسد، مبلغی را به گروه پرداخت کند. دولت میتواند بخشی از کرایه سالنهایی را که بخش خصوصی از تئاترها دریافت میکند تقبل کند. دولت میتواند به ساختمان تئاتر کمک کند و تئاترهای مستقلی که در طول سال چندین تئاتر را پوشش میدهند از طرف دولت کمکهزینه سالانه دریافت کنند.
دولت میتواند از طریق شرکتهای تجاری به نوعی برای تئاترها اسپانسرینگ جذب کند. از طرفی ما باید تعدادی اثر ملی تولید کنیم و این آثار بهقدری کشش داشته باشند که چندین سال روی صحنه باشند. این آثار برای توریستهایی که وارد کشور میشوند به منظور شناخت بهتر کشور بسیار کمککننده است. دولت میتواند مستقیم وارد تولید شود و بخشی از تولید را به هنرمند بسپارد. اگر این راههای حمایتی را در نظر نگیریم، به زودی شاهد این خواهیم بود که یک نفر با پنج میلیارد تومان وارد تئاتر میشود. شاید تلخ باشد بدانیم که یک نفر اگر پنج میلیارد تومان داشته باشد، میتواند تمام سالنهای تئاتری ایران را بهعنوان تهیهکننده زیر پوشش قرار دهد. متاسفانه حرف اول را روی میز مذاکره پول میزند، رقمهایی نهچندان بالا، مقادیری ناچیز که متاسفانه فقط روی مذاکرات تاثیر میگذارد. یک تهیهکننده میتواند حتی با پنج میلیارد تومان نمایش خود را در تالارها و سالنهای نمایش اجرا کند. بهطوریکه پنج میلیارد تومان پول نقد وارد بازی میشود، پنج میلیارد هم اعتبار به دنبال دارد و پنج میلیارد هم نسیه خواهد شد و به این ترتیب این تهیهکننده تمام سالنهای تئاتر را اشغال کرده است.
فکر میکنید تزریق پول به تئاتر، به این شکل که شما از آن یاد کردید در نهایت به افزایش رضایت مخاطب از تئاتر منجر خواهد شد یا صرفاً راهکاری حمایتی برای حفظ این هنر غنی است؟
تئاتری روی صحنه اجرا میرود، دولت روی بلیت آن به تئاتر کمک میکند. با این کار در اصل به تماشاگر کمک شده. هنرمند مجبور است قیمت بلیتش را 70 هزار تومان بگذارد اما اگر دولت کمک کند، قیمت کاهش پیدا میکند و در واقع یارانه دولت به مردم کمک کرده است. از طرف دیگر اثر هنرمند اجرا میرود و بخشی از کرایه سالن را دولت پرداخت میکند، به این ترتیب هنرمند ناچار نیست به هر اقدامی متوسل شود که اثرش بیشتر دیده شود.
چه نوع حمایتی را از دولت برای تئاتر مورد قبول میدانید؟
دولت ساختمان تئاتر بسازد و آن را در اختیار هنرمند قرار دهد و برای این منظور از هنرمند کرایه دریافت نکند. نکتهای را در نظر داشته باشید؛ بسیاری از تئاترها باشکوه، تکنیک بالای کارگردانی، قدرت بالای بازیگری و متن خوب هستند اما فرمالیسم محسوب میشوند و در سطح قرار دارند. «میسیسیپی نشسته میمیرد» در سطح است. شکوه و عظمت آن واقعاً خیرهکننده به حساب میآید اما مضمون و اندیشه آن در سطح است. این اندیشه هیچ کمکی به هیچ کجای جهان ما نمیکند. «اولیور توئیست» هیچ کجای واقعیت بچههای خیابان امروز ما نیست، اما بازیگرهای این تئاتر بسیار خوب کار کردند، متنها خیلی خوب طراحی شدند و دکور عالی بود. باید در نظر داشته باشیم در عین حال تئاتر تجاری مهارت میخواهد، این دو کارگردان بسیار کارگردانهای باهوشی هستند و به نظر من از بهترین کارگردانهای کشور محسوب میشوند. اما کنار این دو تئاتر، میخواهم بگویم آیا ما تئاتری هم در این سطح داریم که درباره اندیشههای نابی حرف زده باشند، مردم این تئاترها را دیده باشند و این اندیشهها ماندگار شود؟
منظور شما تاثیرگذاری حمایت یارانهای دولت در تولید تئاترهایی است که از سطح درخوری برخوردار هستند، با این حساب هنرمندان چه واکنشی درباره دریافت این کمکهزینه تولید از دولت دارند؟
همه هنرمندان در این زمینه نظر مثبت دارند. آنچه من در این سالها از دوستانم شنیدهام، نظر همه مثبت است. تعدادی هم هستند که این نگرانی را دارند که مبادا در قبال دریافت این حمایت مجبور شوند در اثر خود به دولت امتیاز دهند.
به هر حال اعطای این امتیاز در آثار نمایشی بحث و بررسی میطلبد، به نظر شما دریافت یارانه از دولت برای تئاتر چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟
جیرهخوار شدن هنر از جمله تبعات این اقدام است؛ اینکه انتظاراتی شکل گیرد که این موضوعات را کار کنید و... به هر حال هنرمندان از مردم جدا نیستند اما مثل اینکه مدیران کمی از مردم جدا هستند.
آیا هنرمندان تئاتر این امر را میپذیرند؟
حمایتی که منجر به این شود که هنرمند جیرهخوار شود را خیر. اگر قرار باشد دولت هنرمندان تئاتر را هدایت موضوعی کند و در موضوعات دخل و تصرف کند، قطعاً هنرمندان نمیپذیرند.
با این توضیحات سوالی که شکل میگیرد این است که کاهش مداخلات سلیقهای و سیاسی در تئاتر مهمتر است یا افزایش یارانه به این عرصه؟
مثالی که میتوانم برای تکمیل صحبتهایم مطرح کنم این است که مثلاً پدر به فرزندش پول میدهد اما در تمام تصمیمگیریهای او هم دخالت میکند، مثلاً بگوید چون به تو پول میدهم باید همسرت را من انتخاب کنم! بله اگر کمک دولت منجر به مداخلات شود، حمایت اثرگذاری نخواهد بود. این نوع اقدامات دولت مسبوق به سابقه هم هست.
شاید بهتر باشد برای تصمیمگیری بهتر شیوهای حمایتی از تئاتر را در کشورهای دیگر بررسی کنیم.
بله، تا جایی که من میدانم دولتها در اغلب کشورها از ساختمان، تئاتر و بلیتها حمایت میکنند. به خود گروه پول میدهند. بعضی اوقات موضوعات شهری را پیشنهاد میدهند و بعضی اوقات از گروههای آماتور هم حمایت میکنند. این شیوهها در دنیا وجود دارد، حتی برای اینکه جوانان را مشغول به کار کنند از تئاتر حمایت میکنند.
تحلیل شما از این شیوههای حمایتی چیست؟
به نظر من شیوههای خوبی است. امروز ما میتوانیم برای انجام یک کار از روشهای مختلفی استفاده کنیم و همه نتیجه بدهد اما باید ببینیم جغرافیا، فرهنگ، زمان و متقاضی ما چه میطلبد، نباید خود را با یک روش ببندیم و روشهای مختلف را آزمون و خطا کنیم. به عقیده من ما به یک کارگروه جذب بودجه و استخدام مشاورانی نیازمندیم که بتوانند نهادها، ارگانها و کارخانههایی را که قادر هستند بودجه در اختیار ما قرار دهند، شناسایی کنند. هتلها، مراکز تفریحی، وزارتخانههایی مثل وزارت بهداشت، وزارت علوم، امور زندانها و... بودجههایی برای صرف امور فرهنگی دارند که ما میتوانیم از این بودجهها برای تولید تئاتر استفاده کنیم.
گفته میشود اگر یارانه به تئاتر تعلق نگیرد ممکن است به مرگ تئاتر ایران نزدیک شویم، شما در اینباره چه نظری دارید؟
من سالها فعالیت متداوم تئاتر داشتهام و اینکه گفته شود تئاتر میمیرد ممکن نیست. امکان دارد تئاتر افول پیدا کند، ضعیف شود و آفت بگیرد، اما مردن در کار این هنر نیست. چون اتفاقاً شکوه و عظمت آن در پیش رو است. هنر نمایش تنها هنر زنده جهان در مقابل دیگر گونههای هنر است که انسان متریال آن است و مواجهه انسان با انسان را به نمایش میگذارد. ما هنری به نام نمایش که متریالش انسان و زندگی است در مقابل هنرهای دیگر که موضوعات متفاوتی مورد توجهشان است و همگی هم دیجیتال هستند، داریم. همین زنده بودن هنر نمایش آن را در جهان کنونی خاص خواهد کرد. عدهای اعتقاد دارند چون گستره دیجیتال بسیار زیاد شده پس مرگ هنر نمایش فرارسیده اما این استدلال، استدلال غلطی است چون به دلیل همین تفاوت و به دلیل روحیه بشر که نیاز به تنوع و تفاوت و خاص بودن دارد هنر تئاتر خاص شده و تنها گونه هنری است که شکل و تاثیرگذاری آن بسیار متفاوت است.
معتقدم هنر نمایش یک راهبرد استراتژیک است. راهبرد استراتژیک میتواند در بلندمدت به رشد و تعالی یک جامعه و امنیت و حفظ و حراست از آن جامعه کمک کند.
پس یا ما باید این تعریف را از هنر نمایش بپذیریم یا اگر بتوانیم مقدماتی را تعریف کنیم که ثابت شود هنر نمایش یک راهبرد استراتژیک نیست. امروزه هنر نمایش دوربردترین هنر در جهان به حساب میآید و کل کره خاکی را دربر میگیرد و در پنهانیترین و دوردستترین مناطق میتواند تاثیر بگذارد. در حقیقت هنرهای نمایشی در قارههای مختلف تاثیرگذار است پس نتیجه میگیریم به دلیل دوربرد بودن، تاثیرگذاری مانا و جامع، خاص بودن و اینکه هنر نمایش هنر مادر است این هنر یک راهبرد استراتژیک محسوب میشود بنابراین باید مورد توجه قرار گیرد.
وقتی نمایش هنر مادر است یعنی سینما، تلویزیون، ادبیات، فلسفه و... از آن تغذیه میکنند بنابراین نمیتوان آن را حذف کرد چون تئاتر مانند گندم برای یک جامعه ضروری است.
به همین جهت تئاتر تازه در دوران شکوه و عظمت قرار دارد و حالا اگر یک کشوری بخواهد در مقابل حمایت پولی به آن بدهد یا ندهد، ما مرگ تئاتر را به هیچ عنوان نخواهیم دید. تا زمانی که بشر زنده است هنر تئاتر را خواهیم داشت.
از نظر اقتصادی تئاتر میتواند سودآور باشد؟
نه، تئاتر نمیتواند سودآور باشد چون هدف اصلی تئاتر سودآوری نیست. چون ما تخممرغ یا جواهر خرید و فروش نمیکنیم. از طرفی تئاتر میتواند سودآور باشد زمانی که پروندههای بزهکاری را کاهش دهد و ناهنجاری اجتماعی را پایین آورد. تئاتر میتواند سودآور باشد زمانی که شما را در تجربهای شریک کند و آن تجربه مانع از بروز فاجعه در زندگیتان شود. تئاتر باید سودآور باشد که به دختران و پسران نوجوان یاد دهد که سمت مواد مخدر و آسیبهای اجتماعی نروند.
من از شما میپرسم سودآوری حافظ در طول تاریخ چقدر است؟ سودآوری عطار و سعدی چقدر است؟ آثار این افراد چقدر مانع این شده که ما به امور خیر بیندیشیم؟ آیا اگر سودآوری نمایشنامه «شب روی سنگفرش خیس» را بگوییم سه میلیارد است بیانصافی نکردهایم؟ امروزه دو تا آپارتمان خرید و فروش کنیم شاید بتوانیم سه میلیارد درآمد داشته باشیم و حالا این نمایشنامه هم سه میلیارد سود دارد؟ کم نیست؟ ممکن است «دخل» یک هنر هفت قرن، پنج قرن، 100 سال یا 200 سال بعد باشد. به آثار یونان باستان نگاه کنید. مثلاً «آنتیگونه» متعلق به فرهنگ جهانی است. ببینید آنتیگونه هم یک موضوع است. این نمایش تاکنون چند بار اجرا شده است؟ دخل این نمایش را میشود حساب کرد؟ شما وقتی به خالقان آثار بزرگ جهان نگاه میکنید میبینید که هیچکدام نگاه کوتاهمدت نداشتهاند. اگر فردوسی این نگاه را داشت، 30 سال برای سرودن شاهنامه وقت میگذاشت؟ مسلماً خیر. سودآوری هنر تئاتر تاثیرگذاریاش در کیفیت زندگی اجتماعی است نه اینکه مبلغی پول در آخر شب به ما برساند؛ این کوتهفکری است.
ما برای معرفی و حفظ تعزیه در کشورمان بودجه گرفتهایم، جهان حاضر است برای دیدن تعزیه و نمایش تخت حوضی پول بدهد فقط ما باید بگردیم مخاطبان را پیدا کنیم. نباید بنشینیم و همه درها را به روی خودمان ببندیم و به تنهایی تصمیم بگیریم.
باید محفلی از مدیران قبلی تئاتر و متخصصان، نمایندگان مجلس، روانشناسان و جامعهشناسان ما تشکیل شود و راهکارهای مناسب مورد توجه قرار گیرد و از دانش و دستاوردهای مدیران قبلی استفاده شود. یک اثر خوب ماندگاری یک ملت و ماندگاری هنرمند و اندیشههای والا را به دنبال خودش دارد. حافظ یک کتاب نوشته است که اگر اشتباه نکنم 400 غزل دارد. چند قرن است که این کتاب باقی مانده و حافظ باعث انعکاس نام ایران و ایرانی در جهان شده است، نمایش خوب هم چنین تاثیری خواهد داشت.
معتقدم تئاترهای خوب تئاترهایی هستند که در بین آثار پرمخاطب میتوان پیدایشان کرد. من با کسانی که میگویند تئاتر پرمخاطب تئاتر خوبی است موافق نیستم چون این جمله ناقص است، این جمله را میتوان چنین اصلاح کرد که تئاتر خوب در بین آثاری است که پرمخاطب است چون تئاتر خوب بیمخاطب نیست.
تئاتر ملی ما هم جزو تئاترهای پرمخاطب بوده و میتواند باشد اما وقتی هنرمند قرار است بدون هزینه پیشتولید این نوع تئاتر را به سرانجام برساند، موفق نخواهد بود.
اگر منِ هنرمند با بودجه کافی وارد پیشتولید این نوع تئاتر شوم میتوانم هنرپیشههای حرفهای و پرمخاطب را به کارم دعوت کنم. اگر این بودجه را داشته باشم میتوانم از لیزر در کارم استفاده کنم اما وقتی تجهیزات ندارم و نویسنده بودجهای بابت پژوهش در اختیار ندارد و از بازیگر مناسب هم نمیتوان استفاده کرد این نوع تئاتر موفق نمیشود.