ترولها مولود آسیبهای فضای واقعی هستند
گفتوگو با مجید رضاییان درباره دلایل رشد روزافزون اوباش مجازی
باید این مساله در میان کاربران ترویج شود که بهترین راهکار برای مقابله با اوباش اینترنتی، بیاعتنایی است. در واقع کاربران فضای مجازی باید ترولها را بایکوت کنند.
در توئیتر، در اینستاگرام و در هرکجا از فضای مجازی که باشد، سعی میکنند، فضای گفتوگو را متشنج کنند. مجید رضاییان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم و حوزه ارتباطات، ترولهای مجازی را عناصر خطرناکی توصیف میکند و از ضرورت مقابله با آنان سخن میگوید. این استاد دانشگاه در گفتوگو با تجارت فردا، ریشههای شکلگیری و گسترش این پدیده در فضای مجازی را تشریح میکند و به پیامدهای آن میپردازد. او میگوید: «آسیبهایی که در فضای مجازی مشاهده میشود، آیینه آسیبهایی است که در فضای واقعی وجود دارد. به بیان دیگر، ترولها از آسیبها در فضای واقعی به فضای مجازی وارد میشوند.» رضاییان از پیامدهای رشد ترولیسم چنین تعبیری دارد: «پیامد رشد ترولها این است که بیاعتنایی به بسیاری از مسائل از اخلاق گرفته تا قانون رواج پیدا میکند و پدیدهای مانند اوباش اینترنتی به سادگی مرزهای قانون و اخلاق را در فضای واقعی نیز درهم میشکند. در عین حال ممکن است خوی ترولها به دیگر افراد جامعه و کاربران نیز سرایت کند. در واقع، بیاخلاقیهای اینترنتی، به شیوع ترولیسم دامن میزند.»
♦♦♦
این روزها به واسطه افزایش تنوع شبکههای اجتماعی شاهد ظهور بیش از پیش افرادی در فضای مجازی هستیم که با رفتارهای مخرب، در پی جلب نظر دیگران، ایجاد تشنج و بیان مطالب محرک و توهینآمیز هستند و البته عمده این افراد پشت حسابهای کاربری جعلی پنهان میشوند. علت رشد روزافزون اوباش مجازی چیست؟
این پدیده از زوایای مختلفی قابل بررسی است؛ یعنی شاید بهتر باشد در وهله اول به این مساله بپردازیم که فضای واقعی چه اثری در گسترش چنین پدیدههایی در فضای مجازی داشته است. به عبارت سادهتر، تاثیر فضای واقعی بر فضای مجازی یک مولفه مهم تلقی میشود. از این منظر ممکن است اثری که مردم ژاپن و فیلیپین یا فرانسه بر فضای مجازی دارند یا تاثیری که مردم ایران بر این فضا میگذارند، متفاوت باشد. این تفاوتها در میان کشورهای توسعهیافته و کمتر توسعهیافته نیز قابل بررسی است و در عین حال احتمالاً این ارزیابیها در کشورهایی که آمار جرم و جنایت و آسیبهای اجتماعی در آنها کمتر است و تحقیر شخصیت حقیقی و حقوقی اجتماعی در آنها کمتر اتفاق میافتد، نتایج متفاوتی را حاصل خواهد کرد. البته کیفیت نظام آموزشی نیز همانگونه که رفتار افراد در فضای واقعی را تحت تاثیر قرار میدهد، بر رفتار آنها در فضای مجازی نیز اثر میگذارد. اما این انگاره وجود دارد که فرهنگ جوامع از طریق سه شاخص به سادگی قابل ارزیابی است؛ سه معیاری که در سرانه مطالعه، اقبال مردم به تئاتر و دیگری مشارکت مردم در پرداخت مالیات خلاصه میشود. احتمالاً در جامعهای که نرخ مطالعه در آن بالاست و مردم وقت بیشتری را صرف تماشای تئاتر و به تعبیری نمایش بیواسطه میکنند، رفتار متفاوتی در فضای مجازی قابل مشاهده خواهد بود. پرداخت مالیات نیز به عنوان یکی از استانداردهای اجرای قانون تلقی شده و چنین جامعهای، قانونمند قلمداد میشود. در این جوامع، حکومت نیز در قبال مالیاتی که دریافت میکند، پاسخگو است. جالب است که نوع رانندگی در کشورها نیز یکی از نمادها و نمودهای اجرای قانون شناخته میشود. اما در جامعه ایرانی سرانه مطالعه ناچیز بوده و معمولاً تئاترها به ویژه آثاری که فلسفی و سنگین باشد و چهرهای هم در آن حضور نداشته باشد، معمولاً شکست میخورند. به طور کلی در جامعه ایرانی تا چه حد به قانون توجه میشود؟ یا دولتها به معنای عام که شامل قوای سهگانه میشود تا چه حد پاسخگو بودهاند؟
احتمالاً به این مساله توجه دارید که پدیدهای مانند حاشیهنشینی در کلانشهرها به بمب خاموش تبدیل شده است. تصور کنید فردی که ناگزیر به حاشیهنشینی روی آورده، در فضای مجازی با عکسی از فردی مواجه میشود که در کنار خودرویی گرانقیمت ایستاده و در عین حال مشخص میشود که این فرد یک آقازاده است. یک فرد حاشیهنشین با مشاهده این عکس دچار چه احساسی میشود؟ من عمداً از این زاویه وارد بحث شدم که بگویم حواسمان باشد که تا با پدیدهای مواجه شدیم، صرفاً این پدیده را که معلول است مورد تجزیه و تحلیل قرار ندهیم و به علتها توجه کنیم. البته من قصد ندارم وجود ترولها را در فضای اینترنت توجیه کنم؛ میخواهم بگویم، مردم به عنوان یک شهروند در ارتباطات میانفردی یا جمعی خود تحت تاثیر مسائل پیرامونی خود قرار دارند. به این مسائل تعمداً اشاره کردم تا تاکید کنم، افراد ممکن است در فضای واقعی یک ترول بالقوه باشند و وقتی وارد فضای مجازی میشوند، خشم خود را آنجا نشان دهند.
یعنی افراد طی چه فرآیندی در فضای مجازی به یک ترول یا اوباش تبدیل میشوند؟ آیا سخنان شما به این معناست که هر آن کسی که در فضای واقعی مورد تبعیض یا تحقیر قرار گرفته باشد، ممکن است به ترول مجازی تبدیل شود؟
رفتار افراد در شبکههای اجتماعی و به طور کلی فضای مجازی تحت تاثیر سواد، فرهنگ و اخلاق اینترنتی آنهاست. اگرچه در تعاریف جدید، کاربران به عنوان خود ارتباطگر خوانده میشوند. اما اگر افراد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را همچنان کاربر بنامیم، سه مولفه سواد اینترنتی، فرهنگ اینترنتی و اخلاق اینترنتی، تعیینکننده رفتار آنها خواهد بود. اما رفتار ترولها معمولاً از منظر اخلاق اینترنتی مورد تحلیل قرار میگیرد که این تحلیلی سادهانگارانه است. در حالی که مساله نخست، سواد اینترنتی فرد است. سواد اینترنتی نه بر اساس تعاریف پیش پا افتاده و پایهای که این عبارت اکنون مفاهیم گستردهای را دربر میگیرد. در واقع، سواد اینترنتی به افراد میآموزد که چگونه ارتباطات خود را در فضای مجازی تعریف کنند. مانند فردی که وارد دریا میشود و مقصد خود را تعیین کرده و شناکنان خود را به مقصد میرساند، در مقایسه با فردی که مقصدی برای خود تعریف نکرده و صرفاً از اینکه در آب دریا قرار گرفته است، ذوق میکند. گزارشها نشان میدهد که حضور کاربران ایرانی در اینترنت از هشت ساعت نیز عبور کرده است. در حالی که سرانه حضور شهروندان کشورهای توسعهیافته در این فضا، حدود دو ساعت است و این دو ساعت عمدتاً به تراکنشهای مالی، تحقیقات علمی یا فعالیتهای اجتماعی سپری میشود. در ایران اما سواد اینترنتی کاربران اندک است و حضورها، حضورهای با فرجامی نیست. یعنی بخش بزرگی از حضورهای اینترنتی در ایران، وبگردی و برای سرگرمی بوده و به طور کلی هدفمند نیست. در واقع، آن خودارتباطی که اندیشمندان حوزه ارتباطات مطرح کردهاند در مورد عمده کاربران ایرانی صادق نیست.
میخواهم بگویم، پایین بودن سواد اینترنتی و حضور غیرمعقول در اینترنت از عوامل بسترساز شکلگیری ترولهاست. همانگونه که پیش از این اشاره کردم، یکی دیگر از عواملی که رفتار کاربران را شکل میدهد، فرهنگ اینترنتی است. منظور من از فرهنگ اینترنتی، همان فرهنگ ارتباطی در فضای اینترنت است. حال آنکه در کشوری مانند ایران، همان رفتارهایی که در فضای واقعی مشاهده میشود، اندکی رادیکالتر و بیپردهتر در فضای مجازی قابل مشاهده است. در واقع، آداب، رفتار، میزان نقدپذیری و آستانه تحمل در این فضا انعکاسی از این ویژگیها در فضای واقعی است و افراد برای تحریک احساسات مردم یا انتقامگیری حتی دست به ایجاد حسابهای کاربری جعلی میزنند.
تصور کنید، آفریقاییتبارهایی که به عنوان شهروند در کشور فرانسه زندگی میکنند، تحت شرایطی، حتی اگر شایستگیهای خود را در فضای واقعی نشان دهند و در مشاغلی چون قضاوت و وکالت قرار گیرند یا پلیس شوند، در نهایت به عنوان شهروندان درجه دوم تلقی میشوند. یعنی نوع نگاه مردم فرانسه، آنان را دچار احساس حقارت اجتماعی میکند. یا در کشوری مانند آمریکا و در قرن بیستویکم، تبعیض میان سفید و سیاه مطرح است. اینکه رئیسجمهوری آمریکا این شعار را سر میدهد که میخواهد آمریکا را پس بگیرد، میتواند، تمام سفیدپوستان نژادپرست در این کشور را علیه سیاهپوستان تحریک کند. در واقع آسیبهایی که در فضای مجازی مشاهده میشود، آیینه آسیبهایی است که در فضای واقعی وجود دارد. به بیان دیگر، ترولها از آسیبها در فضای واقعی به فضای مجازی وارد میشوند. حال در کشوری مانند ایران آسیبها محدود به حوزه مشخصی نیست و سواد و فرهنگ اینترنتی نیز پایین است. در نتیجه رشد ترولها که دارای برنامهریزی بلندمدت هستند، مسالهای جدی بوده و آثار مخرب آن نیز بزرگتر خواهد بود.
اما مولفه دیگری که ممکن است، بسترساز شکلگیری اوباش اینترنتی باشد، اخلاق اینترنتی است. هابرماس، نظریهپرداز اجتماعی و فلسفی، در یکی از تئوریهای خود تحت عنوان opening به این مساله اشاره میکند که باید به خودگشودگی در فضای عمومی توجه کرد. او میگوید، پارکها دارای در هستند اما این درها برای همیشه گشودن است نه برای بستن و افراد وقتی وارد پارک میشوند، وارد فضای عمومی میشوند. در پارک، شرایطی حاکم است که افراد اموری که در فضای خصوصی انجام میدهند، در فضای عمومی انجام نمیدهند. عمومی بودن فضا دارای نوعی منطق ارتباطی است که بر افراد اثر میگذارد و همگان در پارک، رفتاری متناسب با فضای عمومی از خود نشان میدهند. او این رفتار را به عنوان خودگشودگی توصیف میکند. یعنی در فضای عمومی، نوعی خودگشودگی وجود دارد که مانع بروز رفتارهای ناهنجار میشود. ایده هابرماس در فضای اینترنتی زمانی محقق میشود که افراد دارای اخلاق اینترنتی باشند. اما سایبر اگرچه به عنوان فضای عمومی شناخته میشود منطق فضای عمومی بر آن حاکم نیست. گویی تفاوتی میان حریم خصوصی و عمومی در این فضا وجود ندارد. از طرفی، ترولها در پی آن هستند که عقدهگشایی کنند و فضا را بر هم میزنند که دیده شوند. در ایران یکی از دلایل شکلگیری ترولها این است که افرادی که در فضای واقعی دیده نمیشوند، میخواهند در فضای مجازی خودی نشان دهند. یعنی برخی از این رفتارها واکنشی است و این در میان کاربران ایرانی بیشتر نمود دارد.
آیا باید در مورد افزایش تعداد اوباشهای اینترنتی و پدیده ترولهای مجازی احساس خطر کرد؟
بله؛ البته مخاطرات ترولهایی که با برنامه وارد فضای مجازی میشوند و برای مدت طولانی فعال هستند بیشتر است. ترولها عمدتاً به دو دسته قابل تفکیک هستند؛ کسانی که به طور طولانی و حرفهای در نقش ترولها ظاهر میشوند و دسته دوم کسانی هستند که به موضوعات به طور طولانی نمیپردازند، اغلب آنها، راجع به موضوعی شری به پا میکنند و پس از آنکه خشمشان فروکش کند و انتقامشان را بگیرند، از این فضا خارج میشوند. اما ترولهایی که در دسته اول قرار میگیرند، بسیار خطرناک هستند و از قضا این دسته در میان کاربران ایرانی رشد بیشتری داشتهاند. فرض کنید، فردی -که دارای شهرت است- در فضای مجازی، زلزلهزدگان کرمانشاهی را به دلیل رای دادن به کاندیدای خاصی در انتخابات مورد شماتت قرار میدهد، سخنان تحریکآمیز او به هر روی، آثار منفی روی ذهن مخاطبان خواهد گذاشت. یا ممکن است، فردی گرایش مردم به رفتارهای حافظ محیط زیست نظیر استفاده از پاکت کاغذی به جای پلاستیک را مورد تحسین قرار دهد، اما فرد دیگری این گرایشات را با این نگرش که محیط زیست ایران با این رفتارها نجات نمییابد مورد فحاشی قرار دهد. در این میان عدهای نیز برای پاسخ دادن به این فرد تحریک میشوند. در اینجا ترولها متولد میشوند و وقتی این فحاشیها به طور برنامهریزیشده شکل میگیرد و ادامه پیدا میکند، زنگ خطر هم به صدا درمیآید. ترولها هر چه استمرار بیشتری در فضای مجازی داشته باشند، خطرناکتر میشوند. چراکه این ترولها نهتنها در فضای سایبر که در فضای واقعی نیز اثرگذار خواهند بود این خطر وجود دارد که به واسطه وجود ترولها، برخی ناهنجاریها در فضای واقعی عادیسازی شود و برخی ناهنجاریها در جامعه ترویج پیدا کند. پیامد دیگر رشد ترولها این است که بیاعتنایی به بسیاری از مسائل از اخلاق گرفته تا قانون رواج پیدا میکند و پدیدهای مانند اوباش اینترنتی به سادگی مرزهای قانون و اخلاق را در فضای واقعی در هم میشکند. در عین حال کسانی که ترول نیستند، وقتی با واکنشهایی نهچندان شایسته در فضای مجازی مواجه میشوند، ممکن است، به این رفتارها گرایش پیدا کنند. یعنی ممکن است خوی ترولها به دیگر افراد جامعه و کاربران نیز سرایت کند. در واقع، بیاخلاقیهای اینترنتی، به شیوع ترولیسم دامن میزند.
ممکن است، ترولها روی جرمخیزی یک جامعه اثرگذار باشند؟
پاسخ قطعی به این پرسش، نیازمند پژوهش است. اما تردیدی وجود ندارد که بخشی ازجرائم موجود، ریشه در فضای مجازی دارد. از قضا، یکی از ایراداتی که به قوه قضائیه وارد میشود، این است که با پژوهش بیگانه است. درحالی که آمار و گزارشهای مهمی از پروندههای قوه قضائیه قابل استخراج است که میتواند به بهبود وضعیت جامعه کمک کند. برای مثال اکنون آمار بالای طلاق به یک مساله اجتماعی در جامعه ایران تبدیل شده است. حال آنکه ممکن است، بخشی از طلاقها ناشی از یک بیاخلاقی اینترنتی باشد. در اینجا میتوان ردپای ترولها را مشاهده کرد. وقتی ترولی بیپروا، مرزهای اخلاقی را درمینوردد و بیپروا مسائلی را مطرح میکند، برخی مسائل در افکار عمومی عادی میشود. یعنی ممکن است در مراحل نخست، مخاطب در مواجهه با مطالبی که منتشر شده، متاسف شود. اما در دفعات بعد این مطالب، واکنشی در او برنمیانگیزاند. عادیسازی ناهنجاریها، به عنوان اتفاقی زیرپوستی، بسیار خطرناک است.
از طریق چه راهکارهایی میتوان با اوباش اینترنتی مقابله کرد؟
باید این مساله در میان کاربران ترویج شود که بهترین راهکار برای مقابله با اوباش اینترنتی، بیاعتنایی است. در واقع کاربران فضای مجازی باید ترولها را بایکوت کنند؛ راههای دیگری نیز وجود دارد اما ممکن است موقتی باشد. در سالهای اخیر پویشهای بسیاری در فضای مجازی برای مقابله با مسائل اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده است که جلوههای زیبایی از همدلی و همکاری اجتماعی را به نمایش گذاشته است. مردم به این نتیجه رسیدهاند که در قوای سهگانه، بنایی بر پاسخگویی نیست و رسانهها نیز گرفتار فیلترینگ هستند. بنابراین، خود دست به کار شدهاند و از طریق راهاندازی پویشها در پی حل مسائل زیستمحیطی و سایر مسائل اجتماعی هستند. مهم نیست که این پویشها چه رنگی دارد؛ من از منظر ارتباطی به این پدیده نگاه میکنم. هرچه تعداد این پویشها بیشتر شود، هرچه کاربران در گروههایی حضور پیدا کنند که نگاه ارتباطی آنها را تقویت کند، سواد، فرهنگ و اخلاق اینترنتی آنها تقویت خواهد شد. یعنی هرچه فعالیت افراد در فضای مجازی موثر، هدفمند و منطقیتر شود، ترولها نیز کماثرتر خواهند شد.