روستاهایی با هتلهای پنج ستاره
چگونگی احیای روستاها در گفتوگو با علی کیانیراد
علی کیانیراد میگوید: اگر بخواهیم روستاهای کشور را طبقهبندی کنیم برخی از این روستاها واقعاً قابل احیا نیستند. میزان سرمایهگذاری لازمی که برای احیای آنها میخواهیم خیلی بیشتر از منافعی است که امکان دارد با احیای آنها به دست بیاوریم.
علی کیانیراد، معاون پژوهشی موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وزارت جهاد کشاورزی با ارائه توضیحاتی درباره علل کاهش جمعیت روستایی کشور میگوید: «کشوری که پایه اقتصاد آن در قرنهای متمادی بر اساس کشاورزی بوده، طبیعی است که وقتی آن منبع مهم را از دست داده، نمیتواند کشاورزان را در روستاها حفظ کند.» وی سپس به از بین رفتن هویت روستاهای کشور اشاره میکند و توضیح میدهد که در کشورهای دیگر چطور با انجام برخی اقدامات هویت روستاها را حفظ میکنند. وی به عنوان مثال به روستاهای کشور چین اشاره میکند که جدای از حفظ هویت کشاورزی آنها، بخش گردشگری آنها آنقدر گسترش یافته که دارای هتلهای پنج ستاره هستند. وی امیدوار است که با اجرای برنامههای حمایتی از جمله آییننامه قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعه ملی، اقداماتی صورت بگیرد که تحول خوبی در روستاها اتفاق بیفتد.
♦♦♦
طبق آمارهای بنیاد مسکن تاکنون 30 هزار روستا خالی از سکنه شدهاند و تنها 39 هزار روستای با جمعیت بالای 20 نفر باقی مانده است. سهم جمعیت روستایی کشور هم به 26 درصد تنزل یافته است. در آسیبشناسی کاهش جمعیت روستایی چه مواردی بیشترین سهم را دارند؟
برای آسیبشناسی این موضوع باید به سابقه تاریخی آن در 40، 50 سال گذشته نگاه بیندازیم. زمانی که شما پایههای فعالیتهای روستایی یعنی کشاورزی را مورد حمایت قرار ندهید به تدریج مهمترین منبع معیشت روستاییان دچار مخاطره شدید میشود و به تبع آن، وقتی که کشاورزی در روستاها رو به اضمحلال رفته باشد، طبیعی است که روستاها هم خالی از سکنه میشوند. بدیهی است وقتی ما سیاستهای کلان خود را از دهه 50 به بعد از حمایتهای کشاورزی به سمت صنعت، آن هم نه صنعت پایه بلکه صنعت مونتاژ بردیم در طول زمان روستاییان منبع مهمی از درآمد خودشان را که کشاورزی بوده، از دست دادند. کشوری که پایه اقتصاد آن در قرنهای متمادی بر اساس کشاورزی بوده، طبیعی است که وقتی آن منبع مهم را از دست داده، نمیتواند کشاورزان را در روستاها حفظ کند. بنابراین این روستاییان مجبور به مهاجرت به شهرها میشوند و حاشیهنشینی گسترش مییابد و از یک عنصر فعال و مولد تولید غذا به یک کارگر دست چندم بخش خدمات تبدیل میشوند.
از نگاه سیاستگذاران به جز کاهش جمعیت روستایی، تبدیل روستاها به شهرهای بزرگ هم در کاهش جمعیت روستانشینی کشور تاثیر داشته است. آیا باید از تبدیل روستاها به شهر جلوگیری کرد؟
این مساله در کاهش جمعیت روستایی به طور خاص تاثیرگذار نبوده است. البته این سیاست غلطی بوده و فرآیند تبدیل روستاها به شهر در سالهای 1384 تا 1392 شدت گرفت و این اتفاق نامیمون در آن دوره رخ داد. در آن دوره با این تفکر که ما با این کار میتوانیم امکانات بیشتری را به این مناطق بیاوریم، تعدادی از روستاها به شهر تبدیل شدند. این اتفاق در اصل هویت روستاها را از بین برد. یعنی به جای اینکه روستاها را به هویت قبلی خود برگردانیم، هویت آنها را نابود کردیم. توجه داشته باشید هویت روستا به مجموعهای از فعالیتهای کشاورزی، فرهنگی، گردشگری، صنعتی و تا حدودی در برخی از روستاها بحث معدن بستگی دارد. وقتی شما تلاش میکنید هویت روستا را به شهر تبدیل کنید، یعنی تمام آثار سوء شهرنشینی را میخواهید به روستاها تحمیل کنید. واقعاً به همین شکل و به دلیل عدم حمایتها، پایه فعالیتهای روستاییان را از آنها گرفتیم. حالا آن پایه اصلی تولیدی را از آنها گرفتیم و نظامات اقتصادی آنها را به نظاماتی تبدیل میکنیم که بیشتر مبتنی بر خدمات و واسطهگری است. این مساله قطعاً تاثیر مهمی بر خروج جمعیت از روستاها دارد اما میخواهم بگویم آن غفلت حمایت از کشاورزی در روستاها تاثیر بیشتری داشته و تبدیل روستاها به شهرها این فرآیند را تشدید کرده است.
با توجه به ظهور نیازهای جدید در برخی روستاها مانند بهرهمند شدن از اینترنت، فکر میکنید هویت فعلی روستاها نسبت به گذشته چه تغییراتی کرده که سیاستگذاران در برنامهریزیهای خود باید به آن توجه کنند؟
ابتدا باید بگویم متاسفانه اکنون دیگر روستاهای ما هیچ هویتی ندارند که ما بخواهیم بگوییم این هویت آنها چه تغییری کرده است. چون تمام جنبهها و مزایایش را از آن گرفتهایم. بحث من بر سر این است که آیا شما میتوانید روستا را بدون بحث کشاورزی تصور کنید؟ آیا در ذهن کسی روستا بدون کشاورزی معنا پیدا میکند؟
البته اکنون شاید در برخی روستاها سهم کشاورزی کم شده باشد و مثلاً خدمات و گردشگری رونق گرفته باشد.
اصلاً در همان بحث خدمات که شما میگویید اکنون خیلی از روستاهای ما نیازهای خدماتی و محصولات خود را از شهرها تامین میکنند. این در حالی است که در زمانهای گذشته روستاها خود مولد بودند. یعنی اگر در یک نظام اقتصادی بخواهیم به روستاها نگاه کنیم، شاید بتوانیم بگوییم تراز تجاری روستاهای ما اکنون بهشدت منفی شده است. یعنی به عبارتی میزان واردات آنها از مناطق شهری خیلی بیشتر از میزان صادرات آنها به مناطق شهری شده است. حالا در مورد بخش کشاورزی برخی از روستاها توانستهاند هویت خود را حفظ کنند.
پس روستاها چه ظرفیتی دارند که ما بخواهیم برای جذب جمعیت به مناطق روستایی تلاش کنیم؟
این اتفاقی است که عموماً در دنیا از چند سال پیش افتاده است. اولاً اینکه همه کشورهای دنیا سعی میکنند هویت روستا را حفظ کنند، یعنی هویت روستا همان هویت فرهنگی، کشاورزی، اجتماعی، سیاسی و روابط بین افراد خودش باقی بماند. اما یک اتفاقی در تمام دنیا دارد میافتد و آن، این است که روستا به آن معنا که در گذشته وجود داشته دیگر وجود ندارد. اما توجه کنید فردی که در روستا بوده، پایه روستایی دارد و میتواند کارهای مربوط به همان منطقه را انجام دهد. مخصوصاً اینکه پیر شدن جمعیت روستایی ما هم بحث مهمی است که آن هم فرآیند جهانی دارد. میگویند برای اینکه هویت روستایی حفظ شود ما نمیتوانیم این فرآیند را متوقف کنیم، یعنی بگوییم شما مجبور هستید در روستا بمانید و امکاناتی نداشته باشید. اما میگویند شما روستا را به عنوان یک مرکز تولیدی با همان روابط و هویتش حفظ کنید. به طور مثال در چین هم روستاهای خالی از سکنه یا روستاهای با کمترین افراد ساکن وجود دارد. اما آنها توانستهاند آن هویت روستاهای خود را حفظ کنند و برای همان افراد پیری که در روستاها ماندهاند نیز منابعی در نظر بگیرند. در این روستاها افراد جوان به شهرها مهاجرت کردهاند اما پایههای تولید خود را در آنجا فراموش نکردهاند و از بین نبردهاند. یعنی فرد در آنجا مشغول کشاورزی خود است و در شهر نزدیک به آن روستا هم سکونت دارد و هر روز مثل کسی که به کارخانه خود سر میزند، فرد به زمین کشاورزی خود مراجعه میکند و فعالیتهایش را انجام میدهد و شب مجدداً به محل سکونت خود در شهر برمیگردد. چنین پدیدهای در همه دنیا تقریباً اتفاق افتاده است. یا اگر بحث گردشگری است باید توجه کرد که میتوان از محل مازاد درآمدهایی که از کشاورزی حاصل میشود در جاذبههای توریستی سرمایهگذاری کرد. در بعضی از روستاهای آنجا حتی هتلهای پنج ستاره را میتوان مشاهده کرد. این هتلهای پنج ستاره تمام آخر هفتهها از سوی گردشگران داخلی و خارجی رزروشده هستند. یعنی آن هویت روستا حفظ شده و در عین حال این هویت روستا ممری برای افزایش درآمد همان روستا شده است. این سرمایهگذاری هم از سوی کسانی انجام شده که اصالتاً اهل همان روستا بودند. چنین اتفاقی در دنیا در حال رخ دادن است که ما هم باید در این مورد تلاشهایی انجام دهیم و هویت اسلامی، ایرانی، کشاورزی، صنایع دستی و گردشگری روستاها را حفظ کنیم تا حداقل بتوان از مهاجرتهای گسترده جلوگیری کرد.
شما هرچند بر حفظ هویت روستاها تاکید دارید اما آیا با چالشهایی مثل کمبود منابع آبی میتوان این کار را کرد؟
بله درست است که منابع آبی وجود ندارد، اما توجه کنید منابع آبی از 2500 سال پیش در ایران وجود نداشته است. مثلاً عمده منابع آبی ما در روستاها با چه مکانیسمی به دست میآمد؟ از طریق قنات بود. یعنی ما با قنات آب را از زیرزمین به روی زمین آوردیم. اگر ما هویت روستاها را در حوزه سیستمها و مکانیسمهای آبیاری که قنات بود برهم نمیزدیم، آیا اکنون هم میتوانستیم فریاد بزنیم منابع آبی نداریم. توجه کنید اصلاً ایران در منطقه خشک و نیمهخشک قرار دارد. این هم یکی دیگر از هویتهای روستاها بوده که ما از بین بردیم اما هنوز هم دیر نشده و در عین حال میتوان سیستمهای آبیاری نوین را به آنجاها برد. بحث کمآبی و بحران آب را هیچکس نفی نمیکند اما آیا راهکار مقابله با بحران آب این است که فقط بگوییم کشاورزی را تعطیل کنیم.
به هر حال جای بحث است که مثلاً در مناطقی که کشت برنج بهصرفه نیست، همچنان باید از آبهای محدود آنجا برای کشت برنج استفاده کنیم؟
البته الان چند سالی است که کشت برنج در استان اصفهان و فارس به طور کلی ممنوع است و دولت هیچ حمایتی نمیکند. باید توجه کرد که عموماً مدیریت روستایی مدیریتی است که نمیتوان مسائل را تنها از دید اقتصادی دید بلکه مسائل اجتماعی را هم باید در آن مدنظر قرار داد. میخواهم بگویم روستاهای ما تامینکننده غذای این کشور و کشورهای منطقه طی قرنهای متمادی بودند. ما پایههای کشاورزی را که پایه اصلی اقتصاد روستایی بوده، حمایت نکردیم. هر تلاشی که صورت بگیرد باید پایههای کشاورزی و خدمات پسین و پیشین آن هم مدنظر باشد. شما ممکن است تعجب کنید که گردشگری روستایی یکی از مجموعههای agribusiness (کشاورزی) محسوب میشود. چون آن جذابیت طبیعی که ایجاد شده و آن صنایع دستی که عرضه میشود پایه کشاورزی دارد. حالا در دنیا برای اینکه آن هویت روستاها و کشاورزی و صنایع وابسته به کشاورزی آنها مورد توجه قرار بگیرد، سازمان فائو یک نظامی را از سال 2002 مشابه آنچه در یونسکو اتفاق میافتد ایجاد کرده است. اسم آن نظامهای میراث کشاورزی مهم جهانی یا GIAHS (globally important agricultural heritage systems) است. بحث آن، این است که نظامهای کشاورزی که در روستاها وجود دارد، از جنبههای مختلف شناسایی شوند که اکنون در معرض خطر قرار گرفتهاند و در این نظام ثبت شوند و بعداً توجه سرمایهگذاران به حفظ این نظامهای میراثی در حوزههای روستایی جلب شود. تاکنون 18 نظام در 39 کشور در این نظامهای میراثی کشاورزی مهم جهانی ثبت شدند و ایران هم اولین بار در سال 2014 نظام آبیاری مبتنی بر قنات در منطقه کاشان را ثبت کرد. بیشترین ثبت نظام ابتدا در چین اتفاق افتاده و بعد از آن در کره جنوبی و ژاپن بوده است. در آن روستاهایی که نظام میراثی ثبت شده، کیفیت محیط زیست، کیفیت استفاده از منابع آب، کیفیت گردشگری و صنایع روستایی بهبود یافته است. هتلهای پنج ستاره در مناطق روستایی چین ناشی از ثبت این نظام و توجه گردشگران به روستاها بوده است.
اخیراً شاهد اعلام برخی سیاستهای حمایتی از جمله دادن تسهیلات با نرخ بهره پایین برای کارآفرینی، تسهیلات ارزانقیمت مسکن و واگذاری زمین با تخفیف بالا با هدف توسعه روستاها بودهایم. به نظر شما این موارد میتوانند جاذبههای مناسبی برای مهاجرت به روستاها باشند؟
قطعاً اینطور میتواند باشد. آییننامه اجرایی قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعه ملی که اخیراً ابلاغ شده فعالیتهای اقتصادی غیردولتی را شامل میشود و تنها این فعالیتها تسهیلات میگیرند و بخش غیردولتی تسهیلاتی نمیگیرد. هدف اصلی از این کار اشتغال است. در چند بخش این فعالیتها بخش کشاورزی بیشترین سهم را از این تسهیلات دارد و کشاورزی شامل زراعت، دام و طیور، باغداری، شیلات، گلخانه، گیاهان دارویی، خدمات تجاری، خدمات بازرگانی، فنی و مهندسی، مکانیزاسیون، صنایع تبدیلی و موارد دیگر است. بخشی از فعالیتهای معدنی و فعالیتهای خدماتی در روستاها هم مدنظر است. اینها شامل خدمات ارتباطی و فناوری اطلاعات، اصناف، گردشگری، آموزش، صنایع دستی و همینطور شرکتهای دانشبنیانی است که در مناطق روستایی مستقر هستند. جزئیات سهم بخشها از این تسهیلات 5 /1 میلیارد دلاری هم نشان میدهد 45 درصد آن کشاورزی و منابع طبیعی و 15 درصد هم فعالیتهای خدماتی و فناوری اطلاعات است و صنایع و معادن کوچک و گردشگری، صنایع دستی و سرمایه در گردش واحدهای تولیدی مستقر در نواحی روستایی و شهرهای زیر 10 هزار نفر هم هر کدام 10 درصد سهم دارند. تفکیک استانی هم دیده شده است که با توجه به آنچه در صدر برنامه ششم توسعه آمده، استانهای مرزی و محروم سهم بیشتری از این اعتبارات دارند. کار خوب دیگری که در آییننامه مورد اشاره دیده شده این است که صندوق کارآفرینی امید نقش بارزی در اعطای این تسهیلات دارد که با سود صفر درصد این تسهیلات را واگذار میکند. این صندوق توانسته تاکنون مجالی را برای صنایع کوچک و متوسط در نظر بگیرد. به هر حال اینها نویدبخش این است که اگر به درستی با آن سیستم پایشی که دولت در آییننامه اجرایی دیده، اقداماتی صورت بگیرد تحول خوبی در روستاها اتفاق میافتد.
ما پیش از این هم تسهیلات ارزانقیمت مسکن یا موارد مشابه داشتیم اما چرا تاکنون طرحهای اینچنینی نتوانسته حداقل جلوی مهاجرت از روستاها را بگیرد؟
در این مورد چند نکته را باید مدنظر قرار داد. اولاً اینکه در هیچ جای دنیا دولتها نمیتوانند ایجادکننده شغل باشند. به همین دلیل هم این آییننامه اجرایی با این گرایش دیده شده که اصلاً بخش غیردولتی در این حوزه فعالیت کند. اگر صرفاً دولت تسهیلات ارزانقیمت را برای ساخت مسکن میداد و به بقیه پارامترها و مولفههای اصلی روستایی و اقتصاد روستایی توجه نمیکرد، کاملاً حق با شما بود و ما این تجربه را داشتیم. یعنی فکر میکردیم که اگر تسهیلات ارزانقیمت برای ساخت مسکن در روستاها بدهیم، آن اتفاقی که ما میخواهیم در روستاها میافتد اما نتیجه آن شد که خیلی از روستاییان ما زمین خود را به شهریها فروختند و آنها هم از تسهیلات ارزانقیمت استفاده کردند و در روستاها ویلا ساختند! اما یادمان باشد این تسهیلات ارزانقیمت اکنون در این آییننامه اجرایی حمایت از توسعه روستایی به هیچ عنوان نیامده است. بخشهایی میتوانند منتفع شوند که در درجه اول کشاورزی، خدماتی و فناوری اطلاعات و همچنین بخش گردشگری و سایر صنایع دستی مستقر در روستاها هستند. در بخش تسهیلات ارزانقیمت مسکن نیز سختگیریهایی شده تا گروهی که میخواهند از این تسهیلات استفاده کنند صرفاً برای بازسازی و نوسازی خانههای روستایی باشد. همه این طرحها احکام قانونی است و توجه اصلی دولت هم بیشتر به بحث روستاها بوده است. گردشی که در سیاستهای دولت از سال 1392 به وجود آمد باعث شد دیگر بیشتر سیاستها حمایتی باشد تا اینکه دولت کارهای اجرایی را در روستاها بر عهده بگیرد. همانطور که میدانید دولتها کارآفرینان خوبی نیستند و تنها باید زمینه را فراهم کنند که کارآفرینان بتوانند ایدههای خود را عملی کنند.
آیا با اجرای چنین طرحهایی امکان احیای روستاهای خالی از سکنه هم وجود دارد؟
اگر بخواهیم روستاهای کشور را طبقهبندی کنیم برخی از این روستاها واقعاً قابل احیا نیستند. میزان سرمایهگذاری لازمی که برای احیای آنها میخواهیم خیلی بیشتر از منافعی است که امکان دارد با احیای آنها به دست بیاوریم. با این حال در همین روستاهای خالی از سکنه هم زمینهای کشاورزی آنها که نابود نشده است. این همان اتفاقی است که مثلاً در چین افتاده، یعنی ممکن است کشاورزان یا روستاییانی که جوانتر بودند در شهر نزدیک مستقر شوند اما فعالیت کشاورزی آنها در روستا همچنان ادامه داشته باشد. در واقع خانه روستایی در آنجا نمیبینید اما زمینهای کشاورزی تغییر کاربری ندادهاند. مضاف بر اینکه در سه چهار سال گذشته سیاستهای مناسبی برای جلوگیری از تغییر اراضی اجرا شده است و امیدواریم مجموعه این فعالیتها بتواند اقتصاد روستاها را به آن هویت اصلی خودش برگرداند، هرچند ممکن است شما دیگر آن بافت روستایی را که قبلاً شاهد بودید از نظر مسکن و خدمات نبینید اما حداقل باید آن هویت روستایی حفظ شود.