چرا اعتراضهای کارگری افزایش یافته است؟
خشم و فقر
اخبار اعتصاب و اعتراض کارگران چندی است بیش از گذشته به چشم میخورد. مزدهای معوق و بیمههای ردنشده، اخراج، تعدیل نیرو و تعطیلی کارخانه از اصلیترین موضوعات اعتراضی کارگرانی بوده است که در ماههای اخیر دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند. گروهی در داخل کارخانه اعتصاب میکنند، عدهای مقابل فرمانداری یا استانداری تجمع میکنند، برخی راهپیمایی اعتراضی برگزار میکنند و گروهی دیگر شکایت به دفتر امام جمعه میبرند.
اخبار اعتصاب و اعتراض کارگران چندی است بیش از گذشته به چشم میخورد. مزدهای معوق و بیمههای ردنشده، اخراج، تعدیل نیرو و تعطیلی کارخانه از اصلیترین موضوعات اعتراضی کارگرانی بوده است که در ماههای اخیر دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند. گروهی در داخل کارخانه اعتصاب میکنند، عدهای مقابل فرمانداری یا استانداری تجمع میکنند، برخی راهپیمایی اعتراضی برگزار میکنند و گروهی دیگر شکایت به دفتر امام جمعه میبرند. خواسته بیشتر معترضان دست یافتن به حقوق اولیهای مثل دریافت دستمزد و مطالبات معوق یا رد شدن حق بیمه است، برخی هم با اعتراض به تصمیمهایی که مدیران کارخانه در شرایط نامطلوب کاری، برای کاهش تولید محصولات اتخاذ کردهاند، خواستههایی را مطرح میکنند که به نظر میرسد برآوردن آنها برای مدیران کارخانه شدنی نیست.
فارغ از شیوه و موضوع اعتراض و اعتصاب، با مروری بر اخبار این اعتراضها، به نظر میرسد در ماههای اخیر اعتراضهای کارگری افزایش یافته است. آمار و اطلاعات دقیقی درباره همه اعتراضهای کارگری در دست نیست، اما در یکی از روزهای پایانی آذرماه سال 95 محمدحسین ذوالفقاری، معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور، از افزایش ۶۹درصدی اعتراضهای اجتماعی اعم از کارگری، صنفی و بخشی خبر داد. البته آنطور که ایلنا گزارش داد، ذوالفقاری تاکید کرد که این افزایش نشان میدهد افراد بهراحتی آمدهاند و حرفهایشان را زدهاند اما هیچ مورد بحران اجتماعی که تبدیل به مسائل امنیتی شود، نداشتیم.
اما آیا افزایش اعتراضهای کارگری تنها ناشی از باز شدن فضای اجتماعی و فراهم شدن زمینههای بروز و اعلام اعتراض است؟ آیا مسائل معیشتی کارگران پیش از این هم به این شدت یا بیشتر مطرح بوده، اما زمینه برای بروز اعتراض فراهم نبوده است یا در ماههای اخیر این مسائل تشدید شدهاند؟ اساساً چه عواملی میتواند باعث اعتراض و اعتصاب کارگران شود؟ آیا علاوه بر مسائل اقتصادی، عوامل سیاسی و اجتماعی هم بر میزان و شیوه این اعتراضها اثر دارد؟ چقدر محتمل است که گروههای مخالف دولت با سوءاستفاده از نارضایتی گروههایی از کارگران از مسائل اقتصادی موجود، آنها را برای اعتراض تحریک کنند؟
مردادماه 1393 حسن هفدهتن، معاون وقت روابط کار وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، گفت: «در ابتدای انقلاب قرارداد کار 90 درصد کارگران دائمی بود که امروز برعکس شده و قراردادهای 90 درصد کارگران، موقت شده است.» در چنین شرایطی کارشناس و غیرکارشناس بر نامطلوب بودن وضعیت نیروی کار چه از نظر قرارداد و بیمه و چه از نظر شرایط کار تاکید میکنند، اما با توجه به اینکه این مسائل معمولاً در دورهها و دولتهای مختلف کموبیش به قوت خود باقی است، چرا گاهی اعتراضهای کارگری بیشتر و در دورههایی کمتر میشود؟ چه موانع ساختاری، اجتماعی و قانونی برای اعتراضهای کارگری وجود دارد که گاهی اعتراض کردن آسانتر میشود و گاهی غیرممکن؟ از این گذشته، بروز اعتصابها و اعتراضهای کارگری چه پیامهای اقتصادی و اجتماعی دارد؟ آیا به این پیامها توجه میشود؟ چرا گاهی با وجود اعتصابها و اعتراضهایی که رخ میدهد مطالبات کارگران ماهها بیپاسخ میماند؟ چه عواملی مانع از این میشود که اعتراضهای کارگری به نتیجه برسد؟