نگرشی اجمالی به مواضع اقتصاددانان معروف نسبت به سیاستهای دولت
چندقطبی اقتصاددانان
در آستانه یک سالگی دولت یازدهم، در خردادماه ۱۳۹۳ با نگاهی به مواضع اقتصاددانان بزرگ و بنام کشور میتوان اینطور ادعا کرد که موضعگیریها از تکقطبی انتقاد نسبت به دولت خارج شده و به فضایی چندقطبی بدل شده است.
در آستانه یک سالگی دولت یازدهم، در خردادماه 1393 با نگاهی به مواضع اقتصاددانان بزرگ و بنام کشور میتوان اینطور ادعا کرد که موضعگیریها از تکقطبی انتقاد نسبت به دولت خارج شده و به فضایی چندقطبی بدل شده است. به طوری که میتوان از سه قطب اقتصاددانان موافق، اقتصاددانان منتقد و اقتصاددانان دارای نظر میانه نام برد. هرچند نمیتوان اینطور ادعا کرد که اقتصاددانان موافق و مخالف الزاماً در موافقت یا مخالفت خود نسبت به اقدامات دولت موضعی مطلق دارند اما وجه تمایز نظر در بین این اقتصاددانان چه از نظر نگرش به اقدامات دولت و چه حتی از نظر مکتبی قابل تشخیص است. به طوری که میتوان به وضوح متوجه بیشتر بودن وزن اقتصاددانان طرفدار بازار در بین موافقان دولت و همچنین ترکیب ضدبازار آزاد مخالفان آن شد.
اگرچه دولت یازدهم با به کارگیری برخی از نخبگان اقتصادی در تیم خود علناً آنها را در مظان موافق قرار داده است اما هستند اقتصاددانانی که خارج از دولت اقدامات آن را تشویق میکنند. رعایت انضباط پولی، موفقیت نسبی در زمینه کنترل ارز، کاهش تورم، تلاش برای کاهش تحریمها از طریق تعامل مثبت با جهان خارج، بازگرداندن فضای باثبات به اقتصاد کشور، ایجاد اعتماد مجدد در بین مردم نسبت به اظهار نظرهای اقتصادی مسوولان دولتی و طرح اصلاح نظام سلامت کشور از جمله موارد مورد تاکید اقتصاددانان موافق با اقدامات دولت است.
در مقابل اما هستند اقتصاددانانی که بهرغم ادعای دولت مبنی بر کار علمی و دوری از پوپولیسم اقتصادی، به امکان موفقیت اقدامات دولت با دیده تردید مینگرند. انتقاد از شیوه عملکرد دولت در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و گره زدن بیش از اندازه اقتصاد کشور به موضوع پرونده هستهای، کمتر بودن رشد دستمزدهای مصوب وزارت کار و امور اجتماعی نسبت به تورم، عدم اهتمام دولت به اصلاح نهادی اقتصاد و استفاده از منطق لیبرالی در تصمیمگیریهای اقتصادی از جمله موارد عمده انتقاد این دسته از اقتصاددانان کشور به سیاستهای اقتصادی دولت است. این اقتصاددانان دولت یازدهم را از تکرار اشتباهات دولتهای گذشته بر حذر داشته و میکوشند با نشان دادن تجربه عدم موفقیتهای سیاستهایی نظیر سیاستهای تعدیل اقتصادی در دهه 70 این اخطار را به جامعه بدهند که اقتصاد ایران ظاهراً در آینده عوارض این نوع سیاستها را همچون گذشته تجربه خواهد کرد. این اقتصاددانان سیاستهای اجراشده در فاز اول و دوم هدفمندی یارانهها را همانند سیاستهای دولت آقای هاشمیرفسنجانی تلقی کرده و بر منسوخ شدن اینگونه سیاستها اصرار میورزند.
در این میان بالطبع، دسته سومی نیز تعریف میشود که با اتخاذ موضعی میانه اقدامات دولت را در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی تلقی کرده. این اقتصاددانان در رابطه با موفقیت دولت در زمینه اهداف خود توصیههای متعددی را ارائه کرده و معتقدند هنوز برای اظهار نظر در زمینه تایید یا رد سیاستهای دولت احتیاج به زمان بیشتری است. هرچند شاید وجه اشتراک نظر اکثر اقتصاددانان در هر سه دسته منطقیتر بودن و علمیتر بودن اقدامات دولت فعلی نسبت به دولتهای نهم و دهم و سخت بودن شرایط تصمیمگیریهای اقتصادی در بحبوحه رکود تورمی به جایمانده از گذشته است. در جدول زیر نیم نگاهی به مواضع اقتصاددانان کشور نسبت به سیاستهای دولت یازدهم
میاندازیم.
دیدگاه تان را بنویسید