تاریخ انتشار:
شبح نامهربان چاوس
در این مطلب میخواهم زندگی پس از مرگ هوگو چاوس را حدس بزنم.
البته سرنوشت دموکراسی آمریکای لاتین بستگی به چیزهای بسیار بیشتری دارد. دسترسی به آزادیهای مدنی و حاکمیت قانون باید گسترش یابد. مسائلی که چاوس عمداً توجهی نمیکرد. حقیقتاً او نهادهای عمومی ونزوئلا را مختل کرد. چاوس نهتنها قدرت را متمرکز کرد بلکه زندگی شخصی خود را با تاریخ ونزوئلا درآمیخت. او در برنامههای هفتگی تلویزیونی و در تبلیغات رژیم خویش، کیش شخصیت به وجود آورد و به گونهای نشان میداد که جانشین بولیوار است. هیچ دموکراسی نمیتواند به رونق و شکوفایی برسد زمانی که یک نفر وجود خودش را ضروری و خداخواسته میداند.
من طی بازدیدهایی که از کاراکاس در سالهای حکومت چاوس داشتم متوجه تخریب فیزیکی دائمی شهر و جهش وحشتناک جرم و جنایت میشدم. اما هیچ چیز من را بیش از مشاهده تنفر و اتهامزنی چاوس نسبت به مخالفان سیاسی وی غمگین نکرد. این نفرت در همه جا حضور داشت: در پرچمها و بیلبوردها، در سخنرانیهای بیامان و بیپایان وی و اعلامیههای تند سخنگویان در تلویزیون. رژیم وی از رسانههای اجتماعی برای گسترش نظریههای توطئه و تبعیض استفاده میکرد. من جامعه ونزوئلا را تماشا میکردم که چگونه در دام تعصبات ایدئولوژیک گرفتار شد که با منطق و رواداری بیگانه است. نبود خشونت سیاسی در کشور به معجزه شبیه است.
اما پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پس از اتمام احساسات غمبار تودهها، همه حقشناسی برای برنامههای اجتماعی وی بر دوش نیکلاس مادورو جانشینش میافتد. طرفداران چاوس همچنان قوه قضائیه، قوه مقننه و اقتصاد را در کنترل خواهند داشت و آنها همچنین در باقیمانده نهادهای مستقل ونزوئلا رسوخ خواهند کرد. یک تاجر که روابط نزدیکی با فرادستان حاکم داشت به تازگی شبکه تلویزیونی گلوبوویژن را خریداری کرد که آخرین شبکه مستقل تلویزیونی در ونزوئلا بود. دولت اینک میتواند نسخه رسمی خود از سیاست و تاریخ را بدون هیچ رقیبی در شیپور کند. اما عزاداری نمیتواند تا ابد ادامه یابد به ویژه در شرایطی که بحران اقتصادی داریم. شواهد فساد و ناکارایی کاملاً مشهود است: کسری بودجه 70 میلیارددلاری که به 22 درصد تولید ناخالص داخلی ونزوئلا میرسد و بالاترین نرخ تورم در آمریکای لاتین است. کارشناسان متعلق به طبقه متوسط و همچنین سرمایهگذاران از کشور فرار کردهاند. ثروت نفتی کشور با بیلیاقتی خندهداری اداره میشود. در سال 1998 تولید نفت کشور 3/3 میلیون بشکه در روز بود که 7/2 میلیون بشکه آن به خارج صادر میشد. این تولید مرتب کاهش یافته است. اینک 4/2
میلیون بشکه نفت از خشکی و دریا استخراج میشود که تنها 2/1 میلیون بشکه آن به شکل سودآور صادر میشود (عمدتاً به «امپراتور» دشمن اعلامشده چاوس در نیمکره شمالی). او ترجیح میداد از نفت به عنوان ابزار سیاسی استفاده کند. او در داخل نیز نفت را چنان ارزان عرضه میکرد که تقریباً رایگان بود. چاوس برای کسب حمایت متحدان در منطقه کارائیب، بشکههای نفت تخفیفی را به این کشورها میفرستاد. کوبا محمولههای نفتی را دریافت میکرد و در عوض برادران کاسترو، پزشک، آموزگار و پلیس به ونزوئلا میفرستادند. اما کوبا آنقدر زیاد نفت دریافت کرد که حتی میتوانست بخشی از آن را مجدد صادر کند.
مادورو چاوس نیست و تصویر چاوس در ونزوئلا حضور دارد. او قدرت جادویی چاوس را در اختیار ندارد. پس آسان است که تصور کنیم او به زودی بابت کوتاهیهای چاوس متهم خواهد شد: چاوس اجازه نمیداد این اتفاق بیفتد؛ چاوس همه اینها را پیشبینی میکرد.
در این اثنی، مخالفان علائم جدیدی از زرنگی نشان دادهاند. پس از سالها داد و فریاد درونی، آنها اینک در پشت یک رهبر شجاع و باهوش به نام انریکو کاپریلس گرد آمدهاند. طی دوره افول جسمی چاوس، مخالفان با دقت زبان و عمل وی را شبیهسازی کردند. این یک تصمیم هوشمندانه بود چون هر شاهدی از پیروزیگرایی و انتقامجویی میتواند پسضربه بیرحمانه را به دنبال داشته باشد. اکنون مخالفان میتوانند از قدرت نهفته خویش بهرهبرداری کنند. در سال 2007، چاوس یک رفراندوم برگزار کرد که چرخش شفافتر وی به سمت سوسیالیسم به سبک کوبایی را معتبر میساخت. اما دانشجویان به خیابانها ریختند و چاوس به شکست انتخاباتی نادری گرفتار آمد. این جنبش اعتراضی باقی است و منتظر تجدید نیرو و تقویت شدن است.
عمق تنفر در جامعه ونزوئلا کاملاً آشکار است. امکان خشونت را نمیتوان دستکم گرفت. اما اگر کشور توانست دوره 14ساله ریاستجمهوری چاوس را بدون خشونت سیاسی واقعی طی کند، به نظر میرسد که بعید است جنگ خیابانی اینک شروع شود. برعکس آن، اکنون امکان آشتی سیاسی در آینده نه چندان دور وجود دارد. میانهروهایی درون ارتش وجود دارند که اکنون فضای بیشتری برای بیان افکار خویش مییابند. یک بحران اقتصادی در کشور مستولی شده است که فشار بر رژیم حاکم وارد خواهد کرد. مرگ قهرمان مسیحایی (که مادورو او را «منجی»مینامد) شاید کانالهایی برای گفتوگو باز کند.
هر چرخشی که ونزوئلا به سمت نوسازی و اصلاحات بردارد در منطقه طنینانداز خواهد بود. ما منتظر روزی هستیم که کوبا -تنها دولت تمامیتخواه در آمریکای لاتین- به سمت جلو حرکت کند؛ شبیه همان کاری که روسیه و چین انجام دادند. بدون نفوذ مخرب چاوس و کاسترو، منطقه به سمت مجموعه متفاوت و سالمتری از انتخابهای سیاسی حرکت خواهد کرد و بحثهای سازنده و مستحکمی بین سوسیال دموکراتها و لیبرالهای متعهد به یک اقتصاد بازتر شکل خواهد گرفت. در آن هنگام است که شبح هوگو چاوس شاید در اطراف ما پرسه زند اما دیگر نیازی نیست تا از او بترسیم.
*انریکو کراوز سردبیر نشریه لتراس لیبرس و نویسنده کتاب «نجاتبخشها: اندیشهها و قدرت در آمریکای لاتین» است.
دیدگاه تان را بنویسید