نگهش دار
خاطرات پل ولکر در صدر فروش کتابهای آمازون قرار گرفت
کتاب Keeping at it نوشته پل ولکر در صدر کتابهای پرفروش آمازون قرار دارد. این کتاب که پر از روایتهای جذاب از هفت دهه خدمت عمومی پل ولکر است، با استقبال زیادی مواجه شده است.
ولکر حدود 30 سال در فدرالرزرو ایالات متحده کار کرد و در بازه سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷ که دو دوره مدیر حکمرانی در سیستم فدرالرزرو بود فعالیتهایش به اوج رسید. پیش از آن او به عنوان دبیر خزانهداری در امور مالی و ریاست بانک نیویورک فعالیت میکرد. پس از ترک فدرالرزرو نیز او به فعالیت در بخش خدمات عمومی ادامه داد. این خدمات شامل فعالیت به عنوان ریاست اتحادیه ولکر، سرپرستی برنامه بهبود اقتصادی در دوره اوباما، ریاست برنامه نفت در برابر غذا در سازمان ملل و سرپرستی کمیته شکلگرفته توسط سوئیس و موسسات یهودی به منظور بررسی و حلوفصل حساب سپرده و سایر داراییهای موجود در بانک سوئیس متعلق به قربانیان شکنجه نازیها میشود.
ولکر در دانشگاههای پرینستون، هاروارد و مدرسه اقتصادی لندن تحصیل کرد و موفق به اخذ چندین دکترای افتخاری از دانشگاههای آمریکایی و غیرآمریکایی شد.
نویسنده دیگر این کتاب کریستین هارپر است که به مدت بیش از دو دهه گزارشگر و ادیتور مالی بوده است. او همچنین ادیتور مجله بازارهای بلومبرگ است و قبلاً مسوولیت اجرایی برای پوشش اخبار مرتبط با شرکتهای مالی در اخبار بلومبرگ را بر عهده داشت.
پل ولکر در این کتاب درباره نقش خود در رها کردن استاندارد طلا، تلاشهایش برای مهار تورم در زمان تصدی ریاست فدرالرزرو ایالات متحده و نیز حل بحران مالی سال ۲۰۰۸ و عواقب آن و در نهایت آزمایش سازمان ملل برای برنامه نفت در برابر غذا در عراق توضیح میدهد. او دنبالهرو پدرش بود که دو دهه از عمر خود را به عنوان شهردار شهر تینک در ایالت نیوجرسی خدمت کرد. او شغل خود را با نهایت درستی دنبال کرد، چیزی که امروزه میان سیاستمداران یا بانکداران رواج ندارد. عملکرد ولکر بازتابدهنده سه ویژگی عمومی است: ثبات قیمتی، تامین مالی دقیق و مستدل و حکمرانی خوب. الکساندر همیلتون تاکید میکند که شرط لازم برای حکمرانی خوب تنها اتخاذ سیاستهای دقیق نیست و مدیریت خردورزانه توسط متخصصان آموزشدیده، باتجربه و با رویکرد غیرحزبی بسیار حائز اهمیت است. این کتاب در انتها و نتیجهگیری از آمریکاییهای جوان درخواست میکند تا خود را وقف خدمت به خدمات عمومی کنند.
در کتاب چه میگذرد؟
واشنگتنپست در مقالهای تحت عنوان نکوهش و مذمت رئیس سابق فد از مدیریت مالی غیرمسوولانه به بررسی این کتاب میپردازد. کتاب جدید ولکر تحت عنوان «برای پول پرقدرت و حکمرانی بهینه تلاش کنید» اطلاعات اندکی به خوانندگان پیرامون کالای مصرفی میدهد. بهرغم اسمش، این کتاب درباره اتفاقات خوشحالکننده نیست بلکه مروری حسابشده و بیطرفانه از شغلی با محوریت خدمات عمومی یعنی ریاست فدرالرزرو است. هرکسی که انتظار سرزنش صریح و عمیق مدیریت سیاسی فعلی در واشنگتن یا ترامپ را دارد و تاکنون بارها به عملکرد فعلی فد انتقاد کرده است ناامید خواهد شد. یادداشت ولکر تا سال ۲۰۱۳ را مورد پوشش قرار میدهد و او در این سال یک گروه غیرحزبی را با هدف ارتقای حکمرانی شکل داد.
ولکر ابتدا موقعیت خود را با معاون وزارت خزانهداری امور پولی در دولت نیکسون توصیف میکند که کمک کرد سیستم برتن وودز با نرخ مبادله ثابت از بین برود و از این کار به عنوان بهترین شغل دنیا یاد کرد اما در مورد ترک خودخواستهاش در اوایل سال ۱۹۷۴ توضیح زیادی نمیدهد و تنها اشاره میکند که مدیریت نیکسون در وضعیت آشفتهای بود که با رسوایی واترگیت ضعف بیشتری پیدا کرد و مردم را متعجب میکرد. او دوران تصدی خود را بر فد همزمان با ریاست جمهوری جیمی کارتر که کاخ سفید مشکلات زیادی داشت در کمتر از یک فصل کتاب تشریح کرده است. در این زمان، تصدیگری ولکر همراه با وقایعی چون گروگانگیری در ایران، شوک نفتی سال ۱۹۷۹، تهاجم شوروی به افغانستان و تورم افسارگسیخته بود. درباره تصمیمش مبنی بر ادامه کار خود در دوره دوم (او ابتدا به همسرش و رونالد ریگان گفته بود که او تنها بخشی از دوره چهارساله را خدمت خواهد کرد) ولکر نوشته است که او هیچ مخالفتی را از کاخ سفید یا همسرش دریافت نکرد و ریگان تمام تمرکزش بر روی مساله ایران بود. او هیچ توضیح دیگری درباره عوامل موثر بر گروگانگیری ارائه نمیکند. اما نباید دچار این اشتباه شد که ولکر حرفی برای گفتن نداشت. برعکس او حرف زیادی برای گفتن داشت و فقدان توضیح برای بمبگذاری خود نشان از معنیدار بودن سکوت او در این باره دارد. او نقشی را که اهداف شخصی در تضعیف پول پرقدرت و حکمرانی بهینه ایفا کردند سرزنش میکند. این نقش شامل ناکامی پسانداز و وام در دهههای 80 و 90 میلادی تا بحران مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میشود. ولکر معتقد است که رشد پول در سیاست یک چالش مهم در برابر آرمانهای دموکراتیک ماست و نیز متذکر میشود که او و تیمش متوجه شده بودند که ثبات مالی و رشد اقتصادی غالباً همراه با تسهیل ضوابط نظارتی و آییننامهای است. او در سال ۲۰۱۸ این سوال را مطرح کرد که با ادعای کاهش استانداردهای سرمایه برای بانکها آیا میتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم؟
ولکر مسوول اعمال محدودیت بر ریسکپذیری در والاستریت در چارچوب برنامه داد-فرانک در سال ۲۰۱۰ بود و تا آنجا که میتوانست لابیگران را مورد انتقاد قرار داد. او این لابیگران را به دروغپراکنی درباره تاثیر قانون ولکر در ممانعت از رشد اقتصادی متهم میکند. این انتقاد او همچنین، شامل بانکدارانی میشود که معتقدند ابزارهای مالی پرریسک و پیچیده آنها راهی برای افزایش پول است و به اقتصاد در ابعاد وسیعتر کمک میکند.
او به نهادهای حکمرانی نیز انتقاد میکند زیرا به نظر او آنها در مدرنیزه کردن روشهای لازم برای تنظیم کسبوکارها و محافظت از مصرفکنندگان موفق نبودند. اما او تنها بوروکراتها را مورد نکوهش قرار نمیدهد و برای موسسات آکادمیک به ویژه محل تحصیل خودش -دانشگاه پرینستون- افسوس میخورد که تربیت نسل بعدی مدیران عمومی را رها کرده و به جای آن برای کسب اعتبار به تولید دانشمندان سیاسی و اقتصاددان پرداخته است.
از نظر ولکر این یک موضوع محرک است که او بهشدت به آن معتقد است و به همین جهت، یک گروه غیرحزبی در این راستا تشکیل داد تا برنامههای آموزشی برای خدمات عمومی را بهبود ببخشد. او در کتاب خود به این نکته اشاره کرده و مینویسد که حکمرانی مناسب به مدیریت خوب وابسته است. اما از سوی دیگر، او در کتاب اشاره جزئی به مهارتهای پیچیدهای میکند که مدیران آینده شهری و خزانهداری برای مدیریت کارآمد نیاز دارند. همچنین، نقد او به دانشگاه پرینستون و سایر دانشگاهها در دنبال کردن اعتبار بهجای تکیه بر موارد کاربردی یک حقیقت را نادیده میگیرد و آن حقیقت وجود صدها مدرسه ایالتی و کالجهای کوچکتر است که رشتههای خدمات عمومی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در آنها تدریس میشود.
ولکر تاکید بر نخبهگرایی ندارد و مساله نابرابری درآمدی برای او مهم است و این پرسش را مطرح میکند که آیا دریافتهای مدیران فعلی در بانکها پنج یا ده برابر مدیران پیشین در 40 سال قبل بوده است یا خیر. او در کتاب خود مینویسد که این موضوع در رشد اقتصادی و بهخصوص در پرداخت به کارگر متوسط در غیاب بحرانهای مالی منعکس نمیشود. همچنین، او در کتابش تاکید میکند که سیاست مالی بهینه باید در خدمت شهروندان و نه موسسات باشد.
خواندن این کتاب شادیبخش نیست اما در بخشهایی از کتاب میتوان کمی حس امیدواری کرد. او درباره میلتون فریدمن اقتصاددان محافظهکار اینگونه مینویسد: «فریدمن که پانزده سال از من بزرگتر و چند سانت از من کوتاهقدتر است به طور قطع در میان افرادی که من طی زندگی خود دیدهام، نفر نخست در نظریهپردازی و اقناعکنندهترین معلم اقتصادی است.»
ولکر خود را از لحاظ سیاسی مستقل میداند -البته در سال ۲۰۰۸ از کاندیداتوری باراک اوباما حمایت کرد- همزمان موضع انتقادی به تفکر کینزینی که در دانشگاه با آن مواجه شده بود، داشت و معتقد بود که پیچیدگی اقتصادی نباید به راحتی به متغیرهای اندک تقلیل پیدا کند.
در دورانی که مردم آمریکا به خواندن توئیتهای جنجالی و کسب اطلاعات سطحی و آنی عادت کردهاند، متن بیشتاب نویسنده ممکن است عجیب جلوه کند. خواننده پس از اتمام نیمه ابتدایی کتاب ممکن است به وضوح احساس ضعف و بیثباتی کند. اما جزئیات اشارهشده در کتاب که مربوط به تجربه کاری اوست به نکوهش او از مدیریت مالی، اعتبار میبخشد. کتاب به طور کلی یک پیام مهم دارد: خوانندگان نباید دست از تلاش و مطالعه بردارند.
این کتاب شرح داستان جالب زندگی رئیس پیشین فدرالرزرو است که تلاش او به ما انگیزه میدهد تا در سیستم قانونی و بخش سیاسی اداره کشور از آن استفاده کنیم. به همین جهت خواندن این کتاب ضرورت پیدا میکند.
به عنوان رئیس فدرالرزرو در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷، ولکر نقش اساسی در مقابله با تورم در آمریکا را بازی کرد و اعتقاد به صحت عملکرد بانکداران را تصدیق کرد. این مورد تنها یکی از خدمات برجسته او در طول مدت کاریاش و خدمت به شش رئیسجمهور آمریکا به شمار میرود. توضیح مطالب کتاب با طنز، هوش، ظرافت و واقعگرایی همراه است و روند کتاب همزمان با توضیح موقعیت کاری ولکر تغییرات زندگی مردم آمریکا، حکمرانی و اقتصاد بعد از جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. ولکر در این کتاب نحوه مدیریتش را طی بحرانهای سیاسی و مالی رخداده در سراسر دنیا توضیح میدهد. او از پدرش مدیر شهر تینک به عنوان اولین الگوی اخلاقی خود در مدیریت یاد میکند که مشوق ولکر برای تلاش در جهت سه اصل مد نظرش یعنی ثبات قیمتها، تامین مالی مناسب و حکمرانی بهینه بود. او در بخشی از کتاب خود مینویسد که ما در آمریکا با چالش عظیمی مواجه هستیم تا بتوانیم حس خدمت به جامعه و نیز اعتماد به حکومت را حفظ کنیم. به طور بسیار جدی، نیاز به اصلاحاتی در روندهای سیاسی کشور و نیز تغییر رهبران داریم تا وفاق عمومی را حفظ کنیم و دموکراسی را بر آن پایه بنا کنیم. ولکر درسهایی برای یاد دادن دارد و به همین دلیل نیز تصمیم گرفت تا این کتاب را بنویسد. او در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷ کارهایی را انجام داد که از دید بسیاری غیرممکن به نظر میرسید. او که توسط جیمی کارتر منصوب شده بود و مورد حمایت رونالد ریگان نیز بود تورم را مهار کرد. با وجود انتقادهایی که در آن دوران به او میشد، با موفقیت این دوران را سپری کرد. هزینههای مهار تورم بسیار زیاد بود ولی به نظر او باید این اقدامات انجام میشد. در اینگونه بحرانها اعتماد مردم به پول ملی وابسته به بانک مرکزی است. این مسوولیتی است که نمیتوان از آن فرار کرد و ولکر پای مسوولیت خود تمام و کمال ایستاد. بر خلاف عده بسیاری در آن زمان، او متوجه شده بود که بانک مرکزی مسوول ثبات مالی نیز هست. کتاب شامل خاطرات تلخ ولکر و شکهای عمیق او درباره مدیریت بخش مالی نیز میشود. یکی از افراد مخالف با نحوه مدیریت ولکر در آن دوران، والتر ریستون مدیر اجرایی از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۴ بود. ولکر تمام تلاش خود را در دوران تصدیگری کرد تا مانع از وقوع بحران مالی ۲۰۰۸ شود. اما یکی از بزرگترین موانع در آن زمان، ساختار تنظیمگری در ایالات متحده است که البته بهرغم بهبود اوضاع در دوران پس از بحران هنوز وجود دارد. یکی دیگر از مشکلات بخش مالی، تضاد منافع و قدرت لابیگری زیاد در آن است. ولکر بسیار نگران آینده همکاریهای جهانی، کشورش و حفظ دموکراسی بود. او در انتهای کتاب مکالمهای با مادرش را یادآور میشود که امیدوارکننده است. او دغدغههایش پیرامون کشور را با مادرش مطرح میکند و پاسخ مادرش به قول خودش تنها پاسخ قانعکنندهای بود که او دریافت کرد: «ایالات متحده قدیمیترین و قویترین دموکراسی در طول تاریخ جهان است و طی 200 سال بارها پس از تضعیف قدرت یافته است. پس به کارت ادامه بده.»
درباره کتاب
تمجیدهای کتاب که ما را ترغیب به خواندن کتاب میکنند:
مارتین ولف از فایننشالتایمز: ولکر بزرگترین شخصیتی است که میشناسم. او دارای برترین ویژگیهایی است که رومیان باستان آنها را فضیلت مینامند از جمله شهامت اخلاقی، صداقت، فرزانگی، ملاحظه و خدمت به کشور. این کتاب فراتر از یک داستان زندگی است.
موریس از آتلانتیک: اگر جایزه نوبلی برای خدمت در حکمرانی وجود داشت، بیشک ولکر مستحق دریافت آن بود. او دارای ویژگیهای اخلاقی بسیار عالی است. تصویری که این کتاب ارائه میدهد نشاندهنده یک شخص صادق و متعهد به اجرای سیاستهای خردورزانه و سه اصلی است که به آنها معتقد بود یعنی ثبات قیمتها، تامین مالی مناسب و حکمرانی خوب. افراد اندکی مانند ولکر امروزه در مدیریت ایالات متحده و حتی بخش تجارت وجود دارند، افراد قابل اطمینانی که بتوان بهرغم وجود اختلاف نظرها به آنان تکیه کرد و همواره انگیزه خدمت در بخش عمومی را خواستار باشند.
گرنت از والاستریت: این کتاب شما را درگیر میکند. بخشی از آن زندگینامه است، بخشی دیگر تاریخ سیاستهای پولی را تشریح میکند و بخشی نیز به طرح درخواست حفظ اعتماد به نهادهای سیاسی آمریکا میپردازد. تواضع یکی از ویژگیهای بارز و جذاب کتاب و نیز نویسنده آن است.
ریتولتز از بلومبرگ: این کتاب در رده نخست کتابهای مورد علاقه من است و ولکر بهترین رئیس فد در تمامی دورانهاست.
کانوی از مجله تایمز: چه کسی تاثیرگذارترین شخصیت سیاسی زنده در دنیاست؟ ملکه بریتانیا؟ هنری کسینجر؟ دونالد ترامپ، بیل گیتس یا لری پیج بنیانگذار گوگل؟ هیچ یک! پل ولکر. بعضی از شما ممکن است هرگز درباره این مرد ۹۱ساله آمریکایی چیزی نشنیده باشید اما حقیقتاً تصور فرد زنده دیگری که تاثیر بیشتری از ولکر بر جهان امروز گذاشته باشد دشوار است.
کوپر از امور خارجه: زندگینامه حرفهای جذاب پر از داستانهای روشنگرانه از هفت دهه فعالیتهای ولکر در بخش خدمات عمومی
جیمی کارتر رئیسجمهور اسبق: هرگز هیچ پیامی به اندازه پیام ولکر دارای اهمیت نبوده است. در دورهای که اختلاف نظر عمیق در این کشور وجود داشت، تلاش شجاعانه او برای ایجاد ثبات اقتصادی و مالی در آمریکا ضمن فعالیت در زمان شش رئیسجمهور در آمریکا، الگویی است که به همه ما کمک میکند تا متحد باشیم.
لاروزیر رئیس سابق موسسه بینالمللی پول: این کتاب یک بنای باشکوه است و توسط مردی بنا شده است که نقش اساسی را در امور مالی دنیا بیش از پنجاه سال ایفا کرده است. ولکر یگانه استاد مهار تورم در اوایل دهه 80 بود و خودش را به صورت صادقانه وقف خدمات عمومی کرد.
دالیو موسس بریج واتر: پل ولکر یک قهرمان آمریکایی است که بیش از هر کس دیگری طی 50 سال گذشته در شکلدهی به اقتصاد جهان نقش داشته است و کتاب او در زمره کتابهایی است که باید خواند.
بوگل موسس گروه ونگارد: خواندن این کتاب مایه خرسندی است و شرح داستان حرفه بانکی طولانی و برجسته پل ولکر است. او کل زندگی خود را صرف ساخت سیستم بانک مرکزی متناسب و درست برای ایالات متحده و فراتر از آن کرد. وقتی فردی با چنین خرد و صداقتی به ما میگوید که حکمرانی بهینه در ایالات متحده خدشهدار شده است، باید سخن او را جدی بگیریم. آن دسته از افرادی که دغدغه آینده آمریکا را دارند نیز باید پاسخگوی درخواست پل مبنی بر حرکت در راستای رفع نواقص باشند.
کیرکاس ریویز: کتاب برجسته و درخور توجه از اقتصاددانی که قوانین او موجب محدود شدن ریسکپذیری بانکها میشود.
منابع: واشنگتنپست، فایننشالتایمز