شناسه خبر : 36174 لینک کوتاه

استاد فقرزدایی

استر دوفلو 48‌ساله شد

 

 

رویا سلطانی/ نویسنده نشریه

استر دوفلو که جوان‌ترین اقتصاددان و دومین زنی است که موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شده، همین روزها تولد 48‌سالگی‌اش را جشن می‌گیرد. او در 25 اکتبر سال 1972 در پاریس به دنیا آمد. این اقتصاددان آمریکایی-‌فرانسوی در سال 2019 به همراه آبهیجیت بنرجی و مایکل کرمر برنده جایزه نوبل اقتصاد شد.

مادر دوفلو که یک پزشک بود زمان زیادی را در کشورهایی گذراند که قربانی جنگ شده بودند. او ماموریت داشت تا به کودکان قربانی جنگ کمک کند. همین مساله ذهن دوفلوی کوچک را از کودکی درگیر مسائلی مانند تبعیض و نابرابری می‌کند و این اندیشه را در ذهن او می‌پروراند که اگر او درگیر این مسائل نیست، مسوولیتی بر گردن او قرار دارد تا به کسانی‌که این موهبت را ندارند کمک کند.78-1

استر دوفلو از دوران نوجوانی در موسسات خیریه مختلفی در فرانسه فعالیت می‌کند و زمانی که در 18‌سالگی به خیریه‌ای در ماداگاسکار می‌رود، مشاهده می‌کند که هدف این موسسه ورای یک موسسه خیریه معمولی است. آنها تلاش می‌کردند یک سیستم اقتصادی طراحی کنند تا مردم بتوانند با اتکا به خود زندگی بهتری را تجربه کنند. این تجربه، نگاه دوفلو را برای بهبود زندگی مردم تغییر داد. دوفلو سپس یک سال را در پایان دوران تحصیلات مدرسه‌اش در روسیه گذراند؛ جایی که با مشاهده مشاوران اقتصادی دولت مسیر آینده خود را انتخاب کرد. او اندیشید که این مشاوران اقتصادی توانایی تاثیرگذاری بر سیاست‌های دولت را دارند و این همان چیزی بود که می‌توانست بهترین راه کمک به مردم باشد.

دوفلو کارشناسی خود را در سال 1994 در رشته اقتصاد و تاریخ از «مدرسه عالی نرمال» دریافت کرد. این دانشگاه که در اصل برای تربیت معلم تاسیس شده، اکنون به آموزش پژوهشگران و استادان دانشگاه و مقامات عالی دولتی و مدیران صنایع و موسسات خصوصی می‌پردازد. بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغ‌التحصیل شده‌اند. خانم دوفلو در ادامه این مسیر مدرک کارشناسی ارشد خود را در زمینه اقتصاد از دانشگاه دلتا اخذ کرد. وی سپس عضو مرکز تحقیقاتی فرانسه در زمینه اقتصاد شد که بعدها با تجمیع با دیگر گروه‌ها مدرسه اقتصاد فرانسه نام گرفت. در سال 1999، دوفلو دکترای خود را در رشته اقتصاد از موسسه فناوری ماساچوست (MIT) دریافت کرد، جایی که با زیر پا گذاشتن رسم دیرینه‌اش مبنی بر عدم جذب فارغ‌التحصیلان خود، دوفلو را برای تدریس اقتصاد استخدام کرد. دوفلو از آن سال‌ها به عنوان استاد اقتصاد توسعه مشغول به فعالیت است و تحقیقات خود را در زمینه زندگی اقتصادی افراد فقیر با هدف کمک به طراحی و ارزیابی سیاست‌های اجتماعی پیگیری می‌کند.

 

تلاش برای فقرزدایی

استر دوفلو از همان ابتدای فعالیتش، به کار میدانی در کشورهای فقیر به خصوص در هند مشغول شد، زیرا باور داشت آنچه به فهم فقر جهانی کمک می‌کند از باورهای نادرست ما نسبت به زندگی مردمان فقیر به دست نمی‌آید، بلکه باید وارد زندگی این مردمان شد و زندگی و نظرات آنها را درک کرد. ممکن است فکر کنیم آزمایشگاه مکانی است که در آنجا آزمایش‌های علمی از جمله آزمایش شیمیایی صورت می‌گیرد اما بنرجی و دوفلو و همکارشان «مایکل کرمر» تصور ما را درباره آزمایشگاه تغییر داده‌اند. این سه اقتصاددان در سال 2003 آزمایشگاه مقابله با فقر را تاسیس کردند؛ هدف آنها آن بود که رویکرد جهانی در مقابل فقر را تغییر دهند. اکنون ایده تاسیس آزمایشگاه آنها مورد توجه جهانیان قرار گرفته و نظراتشان با سرعت در حال فراگیر شدن است.

بنرجی و دوفلو می‌دانند علم اقتصاد چه چیزهایی می‌تواند به ما یاد بدهد و از یاد دادن چه چیزهایی ناتوان است. برخی معتقدند این دو اقتصاددان نسبت به محدودیت‌های علم اقتصاد صداقت به خرج می‌دهند و مسائل را نیز به حدی ساده نمی‌کنند که نتایج حاصله مشکلی را در عمل حل نکند. این دو اقتصاددان از رویکرد آزمایشگاهی برای ارزیابی روش‌های مختلف مبارزه با فقر استفاده کردند و نخستین کتابشان «اقتصاد فقیر» به کاربرد همین روش در کشورهای فقیر جهان اختصاص دارد.

دوفلو موفق به دریافت جوایز و افتخارات فراوانی شده است که شامل جایزه دیوید ان کرشاو در سال 2011، برگزیده شدن به عنوان یکی از صد فرد اثرگذار مجله تایمز در سال 2011، جایزه اینفوسیوس در سال 2014، جایزه پرنسس آستوریاس برای علوم اجتماعی در سال 2015، جایزه علوم اجتماعی ‌ای.اس.ک در سال 2015، مدال جان بیتس کلارک برای بهترین اقتصاددان آمریکایی زیر 40 سال، جایزه مک‌آرتور برای نخبگان و نوبل اقتصاد در سال 2019 است.

در سال 2003، دوفلو و بنرجی به همراه سیندهیل مولیناتان آزمایشگاه فقر عبداللطیف جمیل را به منظور حمایت از سیاستگذاری بر مبنای علم برای کاهش فقر جهانی تاسیس کردند. نام این آزمایشگاه به افتخار پدر محمد جمیل، از اعضای هیات علمی ام‌آی‌تی که سازمان خیریه خانوادگی او از حامیان اصلی این مرکز است نام‌گذاری شده است. این آزمایشگاه که دوفلو و بنرجی را در مرکز خود دارد از بیش از 400 متخصص در زمینه تحقیق، سیاست، تحصیلات و آموزش و 200 محقق ناظر تشکیل شده است. این مرکز که در ابتدا متمرکز بر اقتصادهای فقیر و در حال توسعه بود، اکنون در اروپا و آمریکای شمالی نیز فعالیت می‌کند. برنامه‌های این مرکز در اروپا شامل ترویج شمول اجتماعی مهاجران و در آمریکای شمالی شامل توسعه مهارت‌های نیروی کار، بی‌خانمانی و ایجاد مسکن، تحول دستگاه عدالت کیفری و درمان است.79-1

دوفلو آزمون‌های تصادفی را هسته اصلی روش آزمایشگاه فقر جمیل عنوان می‌کند. این روش شامل آزمون یک راه‌حل بالقوه برای یک مساله توسعه، مانند چگونگی افزایش استفاده از محافظ‌های تخت برای مقابله با مالاریا، از طریق مقایسه گروهی که در برنامه شرکت می‌کنند با گروه کنترلی که در برنامه شرکت داده نمی‌شوند، است. دوفلو، بنرجی و کرمر بر مسائل کوچک و مشخصی مربوط به حوزه فقر تمرکز می‌کنند و با طراحی دقیق آزمایش‌های میدانی به دنبال راه‌حل می‌گردند. آنها این آزمایش‌های میدانی را در بسیاری از کشورهای با درآمد کم یا متوسط در بازه‌های زمانی بیش از دو دهه انجام داده‌اند. آنها همچنین روش‌هایی برای تعمیم دادن نتایج به‌دست‌آمده از آزمون‌های میدانی به جمعیت‌های بزرگ‌تر، مناطق جغرافیایی متفاوت و مسوولان اجرایی مختلف (مانند موسسات غیردولتی یا دولت‌های محلی) ارائه کرده‌اند. آزمایش‌های میدانی آنها منجر به ارائه توصیه‌های سیاستگذاری اثربخش و تحول رشته اقتصاد توسعه شده است. دوفلو امیدوار است که دریافت جایزه نوبل آزمایشگاه فقر جمیل را به سطح بالاتری ارتقا دهد و به توسعه کار آن در حوزه‌هایی مانند تغییرات اقلیمی منجر شود.

دوفلو، بنرجی و کرمر روش تجربی خود را در بسیاری از حوزه‌ها شامل تحصیلات، سلامت، درمان، دسترسی به اعتبار و به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید به‌کار برده‌اند. در زمینه تحصیلات، دوفلو و بنرجی با استفاده از نتایج تحقیقات اولیه توسط کرمر در سال 1995 که نشان داده بود یادگیری پایین کودکان مدرسه‌ای در غرب کنیا به دلیل کمبود کتاب‌های درسی یا سوءتغذیه نبوده است، به بررسی این فرضیه پرداختند که یادگیری (که از طریق نمرات آزمون اندازه‌گیری می‌شود) می‌تواند با به‌کارگیری معلم خصوصی و برنامه‌های یادگیری به کمک کامپیوتر برای توجه به نیاز دانش‌آموزان ضعیف بهبود یابد. آنها با مطالعه جمعیت بزرگی از دانش‌آموزان در دو شهر هند در بازه دوساله به این نتیجه رسیدند که این برنامه‌ها در کوتاه‌مدت و میان‌مدت اثر مثبت قابل توجهی داشته‌اند و به این نتیجه رسیدند که یکی از عوامل اصلی یادگیری پایین در کشورهای با درآمد پایین این است که روش‌های تدریس به درستی با نیاز دانش‌آموزان سازگار و هماهنگ نیست. در تحقیق تجربی دیگری در کنیا، دوفلو و کرمر نشان دادند کاهش اندازه کلاس‌هایی که توسط معلم‌های استخدام دائم تدریس می‌شود منجر به بهبود یادگیری نمی‌شود، اما تغییر قرارداد معلمان از حالت دائمی به کوتاه‌مدت مشروط (قراردادی که تنها در صورت کسب نتایج رضایت‌بخش از سوی معلم تمدید می‌شود) تاثیرات مطلوبی در یادگیری دانش‌آموزان دارد. آنها همچنین نشان دادند که تقسیم دانش‌آموزان به گروه‌های مختلف بر اساس موفقیت قبلی آنها و ایجاد انگیزه برای مبارزه با غیبت معلمان اثر مثبتی بر یادگیری دانش‌آموزان دارد.

در زمینه سلامت و درمان، دوفلو و بنرجی این فرضیه را آزمون کردند که آیا ایجاد درمانگاه‌های سیار می‌تواند نرخ واکسیناسیون کودکان را در هند (جایی که مانند دیگر کشورهای با درآمد پایین، نرخ بالای غیبت کارمندان بخش سلامت و خدمات ضعیف در مراکز درمانی، استفاده از درمان‌های پیشگیرانه توسط خانوار فقیر را تضعیف کرده است) افزایش دهد. دوفلو و بنرجی نشان دادند که نرخ واکسیناسیون در روستاهایی که به شکل تصادفی انتخاب شده بودند تا خدمات درمانگاه‌های سیار را دریافت کنند سه برابر بیشتر از دیگر روستاها بود.

دوفلو و بنرجی همچنین چندین آزمون تجربی به منظور بررسی اثر برنامه‌های اعطای وام‌های کوچکی که برای بهبود دسترسی مردمان مناطق فقیر به اعتبار طراحی شده است (این وام‌ها معمولاً بدون وثیقه‌گذاری اعطا می‌شوند و مبالغ آنها نسبتاً کم است) بر رشد و توسعه اقتصادی در شهر حیدرآباد هند انجام دادند. نتایج آنها، برخلاف انتظار، نشان داد که این برنامه‌ها سرمایه‌گذاری یا سودآوری کسب‌وکارهای کوچک یا دیگر شاخص‌های رشد و توسعه اقتصادی، مانند مصرف سرانه، سلامت و تحصیلات کودکان را بهبود نمی‌دهد.

در زمینه کشاورزی، دوفلو، کرمر و جاناتان رابینسون از آزمون تجربی به منظور پاسخ به این پرسش که چرا کشاورزان خرد در آفریقا تکنولوژی‌های مدرن در کشاورزی مانند کودهای شیمیایی را (که راه‌حلی ساده و پرمنفعت است) به‌کار نمی‌برند، استفاده کردند. آنها نشان دادند نرخ پایین به‌کارگیری این روش‌ها نمی‌تواند به وجود مشکل در به‌کارگیری صحیح یا هرگونه کمبود اطلاعاتی در این زمینه نسبت داده شود؛ در عوض، آنها نشان دادند تمایل کشاورزان به ترجیح دادن دریافت پاداش کم ولی زودتر به پاداش بیشتر ولی دیرتر باعث می‌شود که بسیاری از آنها از خرید کودهای شیمیایی که با تخفیف به آنها پیشنهاد می‌شود سر باز بزنند. آنها نشان دادند در صورتی‌که کودهای شیمیایی با تخفیف کم و در زمان محدود و در فصل رشد (که کشاورزان پول دارند) به کشاورزان پیشنهاد شود، آنها کود بیشتری نسبت به زمانی که این کودها با تخفیف بیشتر، بدون محدودیت زمانی و بعد از فصل رشد به آنها پیشنهاد شود خریداری می‌کنند. در نتیجه این محققان به این نتیجه عملی و باارزش دست یافتند که یارانه‌های موقت کود شیمیایی موثرتر از یارانه‌های دائم برای افزایش درآمد کشاورزان خرد است.

مطالعات دوفلو، بنرجی و کرمر به شکل مستقیم و غیرمستقیم تاثیرات سودمندی بر سیاستگذاری ملی و بین‌المللی داشته است. برای مثال مطالعه بنرجی و دوفلو در زمینه تحصیلات و استفاده از یادگیری به کمک کامپیوتر در هند منجر به ایجاد برنامه‌های گسترده‌ای شد که به بیش از پنج میلیون کودک مدرسه‌ای در هند منفعت رسانده است. طبق اعلام آزمایشگاه فقر جمیل، این مرکز تاکنون بیش از هزار آزمون تصادفی کنترل‌شده در 80 کشور دنیا انجام داده است و برنامه‌هایی که بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از تحقیقات این مرکز طراحی و اجرا شده‌اند بیش از 400 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده‌اند. نتایج تحقیقات دوفلو، بنرجی و کرمر همچنین الهام‌بخش موسسات دولتی و خصوصی بسیاری بوده است و راهنمای آنها در ارزیابی برنامه‌های مبارزه با فقر و حذف برنامه‌هایی که بی‌اثری آنها نشان داده شده است، بوده‌اند.

دوفلو با بنرجی که از سال 1993 عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه ام‌آی‌تی بوده است و استاد راهنمای بنرجی در زمان دکترای او بود، در سال 2015 ازدواج کرد. این زوج اقتصاددان دو کتاب اقتصاد فقیر و اقتصاد خوب برای دوران سخت را تالیف کرده‌اند. کتاب دوفلو و بنرجی با عنوان اقتصاد فقیر: بازاندیشی بنیادین در شیوه مبارزه با فقر جهانی برنده کتاب سال تایمز اقتصادی در سال 2011 شد و به بیش از 17 زبان دنیا ترجمه شده است.

 

کتاب‌ها

کتاب اقتصاد فقیر به بررسی این موضوع می‌پردازد که چه برنامه‌هایی برای مبارزه با فقر موثر و چه برنامه‌هایی بی‌اثر هستند. آنها سوالاتی از این دست را بررسی می‌کنند که چرا 9 میلیون بچه زیر سن پنج‌سالگی هر سال از دنیا می‌روند، چرا فرزندان خانوار فقیر به مدرسه می‌روند اما درس یاد نمی‌گیرند، چرا آنها در برنامه‌های واکسیناسیون رایگان شرکت نمی‌کنند اما برای داروهایی که نیاز ندارند هزینه می‌کنند و چرا آنها کسب‌وکارهای زیادی راه‌اندازی می‌کنند اما آنها را گسترش نمی‌دهند. نتایج آنها معمولاً برخلاف انتظار است. برای مثال، بسیاری از خانوارهای فقیر ترجیح می‌دهند روی فرزندی بیشتر سرمایه‌گذاری کنند که احتمال می‌دهند احتمال موفقیت او بالاتر است، و آن فرزند را زمان طولانی‌تری به مدرسه می‌فرستند نسبت به زمانی که مخارج تحصیلات را به شکل مساوی میان همه فرزندانشان تقسیم کنند، راهی که به نظر می‌رسد در بلندمدت بیشتر به نفع آنها باشد. آنها بیان می‌کنند این رفتار به دلیل این طرز فکر است که خانوار ارزش تحصیلات را تنها در گرفتن دیپلم دبیرستان خلاصه می‌کنند، در حالی که ارزش تحصیلات خطی است و هر یک هفته تحصیلات بیشتر ارزش بیشتری خلق می‌کند. در نتیجه، آنها استدلال می‌کنند کمک به والدین برای فهم این مساله تاثیر بیشتری از ساختن مدرسه خواهد داشت. بنرجی و دوفلو نشان می‌دهند که برنامه‌های اصلاحی نسبتاً کم‌هزینه‌ای مانند تصفیه آب منفعت بیشتری برای جامعه نسبت به توزیع حبوبات ایجاد می‌کند. روش تجربی آنها از مذاکرات سیاستگذاری که بر اساس یک دید کلی از یک برنامه حمایتی انتقاد یا پشتیبانی می‌کنند، متفاوت است. آنها راه‌های عملی و به نسبت کم‌هزینه‌ای ارائه می‌دهند که به فرزندان و والدینشان کمک می‌کنند زندگی سالم‌تر و پربارتری را تجربه کنند. بنرجی و دوفلو استدلال می‌کنند در حالی که اکثر تلاش‌ها برای مبارزه با فقر بر مبنای این باور غلط بنا شده است که برای دستیابی به نتیجه مطلوب تغییرات اساسی لازم است، بهبود زندگی افراد فقیر نیازمند ایجاد مجموعه‌ای از تغییرات کوچک در بسیاری از حوزه‌های مختلف است، تغییراتی که نیاز به ایجاد تحولات اساسی در ساختارهای موجود یا دعوای سیاسی ندارد.

در کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت، دوفلو و بنرجی ایده‌های اقتصادی عمل‌گرایانه‌ای را که در دنیای واقع آزمون شده‌اند برای بررسی مسائلی مانند تجارت جهانی، مهاجرت، تعصب و نابرابری درآمدی به‌کار می‌برند. یافته‌های نویسندگان معمولاً برخلاف انتظار است. برای مثال، آنها نشان می‌دهند مهاجران برخلاف تصور عمومی، باعث کاهش دستمزدها یا دزدیدن فرصت‌های شغلی از افراد محلی نمی‌شوند و در عوض، ثروت و درآمد بیشتری با توسعه جامعه محلی ایجاد می‌کنند. آنها همچنین بیان می‌کنند که به دلیل اینکه شغل علاوه بر درآمد، برای مردم هویت و مقام ایجاد می‌کند، پیشنهاد دادن یک درآمد اولیه به افراد مشکلاتی را که از کمبود شغل‌های با درآمد خوب وجود دارد حل نمی‌کند. آنها همچنین بیان می‌کنند که مردمان فقیر، در تصمیم‌های اقتصادی خود بهتر از آنچه دیگران فکر می‌کنند عمل می‌کنند. برای مثال، مردی روستایی که خرید تلویزیون را نسبت به غذا ارجح می‌داند، در واقع کمبود تفریحات و ارزش کاهش ملامت روزمرگی خانواده‌اش را در نظر دارد.

استدلال‌های دوفلو و بنرجی بی‌طرف و روشنفکرانه هستند و با مدارک و شواهد قاطع تایید شده‌اند. آنها در آزمایشگاه فقر جمیل در 17 سال فعالیت خود یک روش علمی اقتصادی مبتنی بر شواهد تجربی برای مبارزه با فقر را توسعه داده‌اند که جایگزینی برای تصمیم‌گیری بر اساس شهود، اید‌ئولوژی یا ادامه وضع موجود است. سیاستمدارانی که در جست‌وجوی بینشی صحیح در مواجهه با مسائل اقتصادی عصر حاضر هستند می‌توانند از توصیه‌های این اقتصاددان سود ببرند.

دراین پرونده بخوانید ...