تاریخ انتشار:
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با تجارت فردا
انسان پارهآجر نیست که از متغیرهای ثابت پیروی کند
«انسان هم هدف را مشخص میکند هم وسیله رسیدن به هدف را و هرگز ثابت نیست.
اکنون بخش بزرگی از مهندسیخواندههای دانشگاههای کشور برای ادامه تحصیل به رشتههایی مثل اقتصاد و مدیریت بازرگانی، صنعتی و... روی میآورند. به نظر شما اقتصادخواندههایی که از پایه در این رشته تحصیل کردهاند بخت بهتری برای تصمیمگیری دارند یا مهندسیخواندهها بهتر میتوانند شرایط را تحلیل کنند؟
ببینید اینکه یک مهندس از اقتصاد اطلاع داشته باشد بسیار هم خوب است. اما بستگی دارد که ما دانشمان را در چه زمینهای میخواهیم به کار بگیریم؛ یعنی اگر قرار باشد یک مهندس کار یک اقتصاددان را انجام دهد و برعکس مسلماً قابل قبول نیست. بالا بردن اطلاعات اقتصادی برای مهندسان بسیار مناسب است اما اگر قرار به تصمیمگیری باشد هیچوقت نمیتوانند به درستی و در حد یک اقتصاددان تصمیماتی اتخاذ کنند.
بهطور کلی فکر میکنید اقتصاد کشور در وضعیتی باشد که بتوان براساس یکسری اصول ثابت، مانند اصول ریاضی، مشکلات و معضلات موجود را پیشبینی و حل کرد ؟
مسلماً این امکانپذیر نیست. در این مورد صاحبنظران بنام دنیا هم تردید دارند که این روش کارساز باشد به همین دلیل آن را نمیپذیرند، همچنین تجربه علمی هم نشان داده است این روشها نتیجهبخش نبودهاند. باید قبول کرد که برخی متغیرها از کنترل بشر خارج هستند. بسیاری از مسائل انسانی از این قبیل مواردند؛ چرا که انسان با سایر عناصر طبیعی تفاوت دارد. انسان هم هدف را مشخص میکند هم وسیله رسیدن به هدف را و هرگز ثابت نیست. پس نمیتوانیم فکر کنیم که مانند آجر یک متغیر ثابت است. پس رفتارهای انسان تحت تاثیر متغیرهای زیادی قرار میگیرد. به عبارتی مشاهدات تجربی برای علوم انسانی خیلی نتیجهبخش نبوده و نخواهد بود.
پس شما معتقدید باید اصول مهندسی را از بدنه اقتصاد کشور جدا کرد و کنار گذاشت؟
نه، دقیقاً منظورم این نیست که مهندسی و یا ریاضیات و دیگر ابزارها را کاملاً نادیده بگیریم. اما باید بدانیم که همه اینها تنها و تنها ابزار هستند. صاحبنظران نباید تحت سلطه ابزار قرار بگیرند و اتفاقاً برعکس باید به آنها مسلط شوند تا از آنها برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند. بهطور کلی نباید به دنبال این باشند که مدلها چه پیشنهادی برای حل مسائل میدهند. به ویژه اکنون که دادههای اطلاعاتی غلط هستند. ما نمیتوانیم بر اساس یکسری اطلاعات نادرست به حقایق دست پیدا کنیم. در واقع باید این را در نظر داشته باشیم که هیچ یک از تئوریهای اقتصاد بر اساس دادههای تجربی رد نشدهاند که بخواهیم آنها را ملاک قرار دهیم و تصمیمات مربوط به اقتصاد را بر اساس آنها بگیریم. تئوریهای اقتصادی براساس منطق طراحی شده است. به همین دلیل هم هست که زمانی که عدهای میخواهند عقل و منطق را کنار بگذارند و منتظر دادهها باشند تا ببینند در عمل چه بازخوردی به آنها میدهد، هیچ وقت نمیتوانند نظریات و تئوریهایی ارائه بدهند که با دنیای واقعی سازگار باشند. به همین دلیل است که بسیاری از صاحبنظران علم اقتصاد بر این باورند که تصمیماتی مانند
تئوریهای اقتصادی را باید با عقل و منطق گرفت تا نتیجه اثربخشتری داشته باشند.
حالا با تمام این تفاسیر فکر میکنید مشکلات موجود در کشور پیامدهای ناشی از همین مهندسی اقتصاد یا به قول شما تحت سلطه ابزار قرار گرفتن است؟
ببینید من تردید دارم که مشکلات موجود عواقب مهندسی اقتصاد باشد؛ زیرا به هرحال مهندسان هم یکسری اصول علمی دارند که بر اساس آنها تصمیمگیری و حرکت میکنند. تئوریهایی که این روزها در ایران بیشتر به چشم میآید، نظریات نئوکلاسیک است که آن هم کاملاً منطبق بر اصلش نیست. البته این تئوری امروزه در کشورهای دیگر هم به جدیت دنبال نمیشود و آرامآرام در حال محو شدن است. منتها در ایران چون این علم ریشه داخلی ندارد باید منتظر باشیم در دیگر جاهای جهان کنار گذاشته شود تا در ایران هم محو شود و تئوریهای جدید و کارآمدتر جایگزینش شوند.
خب اگر قبول کنیم که نظام اقتصادی کشورمان با تئوریهای نئوکلاسیک هدایت میشود پس باید اکنون ایران محل مناسبی برای جذب سرمایهگذاری خارجی باشد. اما در عمل هیچ خبری از سرمایهگذاری خارجی نیست.
بله، دقیقاً. ببینید، اگر بخواهیم به متغیرهای اقتصادی فکر کنیم اقتصاد ایران براساس نظرات نئوکلاسیک باید بهشت سرمایهگذاری خارجی باشد؛ اما ارزش ریال ایران به شدت افت کرده است. دلاری که قبل از انقلاب هفت تومان بود، اکنون بیش از هزار تومان است؛ پس سرمایهگذار خارجی باید راغب باشد و بیاید از این منابع ارزان و ملی استفاده کند. فرض کنید قبل از انقلاب با یک دلار میتوانستند به اندازه هفت تومان از نیروی کار و همچنین دیگر امکانات استفاده کنند اما اکنون با همان یک دلار میتوانند به اندازه بیش از سههزار تومان از آن مزایا استفاده کنند. اما همانطور که شما گفتید هیچ سرمایهگذار خارجی وارد نشده است. از سوی دیگر صادراتمان هم افزایشی پیدا نکرده است. تئوریهای نئوکلاسیک به ما میگوید اگر ارز گران شود باید جلوی واردات گرفته شود و صادرات را افزایش داد و بعد هم برخی نظریات که درباره نقدینگی، تورم و بیکاری وجود دارد که هیچ یک در اقتصاد ایران مصداقی ندارند. سود بانکی ما در سه دهه اخیر منفی بوده است، اما پسانداز همچنان انجام میشود که این هم برخلاف نظرات نئوکلاسیک است. نکته بعدی به مباحث تصمیمگیری بازمیگردد.
قیمتها متغیر تعیینکننده نیستند و در واقع نتیجه توافق دو طرف هستند. اینگونه نیست که بگوییم قیمتها علامت میدهند چون اصلاً اینگونه نیست یا در خوشبینانهترین حالت ممکن، علامت واقعی نمیدهند. زمانی میتوانیم بگوییم قیمتها در بازار تاثیرگذارند که نظارت نهادهای قضایی، حقوقی و قانونی وجود داشته باشد. اما اکنون عدم وجود این نظارت موجب دامن زدن به بیثباتی شده است و در حالت بیثباتی آنچه بیشترین لطمه را میبیند تولید و اشتغال است. متاسفانه فعالیتها در این شرایط به سمت سوداگری و فعالیتهای کوتاهمدت زودبازده سوق مییابد.
خب با این تفاسیر اقتصاد ایران از پارادایم نئوکلاسیکها هم پیروی نمیکند. پس با چه نظریاتی اقتصاد کشور هدایت میشود ؟
خب ببینید مساله همینجاست. ما این بخشهایی را که گفتیم نداریم. اما از سمتی روزانه با مواردی روبهرو میشویم که برگرفته از نظریات و تئوریهای نئوکلاسیک هستند. مثلاً این نظریات این گونه القا میکنند که عدم اطمینان وجود ندارد. نهادها ثابتند و همگی همچنان مطلوب و تاثیرگذار به کار خود ادامه میدهند یا اینکه این را در جامعه القا میکنند که ما مشکل قانونی، امنیت حقوق مالکیت و نااطمینانیهایی که مربوط به خسارتهایی است که از طریق هزینه مبادله به جامعه وارد میشود نداریم؛ در حالی که اینها در کشورهای در حال توسعه مانند ایران اساس کار هستند و همچنین در نظریات نئوکلاسیک مفاهیمی در رابطه با عدالت و آزادی وجود ندارد. اصلاً به حداقل رساندن تهدیدها و حداکثر کردن استفاده از موقعیتها و فرصتها دراین نظریات معنا ندارند. درست برعکس اقتصاد آزاد. عدم اطمینان در اقتصاد آزاد یکی از اصول است و همین باعث میشود کارآفرین از فرصتها استفاده کند. به هرحال آنچه میخواهم بگویم این است که در شرایطی که ما با انسان سر و کار داریم و میدانیم تصمیمات او از راه عقل و شعور و درایت گرفته میشود از راه نظریات نئوکلاسیک و مهندسی
نمیتوانیم تئوریهای موثر و اثربخشی ارائه کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید