تاریخ انتشار:
ناگفتههایی از تاسیس بانک اسلامی از میان خاطرات علاءالدین میرمحمدصادقی
نام سازمان اقتصاد اسلامی، انتخاب عزت سحابی بود
خاطرات علاءالدین میرمحمدصادقی دربرگیرنده ناگفتههای بسیاری از اقتصاد سیاسی ایران است.
خاطرات علاءالدین میرمحمدصادقی دربرگیرنده ناگفتههای بسیاری از اقتصاد سیاسی ایران است. او برای اولین بار در ایران به مرور اتفاقات جریان مبارز بازار در سالهای پیش از انقلاب و پس از انقلاب میپردازد. خاطرات میرمحمدصادقی از این جهت اهمیت پیدا میکند که نسل بازاریان مسلمان کمتر علاقهمندی به بیان خاطرات خود داشتهاند و انتشار چنین مجموعهای راه را برای ادامه ثبت خاطرات تاریخ شفاهی بازار تهران مهیا میسازد. در کتاب خاطرات میرمحمدصادقی به یکی از اصلیترین چالشهای اقتصاد ایران نیز اشاره شده است. ماجرای راهاندازی بانک اسلامی از همان روزهای ابتدای انقلاب در ذهن فعالان اقتصادی نزدیک به جریانهای اسلامی شکل گرفت. پس از مدتی کوتاه با مخالفت دولت موقت این ایده به فراموشی سپرده شد و باز هم سالها بعد در دولت اول محمود احمدینژاد ماجرای تاسیس بانک اسلامی مطرح شد. این بار هم دولت موفق به اجرای این ایده نشد و سرانجام باز هم سازمان اقتصاد اسلامی متولی اداره صندوقهای قرضالحسنه سراسر کشور باقی ماند. با توجه به اهمیت موضوع راهاندازی بانک اسلامی، بخشی از خاطرات علاءالدین میرمحمدصادقی در این مورد انتخاب شده است. مقدمات تاسیس سازمان اقتصاد اسلامی به ماجرای صندوقهای قرضالحسنه مربوط است که در کتاب خاطرات به صورت تکمیلی به آن اشاره شده است.
ایده اولیه سازمان اقتصاد اسلامی چگونه شکل گرفت؟
ایده اولیه این طرح پس از تاسیس صندوقهای قرضالحسنه شکل گرفت. صندوقهای قرضالحسنه کمکم رونق میگرفتند و به سمت و سوی جدید میرفتند. این صندوقها به فعالیت خود ادامه میدادند هرچند از سوی ساواک با محدودیتهایی مواجه بودند. ساواک بر صندوقهای قرضالحسنه نظارت زیادی داشت و اجازه نمیداد آنها به سهولت فعالیت کنند. این محدودیتها خود نطفه ایدهای جدید را در ذهن ما به وجود آورد. ایده تاسیس بانک اسلامی از همین دوران در ذهن گروه فعالان صندوقهای قرضالحسنه کلید خورد. بانک اسلامی آرزویی به شمار میآمد که پس از تکامل صندوقهای قرضالحسنه به وجود آمده بود. به همین دلیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از موضوعاتی که به سرعت مطرح شد همین بحث تشکیل بانک اسلامی بود. اوایل سال 1358 زمان مناسبی برای ارائه پیشنهاد تاسیس بانک اسلامی بود. به همین دلیل گروهی که من هم در آن حضور داشتم، ایده تاسیس بانک اسلامی را مطرح کرد. وقتی فکر مطرح شد همه از آن استقبال کردند و هرکس نظرات جدیدی را ارائه داد. بر همین اساس ایده تاسیس بانک اسلامی را بین بعضی آقایان مانند شهید بهشتی مطرح کردیم و آنها تایید کردند. پس از آنکه حمایتهایی از سوی
شخصیتهایی مانند شهید بهشتی صورت گرفت، طرح تاسیس بانک اسلامی را خدمت حضرت امام (ره) بردیم. این ایام با زمان حضور دولت موقت در راس کار مصادف بود. هنوز هم شرایط انقلابی بر کشور حاکم بود و دستگاه مجریه نیز سرگرم سر و سامان دادن به امور جاری کشور بود. مشکلات هم به صورت طبیعی وجود داشت و هر روز خبرهای جدید به گوش میرسید که چندان امیدوارکننده نبود ولی به هر صورت دولت موقت در تلاش بود رشته امور را در دست گیرد. در این هنگام امام (ره) به قم تشریف برده بودند، هنگامی که قصد داشتیم طرح را ارائه دهیم به قم رفتیم. تقاضا و طرح بانک اسلامی را آماده کرده بودیم تا در قم محضر حضرت امام ببریم و نظر ایشان را در این مورد جویا شویم. وقتی به قم رسیدیم مرحوم آیتالله مطهری در کنار اتاق حضرت امام نشسته بودند. ایشان از سالها قبل با ما ارتباط داشتند به همین دلیل سلام و احوالپرسی گرمی انجام شد. آقای مطهری سوال کردند اینجا برای چه آمدهاید؟ و ما توضیح دادیم قصد راهاندازی بانک اسلامی را داریم و طرح آن را برای حضرت امام آوردهایم تا ایشان مجوز صادر کنند. مرحوم مطهری طرح بانک را که بر روی کاغذی نوشته بودیم، گرفتند و گفتند خودشان طرح را
به امام میدهند. با هم داخل اتاق امام رفتیم. مرحوم مطهری طرح را به امام دادند و توضیحاتی ارائه کردند. امام هم به سرعت با اجرای این ایده موافقت کردند و گفتند خوب است که این بانک تاسیس شود. چنین به سرعت موفق شدیم برای راهاندازی بانک اسلامی نظر مساعد امام را جلب کنیم. البته حضور آقای مطهری و توضیحاتی که ایشان ارائه کردند بسیار مفید بود. پس از خروج از بیت امام به سرعت به تهران بازگشتیم و بنا بر ایجاد مقدمات تاسیس این بانک گذاشتیم. در همین دوران با شورای پول و اعتبار مکاتباتی انجام شد تا اساسنامه این بانک مورد تایید قرار گیرد. پس از رفت و آمدهای زیاد این اساسنامه در زمان دکتر مولوی که رئیس کل بانک مرکزی بود، مورد تصویب قرار گرفت. البته آن زمان بدنه سیستم بانکی کشور چندان با این ایده موافق نبود چرا که آنها اصولاً افراد مذهبی نبودند به همین جهت با ایده بانک اسلامی همراهی زیادی نداشتند. اما پیگیریهای ما موجب شد تا این طرح مورد تایید شورای انقلاب و تصویب شورای پول و اعتبار قرار گیرد. پس از این تاییدها اجازه پذیرهنویسی به بانک اسلامی داده شد. سرمایه اولیه بانک اسلامی از سوی موسسان آن 200 میلیون تومان در نظر گرفته
شده بود که مورد تایید شورای پول و اعتبار قرار گرفت. هنگامی که مقدمات تاسیس بانک مهیا شد از سوی بانک اسلامی در جراید اعلام پذیرهنویسی شد. وقتی خبر از طریق جراید منتشر شد استقبال بسیاری از این بانک صورت گرفت به طوری که به جای 200 میلیون تومان سرمایه اولیه مبلغ 400 میلیون تومان جمعآوری شد. تمام این پولها از طرف مردم تامین شده بود. شیوه واریز پولها نیز بسیار جالب بود به طوری که سرمایهگذاران را افرادی شکل میدادند که واریزهایی با رقم 100 تومان تا یک میلیون تومان انجام داده بودند. هنگامی که سرمایه اولیه از حدودی که پیشبینی میکردیم افزونتر شد، قسمتی از پولهای مردم را به آنها باز پس دادیم. اما این پایان ماجرا نبود. پس از پایان پذیرهنویسی خود را برای تاسیس رسمی بانک آماده کرده بودیم که دولت موقت مصوبه ملی شدن بانکها را ابلاغ کرد. به ما نیز اعلام کردند باید از این مصوبه پیروی کنیم. آنها استدلال میکردند این بانک نمیتواند از مفاد مصوبه دولت موقت سرپیچی کند. این اتفاق در حالی صورت پذیرفت که بانک اسلامی مقدمات فعالیتهای خود را آغاز کرده بود. سرمایه اولیه هم به اعتبار اعضای هیات رئیسه جمعآوری شده بود.
هنگامی که چنین اتفاقی رخ داد باز هم وادار شدیم به سمت قم برویم تا ضمن دیدار با حضرت امام موضوع را مطرح کنیم. ایشان در مرحله اولی که خدمتشان رسیده بودیم با تاسیس این بانک به صراحت موافقت کرده بودند و لحن کلامشان نمایان میساخت از این ایده خوشحال شده بودند. از طرف دیگر ما معذوریتهایی داشتیم چرا که پولهایی که جمعآوری شده بود همه از محل منابع مردم و بخش خصوصی بود. آنها پولهای خود را به این بانک نسپرده بودند که دست دولت باشد. همین موضوع را خدمت حضرت امام مطرح کردیم. از قبل هم میدانستیم سه راه بیشتر پیش رو نداریم که یکی از این راهها منوط به اجازه امام بود. در این زمان یا باید انحلال بانک را اعلام میکردیم و پولهای مردم را به آنها بازمیگرداندیم یا بانک را به دولت میسپردیم. امام هنگامی که حرفهای ما را شنیدند، فرمودند این بانک باید از قاعده ملی شدنها مستثنی باشد. این همان راه سوم بود. یعنی مقاومت در مقابل ملی شدن بانک اسلامی که تنها با اجازه امام قدم گذاشتن در این راه میسر بود. ایشان گفتند بانکهایی که باید ملی شوند همگی فعالیتهای ربوی دارند ولی این بانک اسلامی است و فعالیتهای آن مشکلی ندارد.
در این مرحله هم برای برقراری ارتباط با امام از آقایان بهشتی و یا مطهری کمک خواسته بودید؟
برای برقراری ارتباط از آقایان بهشتی و مطهری کمک نخواسته بودیم. قبل از این هم امام در جریان کار بانک بودند. حتی نام ایشان را نیز در میان سهامداران قرار داده بودیم. مرحوم آقای بهشتی هم نامشان در بین سهامداران بود. البته آقای بهشتی مبلغی برای خرید این سهم نداده بودند. ما خودمان برای خرید سهم ایشان 10 هزار تومان داده بودیم. برای آقای موسویاردبیلی هم سهمی خریده بودیم. آقای آیتالله صدوقی هم خودشان سهمی خریده بودند. اصل را بر این گذاشتیم که نام چهرههای مقبول را در لیست سهامداران بانک اسلامی داشته باشیم چرا که حضور آنان به مردم هم اطمینان خاطر خوبی میداد. به همین دلیل هم برای آقای بهشتی سهمی خریدیم در حالی که ایشان پیشتر گفته بودند که پولی برای خرید سهام ندارند. ولی نام چنین شخصیتهای معتبری در میان سهامداران بانک قرار داشت. البته اساس این بانک مورد تایید آقایان بود. آنها همگی میدانستند بانک اسلامی با چه اهدافی تاسیس خواهد شد. پس از آنکه امام فرمودند این بانک استثنا باشد به تهران بازگشتیم و خبر را اعلام کردیم. حتی در اخبار رادیو نیز متن خبر قرائت شد. همان زمان قطبزاده رئیس سازمان صدا و سیما در قم حضور داشت
و به دستور او خبر ادامه فعالیت برای تاسیس بانک اسلامی چندین بار در رادیو و تلویزیون پخش شد. انتشار این خبر اختلافی را در بدنه دولت و هیات وزرا ایجاد کرد. هیات وزیران علاقه زیادی به ملی کردنها داشتند کمااینکه صنایع را نیز ملی کرده بودند. هنگامی که ما خبر دادیم این بانک اسلامی استثناست دقیقاً در مقابل نظر آنها قرار داشت چرا که به باور آنها بانکداری به صورت کلی باید به صورت ملی درمیآمد. در این هنگام بحثهای زیادی در هیات دولت صورت گرفت و سرانجام اعلام کردند این بانک هم باید به هر صورت ممکن ملی شود. البته خبر هم داشتند که امام این بانک را مستثنی کرده است ولی باز هم بر عقاید خود تاکید داشتند. در این زمان جلساتی میان گروه بانک اسلامی و هیات وزیران برگزار شد. ما تاکید داشتیم که پس از اعلام نظر حضرت امام دیگر هیچ دلیلی وجود ندارد که این بانک ملی شود و بانک باید به صورت مستقل کار کند ولی آنها قبول نمیکردند. این بحثها همچنان ادامه داشت تا اینکه کار به جایی کشید که شش نفر از اعضای هیات وزیران گفتند در صورتی که این بانک ملی نشود، آنها استعفا خواهند داد. اینها گفتند ما از دولتی که در آن استثنا وجود داشته باشد،
استعفا خواهیم داد. آنها میگفتند این بانک یا باید ملی شود و یا منحل. این کشمکش خیلی ادامه پیدا کرد و دولت موقت هم روبهروی ما قرار گرفت و تاکید میشد باید مصوبه دولت به صورت کامل اجرا شود. موضعگیریهای دولت خیلی شدید شده بود. کار تا جایی ادامه پیدا کرد که پای شورای انقلاب به بحث کشیده شد. افرادی که در شورای انقلاب بودند، اطلاع داشتند موسسان بانک اسلامی با حضرت امام دیدار کردهاند و موضوع را به اطلاع ایشان رساندهاند. از طرف دیگر میدانستند امام در قبال این بانک چه نظری دارند ولی شرایط به گونهای بود که بیشتر شورای انقلاب را در موضع مصلحتاندیشی قرار میداد. در همین زمان از شورای انقلاب با ما تماس گرفته شد. آنها استدلال کردند که اکنون ابتدای انقلاب است و شرایط خاصی بر کشور حاکم شده به همین دلیل از ما خواسته شد قدری در مقابل این موضوع عقبنشینی کنیم. استدلال آنها این بود که چنین مقاومتهایی برای انقلاب مفید نخواهد بود. پس از این رایزنیها معاون اول نخستوزیر یعنی دکتر سحابی از سوی دولت تعیین شدند تا با نمایندگان بانک اسلامی که چند نفر از ما بودند مذاکره کنند. اصل بر این بود که راهحلی پیدا شود تا این داستان
خاتمه یابد. قبل از این هم اشاراتی به ما شده بود که از میزان مقاومت خود کم کنیم تا این بحثها منجر به استعفای شش وزیر دولتی و احیاناً ضعف دولت موقت نشود. به همین دلیل ما در مذاکرات قدری تعدیلشده رفتار کردیم. سرانجام پس از برگزاری چند جلسه به یک جمعبندی رسیدیم که اصل آن از طرف دولت ارائه شده بود. آنها میگفتند این بانک اسلامی را جمع کنید و سازمانی تحت عنوان سازمان اقتصاد اسلامی راهاندازی کنید. نام این سازمان هم از طرف آقای سحابی پیشنهاد شده بود. آنها میگفتند شما همان کارهایی را که قصد دارید تحت عنوان بانک اسلامی انجام دهید، در قالب این سازمان اجرا کنید. در ضمن صندوقهای قرضالحسنه نیز مورد نظارت سازمان قرار گیرد. آنها حتی گفتند از این سازمان و صندوقهای قرضالحسنه نیز حمایت خواهند کرد. قرار هم شد که کار به صورت غیرانتفاعی باشد و سازمان شکل خیریه پیدا کند. هنگامی که این مذاکرات انجام میشد ما هم کاملاً واقف بودیم که چه شرایطی در کشور حاکم است. سرانجام به دلیل مصالح کشور تن به خواسته دولت دادیم. البته پیش از تصمیمگیری نهایی یکسری در سازمان مخالف ادامه این بحث بودند و گروهی هم اعتقاد داشتند باید به دلیل
وجود حکم امام محکم جلو برویم و بانک را تاسیس کنیم. آقای خانیان میگفتند باید بانک اسلامی را تشکیل داد. اما از طرف دیگر بحثهای مهمی در کشور وجود داشت که برای دولت و کشور بسیار مهم بود. در همین زمان میان دوستان بحث شد که در شرایط کنونی که دولت مشکلات داخلی و خارجی بسیاری دارد، شاید صحیح نباشد که ما چنین بحثهایی را نیز پیش بکشیم و برای دولت مشکلات جدیدی ایجاد کنیم. مهندس بازرگان هم در آن زمان با موضوعات زیادی مواجه بودند. حالا در این دوران اگر قرار بود بحث تاسیس بانک اسلامی هم پیش کشیده شود، شاید برای کشور چندان به صلاح نبود. دوران عجیبی بود. هنوز حتی استقرار وزرا در وزارتخانهها به درستی صورت نگرفته بود و کشور بیشتر درگیر موضوعات ابتدایی بود. البته برخی از وزرا به شدت مقاومت میکردند. آنها فکری دولتی داشتند و به اصطلاح میگفتند اگر قرار است سنگی روی سنگی دیگر گذاشته شود دولت هم باید دخالت کند. آنها اعتقاد داشتند بخش خصوصی تنها به دنبال سود خود است ولی دولت باید برای رفاه عموم مردم کار کند. از طرف دیگر قصد ما هم خیر بود، وقتی شرایط ایجاب کرد که برای کمک به وحدت دولت این بانک تاسیس نشود، همه دوستان به اتفاق
آرا این موضوع را پذیرفتند. پس از انجام این مذاکرات و نتیجهگیری نهایی مجمع عمومی را در سازمان اقتصاد اسلامی تشکیل دادیم که در آن از تمام سهامداران دعوت شده بود. اکثر آنها نیز در این جلسه شرکت کرده بودند. در آنجا اعلام کردیم قرار شده بانک اسلامی به سازمان اقتصاد اسلامی بدل شود. این سازمان هم به صورت غیرانتفاعی اداره خواهد شد و به کسی سودی نخواهد داد. از طرف دیگر خیلی هم اصراری نبود که این موسسه با سرمایه زیادی فعالیت داشته باشد. در همین جلسه به صورت رسمی اعلام شد کسانی که تمایل دارند میتوانند پولهای خود را بازپس گیرند. اتفاقاً تعداد زیادی هم ترجیح دادند همچنان در قالب سهامداران باقی بمانند و عده کمی تقاضای بازپسگیری سرمایه خود را کردند. سرمایه هم خیلی خرد بود. هماکنون نیز چنین است یعنی افرادی که در سازمان اقتصاد اسلامی سهم دارند همگی با سرمایههای کم اقدام به خرید سهام کردهاند. در حال حاضر این سازمان بیش از 60 هزار سهامدار دارد. تعداد معدودی هنگامی که خبر در روزنامهها منتشر شد، آمدند و سرمایههای خود را گرفتند. پس از آن مبلغی که باقی ماند به عنوان سرمایه سازمان ثبت شد. پس از این کشوقوسها نیز سازمان
فعالیتهای خود را برای سر و سامان دادن به قرضالحسنهها آغاز کرد. پس از این دولت آقای رجایی سر کار آمد که اتفاقاً مشکلات اقتصادی زیادی هم داشت.
پس سازمان اقتصاد اسلامی بعد از دولت موقت مشکلی نداشت؟
آقای رجایی که پس از دولت موقت سر کار آمده بودند، مشکلی با سازمان اقتصاد اسلامی نداشتند. زمانی بحران آرد، کشور را تهدید میکرد. انبارها تنها برای چند روز ذخیره کافی داشتند. آقای رجایی به سازمان اقتصاد اسلامی گفتند چون خرید گندم و آسیاب کردن آن زمان میبرد، از طریق منابع مالی سازمان اقدام به خرید آرد کنید و این آرد را فوری به بازار برسانید. این دقیقاً اولین کار اقتصادی خارجی بود که سازمان اقتصاد اسلامی انجام داد. سازمان که منابع مالی خود را از سهامداران بخش خصوصی تامین کرده بود، اقدام به خرید آرد از ترکیه کرد و آن را به سرعت در اختیار دولت و واحدهای صنفی قرار داد. التهابی در زمینه آرد به وجود آمده بود که با کمک سازمان اقتصاد اسلامی این مشکل حل شد. آقای رجایی شخصاً از سازمان درخواست کرده بودند که چنین اقدامی را انجام دهد. ایشان به واسطه آشنایی قبلی که با موسسان سازمان داشتند خیلی از کارها را به سازمان اقتصاد اسلامی ارجاع میدادند. آقای رجایی سالها با ما رفیق بودند. ایشان در سازمان دوستان زیادی داشتند. آقای رخصفت یکی از همین افراد به شمار میآمد که با ایشان بسیار دوست بودند. همین ارتباطات کمک میکرد تا آقای
رجایی از امکانات سازمان اقتصاد اسلامی برای حل برخی مشکلات استفاده کنند. در همین دوران سازمان اقتصاد اسلامی عمده توان خود را بر حمایت و نظارت بر صندوقهای قرضالحسنه گذاشته بود. تعداد زیادی از صندوقهای قرضالحسنه نیز در همین دوران به صورت اختیاری برای عضویت در سازمان اقتصاد اسلامی تقاضا دادند. سازمان اساس کار را بر این گذاشته بود که به این صندوقهای قرضالحسنه خدماتی را ارائه کند. خدمات شامل فرستادن حسابدار و برنامهریزی برای آنها بود. البته اگر کمبودهای مالی و غیرمالی خاصی هم داشتند، سازمان از طریق منابعی که در اختیار داشت به آنها کمک میکرد. سازمان وامهایی را به قرضالحسنههایی که نیاز مالی داشتند ارائه میکرد. اکثر صندوقهای قرضالحسنه از این وامها استفاده کردند. در این دوره این فکر ایجاد شد که فعالیتهای سازمان تنها منحصر به ارائه تسهیلات مالی نباشد. در واقع به جستوجوی راهحلی بودیم که بنیه اقتصادی و علمی صندوقهای قرضالحسنه نیز تقویت شود. در همین ایام بود که ایده راهاندازی کلاسهای آموزشی برای صندوقهای قرضالحسنه مطرح شد. مدرسانی از دانشگاهها میآمدند و در این کلاسها به تدریس میپرداختند. یک
دورهای مرحوم دکتر مجتهدی که سفیر ایران در یک کشور خارجی بودند مسوول آموزش سازمان شد. البته سازمان هر صندوق قرضالحسنهای را به عضویت نمیپذیرفت و برای حضور صندوقها چارچوب خاصی تعریف کرده بود. اولین موضوعی که بر آن تاکید میشد این بود که صندوقهای قرضالحسنه به هیچ عنوان فعالیتهای تجاری انجام ندهند. در مرحله بعدی به آنها تاکید میشد که وامهای شرطی نداشته باشند و از جداول پلکانی استفاده نکنند. اصل بر این بود که هیچکدام از قرضالحسنهها از این موارد در کار خود استفاده نکنند. سازمان اقتصاد اسلامی بخش انتشاراتی را نیز راهاندازی کرده بود. این انتشارات نشریهای به نام «قرضالحسنه» منتشر میکرد و مطالب آموزشی را برای صندوقهای قرضالحسنه عضو سازمان در سراسر کشور میفرستاد. سازمان، حسابرسانی را فعال کرده بود. اینها به سراسر کشور میرفتند و به کار صندوقهای عضو رسیدگی میکردند. قوانین هم تدوین شده بود. مثلاً یکی از قوانین این بود که اعضای هیات مدیره صندوقها حق نداشتند از وامهای بیش از اندازه استفاده کنند. سازمان اقتصاد اسلامی با همین روش به فعالیتهای خود ادامه داد و در طول حضور دولتهای گوناگون همچنان حضور
داشت و در همان چارچوبی که تدوین شده بود، فعالیت میکرد. در زمان حضور دولت نهم بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه بانک اسلامی باز هم فعال شود. اما به دلیل اینکه تقاضاهای زیادی برای تاسیس بانکها داده شده بود، بانک مرکزی اعلام کرد باید به جای بانک اسلامی بانک قرضالحسنه تاسیس کنند. البته مواردی که از سوی دولت برای بانک قرضالحسنه اعلام شده بود چندان با اصول سازمان اقتصاد اسلامی همخوانی ندارد. اساسنامه این بانک قرضالحسنه به گونهای تدوین شده که آن را بیشتر دولتی کرده بود که این موضوع اصلاً مورد پذیرش سازمان اقتصاد اسلامی نیست. بانک دولتی و صندوق قرضالحسنه به هیچ عنوان همخوانی ندارد. فعالیت قرضالحسنه کاملاً خیریه است.
شما اشاره کردید که در سال 1358 جلسهای برای بحث در مورد بانک اسلامی تشکیل دادید. چه کسانی در آن جلسه حضور داشتند. افرادی که در اتاق بازرگانی هم با شما حضور داشتند در این جلسه بودند؟
پیش از آنکه بحث به صورت رسمی مطرح شود، جلسهای میان چهرههایی که همگی در چارچوب صندوقهای قرضالحسنه حضور داشتند، تشکیل شد. اما در بین آنها چهرههایی که بعدها به اتاق بازرگانی آمدند، حضور نداشتند. در آن جلسه آقای علی شفیعی که در حال حاضر مسوول صندوق پسانداز جاوید هستند، حضور داشتند. آقای رخصفت، آقای موحدی، آقای اعتمادیان، آقای خانیان، آقای کریم انصارین و چند نفر دیگر بودند که هیچکدام در اتاق بازرگانی حضور نداشتند. اینها همان افرادی بودند که از سال 46 در صندوقهای قرضالحسنه فعالیتهای خود را آغاز کرده بودند. دوستی ما هم به همان زمان بازمیگشت. در واقع دوستیهای قدیمی با آنها وجود داشت. در این جلسه بحثهای زیادی صورت گرفت ولی سرانجام یک نتیجهگیری کلی حاصل شد که همان تاسیس اولین بانک اسلامی کشور بود، بانکی که بعدها با فراز و فرودهای زیادی هم مواجه بود.
اساسنامه بانک اسلامی چگونه تدوین شد؟
هنگامی که ایده شکل گرفت بنا را بر این گذاشته بودیم که با کارشناسی دقیق وارد شویم به همین جهت چند مشاور حقوقی در سازمان حضور داشتند که برای تدوین اساسنامه فعالیتهای خود را آغاز کرده بودند. حتی آن زمان سازمان اقتصاد اسلامی سخنگویی برای خود تعیین کرده بود.
آقای «علی موسویگرمارودی» این مسوولیت را بر عهده گرفته بودند. ایشان سخنگوی بانک اسلامی بودند. مشاوران حقوقی و افرادی که فعالیتهای بانکی کرده بودند نیز حضور داشتند. اساسنامه به تایید آقایان روحانیون نیز رسیده بود. آیتالله موسویاردبیلی اساسنامه همین بانک اسلامی را امضا کرده بودند. آیتالله صدوقی نیز همینطور، ایشان هم اساسنامه سازمان را دیده بودند و آن را تایید کردند. این آقایان هرکدام پایههایی از انقلاب بودند.
برای ادامه فعالیت در قالب سازمان مکانیسم تازهای طراحی شد؟
سازمان اقتصاد اسلامی پس از جدالهای فراوان شکل گرفت. در مرحله تازه تدابیری متفاوت از گذشته برای اداره این نهاد اندیشیده شد. آقای سحابی پیشنهاد داده بود همان فعالیتهای اساسی بانک را در قالب سازمان انجام دهیم اما گروه هدایتگر سازمان اقتصاد اسلامی تصمیم گرفت روشی متفاوت پیش گیرد. اندیشه اولیه ترویج فرهنگ قرضالحسنه بود. بر اساس همین تدبیر هم سازمان اساسنامه و برنامهای تدوین کرد تا صندوقهای قرضالحسنه که آماده عمل به برنامه سازمان باشند تحت پوشش سازمان اقتصاد اسلامی قرار گیرند. هر صندوق قرضالحسنهای که توانایی اجرای برنامههای سازمان اقتصاد اسلامی را داشت، امکان مییافت تا زیر نظر این سازمان فعالیت کند. ضوابط سازمان روشن و شفاف بود. صندوقها نباید وامهای پلکانی پرداخت میکردند. سازمان تعیین کرده بود در چند مورد خاص وام پرداخت نشود. وام برای توسعه غیرضروری زندگی، وام برای سفرهای سیاحتی و مواردی دیگر در این دسته قرار میگرفتند و تنها وام صندوق برای اموری مانند ازدواج، کمک تحصیلی، پرداخت اجاره منزل و پرداخت دین و... باشد. دفاتر صندوقها باید مورد قبول بازرسان و حسابرسان قرار میگرفت. واحدهای هماهنگی نیز در
سازمان تاسیس شد تا امور تمام صندوقهای عضو سازمان را زیر نظر داشته باشد. اصلیترین کار سازمان هم توزیع قدرت مالی میان صندوقهاست. بر اساس این طرح صندوقهایی که اندوخته بیشتری دارند، بخشی از منابع خود را در اختیار صندوقهای کوچکتر قرار میدهند.
سازمان منابع مالی خود را چگونه تهیه میکند؟
بخشی از منابع از طریق سپردههای مردمی تهیه میشود. صندوقهای بزرگ تهران هم مازاد درآمدهای خود را نزد سازمان اقتصاد اسلامی میگذارند.
سیاستگذاران سازمان چگونه انتخاب میشوند. خود صندوقها انتخاب میکنند یا انتصابی است؟
صاحبان سهام انتخاب میکنند، چون سازمان در عین حال تحت عنوان یک شرکت سهامی عام است.
چه تعداد سهامدار دارد؟
سازمان اقتصاد اسلامی شاید بیش از 60 هزار سهامدار داشته باشد ولی یک تعدادشان سهامداران حقوقی عمدهاند که همان صندوقهای قرضالحسنه هستند. مثلاً صندوق اندوخته جاوید یکی از آنهاست که سهام عمدهای دارد، موسسه «باقیات صالحات» یک سهامی آنجا دارد، بنیاد خیریه رفاه «مسلمین» یک سهامی دارد، صندوق «ولیعصر یزد» و بعضی از موسسات دیگر سهام دارند. مجموعاً این موسسات عمده بیشتر از 50 درصد سهام را دارند ولی در عین حال اعلام میکنند مجمع عمومی همه صاحبان سهام یا عدهایشان در مجامع عمومی میآیند و اینها هیات مدیره را انتخاب میکنند. هیات مدیره سازمان در حال حاضر هفت نفر اعضای اصلی و چهار نفر هم عضو علیالبدل دارد. سیاستگذار مجمع عمومی و هیات مدیره است.
دیدگاه تان را بنویسید