شناسه خبر : 2106 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چگونگی تبدیل اقتصاد به علم اقتصاد از سر جیمز استوارت تا آدام اسمیت

از اقتصاد به علم اقتصاد

آدام اسمیت معمولاً به عنوان بنیانگذار اقتصاد سیاسی شناخته می‌شود و این به آن معنی است که آدام اسمیت نخستین کسی بود که حقایق اقتصادی را به صورت جدا از دیگر موضوعات بررسی کرد.

از اقتصاد به علم اقتصاد
علی درویشان
آدام اسمیت معمولاً به عنوان بنیانگذار اقتصاد سیاسی شناخته می‌شود و این به آن معنی است که آدام اسمیت نخستین کسی بود که حقایق اقتصادی را به صورت جدا از دیگر موضوعات بررسی کرد. اسمیت حقایق اقتصادی را به صورت یک کل نگریست و با آنها به صورت علمی برخورد کرد. اما 9 سال پیش از آنکه کتاب ثروت ملل آدام اسمیت منتشر شود کتابی دیگر منتشر شد که برای نخستین بار این برخورد آدام اسمیت با اقتصاد را پیش‌بینی کرد. کتاب «گفتارهایی در مبانی اقتصاد سیاسی» نوشته سر جیمز استوارت، کتابی بود که این مطلب بار اول در آن عنوان شد. استوارت یک مسیحی ملاک بود و در سال ۱۷۶۳ از یک تبعید طولانی از خارج از انگلستان به این کشور بازگشت. او مسافرت‌های زیادی انجام داد و کتاب او نتیجه مسافرت‌های متعددش به کشورها و مناطق مختلف دنیا و مشاهده عملکرد مردم و فرهنگ‌های مختلف و میزان تاثیرپذیری این جوامع از سیستم‌های مختلف اقتصادی بود و مباحثی که او مطرح می‌کرد بیشتر ریشه در اقتصاد آزاد داشت. می‌توان به صورت کلی گفت که فعالیت‌های استوارت تلاش‌هایی بود تا بتواند پایه‌هایی برای اقتصاد به وجود بیاورد و اقتصاد را به صورت یک علم معمولی درآورد و سیاست‌های پیچیده نرخ بهره را به صورت مبانی مشخصی ارائه کند. مباحثی که استوارت مطرح می‌کند بر پایه جمعیت، کشاورزی، تجارت، صنعت، پول، سکه، نرخ بهره، گردش مالی، بانک‌ها، نرخ ارز، اعتبار عمومی و مالیات‌ها بنیانگذاری شده بودند و مشخص است که نویسنده این مباحث از دیدی علمی و روشی علمی برای تحلیل این‌گونه مسائل استفاده کرده است. استوارت در واقع از هنر اقتصاد سیاسی نام می‌برد و واژه اقتصاد سیاسی را تا حدودی در همان صورتی که اسمیت از آن استفاده می‌کند، به کار می‌برد و واژه هنر اقتصاد سیاسی استوارت تقریباً همان سیستم‌های اقتصاد سیاسی است که آدام اسمیت در چهارمین کتابش از‌ آن نام می‌برد. اما هنری که استوارت از آن نام می‌برد معمولاً بیشتر مرتبط با فعالیت تاجران و فعالان حوزه کسب‌وکار است و بیان می‌دارد فردی که می‌خواهد پیش‌بینی کند باید تجربه و خطا را کنار بگذارد و بتواند مبانی اولیه علم را از مشاهده و اندیشه‌ورزی زیاد به دست آورد. استوارت نامی از سیستم نمی‌برد اما بیان می‌دارد که باید به سمت مبانی زیربنایی حرکت کنیم. البته مبناهایی که استوارت برمی‌شمرد خود از تجربه به دست آمده‌اند. مثلاً او در بخش اول کتابش بیان می‌دارد که : «انسان‌ها در همه سنین، کشورها و مناطق جغرافیایی، به صورت یکسان عمل می‌کنند و مبنای عمل آنها خوددوستی، اقتضائات، مسوولیت‌ها و علایق فردی است.» و در ادامه بیان می‌دارد مبنایی که همه این مبانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، موضوع خوددوستی و یا حب ذات است. از دیدگاه او مشخص می‌شود که روش برخورد استوارت روش استقرایی بوده است و به همین دلیل می‌توان او را به نسبت آدام اسمیت در استفاده از روش علمی پیشگام دانست. علاوه بر این او بیان می‌دارد نتایجی که به دست آورده و مبانی‌ای که از این روش استخراج کرده ممکن است برای همه جوامع پاسخگو نباشند و اقتصاد سیاسی برای هر کشوری باید لزوماً متفاوت باشد. مشخص نیست که آدام اسمیت چه میزان از روش استدلالی و نتایج استوارت استفاده کرده، چرا که او در هیچ کجا نامی از او نبرده، اما گفته شده که اسمیت از سخنان استوارت بیش از کتاب‌هایش بهره برده است.
آدام اسمیت کتابش را با بحث درباره روش کارش آغاز نکرده است و از کتاب‌هایش بر می‌آید که او یک هنرمند در عرصه سخنوری بوده و شاید ترسیده و یا نخواسته از روش خود به صورت واضح سخن به میان آورد. او یک بار وارد این بحث می‌شود که می‌گوید: «میزان نیروی کار سالانه هر ملتی، پایه‌ای است که در ‌واقع هر آنچه را برای مصرف و راحتی جامعه مورد نیاز است تامین می‌کند.» واژه‌های اولیه این عبارت روش او را تا حدودی به ما نشان می‌دهد. ثروت لزوماً چیزی نیست که فلزات گرانبها آن را به وجود می‌آورند، بلکه ثروت موضوعی است که به میزان کالاها و خدماتی که فرد مصرف می‌کند بستگی دارد که ریشه این میزان کالا و خدمات به میزان نیروی کار جامعه بستگی دارد. بر این اساس او پایه‌های علمی خود را بنا می‌نهد و با وجود اینکه هیچ مطلبی در این باره بیان نمی‌کند، اما ما می‌توانیم روشی را که او برای تحقیق خود در پیش گرفته است، پیگیری کنیم. می‌توان روش اسمیت را در جملاتی کوتاه این‌گونه توصیف کرد که ابتدا یک استدلال کوتاه می‌آورد و سپس آن را به وسیله شواهد تاریخی تایید می‌کند. مهم‌ترین تئوری اقتصاد تحلیلی دوره بعد از او را می‌توان در روش‌ها و کارهای اسمیت پیدا کرد و همه مطالبی که بعد از او عنوان شد نیز با استفاده از روش او و نمونه‌هایی محکم پیگیری شدند. مکاتب رقیبی که همه او را بنیانگذار خود می‌دانند، از بینش و روش او برای رسیدن به حقایق اقتصادی استفاده می‌کنند. اسمیت در روش خود یک علت را به تنهایی مورد بحث قرار می‌دهد و سعی می‌کند معلول‌های آن را پیدا کند و اگر هنگامی مشاهده می‌شود که او روی رفتارهای پیچیده انسان و بزرگ‌نمایی اینها تمرکز نمی‌کند بیان می‌کند که هیچ‌گاه به دنبال تایید قطعی روش انجام کارش نبوده است.
آدام اسمیت ثروت را به عنوان یک حقیقت در نظر گرفت و آن را موضوع علم اقتصاد کرد. اما او ثروت را در ارتباط با زندگی به عنوان یک موضوع کلی می‌بیند. روش استدلال او بر اساس طبیعت انسان و محیط زندگی انسان شکل گرفته است که این دو خود را در موضوع کار نشان می‌دهد و کار را منشاء ثروت می‌داند و همان‌طور که او می‌اندیشد، کار استاندارد نهایی برای ارزش‌گذاری کالاها و خدمات است. در بخش کار، او اولین قدم را پیشرفت انسان در توسعه صنعتی می‌داند. بخش نیروی کار را اسمیت نتیجه علاقه جامعه به مبادله و دادوستد و دادن چیزی در قبال چیز دیگری می‌داند. اما تحلیل اسمیت پا را فراتر می‌گذارد و تا زمانی که آنها با ثروت سر و کار دارند، انگیزه‌های انسانی را به دو دسته کلی تقسیم می‌کند. گرایش به لذت بردن که نتیجه‌اش خرج کردن است و گرایش به بهبود وضعیت عمومی زندگی که نتیجه‌اش گرایش به پس‌انداز کردن است که هردو ریشه در خودخواهی، مبنای خوددوستی و یا حب ذات نوع انسانی دارد که همیشه انسان می‌خواهد رشد و پیشی گرفتن خود را نسبت به دیگران ببیند که آدام اسمیت بسیار زیاد به آن اتکا می‌کند. او یک وضعیت رفاه عمومی اقتصادی را تصویر می‌کند که بر اساس اجتماع انسان‌ها شکل می‌گیرد و هر کدام از انسان‌ها به دنبال منافع خود هستند و بر اساس این رفتار انسان‌ها وضعیت رفاه اجتماعی به صورت کلی به سمت بهبود حرکت می‌کند.
«تلاش طبیعی هر فردی برای بهبود وضعیت زندگی خود، هنگامی که به وسیله آزادی و امنیت تشدید می‌شود یک مبنای بسیار قدرتمند است. به گونه‌ای که به تنهایی و بدون هیچ‌گونه انگیزه دیگری نه تنها می‌تواند جامعه را به پیشرفت و ثروت برساند، بلکه می‌تواند به جامعه انسانی برای فائق آمدن بر بسیاری از مشکلاتی که به خاطر قوانین نادرست انسانی دست و پاگیر جوامع شده‌اند نیز کمک کند.»

منبع:
The Cambridge History of English and American Literature, Volume X: The Age of Johnson: Chapter 1: Part XIV: Section II: Adam Smith: Part 14: The Wealth of Nations: Its relation to Sir James Steuart's Inquiry into the Principles of Political Economy, Part 15: Adam Smith's Scientific Treatment of Economic Facts

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها