حلقه مفقوده زنجیره تامین مالی در اقتصاد ایران
تامین سرمایهها را دریابیم
بازار سرمایه که در اواسط سال جاری رکوردهای طلایی را برجای گذاشت و حجم عظیم نقدینگی در این بازار سرازیر شد اگرچه رشد رویایی شاخص بورس موقتی بود و پس از چندی تحت تاثیر عوامل درونی سازمان و برون سازمان دماسنج بازار سهام شروع به ریزش کرد اما بار دیگر ضرورت تامین مالی بنگاههای اقتصادی را از طریق بازار سرمایه نمایان کرد.
بازار سرمایه که در اواسط سال جاری رکوردهای طلایی را برجای گذاشت و حجم عظیم نقدینگی در این بازار سرازیر شد اگرچه رشد رویایی شاخص بورس موقتی بود و پس از چندی تحت تاثیر عوامل درونی سازمان و برون سازمان دماسنج بازار سهام شروع به ریزش کرد اما بار دیگر ضرورت تامین مالی بنگاههای اقتصادی را از طریق بازار سرمایه نمایان کرد. در سالهای اخیر با توجه به مشکلات و چالشهای بخش بانکی کشور و قفل شدن سیستم بانکی کشور و تشدید تحریمهای اقتصادی این امر نشان داد نظام بانکی کشور نمیتواند از عهده تامین مالی بنگاههای اقتصادی کشور برآید. به همین جهت در این سالها سیاستگذاران نظام پولی و مالی کشور به دنبال راهکاری برای جایگزین کردن تامین مالی توسط نهادهایی غیر از بانکها بودند تا اینکه ورود شرکتهای بزرگ بورسی به بازار سرمایه کشور باعث شد نقش بورس در اقتصاد ایران پررنگ شود، در این بین نهادهایی چون شرکتهای تامین سرمایه که در جهان به شرکتهای
investment Banking معروف هستند، شکل گرفتند. نهادهایی که اگر به نقش آنها در تامین مالی بنگاههای اقتصادی کشور توجه شود میتوانند قویتر از بانکها عمل کنند و حتی با دایره وسیع از ارتباطات و قدرت چانهزنی که دارند میتوانند در شرایط تحریمها نیز در ورود منابع مالی به کشور نقش بسزایی داشته باشند.
چالشهای تامین مالی در اقتصاد ایران
با این حال بانکمحور بودن اقتصاد ایران باعث شده نهادهای مالی در بازار سرمایه در سالهای گذشته چندان به چشم نیایند بهطوری که در حال حاضر با وجود تاکید مسوولان دولت جدید بر تامین مالی بنگاههای اقتصادی از طریق بازار سرمایه باز هم بالغ بر 70 درصد تشکیل سرمایه در کشور از طریق بانکها صورت گرفته و حدود 30 درصد مابقی از طریق سایر موارد و بازار سرمایه انجام میشود. این در حالی است که مدیران بورسی معتقدند عدم آشنایی کامل برخی از شرکتهای صنعتی و تولیدکنندگان با فرآیند تامین مالی از بازار سرمایه باعث شده جایگاه و نقش شرکتهای تامین سرمایه در تامین مالی بنگاههای اقتصادی مغفول باقی بماند. به هر شکل حسن قالیبافاصل مدیرعامل شرکت بورس چندی پیش اعلام کرد در حوزه تامین مالی اقدامات خوبی صورت گرفته است، به طوری که در سال 88، جمع افزایش سرمایه و عرضههای اولیه 12 هزار و 348 میلیارد ریال بود که از ابتدای امسال تا اواخر آذرماه
جاری به 125 هزار و 116 میلیارد ریال رسید. این ارقام حکایت از رشد 10 برابری در پنج سال دارد که رشد خوبی محسوب میشود. اما با پتانسیلهای موجود در اقتصاد میتوان بیشتر در این حوزه فعال بود. این در حالی است که برخی کارشناسان و فعالان بازار سهام اعتقاد دارند عمدهترین مشکلات شرکتهای تامین سرمایه در اقتصاد ایران به دو بخش قابل تقسیم است. بخش اول به کاستیهای ساختاری بازار سرمایه مربوط است که اندازه و عمق کمتر بازار نسبت به بازار پول، تنوع ناکافی روشهای تامین مالی در این بازار و همچنین ناآشنایی فعالان اقتصادی با این بازار را دربر میگیرد. به عبارت دیگر، بازار سرمایه اگرچه با رشدهای قابل توجه در سالهای اخیر همراه بوده است اما همچنان با یک بازار کارآمد و موثر در حوزه تامین مالی فاصله دارد. بخش دوم هم به هزینههای تامین مالی برمیگردد.
چرا تامین سرمایهها ناشناختهاند؟
اگرچه هزینههای ملموس تامین مالی از این بازار قابل رقابت با بازار پول است اما هزینههای غیرملموس آن یعنی هزینههای شفافیت و نظارت باعث میشود برخی فعالان بازار در قیاس با منافع و هزینههای تامین مالی، بازار پول را بر بازار سرمایه ترجیح دهند. البته این مشکل مربوط به بازار سرمایه نیست بلکه به دلیل استانداردهای پایینتر بازار پول، به تامینکنندگان منابع از بازار سرمایه تحمیل میشود.علیسنگینیان مدیرعامل تامین سرمایه امین در برخی رسانهها چندی قبل درباره مشکلات شرکتهای تامین سرمایه ایرانی عنوان کرده بود محدودیت بر سر راه شرکتهای تامین سرمایه باعث شده است فعالان اقتصادی همواره به شبکه بانکی به عنوان اصلیترین منبع تامین مالی نگاه کنند. البته باید دقت کرد که این نابرابری به نوعی از ساختار اقتصاد کلان کشور نشات گرفته است. تسلط دولت بر اقتصاد و وجود بخش بزرگ دولتی در قیاس با بخش غیردولتی و همچنین وجود درآمدهای نفتی سرشار که به شبکه بانکی راه یافتهاند، باعث شده است سرمایهگذاران کمتر به بازار سرمایه و راهکارهای آن احساس نیاز کنند. نمونه همین
ساختار در اکثر کشورهای با بخش دولتی بزرگ یا درآمدهای قابل توجه حاصل از منابع طبیعی، قابل مشاهده است. زیرا در اقتصادهای یادشده عملاً بخش خصوصی واقعی و فعال که نیازمند تامین منابع از بازار باشد، شکل نگرفته است. بخش دولتی و عمومی هم که به منابع دیگر دسترسی دارند. بنابراین فضایی برای توسعه بازار سرمایه ایجاد شده است.
نگاهی بر عملکرد شرکتهای تامین سرمایه ایرانی
بر اساس بند 18 ماده 1 قانون بازار اوراق بهادار، شرکت تامین سرمایه: شرکتی است که بهعنوان واسطه بین ناشر اوراق بهادار و عامه سرمایهگذاران فعالیت میکند، و میتواند فعالیتهای کارگزاری، معاملهگری، بازارگردانی، مشاوره، سبدگردانی، پذیرهنویسی، تعهد پذیرهنویسی و فعالیتهای مشابه را با اخذ مجوز از سازمان بورس انجام دهد. حداقل سرمایه لازم برای تاسیس شرکت تامین سرمایه در قالب شرکت سهامی خاص 1000 میلیارد ریال است. بر این اساس در گزارش علیاکبر ایرانشاهی کارشناس مدیریت نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس و اوراق بهادار که چندی پیش از سوی سایت سنا وابسته به سازمان بورس و اوراق بهادار منتشر شد، اشاره شده است که از جمله نهادهای تاثیرگذار و واسطه مالی در تسهیل تامین مالی در بازار سرمایه، شرکتهای تامین سرمایه هستند. در کشورهای توسعهیافته شرکتهای تامین سرمایه به طور خاص و هلدینگ خدمات مالی به طور عام نقش اصلی در تامین مالی شرکتها و صنایع در بازار سرمایه را بر عهده دارند. در ایران نیز با استمرار روند خصوصیسازی و شکلگیری رقابت در میان صنایع
و شرکتها و به تبع آن تکاپو برای تامین مالی ارزانتر و سریعتر، شرکتهای تامین سرمایه به تدریج جایگاه مناسب خود را یافته و تثبیت خواهند شد. شرکتهای تامین سرمایه امین و تامین سرمایه نوین اولین شرکتهایی بودند که موفق به اخذ مجوز فعالیت به عنوان تامین سرمایه از سازمان بورس اوراق بهادار شدند. از اواخر سال 89 نیز شرکت تامین سرمایه بانک ملت به عنوان سومین شرکت تامین سرمایه از سازمان بورس مجوز گرفت. در ادامه در سالهای بعدی، چهار شرکت دیگر به جمع شرکتهای تامین سرمایه پیوستند که این امر نویدبخش گسترش دانش در بازار سرمایه و ارائه خدمات تخصصی بیشتر در حوزههای فعالیت شرکتهای تامین سرمایه در ایران است. شرکتهای تامین سرمایه فعالیتهای متنوع و متعددی را انجام میدهند، اما در عین حال معمولاً دارای یک فعالیت استراتژیک هستند که مزیت رقابتی آنها محسوب میشود و بر روی آن تمرکز میکنند. به طور کلی درآمدهای عمده این شرکتها عبارتند از:
1- درآمد تعهد پذیرهنویسی
2- درآمدهای مربوط به خدمات مشاوره عرضه و پذیرش
3- درآمدهای مربوط به خدمات بازارگردانی اوراق بهادار
4- مدیریت داراییها
5- سایر درآمدها.
یکی از وظایف اصلی شرکتهای تامین سرمایه، تعهد پذیرهنویسی اوراق بهادار است؛ با نگاهی به سهم شرکتهای تامین سرمایه از تعهد پذیرهنویسی اوراق بهادار منتشره دارای مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار در سال 1391 باید گفت به جز سهم پایین شرکتهای تامین سرمایه در تعهد پذیرهنویسی افزایش سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و فرابورس، در سایر موارد شرکتهای تامین سرمایه سهم قابل قبولی را به خود اختصاص دادهاند. در این بین اما از وظایف مهم شرکتهای تامین سرمایه تعهد پذیرهنویسی یا تعهد خرید اوراق بهادار است؛ انتظار بر این است که شرکتهای تامین سرمایه به طور عمده تعهد پذیرهنویسی اوراق بهاداری را که از سازمان مجوز گرفتهاند برعهده بگیرند، اما عمده شرکتهای تامین سرمایه، تعهد پذیرهنویسی اوراق بهادار دارای مجوز از بانک مرکزی را بر عهده داشتهاند که به نظر میرسد سهم بالای بانکها در مالکیت شرکتهای تامین سرمایه موجب این عامل شده است. همچنین شرکتهای تامین سرمایه در سال 1391، متعهد پذیرهنویسی حدود 21 درصد از اوراق مشارکت منتشرشده با مجوز بانک مرکزی بودهاند. بر این اساس حوزه اصلی فعالیت شرکتهای تامین سرمایه، ارائه
خدمات تعهد پذیرهنویسی، بازارگردانی اوراق بهادار و ارائه خدمات مشاور عرضه و پذیرش و ارزشگذاری اوراق بهادار است. بررسی صورت سود و زیان ترکیبی شرکتهای تامین سرمایه فعال، نشان میدهد سهم درآمدی شرکتهای تامین سرمایه از خدمات اصلی برشمرده شده، روندی افزایشی را نشان میدهد. در عین حال بررسی سهم درآمدی از حوزه فعالیتهای اصلی و فرعی شرکتهای تامین سرمایه طی سالهای 1388 تا 1391 نشان میدهد، عمده درآمدهای شرکتهای تامین سرمایه، درآمدهای فرعی ناشی از سرمایهگذاری در اوراق بهادار بوده است.
تامین سرمایهها و بازگشت اعتماد به بازار
به هر شکل به زعم کارشناسان این حوزه در شرایط کنونی و مانند اغلب کشورهای در حال توسعه، بانکهای تجاری بر بازار مالی کشور تسلط دارند و عمده منابع مالی کوتاهمدت و درازمدت مورد نیاز فعالیت بنگاههای اقتصادی، از محل منابع بانکی تامین میشود. اما باید توجه داشت که ماهیت کوتاهمدت منابع و تعهدات بانکها و همچنین مقررات موجود برای نگهداری ذخایر قانونی، مانعی برای تامین منابع مالی درازمدت از طریق نظام بانکی است و از اینرو، بازار سرمایه باید بهعنوان جایگزین مناسب معرفی شود. بازار سرمایه با توجه به ویژگیهای قابل ملاحظه خود، بازار بهتری برای تجهیز منابع مالی درازمدت دولت، شرکتها، بانکها و حتی پروژههای بزرگ و درازمدت است. هرچند بازار سرمایه برای انجام این وظایف، نیازمند پیشنیازهایی از جمله وجود بورس و اتاق پایاپای کارآمد، سازوکار تنظیمی و نظارتی مناسب و بهروز، بسترسازی مناسب برای گزارشگری شرکتها و راهبری مناسب شرکتها با هدف ایجاد اعتماد به بازار است.
دیدگاه تان را بنویسید