محمد طاهری - سایه فتحی
روزهای پساتوافق باعث شده برخی از موضوعات و سیاستهای اقتصادی که پیش از این غیرممکن به نظر میرسید و تنها در محافل آکادمیک مطرح میشد حالا در سطح رسانهها نیز به آن موضوعات توجه شود و مورد واکاوی قرار گیرند. شاید موضوعات آزادسازی تجارت و عضویت در سازمان جهانی تجارت تا پیش از این برای اقتصاد بسته ایران رویایی بیش نبود و تنها در تئوری از آن صحبت میشد. حالا با نزدیک شدن به دوران پساتحریم به عنوان یکی از ابزارهای توسعه اقتصاد ایران دوباره بر سر زبانها افتادهاند. به همین جهت تجارت فردا در میزگردی با حضور یک اقتصاددان و یک کارشناس مالی کشور به بررسی ابعاد پیوستن به تجارت جهانی میپردازد.
مصطفی بشکار دکترای اقتصاد و استاد دانشگاه ایندیانای آمریکا و متخصص در زمینه تجارت جهانی در سفری که به تازگی به ایران داشت در کنار سعید اسلامیبیدگلی دکترای مدیریت مالی، استاد دانشگاه و تحلیلگر رسمی بینالمللی سرمایهگذاری (CIIA) و متخصص در بازارهای مالی طی این میزگرد به سوالاتی چون الزامات پیوستن اقتصاد ایران به تجارت جهانی چیست؟ در پساتحریم عضویت در WTO چه میزان ضروری است؟ آیا اقتصاد ایران توانایی پیادهسازی سیاست درهای باز را دارد؟ چه فرصتها و تهدیدهایی در آزادسازی تجارت در انتظار اقتصاد ایران است؟ و... پاسخ میدهند. گرچه این دو کارشناس معتقدند برای آزادسازی تجارت و پیوستن به WTO، ما به سیاستمداران زیرک و خلاقی نیاز داریم که به اهمیت هماهنگی در اصلاحات اقتصادی واقف باشند و بتوانند از فشارهای جهانی شدن اقتصاد در جهت اصلاحات سیاسی و اقتصادی همهجانبه در کشور بهره گیرند. چرا که سیاستهای آزادسازی تجاری باید به شکلی دنبال شود که صنایع ایرانی تشویق به حضور در زنجیره عرضه تجارت جهانی شوند. در ادامه مشروح این میزگرد را میخوانید.
هفته گذشته گفتوگویی با آقای تختروانچی مذاکرهکننده ارشد هستهای داشتیم. این گفتوگو برای ما از آن جهت خوشایند بود که برای نخستین بار دیدیم یک دیپلمات ارشد ایرانی، از اقتصاد رقابتی و اهمیت رقابت سخن میگوید. ایشان معتقد است اکنون که توافق هستهای حاصل شده باید به سمت آزادسازی اقتصادی و رقابت بیشتر حرکت کنیم تا زمینه برای پیوستن به اقتصاد جهانی آماده شود. پیشنهاد تجارت فردا این است که موضوع پیوستن ایران به بازارهای جهانی و به خصوص پیوستن به سازمان جهانی تجارت را به عنوان محور این میزگرد انتخاب کنیم و بعد درباره ورود سرمایه خارجی به ایران هم بحث کنیم.
سعید اسلامیبیدگلی: قبل از آنکه صحبتهای دکتر بشکار را بشنویم مایلم اشاره کنم که باز کردن درهای اقتصاد ایران به بازارهای جهانی و همینطور دعوت از سرمایهگذاران خارجی، مسائل بسیار مهمی هستند که این روزها آن طور که باید، مورد توجه قرار نگرفتهاند. شاید تجربهای مشابه آنچه به صورت تحریمهای شدید بر اقتصادهای ایران و کوبا اعمال شده، در هیچ کشور دیگری تجربه نشده باشد بنابراین در ابتدای بحث تاکید میکنم که باید با احتیاط کامل نظر داد چون این مسائل حتی در سطح دانشگاهی هم طرح نشده و بنابراین سیاستگذار نمیداند پس از رفع کامل تحریمهای هستهای، قرار است چه اتفاقی در اقتصاد ایران رخ دهد. با این حال دکتر بشکار میتواند تجربههای مثبت و منفی کشورهایی را که به سازمان جهانی تجارت پیوستهاند، برای ما بازگو کند.
موضوع پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت البته موضوعی است که در چند سال اخیر در اقتصاد ایران مطرح شده اما باز هم فکر میکنم از فقر پژوهش و تحقیق در این زمینه رنج میبریم.
ضمن اینکه تحریمها به شکلی موضوعیت پیوستن به سازمانهای جهانی را هم کمرنگ کرده است. البته اکنون که اقتصاد ایران در حال ورود به دوره پساتحریم است این موضوع برای ما اهمیت پیدا میکند و احتمالاً بیشتر از گذشته به آن توجه خواهیم کرد چراکه برای حضور قدرتمند در عرصه تجارت جهانی به WTO نیاز داریم. به نظرم باید در حال حاضر به این مقوله به شکل ویژه بپردازیم و ابعاد آن را چه مثبت و چه منفی مورد بررسی قرار دهیم. به این ترتیب چند پرسش مهم پیش روی ما قرار دارد. اینکه در حال حاضر موضوع پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت چقدر میتواند برای اقتصاد ایران مفید باشد؟
مصطفی بشکار: من هم قبل از اینکه به موضوع تجارت جهانی و پیوستن به WTO بپردازیم، اجازه میخواهم به یک نکته کلیدی درباره اقتصاد رقابتی و آزادسازی در اقتصاد اشاره کنم. به نظر میرسد با اینکه در برخی عرصههای اقتصادی به سمت آزادسازی حرکت کردهایم، اما به موضوع هماهنگی در اصلاحات اقتصادی کمتر توجه کردهایم. این مشکل، برای مثال، در طرح هدفمندی یارانهها به وضوح دیده میشود.
زمانی که دولت قبل درصدد اجرای سیاست هدفمندی یارانهها بود، من و برخی همکارانم در خارج و داخل کشور در نامهای به مسوولان وقت هشدار دادیم که اجرای این طرح بدون در نظر گرفتن هماهنگی در اصلاحات ساختاری میتواند عواقب خطرناکی برای اقتصاد ایران داشته باشد. باید توجه داشته باشیم که تغییرات ساختاری اقتصاد همچون یک زنجیره به هم پیوسته میماند و اگر قرار است تغییرات مثبتی در کل اقتصاد صورت گیرد، باید همه عوامل باهم اصلاح و تغییر کنند.
به عنوان نمونه در حالی که واردات خودروهای کممصرف خارجی همچنان با محدودیتهای شدید روبهروست، اثر حذف یارانه بنزین در بهینهسازی مصرف انرژی بسیار کمتر و حتی ناچیز خواهد بود.
در آزادسازی تجاری هم وضعیت به همینگونه است. برای مثال بدون اصلاح قوانین و مقرارت دست و پا گیر در اقتصاد کشور، نمیتوان از تولیدکنندگان داخلی انتظار داشت به صرف آزادسازی تجارت از مزایای دستیابی به بازارهای جهانی بهرهمند شوند.
سعید اسلامیبیدگلی: اگر به خوبی ابعاد موضوع تجارت جهانی در اقتصاد ایران در محافل کارشناسی و رسانهای مورد بررسی قرار گیرد و ترسها و واهمههای ساخته و پرداخته ذهنیتها پاسخ داده شود، میتوان در عرصه عمومی وفاق ایجاد کرد.
سعید اسلامیبیدگلی: باید توجه داشته باشیم برخی دیدگاههای غلط درباره اقتصاد و دیدگاههای اقتصادی سالهای سال است که از طریق آموزههای چپگرایانه به جامعه تحمیل میشود. مثلاً سالها در اقتصاد ایران بدون توجه به بحث مزیت نسبی، بر خودکفایی و درهای بسته تاکید شده است.
پیشینه این نگرش به سالهای قبل از انقلاب هم برمیگردد. مسبب انتشار این نگاهها فعالان سیاسی چپ و روشنفکران و روزنامهنگاران چپگرا بودهاند و متاسفانه این دیدگاه هنوز در جامعه مورد توجه است.
بنابراین همواره ترس و واهمههایی برای اصلاحات ساختاری اقتصاد و به طور مشخص پیوستن به فضای تجارت جهانی وجود دارد. البته نمیتوانیم بگوییم پشت همه این ترسها و واهمهها، منافع سیاسی و صنفی وجود دارد. بخشی از فضای منفی فعلی به این برمیگردد که در جامعه، دانشگاه و محافل روشنفکری درباره نقش دولت در اقتصاد انگارههای غلطی وجود دارد. شاید به شکلی بیشتر ما ناخودآگاه نسبت به اقتصاد بسته و حضور دولت در اقتصاد احساس امنیتی بیشتری داریم. علاوه بر این، تجربه اندک علمی در عرصه تجارت جهانی و معدود بودن افراد متخصص در این زمینه به این ترسها دامن زده است. به نظرم بهتر است، بحث مربوطه در این میزگرد به شکلی پیش برود که بتوانیم حداقل در قالب یک گفتوگوی ساده، پاسخی به این ترس و واهمهها بدهیم.
چرا که معتقدم، بخشی از این ترسها ناشی از ناآگاهی و اطلاعات نادرستی است که به جامعه تزریق شده است. تصورم بر این است اگر به خوبی ابعاد موضوع تجارت جهانی در اقتصاد ایران در محافل کارشناسی و رسانهای مورد بررسی قرار گیرد و ترسها و واهمههای ساخته و پرداخته ذهنیتها پاسخ داده شود، میتوان در عرصه عمومی وفاق ایجاد کرد.
آقای دکتر بشکار همانطور که دکتر اسلامیبیدگلی هم بر این موضوع تاکید کردند شما به طور تخصصی در زمینه تجارت جهانی و ساختار تجارت جهانی پژوهش کردهاید. فکر میکنید در این شرایط پیوستن به سازمان جهانی تجارت چقدر میتواند به اقتصاد ایران کمک کند؟ ما اینگونه استنباط میکنیم که دولت آقای روحانی پس از به سرانجام رساندن مساله هستهای و حصول توافق به دنبال پیادهسازی سیاست درهای باز در اقتصاد ایران است. شاید شبیه آنچه دنگشیائوپنگ در چین دنبال کرد.
مصطفی بشکار: نتیجه سیاست درهای باز در هر کشوری به شرایط اقتصادی حاکم بر آن کشور بستگی دارد. با اینکه بسیاری از کشورها بعد از آزادسازی شاهد رشد تجاری پایدار بودهاند، در مقابل کشورهایی هستند که نهتنها به رشد چشمگیری دست پیدا نکردهاند بلکه در پی اجرای سیاست درهای باز گرفتار تلاطمهای اقتصادی شدید شدهاند.
در مورد کشورهایی که در پی جهانیسازی رشد چشمگیر داشتهاند (مانند چین در چند دهه اخیر) نکته جالب این است که معمولاً رشد اقتصادی پایدار پس از اصلاحات سیاسی و اقتصادی گسترده در کشور به دست آمده است. در واقع در این موارد آزادسازی تجارت خارجی تنها بخشی از اصلاحات صورتگرفته است و بنابراین موفقیتهای به دست آمده را نمیتوان صرفاً به آزادسازی تجارت خارجی نسبت داد. در واقع آنچه تعیینکننده تحول اقتصادی است عزم جدی دولتها برای اصلاحات است که آزادسازی تجاری تنها نمودی از این تغییرات است.
بنابراین نمیتوان انتظار داشت در حالی که قوانین و مقررات دست و پاگیر همچنان پابرجا هستند و فساد اقتصادی و انواع رانتها به روال گذشته است، تنها با آزادسازی واردات و صادرات شاهد تحول مثبت اقتصادی باشیم. در واقع اگر بدون عزم جدی برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی پایهای، تنها به اجرای سیاست درهای باز بپردازیم، شاید در مدت کوتاهی تجارت رونق بگیرد و آمارهای اولیه نشان از رشد تجارت و اقتصاد کشور داشته باشد اما این امر چندان دوام نمیآورد.
از آن مهمتر خطر بزرگ چنین تغییراتی این است که بخش کوچکی از جامعه خواهد توانست از طریق دسترسی به رانتهای مربوطه از این رونق کوتاهمدت بهرهمند شود در حالی که هزینههای این تغییرات به کل جامعه تحمیل خواهد شد.
سعید اسلامیبیدگلی: قطعاً اگر اصلاحات ساختاری را در نظر نگیریم و بخواهیم به سمت آزادسازی تجارت حرکت کنیم و به سازمان جهانی تجارت بپیوندیم نهتنها به بنبست میرسیم بلکه ممکن است شرایط بدتری در انتظار اقتصادمان باشد و خود منجر به ایجاد بحران نهتنها در اقتصاد بلکه حتی در عرصههای اجتماعی هم بشود و شاید همانطور که امروز میگوییم کاش خصوصیسازی نمیکردیم، روزی بگوییم کاش وارد تجارت جهانی نمیشدیم.
با این اوصاف، فکر میکنید چقدر موضوع پیوستن به تجارت جهانی و به طور کلی عضویت در WTO برای اقتصاد ایران فایده دارد؟
مصطفی بشکار: فایده اصلی عضویت در WTO برای کشورهایی مانند ایران یا به طور کلیتر کشورهای در حال توسعه، تنها آزادسازی تجاری خارجی نیست. یکی از منافع مهم پیوستن به پیمانهای تجارت جهانی برگشتناپذیر شدن سیاستها و اصلاحات اقتصادی است. یعنی وقتی کشوری وارد WTO میشود و از منافع دسترسی به سایر بازارها استفاده میکند در مقابل آن، تعهداتی میدهد که باید به آنها پایبند باشد. مثلاً اگر کشوری متعهد شود که تعرفههای واردات یا صادرات را کاهش دهد دیگر نمیتواند به راحتی برخلاف آن عمل کند و لذا دولت راحتتر میتواند در مقابل فشارهای سیاسی گروههای پرنفوذ داخلی مقاومت کند.
در مقابل این فایده پیوستن به WTO چه ضررهای احتمالی برای کشورهای در حال توسعه دارد؟
مصطفی بشکار: ما به سیاستمداران زیرک و خلاقی نیاز داریم که به اهمیت هماهنگی در اصلاحات اقتصادی واقف باشند و بتوانند از فشارهای جهانی شدن اقتصاد در جهت اصلاحات سیاسی و اقتصادی همهجانبه در کشور بهره گیرند.
مصطفی بشکار: به هر حال همانطور که عضویت در این سازمان فایده دارد به طور طبیعی ضررهایی هم دارد. میزان سود یا زیان پیوستن به WTO بستگی به شرایط اقتصاد هر کشور دارد. ممکن است ورود کشوری به جریان تجارت جهانی باعث ورشکستگی صنایع غیررقابتی آن کشور شود اما ممکن است برخی صنایع این کشور که رقابتپذیری بیشتری دارند، در این فرآیند موفقتر عمل کنند. در صورتی که فرآیند الحاق کشوری به جریان جهانی تجارت موفقیتآمیز نباشد، امکان نارضایتی اجتماعی وجود دارد که ممکن است نهایتاً به روی کار آمدن دولتهای پوپولیست و ضداقتصاد آزاد منجر شود.
سعید اسلامیبیدگلی: فکر میکنم یکی از نگرانیها در جریان مخالفت با پیوستن به WTO این است که کشورهای مسلط به تجارت جهانی از کماطلاعی و ندانستن قواعد حقوقی و نهادی برخی کشورها بیشترین استفاده را میبرند. یعنی کشورهایی که سابقه عضویت دارند از بیتجربگی کشورهای نامسلط سوءاستفاده کرده و بازارهای آنها را فتح میکنند. شاید این دغدغه باعث شده اقتصاد ایران همچنان برای عضویت در این سازمان تردید داشته باشد. به هر حال وقتی درهای اقتصادی باز شود به طور طبیعی برای اقتصاد آمادهای چون آمریکا و کشورهای با سابقه بیشتر منفعت دارد.
مصطفی بشکار: توجه داشته باشید سطح تعهدات کشورهای در حال توسعه برای عضویت در WTO معمولاً به طور چشمگیری کمتر از تعهدات کشورهای توسعهیافته است. مثلاً در این کشورها سقف تعرفهها بسیار بالاست. برای کشوری مثل بنگلادش سقف تعرفه بین 180 تا 200 درصد است. علاوه بر آن مکانیسمهای انعطاف نیز در این سازمان زیاد است.
آقای دکتر بشکار البته برخی اعتقاد دارند تقدم اصلاح ساختار اقتصاد بر فراهم کردن شرایط پیوستن به سازمان جهانی تجارت مثل سنگ بزرگی است که نمیتوان آن را پرتاب کرد.
مصطفی بشکار: من همچنان معتقدم اگر دولت میخواهد آزادسازی تجارت را محقق کند قطعاً باید این مقوله در چارچوب اصلاحات ساختاری بزرگتری در اقتصاد انجام گیرد.
البته شکی نیست که اصلاح ساختار اقتصاد کشور بسیار دشوارتر از فراهم کردن مقدمات پیوستن به سازمان جهانی تجارت است به همین دلیل برخی میگویند این سنگ بزرگ نشانه نزدن است. حتی برخی با این استدلال که امکان ایجاد اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران وجود ندارد، در برابر پیوستن به سازمان جهانی تجارت مقاومت میکنند. در حالی که ما برای آزادسازی تجاری چارهای جز پیوستن به WTO نداریم. اگر جداگانه بخواهیم در این مسیر گام برداریم و تنها به آزادسازی تجارت خارجی بپردازیم و بقیه بخشهای اقتصادی مانند گذشته عمل کنند، احتمال شکست بسیار زیاد است.
ما به سیاستمداران زیرک و خلاقی نیاز داریم که به اهمیت هماهنگی در اصلاحات اقتصادی واقف باشند و بتوانند از فشارهای جهانی شدن اقتصاد در جهت اصلاحات سیاسی و اقتصادی همهجانبه در کشور بهره گیرند.
سعید اسلامیبیدگلی: دکتر بشکار بهتر است در این باره به مثالهای جزیی هم اشاره کنید، تا برای ما روشن شود منظور از اصلاحات ساختاری چیست و این اصلاحات بهتر است از چه بخشهایی آغاز شود تا در نهایت اقتصاد ایران این آمادگی را پیدا کند که آزادسازی تجاری را انجام دهد.
مصطفی بشکار: یکی از پیشنهادها این است که سیاست آزادسازی تجاری از آزادسازی واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای آغاز شود، نه از آزادسازی محصولات نهایی. مثلاً، برای چین این موضوع آنقدر مهم است که برای واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای تسهیلات ویژهای در نظر میگیرد.
در تجارت جهانی تشخیص اینکه در واردات و صادرات، آزادسازی چه کالاهایی میتواند منجر به ایجاد ارزش افزوده و اشتغالزایی شود بسیار مهم است. توجه داشته باشید ما زمانی میتوانیم از تجارت آزاد بهره ببریم که در زمینه واردات یا صادرات کالایی به زنجیره عرضه جهانی بپیوندیم. چرا که عضویت در زنجیره عرضه تجارت جهانی، مزیت رقابتی کشورها محسوب میشود. بنابراین کشورهایی که در این زنجیره حضور دارند برای کالاهایشان حاشیه سود بالایی دریافت میکنند. به عبارت دیگر در ایران، سیاستهای آزادسازی تجاری باید به شکلی دنبال شود که صنایع ایرانی تشویق به حضور در زنجیره عرضه تجارت جهانی شوند.
آقای دکتر، یک موضوع مهم دیگر که زیاد مطرح میشود این است که در اقتصاد ایران با توجه به اینکه بخش اعظم صادرات را نفت و میعانات گازی و پتروشیمی تشکیل میدهند و این کالاها تعرفهبردار هم نیستند، عضویت در WTO چه سودی برای کشور ما دارد؟
مصطفی بشکار: من مقالهای نوشتهام با این موضوع که عضویت عربستان در WTO برای اقتصاد این کشور چه فایدهای دارد؟ میدانیم نفت، عمده صادرات عربستان را دربر میگیرد که همانطور که اشاره کردید، برای آن تعرفهای وجود ندارد. بنابراین عربستان، سودی از کاهش تعرفه در کشورهای دیگر عضو WTO نمیبرد. البته توجه داشته باشید که عربستان هم تعهدات چندانی برای عضویت در این سازمان نداده و خیلی مهم نیست که از عضویت در این سازمان در کوتاهمدت سود ببرد. همین پرسش درباره اقتصاد ایران هم میتواند مطرح شود.
سوال اینگونه مطرح میشود که با توجه به اینکه عمده صادرات ایران را نفت و گاز تشکیل میدهد، عضویت در WTO چه سودی برای ایران دارد؟ پاسخ این است که منافع عضویت در این سازمان برای ایران در صادرات نفت و گاز نیست. بلکه ما به این امید عضو WTO میشویم که صنایع کشور رشد کند و به تولیدکننده مطرحی در این عرصه تبدیل شویم.
سیاستهای آزادسازی تجاری باید به شکلی دنبال شود که صنایع ایرانی تشویق به حضور در زنجیره عرضه تجارت جهانی شوند.
سعید اسلامیبیدگلی: اقتصاد ایران مشکلات داخلی بسیاری دارد و طی سالهای گذشته این مشکلات به علت تشدید تحریم، سیاستگذاریهای نامناسب و مدیریت ضعیف افزایش یافته است. بنابراین اگر بخواهیم این پرسش را مطرح کنیم که چقدر آماده پیوستن به تجارت جهانی هستیم، مساله کمی پیچیده میشود. در حال حاضر اقتصاد ایران با مشکلات بزرگ و متعدد مواجه است. همزمانی این مشکلات، بر پیچیدگی اوضاع میافزاید.
در حال حاضر اقتصاد ایران از تورم ساختاری بالا، سیاستهای پولی نامنظم، نقش بزرگ دولت در اقتصاد، بزرگ شدن نهادهای حاکمیتی و شبهدولتی، ناتوانی بانکها در تامین مالی تولید، مطالبات معوقه و دهها مشکل دیگر رنج میبرد با این حال چگونه میتوان همه این مشکلات را برطرف کرد و همزمان به سازمان جهانی تجارت پیوست؟ از دکتر بشکار میخواهم با توجه به مطالعه تجربههای جهانی به این پرسش پاسخ بدهند که آیا تصدیگری بالای دولت در اقتصاد ایران برای ورود به فضای تجارت جهانی مشکلساز نیست؟
مصطفی بشکار: اگر تصدیگری دولت در اقتصاد کشوری که میخواهد عضو WTO شود، بالا باشد و آن کشور نتواند در این سازمان ثابت کند که به زودی میتواند از حجم تصدیگریهای دولتی بکاهد مجبور میشود با شرایط حقوقی خاص، در گروه اقتصادهای غیربازارمحور یا غیررقابتی (Nonmarket economies)، عضو WTO شود.
با توجه به اینکه در ایران نیز نقش تصدیگری دولت بالاست ممکن است اعضای این سازمان پذیرش این وضعیت حقوقی را به عنوان پیششرط عضویت ایران مطرح
کنند.
پذیرش عضویت در این سازمان با وضعیت حقوقی ذکرشده میتواند تبعات منفی زیادی داشته باشد چراکه چنین عضوی را راحتتر میتوان به نقض قوانین WTO متهم کرد.
مثلاً، در اقتصاد چین به این علت که شدت تصدیگری دولت بالاست، این کشور جزو اقتصادهای غیربازار در WTO قرار دارد. این موضوع باعث شده سایر اعضای این سازمان، از جمله آمریکا و اروپا، دولت چین را به راحتی و به کرات متهم به نقض قوانین WTO کنند. به عقیده بسیاری از ناظران این وضعیت حقوق باعث سوءاستفاده سایر اعضا از چین شده است.
البته در سالهای اخیر شاهدیم که دادگاه WTO در حال اصلاح این مساله است چرا که اختلافات بسیاری به وجود آمده و باعث شده کشورهایی که اقتصاد بازارمحور دارند از کشورهایی که اقتصاد غیررقابتی دارند سوءاستفاده کنند. بنابراین ایران باید تلاش کند که حتیالمقدور به عنوان عضو عادی (و نه در گروه اقتصادهای غیربازار) به سازمان جهانی تجارت بپیوندد.
سعید اسلامیبیدگلی: به نظرم به این نکته هم توجه کنیم که باید تیم متصدی این امر، تجربه الحاق دیگر کشورها به سازمان جهانی تجارت را با دقت مطالعه کند. احتمالاً کشورهایی هستند که با مختصات اقتصاد ایران و شرایطی که درگیر آن هستیم، به WTO پیوستهاند. ما در حال حاضر برای باز کردن پنجرههای تجاری به کشورهای همسایه هم دچار نگرانی هستیم. چون به واسطه تحریمهای گذشته، ساختارهای قانونی و شفاف اقتصاد ما تخریب شده و به جای آن، رویههای ناسالم جایگزین شده است. علاوه بر آن، اقتصاد ایران که هیچوقت نتوانسته ساز و کار رقابتپذیری را بر صنایع خود حاکم کند، در سالهای گذشته اندک توان رقابتیاش را هم از دست داده و قبل از هر اقدامی برای پیوستن به بازارهای جهانی باید این ساختارها را اصلاح کند. در شرایط فعلی بسیاری از صنایع ما با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند و ما نمیدانیم این صنایع حتی در جریان پیوستن به بازارهای منطقه دچار چه مشکلاتی خواهند شد.
مصطفی بشکار: اجازه بدهید به نکتهای اشاره کنم که فکر میکنم اهمیت زیادی دارد. دیدگاهی وجود دارد که معتقد است دولت باید متصدی اصلی پیوستن اقتصاد ایران به تجارت جهانی باشد. گاهی این نقش به سرمایهگذاری توسط دولت و فراتر از این هم منتهی میشود که به نظر من ناشی از بدفهمی نسبت به این مقوله است. دولت تنها باید قوانین را اصلاح کند و از تصدیگریهای خود در اقتصاد بکاهد. البته دولت وظیفه ایجاد زیرساختهای سرمایهگذاری را هم دارد اما بیش از این نباید در امور سرمایهگذاری دخالت کند. وقتی بر تجارت آزاد تاکید میکنیم باید اجازه دهیم بخش خصوصی تواناییها و خلاقیتهایش را بروز دهد. بنابراین اگر در حالت ایدهآل، دولت قوانین را اصلاح و امنیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی را تضمین کند دیگر لازم نیست برای بخش خصوصی برنامه تنظیم کند که در کدام صنایع و در کدام بخشها سرمایهگذاری کند. تشخیص این موضوع با بخش خصوصی است.
در صورتی که فرآیند الحاق کشوری به جریان جهانی تجارت موفقیتآمیز نباشد، امکان نارضایتی اجتماعی وجود دارد که ممکن است نهایتاً به روی کار آمدن دولتهای پوپولیست و ضداقتصاد آزاد منجر شود.
اگرچه کیفیت اطلاعات در دولت یازدهم قابل مقایسه با دولت قبل نیست اما همچنان شاهد نارساییهای زیادی در زمینه انتشار اطلاعات هستیم. اینکه اقتصاد ایران هنوز شفافیت لازم را در زمینه افشای اطلاعات پیدا نکرده، احتمالاً در آینده هم اثر منفی بر سرمایهگذاری در ایران خواهد داشت.
سعید اسلامیبیدگلی: سوال خوبی مطرح کردید. نکته کلیدی در هدایت سرمایهها که در بازارهای مالی بسیار مهم به نظر میرسد، مساله افشای اطلاعات است. در حال حاضر ما در کشوری زندگی میکنیم که شفافیت اطلاعاتی در آن وجود ندارد. بخش بزرگی از اطلاعات در داخل دولت تولید میشود، اما در دسترس همگان قرار نمیگیرد یا اصلاً تولید نمیشود. از طرفی لازمه سرمایهگذاری، داشتن اطلاعات شفاف از وضعیت اقتصاد است. اما متاسفانه سرمایهگذار در اقتصاد ایران به اطلاعات دسترسی ندارد آن وقت چگونه میتواند تشخیص بدهد در کدام بخش سرمایهگذاری کند که بازدهی داشته باشد و برای اقتصاد ما مزیت نسبی ایجاد کند.
این یکی از وظایف اصلی دولت است که اطلاعات را به طور شفاف در دسترس همگان قرار دهد تا بخش خصوصی بتواند از این اطلاعات در جهت تشخیص بخش مناسب سرمایهگذاری استفاده کند. به این نکته هم توجه کنیم پیوستن به WTO یک نسخه نیست که به شکل یکسان برای همه کشورها قابل اجرا باشد. بلکه موضوعی است که هر کشوری با توجه به شرایط اقتصادی که دارد به این سازمان میپیوندد. ممکن است شرایطی که برای ترکیه گذاشته میشود با شرایطی که برای ایران در نظر میگیرند متفاوت باشد. بنابراین بسیاری از مسائل برای هر یک از کشورها از نرخ گمرک و سقف تعرفهها گرفته تا محدودیتهای قضایی و تعهدات با هم تفاوت دارد و در اینجا شناخت کامل از مسائل حقوقی این سازمان کمک میکند تا کشوری چون ایران بتواند به بهترین شکل ممکن به عضویت این سازمان در آید. به هر حال توجه داشته باشیم اگر با شناخت کامل وارد این عرصه نشویم ممکن است آسیب ببینیم.
همانطور که اشاره کردید، اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارد که ممکن است کمتر از شش ماه دیگر تحریمها برداشته شوند، فارغ از موضوع تجارت جهانی و WTO چگونه میتوانیم سرمایههای خارجی را جذب و در جهت توسعه اقتصادی استفاده کنیم؟
سعید اسلامیبیدگلی: موضوع سرمایهگذاری در دوران پساتحریم برای اقتصاد ایران جنبه حیاتی دارد. اما آیا لزوماً منابعی که با رفع تحریمها در اقتصاد آزاد میشود صرف سرمایهگذاری مولد خواهد شد؟ متاسفانه در سالهای گذاشته سرمایه بیشتر به سمت بازارهای دلالی سوق پیدا کرد چون عدم اطمینان از سرمایهگذاری در بخش مولد وجود نداشت.
از طرفی هم برداشته شدن تحریمها این شرایط را ایجاد میکند که سرمایههای خارجی وارد کشور شوند اما آیا تمهیداتی در نظر گرفته شده است که این سرمایهها در بخش مولد به کار گرفته شوند؟ متاسفانه در سالهای اخیر بستر اقتصاد کشور آسیبهای بسیاری دیده است و انبوهی از پروژه خارج از ظرفیتهای اقتصاد ایران تعریف شده که یا از اول پروژههای اقتصادی نبودند یا با توجه به طولانیشدن زمان بهرهبرداری دیگر کاربرد اقتصادیشان را از دست دادهاند. به هر حال برای این موضوع هم باید فکری کنیم تا به سمت بهبود بستر اقتصاد کشور حرکت کنیم.
البته در نظر داشته باشیم طی سالهای اخیر عدهای از عدم شفافیتها و تحریم سود هنگفت بردهاند و ممکن است این خطر اقتصاد ما را تهدید کند که اگر درهای اقتصاد کشور باز شود و سرمایهها به یکباره وارد کشور شوند این عده بازهم سود بیشتری ببرند. به هر حال این افراد وابسته به برخی جریانها هستند و این ابزار را در اختیار دارند که بتوانند از فرصت پیش آمده برای کسب سود استفاده کنند. امثال بابک زنجانی و جمشید بسمالله از کف خیابان نیامدهاند اینها به شکلی به برخی جریانها وابسته بودند هرچند در جاهایی از کنترل آنها خارج شدند. بنابراین این نگرانی بازهم وجود دارد که سرمایههایی که قرار است بعد از برداشته شدن تحریمها وارد کشور شود صرف ناکاراییهای اقتصاد ایران شود که امر بسیار خطرناکی است و دولت باید نسبت به این مساله هوشیار باشد. به هر شکل باید دید اگر دولت میخواهد به سمت باز شدن درهای اقتصاد برود با چه مکانیسمی حرکت میکند که عموم جامعه منتفع شوند نه اینکه بازهم یک عده خاص نفع ببرند.
مصطفی بشکار: معتقدم نباید نگران بخش خصوصی بود. وقتی عرصه برای سرمایهگذاری باز شود بخش خصوصی راه خود را به خوبی تشخیص میدهد و میداند در کدام زمینهها سرمایهگذاری کند. وظیفه دولت این است که زیرساختهای لازم را برای سرمایهگذاری بخش خصوصی فراهم کند. به خصوص تجربههای گذشته در کشورهای مختلف نشان داده است یک مانع عمده در مقابل بهرهمندی از مزایای جهانی شدن وجود گلوگاه در جریان اقتصاد است. اگر زیرساختهای ضعیف داشته باشیم نمیتوان از بخش خصوصیسازی انتظار داشت تواناییها و خلاقیتهای خود را در زمینه سرمایهگذاری بهینه در اقتصادمان بروز دهد.
دیدگاه تان را بنویسید