گفتوگو با جیم اونیل درباره اقتصاد دنیا در سال ۲۰۱۵
نگران اروپا باشید
در این مصاحبه تاکید کرد اگر اقتصاد چین در سال ۲۰۱۵ میلادی با نرخی کمتر از هفت درصد رشد کند آسیبی به اقتصاد دنیا وارد نخواهد کرد زیرا تاثیر رشد هفتدرصدی اقتصاد چین روی اقتصاد دنیا معادل رشد چهاردرصدی اقتصاد آمریکا و رشد ۱۰درصدی اقتصاد ژاپن روی اقتصاد دنیاست. این اقتصاددان برجسته و کارکشته بر این باور است که نگرانی اصلی در مورد وضعیت کشورهای ایتالیا و فرانسه و آلمان است. کشورهای اروپایی سال سختی را پشت سر گذاشتهاند و انتظار میرود در سال ۲۰۱۵ میلادی هم نتوانند به طور کامل از رکود اقتصادی خارج شوند. وی بر این باور است که اقتصاد آمریکا سال ۲۰۱۴ میلادی را در شرایط بسیار مطلوبی پشت سر میگذارد و میتواند در سال ۲۰۱۵ میلادی رشد بالغ بر سهدرصدی را تجربه کند.
جیم اونیل رئیس سابق مرکز مدیریت سرمایه گلدمن ساکس و تحلیلگر مسائل اقتصادی و استاد اقتصاد دانشگاه منچستر در سال 1957 میلادی متولد شد. او که یک اقتصاددان برجسته انگلیسی است و سالها در مرکز مطالعاتی گلدمن ساکس فعالیت کرده است فردی بود که از چهار بازار در حال رشد دنیا یعنی کشورهای برزیل و روسیه و هند و چین تحت عنوان BRIC یاد کرد و بیش از 30 سال به مطالعه عملکرد اقتصادی این کشورها و اقتصاد دنیا پرداخت. او در سال 2013 میلادی از ریاست گلدمن ساکس بازنشسته شد و از ابتدای سال 2014 میلادی به عنوان استاد دانشگاه منچستر کارش را آغاز کرد. او سالها ریاست بانکها و مراکز مالی معتبر دنیا را بر عهده داشت و مطالعات بسیار گستردهای را در زمینه اقتصاد دنیا انجام داده است. جیم اونیل که الگوهای اقتصاد جهانی را طی سه دهه گذشته مورد مطالعه قرار داده است در مصاحبهای با شبکه سی انبیسی در مورد وضعیت اقتصادی جهان در سال 2015 میلادی میگوید. وی در این مصاحبه تاکید کرد اگر اقتصاد چین در سال 2015 میلادی با نرخی کمتر از هفت درصد رشد کند آسیبی به اقتصاد دنیا وارد نخواهد کرد زیرا تاثیر رشد هفتدرصدی اقتصاد چین روی اقتصاد دنیا
معادل رشد چهاردرصدی اقتصاد آمریکا و رشد 10درصدی اقتصاد ژاپن روی اقتصاد دنیاست. این اقتصاددان برجسته و کارکشته بر این باور است که نگرانی اصلی در مورد وضعیت کشورهای ایتالیا و فرانسه و آلمان است. کشورهای اروپایی سال سختی را پشت سر گذاشتهاند و انتظار میرود در سال 2015 میلادی هم نتوانند به طور کامل از رکود اقتصادی خارج شوند. وی بر این باور است که اقتصاد آمریکا سال 2014 میلادی را در شرایط بسیار مطلوبی پشت سر میگذارد و میتواند در سال 2015 میلادی رشد بالغ بر سهدرصدی را تجربه کند. اونیل با اشاره این مطلب که سال 2014 میلادی سالی پر از دلمشغولی برای اقتصاددانان و سرمایهگذاران بود، گفت 12 ماه قبل هیچکس انتظار نداشت قیمت نفت در بازار جهانی 30 درصد کاهش یابد و شرایط کنونی را تجربه کند و حتی انتظار کاهش قیمت مواد غذایی و سنگ آهن را هم نداشت. اما حال که سال 2014 میلادی در حال پایان یافتن است مشاهده میشود بسیاری از برآوردها تحقق یافته و برخی از پیشبینیها نتوانسته است به واقعیت تبدیل شود. از جمله این پیشبینیها میتوان به پیشبینی اقتصاد آمریکا و اروپا اشاره کرد که انتظار میرفت اقتصاد آمریکا از رکود خارج شود
ولی اقتصاد اروپا همچنان شرایط بحرانی را شاهد باشد. نکته مهمی که در این مصاحبه مطرح شده این است که هیچیک از اقتصاددانان و تحلیلگران انتظار نداشتند کاهش نرخ رشد اقتصادی دنیا و افزایش تولید نفت شیل بتواند زمینه را برای کاهش قیمت نفت اوپک در بازار جهانی فراهم آورد و جایگاه سازمان کشورهای صادرکننده نفت در بازار جهانی را متزلزل کند. متن کامل مصاحبه این اقتصاددان برجسته و باتجربه دنیا را میبینید.
یکی از بزرگترین ریسکهای سال 2015 میلادی برای سرمایهگذاران وضعیت اقتصادی چین و نرخ رشد اقتصادی این کشور است. پیشبینی میشود اقتصاد دنیا در سال 2015 میلادی با نرخ 3/7 درصد رشد کند ولی برخی از اقتصاددانان در مورد نرخ رشد کمتر از هفتدرصدی اقتصاد چین صحبت میکنند. به نظر شما رشد کمتر از هفتدرصدی اقتصاد چین در سال 2015 میلادی محتمل است یا خیر و اگر اقتصاد چین با نرخ کمتر از هفت درصد رشد کند شرایط اقتصادی دنیا چگونه خواهد بود و بازارهای دیگر چه شرایطی را تجربه خواهند کرد؟
بررسی روند اقتصادی چین در سالهای اخیر نشاندهنده این مساله است که اقتصاد چین در شرایط مطلوبی به سر میبرد و کمتر شدن نرخ رشد اقتصادی این کشور لزوماً نشان نمیدهد که اقتصاد این کشور شرایط نامساعدی دارد. چین تنها کشور عضو BRIC است که رشدی بیش از برآوردهای ما در سال 2010 میلادی را تجربه کرد و این نشان میدهد زیرساختهای اقتصادی چین بسیار قوی است و سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای تجاری و اقتصادی در این کشور با سرعت زیادی انجام میشود. به نظر من اقتصادهای در حال توسعه عضو BRIC در سالهای آتی موتور رشد اقتصادی دنیا
خواهند بود. همانطور که در سالهای گذشته چین توانست با رشد دورقمی کمک بزرگی برای خروج اقتصاد دنیا از رکود باشد، با رشد هفتدرصدی هم میتواند اقتصاد دنیا را به سمت توسعه بیشتر هدایت کند. از نظر من احتمال کمتر شدن نرخ رشد اقتصادی چین از مرز هفت درصد وجود ندارد زیرا شرایط اقتصادی این کشور بسیار خوب است و تعاملات بسیار گستردهای با دیگر کشورهای جهان دارد. سرمایهگذاری چین در افزایش مصرف داخلی در کنار رشد تجارت سبب شده است تا دو موتور بسیار قدرتمند رشد اقتصادی داشته باشد و احتمال بحران در این عرصه بسیار کم است.
اما اگر اقتصاد چین با نرخی کمتر از هفت درصد هم رشد کند این وضعیت موقتی خواهد بود و مشکلی برای اقتصاد دنیا ایجاد نمیکند. سیاستگذاران اقتصادی چین هم در مصاحبههای اخیر خود تاکید کردهاند که کمتر شدن رشد اقتصادی چین از مرز هفت درصد نه به اقتصاد چین و نه به اقتصاد دنیا آسیبی وارد نمیکند زیرا در نتیجه سیاستهای اقتصادی اجراشده در چین و به منظور تقویت زیرساختهای اقتصادی این کشور خواهد بود.
باید در نظر داشت که چین اقتصاد بسیار بزرگی دارد و رشد هفتدرصدی اقتصاد چین در سال 2015 میلادی تاثیری مشابه رشد چهاردرصدی اقتصاد آمریکا و رشد 10درصدی اقتصاد ژاپن روی اقتصاد دنیا دارد. از طرف دیگر اگر ترکیب رشد اقتصادی سه کشور فرانسه و آلمان و ایتالیا برابر با هفت درصد باشد تاثیری مشابه رشد هفتدرصدی اقتصاد چین روی اقتصاد دنیا خواهد داشت و دلیل این مساله را هم میتوان در بزرگی و اثرگذاری اقتصاد چین دید. پیشبینی میشود ارزش تولید ناخالص داخلی چین تا انتهای سال 2014 میلادی به 10 هزار میلیارد دلار آمریکا برسد و همین مساله بر اهمیت و اثرگذاری اقتصاد دنیا میافزاید. بنابراین به نظر من اهمیتی ندارد برای چند فصل اقتصاد چین با نرخی معادل هفت درصد یا کمتر از هفت درصد رشد کند زیرا سهم تولید ناخالص داخلی این کشور در تولید ناخالص داخلی دنیا در حال افزایش است و عضوی بسیار مهم در اقتصاد دنیا محسوب میشود.
اما فعالان بازار کالا معتقد هستند که رشد اقتصادی 5/7 درصدی چین بسیار متفاوت از رشد 5/6درصدی است و روی حجم تجارت و درآمد آنها تاثیر زیادی دارد. نظر شما در این زمینه چیست. از نظر شما این تحول میتواند بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار دهد؟
بسیاری از فعالان بازار کالا به مدل قدیمی اقتصاد چین عادت کردهاند و فکر میکنند تنها با مدل اقتصادی گذشته چین است که میتوان رشد اقتصادی و رشد درآمدی را شاهد بود. در سه سال گذشته روند نزولی نرخ رشد اقتصادی چین بسیار مشهود بوده است و دلیل این مساله هم تمرکز سیاستگذاران چینی روی کیفیت رشد اقتصادی است نه کمیت رشد اقتصادی. بازارهای کالایی در این سه سال از تغییر جهت سیاستهای اقتصادی چین متضرر شدهاند زیرا تقاضای چین در بخشهایی که طی یک دهه گذشته با سرعت زیادی رشد کرده بود در سالهای پیش رو رشد نمیکند همانطور که از سال 2011 میلادی تاکنون هم رشد چندانی نداشت. البته بازارهای کالاهای ارزشمندی از قبیل نفت و فرآوردههای نفتی در این کشور با سرعت زیادی رشد کرده است و این بازارها شرایط بسیار مطلوبی داشتند و من نمیدانم چرا فعالان بازار اصرار دارند این تغییر جهت
سیاستگذاری چین را منفی نشان دهند. این سیاستگذاری تازه در مسیر بهبود شرایط اقتصادی این کشور است و بهبود شرایط اقتصادی دومین اقتصاد بزرگ دنیا به نفع تمامی ساکنان زمین است.
منطقه یورو از سه سال گذشته وارد رکود شد و هنوز هم رکود اقتصادی این منطقه ادامه دارد. به نظر شما اقتصاد کشورهای منطقه یورو در سال 2015 میلادی چه وضعیتی خواهد داشت. به نظر شما اقتصاد منطقه یورو در نیمه دوم سال 2015 میلادی میتواند از رکود خارج شود یا تا انتهای سال بعد همچنان رکود در اقتصادهای اروپایی مشاهده میشود؟
اروپا منطقهای است که بیشتر از دیگر مناطق دنیا باعث نگرانی من شده است. کشورهای اسپانیا و یونان و پرتغال و حتی انگلستان در سال گذشته با بحرانهای اقتصادی زیادی مواجه بودند و با استفاده از ابزارهای اقتصادی مختلف توانستند این سال را پشت سر بگذارند. این کشورها هماکنون توانستهاند در مسیر رشد اقتصادی قرار بگیرند و اگر دیگر کشورهای اروپایی هم مانند این چهار کشور رشد را تجربه کنند افق روشنی برای اروپا میتوان متصور بود. ولی نکته نگرانکننده و مهم در وضعیت اروپا این است که نه اقتصادهای کوچکی مانند اسپانیا و یونان بلکه سه اقتصاد بزرگ این منطقه یعنی ایتالیا و فرانسه و آلمان در حال تجربه کاهش نرخ رشد اقتصادی هستند. بحرانی شدن اوضاع اقتصادی در این سه کشور میتواند اقتصاد اروپا را دچار
تنش و سردرگمی کند. تجربه کاهش نرخ رشد اقتصادی در کشور آلمان که بزرگترین اقتصاد اروپاست و در این سالها تنها عامل نجات اروپا از بحران بوده مسالهای است که باید مدنظر قرار گیرد.
نتایج اجتماعی و سیاسی این رکود طولانیمدت اقتصادی در اروپا چیست؟ آیا انتظار دارید احزاب سیاسی در اروپا در نتیجه تداوم رکود اقتصادی با مشکل مواجه شوند یا اینکه برخی از کشورها مجبور به خروج از رکود اقتصادی شوند یا خیر؟
در این مورد بحثهای زیادی شده است به خصوص زمانی که در مورد تزریق به اقتصاد اروپا یا طرح موسوم به QE بحث بود، یا اینکه در مورد هزینههای زیرساختی فراوانی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا داشتند سخن به میان آمده بود. مانند همیشه زمانی که چنین اتفاقاتی در عرصه اقتصادی یک کشور میافتد، بازارها اقدام به پیشبینی و برآورد اوضاع اقتصادی میکنند و سیاستگذاران هم در همین مسیر گام بر میدارند و سیاستهای اقتصادی خود را بهگونهای طرحریزی میکنند که کمترین آسیب به اقتصاد برسد. اما اگر شرایط طبق پیشبینیها پیش نرود ممکن است شرایط وخیمتر شود.
اغلب در شرایط بحران اقتصادی است که احزاب سیاسی تازه ایجاد میشوند. احزابی که در سالهای قبل وجود نداشتند و تنها به دلیل شرایط جدید اقتصادی روی کار آمدهاند. این احزاب جدید که از شرایط ایجادشده در کشور بیشترین نفع را میبرند میتوانند در انتخاباتهای سیاسی کشور آرای زیادی را به خود جذب کنند و احتمال روی کار آمدن آنها و تغییر جهتگیری سیاسی کشورها نیز وجود دارد. حال سوال اینجاست که این احزاب تازه آیا واقعاً دیدگاه سیاسی خوبی دارند یا تنها به دلیل بحران ایجادشده در شرایط اقتصادی توانستهاند ایجاد شوند و پیشرفت کنند؟ مطالعات نشان میدهد اغلب این احزاب سیاسی که میتوانند جهتگیری سیاسی کشور را هم تغییر دهند از نظر ساختاری و اصولی کارایی بالایی ندارند و به همین دلیل آینده روشنی برای اقتصاد کشور نمیتوانند ایجاد کنند. این وضعیت در جریان بحرانهای اقتصادی چند دهه قبل در سوئد هم مشاهده شد و پاپ هم در سخنرانی اخیر خود خطاب به رهبران اقتصادی و سیاسی اروپا گفت این رهبران اقتصادی و سیاسی باید از خواب بیدار شوند و زمینه را برای افزایش نرخ رشد اقتصادی کشورهای اروپایی فراهم آورند در غیر این صورت باید در انتظار اختلالات
سیاسی در منطقه باشیم.
مساله تزریق به اقتصاد یا اجرای طرح QE از مدتها قبل آغاز شده است ولی مبلغ تزریق چندان قابل توجه نبود. به نظر شما در سال 2015 میلادی این طرح با جدیت بیشتری پیگیری میشود و مبلغ تزریق افزایش مییابد؟ به نظر شما آیا بانک مرکزی اروپا طرح خرید داراییها را اجرا میکند و تزریق به اقتصاد در دولتهای مختلف اروپایی انجام میشود؟
به نظر من این طرح باید در کشورهای اروپایی اجرا شود زیرا میتواند به رشد اقتصادی اروپا کمک کند. این مساله با توجه به اینکه نرخ تورم در این کشورها کمتر از دو درصد است میتواند نتیجه مثبتی داشته باشد. البته برخی از کشورها از جمله کشور آلمان که تجربه تورم فزاینده را دارند از اجرای این طرح سر باز میزنند. اجرای این طرح در کشور آلمان میتواند نرخ رشد اقتصادی این کشور را بیشتر کند و به دنبال آن اقتصاد اروپا را به سمت توسعهیافتگی و رونق بیشتر هدایت کند. به نظر من اروپاییها با در نظر گرفتن تمام جوانب و با اجرای سیاستهای مناسب باید اقدام به تزریق به اقتصاد کنند و این منابع مالی تزریقی را به بخش تقاضای اقتصاد وارد کنند تا فرصتهای شغلی بیشتر شود و به دنبال آن اقتصاد با سرعت
بیشتری رشد کند. یکی از نگرانیهای اصلی در مورد اجرای طرح تزریق به اقتصاد افزایش نرخ تورم است ولی با توجه به شرایط اقتصادی در این کشور نباید نگران تورم بود زیرا هماکنون نرخ تورم در این کشور از دو درصد هم کمتر است و سیاستگذاران اقتصادی آلمان هم تغییرات نرخ تورم را با دقت زیادی پیگیری میکنند تا از وقوع بحرانی دیگر در بازار پولی کشور ممانعت کنند.
پیشبینیشده است اقتصاد آمریکا در سال 2014 میلادی رشد سهدرصدی را تجربه میکند. به نظر شما این پیشبینی تحقق پیدا میکند؟ آیا انتظار رشد بالغ بر سه درصد اقتصادی پیشبینی محتملی است یا اینکه احتمال بروز آن اندک است؟
مطالعه عملکرد اقتصادی کشور آمریکا در سال 2014 میلادی نشاندهنده خروج اقتصاد این کشور از رکود است. هماکنون شرایط اقتصادی آمریکا شرایط خوبی است و به همین دلیل طرح QE3 مورد ارزیابی مجدد قرارگرفته است. پیشبینی میشود اقتصاد آمریکا در سال 2015 میلادی با نرخ 9/3 درصد رشد کند و در سال 2014 میلادی هم رشد سهدرصدی را تجربه کند. از طرف دیگر کاهش قیمت نفت در بازار جهانی مساله دیگری است که باید مدنظر قرار بگیرد. کاهش قیمت نفت هزینه فعالیتهای اقتصادی و صنعتی را در این کشور کمتر کرده است و به همین دلیل شانس رشد اقتصادی در آمریکا را افزایش داده است. از نظر من با توجه به شرایط اقتصادی کشور آمریکا، پیشبینی رشد اقتصادی بالغ بر سهدرصدی در سال جاری میلادی یک پیشبینی کاملاً محتمل است.
به نظر شما در شرایط فعلی اقتصادی فدرالرزرو آمریکا باید چه کند؟ آیا به نظر شما افزایش نرخ بهره بانکی آمریکا در نیمه دوم سال 2015 میلادی محتمل است؟ وضعیت بازار ارز در آمریکا چه خواهد بود؟
تا یک ماه قبل من بر این باور بودم که فدرالرزرو آمریکا از اواسط سال 2015 میلادی اقدام به افزایش نرخ بهره بانکی خواهد کرد. اگرچه با توجه به نرخ تورم واقعی در آمریکا و حتی تورم آمریکا و مشاهده نرخهای تورم انتظاری در کنار تقویت ارزش دلار در بازار جهانی و تداوم این وضعیت در سال آینده میلادی، انتظار میرود نرخ بهره بانکی دیرتر افزایش یابد. در واقع من چهار هفته قبل معتقد بودم این سیاست تا نیمه دوم سال بعد قطعاً اجرا میشود ولی اکنون بر این باورم که ممکن است چنین اتفاقی دیرتر بیفتد تا آمریکا تا آنجا که امکان دارد از منافع ناشی از این سیاست یعنی نرخ بهره پایین بهره ببرد. ولی در مورد اینکه در سال 2015 میلادی این سیاست اجرا خواهد شد، شکی نیست. آمریکا در جریان بحران اقتصادی بازارها نرخ بهره بانکی خود را کاهش داد و هماکنون هم این نرخ بهره در کمترین سطح ممکن قرار گرفته است. افزایش نرخ بهره بانکی در شرایط فعلی که
فرصتهای شغلی در این کشور رشد کرده است، اعتماد مردم به اقتصاد بازسازی شده است و نرخ رشد اقتصادی افزایش یافته است، سیاست درستی است. نکته مهمتر اینکه آمریکا هر روز بیشتر از روز قبل شاهد افزایش ارزش پول داخلی خود در برابر دیگر ارزهاست به خصوص ارزش دلار در برابر یورو در حال افزایش است و دلیل این مساله هم شرایط اقتصادی آمریکا و تداوم بحران در اروپاست. پیشبینی میشود در سال 2017 میلادی ارزش هر دلار آمریکا معادل یک یورو باشد که این مسیر خود نشاندهنده افزایش قدرت آمریکا در جهان و تضعیف جایگاه اروپاست.
در نهایت فدرالرزرو آمریکا مجبور میشود نرخ بهره بانکی را افزایش دهد و این افزایش نرخ بهره بانکی میتواند تغییراتی در فضای مالی آمریکا و به دنبال آن در فضای مالی دنیا ایجاد کند. به نظر شما بعد از افزایش نرخ بهره بانکی بازارهای مالی دنیا چه وضعیتی خواهد داشت و آیا میتواند زمینه برای اختلال در مسیر رشد اقتصادی کشور فراهم شود یا خیر؟
طبق مطالعات و گزارشهای ارائهشده سیاست تغییر نرخ بهره بانکی آمریکا سیاستی تدریجی خواهد بود. این سیاست را میتوان تغییر سیاست پولی آمریکا دانست که به یکباره اتفاق نمیافتد و فدرالرزرو در نظر دارد این طرح را طی دو سال اجرا کند. به نظر من این سیاست به جز شوک ناشی از اعلام این خبر روی بازارهای مالی نمیتواند تاثیر ماندگاری داشته باشد زیرا یک روند تدریجی است. به نظر من تاثیر این سیاست تا اندازه زیادی بستگی به نحوه اعلام آن در بازار دارد. اگر بیان شود که این مرحله اول طرح افزایش نرخ بهره بانکی است و هیچ بازاری تحت تاثیر این سیاست آسیب نمیبیند بدون شک قیمتها و بازارهای مالی مختلف آسیبی نخواهد دید. از طرف دیگر فدرالرزرو در شرایطی این طرح را اجرا میکند که ارزش
دلار در بازار جهانی به بالاترین سطح طی یک سال گذشته رسیده است و اقتصاد آمریکا در مسیر رشد قرار گرفته است. فعالیتهای اقتصادی رشد کرده و فرصتهای شغلی تازهای در اقتصاد مشاهده شده است. اگر اقتصاد آمریکا در شرایط خوبی باشد افزایش چندمرحلهای نرخ بهره بانکی که تنها و تنها به درآمدزایی بیشتر بانکها کمک میکند آسیبی به فعالیت دیگر بخشها وارد نمیکند.
پیشبینی شما در مورد بازار نفت دنیا چیست؟ برخی بر این باورند بازار نفت در سال آینده شاهد کاهش قیمت خواهد بود و برخی دیگر معتقدند قیمت کنونی نفت در بازار جهانی قیمت کف است و از این پس باید قیمت این منبع انرژی سیر فزاینده به خود بگیرد. به نظر شما متوسط قیمت نفت در سال 2015 میلادی چه اندازه خواهد بود؟
من پایاننامه دوره دکترای خود را در مورد بازار نفت و قیمت این منبع انرژی در بازار جهانی تالیف کردهام و 30 سال گذشته را صرف بررسی بازار نفت و تحلیل شرایط بازار کردهام. نتیجه این 33 سال مطالعه من در بازار نفت این بود که بازار نفت بازاری قابل پیشبینی نیست و اغلب مواقع نمیتوان برآورد درستی در مورد قیمت این منبع انرژی ارائه داد. قیمت نفت تحت تاثیر عوامل بسیار زیادی است و به همین دلیل هم تمامی این عوامل میتواند قیمت نفت را تغییر دهد. در نظر گرفتن یک عامل به تنهایی به عنوان مثال عرضه و تقاضا در بازار و برآورد قیمت ما را به نتایج نادرستی میرساند. اما با توجه به تمامی اطلاعات موجود در بازار و برآوردهای گذشته مبنی بر اینکه متوسط قیمت نفت در سال 2015 میلادی بین 75 تا 80 دلار آمریکا خواهد بود، به نظر
میرسد قیمت این منبع انرژی در انتهای سال جاری و ابتدای سال آینده بسیار کمتر از متوسط قیمت آن در سال بعد است. به نظر من قیمت نفت در سال آینده نسبت به قیمت کنونی آن رشد میکند زیرا تداوم روند نزولی قیمت نفت یا ثبات قیمت در سطح کنونی تاثیر منفی روی بخش عرضه نفت در بازار به خصوص در عرضه نفت شیل آمریکا دارد و میتواند صنعت نفت آمریکا را با مشکل مواجه کند.
دیدگاه تان را بنویسید