میزگردی با حضور رئیس کل گمرک و رئیس پلیس آگاهی در باره اقتصاد سیاسی مبارزه با قاچاق
برخورد بدون آژیر و باتوم
از نگاه مسعود کرباسیان، رئیسکل گمرک ایران، و محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی ناجا، پدیده قاچاق کالا ریشه در مسائل اقتصادی دارد. این دو مقام مسوول که در سطوح ارشد مدیریتی از مسوولان عالیرتبه در زمینه ساماندهی و مبارزه با قاچاق کالا هستند، در میزگرد هفتهنامه «تجارت فردا» به بررسی مسائلی میپردازند که بر اثر سیاستگذاریهای اشتباه رخ میدهند و منجر به شکلگیری و افزایش پدیده قاچاق میشوند. آنها همچنین توضیح میدهند که چگونه برخی تصمیمها و سیاستگذاریها میتوانند تغییراتی در میزان قاچاق کالا ایجاد کنند. کرباسیان از تصمیمات و تغییرات ناگهانی در برخی امور مربوط به تجارت کشور در سالهای پیش از این گلایه میکند که بر ساماندهی پدیده قاچاق آثار سوئی داشتهاند. مقیمی نیز بر اهمیت مسوولیتپذیری همه دستگاههای دخیل در اقتصاد در زمینه مبارزه با قاچاق تاکید میکند.
از نگاه مسعود کرباسیان، رئیسکل گمرک ایران، و محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی ناجا، پدیده قاچاق کالا ریشه در مسائل اقتصادی دارد. این دو مقام مسوول که در سطوح ارشد مدیریتی از مسوولان عالیرتبه در زمینه ساماندهی و مبارزه با قاچاق کالا هستند، در میزگرد هفتهنامه «تجارت فردا» به بررسی مسائلی میپردازند که بر اثر سیاستگذاریهای اشتباه رخ میدهند و منجر به شکلگیری و افزایش پدیده قاچاق میشوند. آنها همچنین توضیح میدهند که چگونه برخی تصمیمها و سیاستگذاریها میتوانند تغییراتی در میزان قاچاق کالا ایجاد کنند. کرباسیان از تصمیمات و تغییرات ناگهانی در برخی امور مربوط به تجارت کشور در سالهای پیش از این گلایه میکند که بر ساماندهی پدیده قاچاق آثار سوئی داشتهاند. مقیمی نیز بر اهمیت مسوولیتپذیری همه دستگاههای دخیل در اقتصاد در زمینه مبارزه با قاچاق تاکید میکند: «سازمانهای اقتصادی و همه آنهایی که به نوعی در گردونه فضای اقتصادی قرار دارند باید مسوولیت بپذیرند و پاسخگو باشند. نباید اینطور باشد که فقط گمرک یا ناجا در این مورد پاسخگو باشند.» در ادامه این میزگرد هر کدام از این متولیان تحلیلها و راهکارهای
پیشنهادی خود را برای ساماندهی قاچاق بیان میکنند. کرباسیان میگوید: «ریشه قاچاق را در سیاستگذاری اقتصادی و تجاری باید جستوجو کرد. وقتی تجارت رسمی اینقدر پرپیچ و خم و بوروکراتیک است، چه انتظاری داریم؟ وقتی ثبت سفارش، کارت بازرگانی، سهمیهبندی ارزی و مجوزهای دیگر میگذارید معنیاش چیست؟ اگر تصمیم درست اقتصادی بگیریم بیشتر مشکلات حل میشود. یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی همین برخورد با فساد و قاچاق است و ما وظیفه داریم به درستی سیاستگذاری کنیم. حتماً ما باید به سمت یکسری اصلاحات برویم.» مقیمی نیز درباره شیوه مبارزه در فضای اقتصادی معتقد است: «نمیتوان برای مبارزه در فضای اقتصادی با آژیر و باتوم وارد شد. آژیر و باتوم مربوط به جرائم جنایی است. فهم جرم اقتصادی نیازمند فهم اقتصادی است و راهکارهای اقتصادی میطلبد. ما اصطلاحاً به این جرائم میگوییم جرائم یقهسفیدها. در جرائم یقهسفیدها ما با افرادی سر و کار داریم که هوش و استعدادی بالایی دارند و باید با آنها مثل خودشان برخورد کرد. قاعدتاً در فضای جرائم اقتصادی چیزی تحت عنوان قوه قهریه مشابه آنچه در مقابله با جرائم جنایی وجود دارد، نخواهیم داشت.»
به نظر میرسد در روزهای گذشته برخورد با کالای قاچاق شکل تازهای پیدا کرده، برداشت این است که نوعی هماهنگی در سیاستگذاری، مقابله و برخورد با کالای قاچاق شکل گرفته که از جهاتی بیسابقه است. مثلاً همزمان با اینکه در گمرک شاهد تحولات نرمافزاری و نوسازی رویههای قدیمی هستیم، پلیس هم رویکرد تازهای در پیش گرفته و در سطح عرضه با کالای قاچاق برخورد میکند. دستکم به نظر میرسد نوعی هماهنگی بین دستگاههای مرتبط با این مقوله شکل گرفته است که با وجود برخی نارساییها، بیسابقه است. سوال این است که این هماهنگیها اگر ساختاریاند و ناشی از تغییرات در سیاستگذاری محسوب میشوند، چگونه به وجود آمده است؟
محمدرضا مقیمی: اجازه بدهید برای پاسخ به این پرسش، مقدمهای را مطرح کنم. مبارزه با جرائم اقتصادی و قاچاق کالا به عنوان یک جرم اقتصادی، از جمله اموری است که در شرح وظایف پلیس آگاهی دیده شده است. مطابق شرح وظیفه، ما باید امنیت اقتصادی ایجاد کنیم تا به سرمایهگذار و تولید ملی این پیام را بدهیم که اجازه نمیدهیم وقوع جرمهای اقتصادی از جمله قاچاق کالا به فعالیت سازنده او آسیب وارد کند. در فضایی که سرمایهگذاری در کشور و تولید ملی اولویت دارد، نباید رانتی برای اشخاص خاص فراهم شود چون لازم است سرمایهگذار بتواند با فراغ بال و در فضای رقابتی کار خود را انجام دهد. از سال 80 به بعد در پلیس آگاهی مجموعهای با عنوان پلیس مبارزه با قاچاق کالا تعریف شده است که از آن موقع به بعد، در حال ایجاد نهادها و قواعدی برای ساماندهی سازوکارهای برخورد با قاچاق بودهایم و همیشه از پشتیبانیهای مجموعه گمرک استفاده کردهایم. ممکن است در این مسیر اختلاف سلیقههایی
هم وجود داشته باشد، ولی آنچه اهمیت دارد این است که گمرک و نیروی انتظامی حتماً باید با هماهنگی، تعامل و همکاری کار را پیش ببرند و اگر این تعامل نباشد، به نتیجه مطلوب نمیرسیم. در دورهای ما فقط کاشف بودیم و شاکی پرونده گمرک بود. در آن دوره ما باید به عنوان کاشف قاچاق را میگرفتیم و گمرک باید به عنوان شاکی پای پرونده میآمد. گاهی ممکن بود بعضی آییننامهها و قوانین مربوط به حقوق تجارت را ندانیم و به همین دلیل همکاران گمرکی ما نپذیرند درباره بعضی از پروندهها به عنوان شاکی حاضر شوند. همین موضوع باعث ایجاد ناهماهنگیها و چالشهایی میشد. در حال حاضر با توجه به سیاستگذاریهای جدید، ناجا علاوه بر اینکه سازمان کاشف قاچاق است، به عنوان سازمان شاکی هم ایفای نقش میکند و این باعث افزایش تعامل و همکاری با گمرک شده است. همه ما در نیروی انتظامی و گمرک زیر پوشش ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و در تعامل با سایر سازمانها کار میکنیم، اما دلسوزی مدیران کنونی بسیار اثرگذار است. با توجه به سابقه خدمتی که آقای کرباسیان در گمرک دارند، یقیناً تجربههای زیادی در زمینه مبارزه با قاچاق کالا به دست آوردهاند که الان باید آن
تجربهها خودش را نشان دهد و یکی از نمودهای آن تعامل و تفاهمی است که با نیروی انتظامی برقرار شده است. البته ممکن است در بدنه ما و در حد کارشناسی و در فضای مبارزه، بین کارکنان ما اختلاف فکر و سلیقه وجود داشته باشد، ولی در راس سازمانها و در سطح فرماندهی بین نیروی انتظامی و ریاست محترم گمرک تفاهم و توافق خوبی برقرار است و امیدواریم با این تفاهم و توافق بتوانیم به دستاوردهای خوبی برسیم. من فکر میکنم اتفاقاتی که در این مقطع در زمینه افزایش آمار کشفیات رخ داده، بیانگر این موضوع است که این تعامل خود را نشان داده و مستقیماً در کشف کالای قاچاق اثرگذار بوده است. البته برای ما فقط موضوع کشف مهم نیست. آنچه گمرک و نیروی انتظامی به دنبال آن هستند کشف قاچاق نیست. یکی از مطالبههای من از رسانهها همواره این بوده که موضوع قاچاق را بهصورت کمی و آماری نگاه نکنند و به اینکه چقدر کالای قاچاق کشف شده نپردازند، بلکه به این موضوع بپردازند که چقدر با ورود کالای قاچاق مقابله کردهایم. به عنوان مثال ما در نقطهای 15 لنج مشکوک به حمل کالای قاچاق را شناسایی و متوقف کردهایم. ممکن است گمرک هفت لنج را قاچاق منظور کند اما نباید تصور
کنیم شکست خوردهایم، بلکه باید از این خوشحال شویم که هشت لنج از 15 لنجی که قرار بوده قاچاق باشد، از مبادی رسمی و با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی وارد کشور شده است. من فکر میکنم این پیروزی مهمتر از کشف کالای قاچاق است. چون کشف هفت لنج قاچاق ممکن است به تامینکنندگان مالی آنها ضربه وارد کند و آنها برای جبران این ضربه مجدداً اقدام به قاچاق کالا کنند، ولی اینکه فردی بهصورت قانونی کالایی وارد کشور کند باعث میشود هم دولت به حقوق و عوارض خود دست یابد و هم آن فرد به سود منطقی خود برسد و همچنین ممکن است در جاهایی مقابله ما باعث شود این کالا برگردد و وارد کشور نشود. قاعدتاً ما خیلی تمایل نداریم انبارهای کالای قاچاق گرفته شود، بیشتر دلمان میخواهد قبل از اینکه کالای قاچاق وارد کشور شود با آن برخورد شود. در فضای امنیت اقتصادی اگر قرار باشد یک کالای قاچاق بدون اینکه حقوق و عوارض گمرکیاش را پرداخت کند، وارد کشور شود، جنبه منفی آن فقط پرداخت نشدن حقوق و عوارض گمرکی نیست و ضربهای که به تولید و اشتغال وارد میکند مهم است چون به هر حال کالا وارد کشور شده اگرچه ما آن را کشف کردهایم. در واقع این کالای کشفشده یا به ستاد
اجرایی میرود یا به سازمان اموال تملیکی واگذار میشود. اگر این کالا مجدداً از طریق ستاد اجرایی یا اموال تملیکی به فروش برسد، مبلغی که گمرک قرار بوده به عنوان حقوق و عوارض گمرکی بگیرد، جبران شده است، اما جنبه اثرگذاری آن بر تولید ملی همچنان به جای خود باقی است. بنابراین موضوع اصلی این نیست که سود و عوارض گمرکی از کالای کشفشده دریافت شود، بلکه به دنبال این هستیم که کالای واردشده به تولید کشور لطمه نزند. الان پروندههایی داریم که قاچاقچی خودش کالا را میآورد، کاری میکند که کالا بدون صاحب تحویل دستگاههای ناظر شود و بعد خودش که فروشنده انحصاری آن کالا در کشور است، خریدار کالای خودش از سازمان مربوطه میشود. وارد بازار شدن چنین کالاهایی به تولید ملی ضربه وارد میکند و اشتغال را از بین میبرد. به این ترتیب این خطر که قاچاقچی باعث ناایمن شدن اقتصاد و از بین بردن امنیت سرمایهگذار در کشور ما شود، همچنان باقی مانده است. در این شرایط بهترین راه برای هر واردکنندهای که نتوانسته مجوزهای لازم را از سازمانهای مربوطه بگیرد این است که کالایش را از طریق قاچاق وارد کشور کند، بعد خودش کالایش را رها کند تا سازمانهای
مبارزهکننده آن را بگیرند و به سازمانهای مربوطه تحویل دهند. اینجا همان واردکننده به عنوان خریدار با پرداخت مبلغی معادل تقریباً همان حقوق و عوارضی که باید میپرداخت، دوباره جنس خودش را میخرد و وارد بازار میکند.
رهبر معظم انقلاب هم هفته گذشته تاکید کردند کالای کشفشده قاچاق را در برابر دیدگان مردم آتش بزنید.
محمدرضا مقیمی: عرض من همین است که الان دیگر شرایط اقتصادی ما به ما اجازه نمیدهد این کالاها وارد کشور شوند. چرا ما به فکر این بیفتیم که این کالا را صادرات مجدد کنیم و اگر کالای استراتژیک است، از آن استفاده اقتصادی کنیم؟ ما باید بنا را بر منهدم کردن کالای قاچاق در همان مرز بگذاریم.
آقای دکتر کرباسیان شما در چند دوره رئیس کل گمرک بودهاید. در این دوره، تحولات نرمافزاری در گمرک قابل توجه است. آیا میتوانید عملکرد پلیس را هم نقد کنید؟ یعنی مثلاً مدعی شوید که پلیس، همزمان با گمرک به نوسازی ساختار خود اقدام نکرده است؟
مسعود کرباسیان: سردار مقیمی به یک نکته مهم اشاره کردند. زمانی گمرک و نیروی انتظامی همیشه در تقابلی جدی قرار داشتند، به لحاظ اینکه سازمانِ کاشف، نیروی انتظامی و سازمانِ شاکی گمرک بود. اما این روزها نوعی ارتباط، همراهی و اعتقاد مشترک به هدف مبارزه شکل گرفته و این دو سازمان را به هم نزدیک کرده است. در آن دوره علت اختلاف این بود که نیروی انتظامی معتقد بود ما این همه زحمت میکشیم و تلاش و برخورد میکنیم و کالا را کشف میکنیم، بعد نماینده گمرک میگوید من تشخیص نمیدهم و با یکسری اسناد از شکایت صرفنظر میشود. اما اکنون ما میدانیم که هر دو نهاد در حال حرکت در یک مسیر هستند و نتیجه این همکاری، کاهش قاچاق است. همین که ایشان میگویند انبارها را رصد میکنیم هم نشان میدهد که تعدادی از این کالاهای قاچاق وارد کشور شده و تا نقطه مصرف هم رسیده اما در این مرحله کشف و ضبط میشود. با تعاملی که ما با هم داشتهایم، در حال انجام هماهنگیهایی هستیم که از
مرز -چه مرز ورودی رسمی و چه در مرز ورودی غیررسمی- آغاز میشود و تا مرحلهای که کالا به شهرها میرسد، صورت میگیرد. اما آیا ما باید از ناجا توقع داشته باشیم که در هر واحد توزیع یک مامور بگذارد؟ باید توجه کنیم که تنها یک بعد از آثار قاچاق مربوط به بحث اقتصاد و هدررفتن منابع و عدم تخصیص درست منابع کمیاب کشور است، اما از آن مهمتر بحث سلامت و امنیت جسمی افراد است. آیا کسی حاضر است حتی با گرفتن میلیونها تومان، یک تایر را که استاندارد نیست زیر خودرو خود بگذارد؟ چرا مصرفکننده در مملکت ما میپذیرد کالایی را مصرف کند که بدون دریافت مجوزهای قانونی وارد شده است؟ اساساً چرا واحدهای توزیعکننده این کالاها را توزیع میکنند که مصرفکننده آن را بخرد؟ ما نباید وظیفه مواجه شدن با پدیده قاچاق را اینطور ببینیم که تنها دو سازمان وظیفه دارند با آن برخورد کنند. آیا گمرک و ناجا باید سایر وظایف بیشمارشان را نادیده بگیرند و تنها به موضوع مبارزه با قاچاق بپردازند؟ با این حال ما فکر میکنیم مبارزه با قاچاق میتواند اولویت کاری ما باشد و ما باید از طریق مقابله با قاچاق، برای تولیدکننده امنیت ایجاد کنیم. ایجاد دیوار تعرفه با این
هدف بوده که از تولیدکننده کشورمان حمایت کنیم، اما وقتی یک نفر به راحتی میتواند مجوزها و تعرفههای گمرکی را دور بزند دیگر چرا یک فرد باید غصه تولید را بخورد؟ وقتی یک واحد توزیعکننده از عنوان یک برند معروف بدون اینکه نمایندگی آن را گرفته باشد استفاده میکند، آیا برخورد با آن واحد، وظیفه گمرک است؟ مثلاً ما در مقررات گمرکی خود این قانون را داریم که اگر عنوانی استفاده شود که اغفال مشتری را در پی داشته باشد حتماً قاچاق محسوب میشود، اما آیا این موضوع در سطوح دیگر هم همینطور تلقی میشود؟ میخواهم بگویم ما سطح برخورد با قاچاق را فقط در سطح مرزها تعریف نکنیم بلکه در سطح فرهنگی جامعه نیز تعریف کنیم.
در کشور ما معروف است که تا موضوعی امنیتی نشود، فکری برای حل آن نمیکنند. اکنون موضوع قاچاق امنیتی شده است؟ اصلاً چگونه این اجماع بر سر مقابله با پدیده قاچاق صورت گرفته است؟
مسعود کرباسیان: اولاً به همه بخشها میتوان نگاه امنیتی داشت و در عین حال میتوان به همه بخشها نگاه امنیتی نداشت. من یک مثال میزنم. آیا ورود بازارچهای کالاها به کشور ما امنیتی است یا نه؟ شما میگویید من میخواهم امنیت مرزها را حفظ کنم و برای این کار یک بازار راهاندازی میکنم که افراد در آنجا به تجارت بپردازند. این نوع تجارت که در حاشیه مرزنشینی شکل گرفته، باعث حفظ امنیت شده است اما همین بازارچه ممکن است برای بخشهایی از اقتصاد کشور مشکل ایجاد کند. برای همین است که میگویم موضوعی هم میتواند امنیتی تلقی شود و هم میتواند امنیتی تلقی نشود. اما درباره اینکه چرا این اجماع شکل گرفته باید بگویم چنین اجماعی برای مقابله با این میزان قاچاق بیسابقه بوده است. دلیلش قطعاً این بوده که میل به قاچاق و میل به فعالیتهای زیرزمینی در اقتصاد به دلیل تحریمهای گذشته به شدت افزایش یافته است. یادمان نرود که ما اقتصاد را در شرایطی تحویل گرفتهایم که گشایش السی و گشایشهای بانکی انجام نمیشد یا تاجران نمیتوانستند حمل مستقیم انجام دهند یا بازرسی کالا و گواهی مبدأ انجام نمیشد و به
بنادر عمده ما هم کالا وارد نمیکردند و فروشنده هم تایید نمیکرد که جنس کالا چیست. ما برای دور زدن تحریمها به بازارچههای مرزی اجازه داده بودیم انواع کالاها وارد کشور شود. حتی کالاهایی که قرار نبوده از این مسیر وارد کشور شود. ضرورتِ زمانی ایجاب میکرد که اینگونه عمل کنیم، اما اکنون دیگر آن ضرورتِ زمانی وجود ندارد. حالا قرار است تغییر روش اعمال شود. یعنی تغییر مسیر از اقتصاد غیررسمی به اقتصاد رسمی و شفاف. اما موضوع این است که منتفعان وضع قبلی، حاضر نیستند این تغییر را اعمال کنند. برگردم به موضوع قاچاق، سردار مقیمی اشاره کردند که ما نمیتوانیم قاچاق را تنها در مقوله برخورد ببینیم، بلکه باید مساله را اینطور دید که بخشی از قاچاق ناشی از شکلگیری مجوزهای اقتصادی متعدد است. این موضوع به سیاستگذاری در اقتصاد برمیگردد. چرا این مجوزها شکل گرفته است؟ شما ببینید یک واردکننده باید ایرانکد میگرفت، بعد ثبت سفارش انجام میداد و بعد باید به لیست ارزهای مختلف از مرجع گرفته تا مبادلهای مراجعه میکرد و بعد کالای او ابتدا به کشوری دیگر تخلیه میشد و سپس 20 مجوز دریافت میکرد و تا میخواست کالای خود را وارد کند، به او
میگفتند کالای شما جزو گروه 10 محسوب میشود که ممنوع شده است. گاهی روزی سه بخشنامه به گمرکات کشور ابلاغ میشد. یک واردکننده رسمی در کشور سالانه فقط دو بار پولش در کشور گردش داشت ولی گردش مالی قاچاق و قاچاقچی 10بار در سال بود. قاعدتاً هزینه تمامشده قاچاق به اضافه ریسک آن باید گرانتر از واردات رسمی باشد، اما اگر عکس این باشد، در عمل، افزایش قاچاق ترویج شده است. سرچشمه قاچاق همینجاست. همین نقطه که سیاستهای اقتصادی طوری تنظیم میشود که قاچاق کالا را شیرین و اقتصادی میکند. از زمانی که دولت تصمیم گرفت تعرفه واردات پوشاک را منطقی کند آمار واردات رسمی این محصول رشد قابل توجهی داشته است. تنها در چهارماهه امسال نسبت به مدت مشابه، واردات این محصول بیش از 450 درصد افزایش داشته است. معنی این سخن این است که از حجم قاچاق پوشاک به کشور تا حدودی کاسته شده و در مقابل، واردات رسمی آن افزایش پیدا کرده است.
اما درباره اینکه چرا این عزم به وجود آمده است باید بگویم چارهای نداشتیم. ما تلاش کردیم تا تحریمها برداشته شود تا اقتصاد غیررسمی، اقتصاد رسمی را نبلعد. هدف این بود که هزینه تمامشده کالای وارداتی کاهش پیدا کند و تجارت رسمی توجیه اقتصادی پیدا کند و شاهد بزرگ شدن بیشتر اقتصاد غیررسمی نباشیم. در حال حاضر این دغدغه بهصورت جدی در میان مسوولان به وجود آمده که تجارت خارجی در همه سطوح، از سیاستگذاری تا امور اجرایی، سامان بگیرد. به همین دلیل طبقهبندی کالا از بین رفته و دیگر نه گروه 10 داریم، نه ایرانکد و نه طرح شبنم. دیگر فضا برای کسی که میخواهد فعالیت اقتصادی کند مشخص است و نمیخواهیم به هر نحوی تامین کالا کنیم. از سوی دیگر منابع کشور محدود شده و باید به درستی مدیریت صورت گیرد. به همین دلیل است که شرایط ایجاب میکند که جهت تجارت را از واردات به سمت صادرات ببریم، یعنی محور پایه تجارت در حال تغییر از واردات به سمت صادرات است.
برداشت من از سخنان آقای دکتر کرباسیان این است که شرایط کشور بهگونهای است که ناگزیریم اقتصاد را به سمت شفافیت بیشتر و مدیریت بهتر منابع هدایت کنیم. در این میان، ایشان معتقدند سرچشمه تشدید قاچاق، سیاستگذاری نادرست است. در این میان، پلیس به عنوان افسر عملیاتی جنگ با قاچاق به خوبی اثر سیاستگذاری اقتصادی را بر این پدیده لمس میکند. از نظر شما کدام سیاستها قاچاق را تشدید میکند؟
محمدرضا مقیمی: اول اینکه تاکید میکنم در تبیین مسائل اقتصادی و حتی مبارزه با جرائم اقتصادی، استفاده از واژه جنگ و مبارزه مناسب نیست. من به عنوان رئیس پلیس آگاهی معتقدم تصمیم اقتصادی مردم، مجموعهای از رفتارهای طبیعی آنهاست که ممکن است در واکنش به سیاستگذاریهای درست یا نادرست به بازارهای رسمی یا غیررسمی هدایت شوند. آقای دکتر کرباسیان به درستی به سرچشمه قاچاق اشاره کردند و من هم معتقدم جنگی در کار نیست اگرچه گاهی لازم است از باتوم و کلت استفاده کنیم اما رویارویی اصلی، بازی شطرنجی است که میان سیاستگذار و بخشی از مردم شروع شده است. سیاستگذاری نادرست است که موتور محرک جرائم سازمانیافته مثل قاچاق میشود. اگر سیاستگذاری به درستی صورت گیرد، مزیت قاچاق از بین میرود. اگر اقتصاد به سمت رقابتی شدن حرکت کند، انگیزه قاچاق از بین میرود. در این میان نحوه برخورد با جرائم اقتصادی بیشتر راهکاری اقتصادی دارد. حالا اگر ناجا در مقابله با قاچاق کالا اقداماتی انجام میدهد به این معنی نیست که سایر سازمانها حجتی در این مورد ندارند. قاعدتاً سازمانهای اقتصادی و همه آنهایی که به نوعی
در گردونه فضای اقتصادی قرار دارند باید مسوولیت بپذیرند و پاسخگو باشند. نباید اینطور باشد که فقط گمرک یا ناجا در این مورد پاسخگو باشند. سیاستگذار قاعدتاً باید به سیگنالهای نیروی انتظامی و گمرک درباره اینکه کدام سیاست باعث به وجود آمدن پدیده قاچاق شده، توجه کند. اما اینجا یک سوال پیش میآید. اگر قرار بر این باشد که ناجا یا گمرک سیاستهای اقتصادی غلط را تشخیص بدهند پس سیاستگذار چه کاره است؟ پس او که ادعا میکند تخصص اصلیاش ریشهیابی قاچاق است، چه نقشی ایفا میکند؟
اگر خوشبینانه نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم توان کارشناسی دولت در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته است. نگاه بدبینانه هم این است که سرچشمه اصلی فساد در بخشهای تصمیمگیر دولت است. مثلاً دستگاهی که در گذشته بارها تصمیمهای خلقالساعه گرفته، پشت تحلیل ناکارآمدی پنهان شده در حالی که احتمالاً اهداف اقتصادی مخربی داشته است. میخواهم بگویم احتمالاً پشت تصمیمهای عجیب اقتصادی و خلقالساعه فسادهای سازمانیافته وجود داشته است.
محمدرضا مقیمی: به این مساله هم اشاره میکنم، اما ابتدا تاکید میکنم همه سازمانهای تصمیمگیر اقتصادی و آنهایی که تصمیماتشان در فضای اقتصادی و فرآیندهای پولی و مالی تاثیرگذار است، در این مورد اظهارنظر کنند. باید توجه کرد که همه جرائم اقتصادی در کنار هم باعث میشود قاچاق کالا به وجود بیاید. در حسابداری میگویند هر اتفاقی که در فرآیند تولید رخ میدهد قیمت کالا را افزایش میدهد. حسابداری قیمت تمامشده به شما میگوید که در انجام فرآیندها در مجموع قیمت برای شما چقدر تمام میشود. مثلاً ما میگوییم واردات خودرو 2500 سیسی ممنوع است. در همین شرایط یک نفر تشریفات گمرکیِ مربوط به خودرو یا خودروهای 2800 سیسی خود را انجام میدهد و چهبسا آنها را پشت در گمرک هم میخواباند و منتظر میماند تا ناگهان اعلام میشود که از این به بعد میتوان خودرو تا 3000 سیسی را وارد کرد. آن وقت طرف، ناگهان دو هزار خودرو را وارد کشور میکند و بعد دوباره تصمیمگیران به این نتیجه میرسند که اشتباه کردهاند و واردات آن خودرو را ممنوع میکنند. در این شرایط چرا باید ریشه چنین مسائلی را در گمرک و ناجا
جستوجو کنیم؟ میخواهم بگویم در موضوع مبارزه با قاچاق کالا یا مبارزه با جرائم اقتصادی، باید قبل از هر اقدامی ابتدا خوب مساله را رصد و شناسایی کنیم، بعد تازه باید تذکر بدهیم و ارتباط برقرار کنیم و کار کنترل را انجام دهیم. بعد از اینها میگوییم مقابله و در مرحله بعدی مبارزه میکنیم. یعنی آخرین اقدامی که باید انجام دهید مبارزه است. بعد از اینکه مبارزه کردیم شاهکلید کار اینجاست که آیا آسیبشناسی کردهایم که از کجا شکست خوردهایم؟ وقتی به عنوان مثال شاهد افزایش قاچاق پوشاک بودیم، آیا جمعی از اقتصاددانان دورهم نشستهاند که بررسی کنند چرا این اتفاق افتاده است؟ آیا آسیبشناسی کردهایم و نتایج آن را به قوای تصمیمگیرنده رساندهایم؟ قاعدتاً در این زمینه، سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه تصمیمگیرنده هستند. اگر تصمیمهای این قوا در تعارض با یکدیگر قرار گیرد، منجر به پدید آمدن جرم و فساد اقتصادی میشود. ما قاچاق کالا را همین جرم اقتصادی میدانیم و همین جرم اقتصادی به فرهنگ، اجتماع و اقتصاد ما آسیب وارد میکند. ما چه سازمانی در کشور داریم که این مسائل را جمعبندی و آسیبشناسی و بعد با جرم مقابله کند و بازخورد نهایی
اینها را به سه قوه اطلاعرسانی کند؟ این سه قوه ابتدا تصمیمهایی اتخاذ میکنند که ممکن است به دلیل جامع نبودن، در نهایت به جرم اقتصادی منتهی شود و سپس این جرائم آثاری را بر جامعه، فرهنگ، اقتصاد و سیاست ما میگذارد. در نهایت ما برای بررسی این آثار یک سازمان کم داریم. حالا اسم آن را چه میخواهیم بگذاریم نمیدانم اما اسم آن را نمیتوان ستاد هماهنگی سایر سازمانها گذاشت. باید یک نهاد متولی در نظر گرفت تا این مسوولیت را بر عهده بگیرد که با اقداماتش با جرم مقابله کرده و آسیبشناسیهایش را به این سه قوه اطلاعرسانی کند و مثلاً به قوه مقننه بگوید که این تصمیم شما در مجلس باعث تشدید قاچاق کالا یا پولشویی میشود. ما سالهای متمادی درباره این حلقه مفقوده با دولتهای مختلف بحث داشتهایم و حتی گفتهایم که اگر نیرو بخواهند در اختیار آنها میگذاریم تا مثلاً در یک وزارتخانه نهادی را تشکیل بدهند که کار آسیبشناسی را انجام دهد و حاصل کار را برای پیگیری در اختیار نهادهای مربوطه بگذارد. حتی در جلساتی با وزرای دولتی این بحث را مطرح کردهایم. خود من در دو جلسه با وزرا این موضوع را مطرح کردهام. آنها هم بهصورت شفاهی موافقت
کردهاند، اما زمانی که میخواستیم در عمل کاری کنیم همکاری نکردند. من هنوز توافقنامه یکطرفهای را که فرمانده پیشین ناجا امضا کردهاند در اختیار دارم اما وقتی آن را به وزیر مربوطه دادهاند به هر دلیلی امضا نشده است. یعنی در جاهایی باید خود حاکمیت وارد عمل شود. از سال 80 که فرمان هشت مادهای مقام معظم رهبری اعلام شد تا امروز ایشان همچنان در این زمینه تذکر میدهند. خواهش من این است که سهم سیاستگذاری، تصمیمگیری و تصمیمسازی در این مقوله روشن شود. اکنون با این بحث اقتصاد مقاومتی که در کشور مطرح شده هم تکلیف مردم و هم تکلیف حاکمان معلوم شده است. مثلاً در بحث مبارزه با قاچاق کالا تکلیف مردم نخریدن کالاهای مشکوک یا نخریدن جنس خارجی است، مگر کشور هند چه کرد؟ مسوولان باید فضای مبارزه با جرم اقتصادی و قاچاق کالا را تعیین کنند. اینکه من مدام بر جرم اقتصادی تاکید میکنم به این دلیل است که منظورم فقط قاچاق کالا نیست. فضای ذهنی من فضای اقتصادی است. نمیتوان برای مبارزه در فضای اقتصادی با آژیر و باتوم وارد شد. آژیر و باتوم مربوط به جرائم جنایی است. فهم جرم اقتصادی نیازمند فهم اقتصادی است و راهکارهای اقتصادی میطلبد. ما
اصطلاحاً به این جرائم میگوییم جرائم یقهسفیدها. در جرائم یقهسفیدها ما با افرادی سروکار داریم که هوش و استعدادی در سطحی بالا دارند و باید با آنها مثل خودشان برخورد کرد. قاعدتاً در فضای جرائم اقتصادی چیزی تحت عنوان قوه قهریه مشابه آنچه در مقابله با جرائم جنایی وجود دارد، نخواهیم داشت. بنابراین اگر کالای قاچاق داریم نباید تنها گمرک و نیروی انتظامی را خطاب قرار دهیم که چرا این کالای قاچاق وارد شده است. مدام میگوییم مبادی رسمی، آقای کرباسیان میتواند بگوید قاچاق که تنها از مبادی رسمی وارد نمیشود. پس مناطق آزاد چه؟ ما سهم خودمان از قاچاق را میپذیریم و میگوییم اگر ما کنترل بیشتری داشته باشیم قاچاق کالا از مبادی رسمی کمتر میشود، اما آیا سازمانهای دیگر هم سهم خود را میپذیرند و این واقعیتها را قبول دارند؟ آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت، اصناف و بانکها هم سهم خود را میپذیرند؟ فعالیتهای اقتصادی چگونه باید مدیریت شود که افراد بتوانند سود 30درصدی تسهیلات بانکی را بپردازند؟ آیا راهی جز ایجاد حباب در بازار سکه و ارز و قاچاق کالا باقی میماند؟ یک بازرگان اگر بخواهد کار قانونی کند چند بار امکان گردش سرمایه دارد؟
بازدهی فعالیت اقتصادی شفاف را با فعالیت اقتصادی غیرشفاف مقایسه کنید. ریشه قاچاق همینجاست. اگر فضای اقتصاد سالم باشد، فرآیند اقتصاد بهدرستی در جریان باشد و مشکلات اقتصادی حل شود، هم قاچاق کاهش مییابد و هم دیگر جرائم کاهش مییابند.
از سخنان سردار میشود اینگونه برداشت کرد که ساختار اقتصاد ایران معیوب است و سازمانهای مختلف مسوولیت سیاستگذاریهای غلط خود را بر عهده نمیگیرند. نظر شما چیست؟
مسعود کرباسیان: ایشان درست میگویند. هر زمان به درستی و مبتنی بر قواعد صحیح اقتصادی، سیاستگذاری شده، از میزان قاچاق کاسته شده است. با تغییر نرخ سوخت، قاچاق آن از 8 میلیارد دلار به 5 /1 میلیارد دلار رسیده است. البته دو اتفاق در حوزه سوخت افتاد. اول اینکه قیمتها اصلاح شد و دیگر اینکه با شبکه بزرگ قاچاق سوخت برخورد صورت گرفت. طرف ما فردی نیست که در منطقه مرزی با گالن، سوخت جابهجا میکند بلکه با شبکه عمدهای برخورد کردیم که از طریق لولهکشی زیردریا و از طریق لنج از کشور خارج میکرد. واقعیت این است که ما در بیان و شرح پروندههای بزرگ قاچاق معذوریت داریم. چون دنبال این هستیم که مساله را حل کنیم نه اینکه در افکار عمومی، مساله جدیدی ایجاد کنیم. کشور ما با 15 کشور مرز مشترک دارد و راه ترانزیت کشورمان یک راه حیاتی است. اگر چند کامیون کالا قاچاق کردند، ما نباید سیستم حملونقل و ترانزیت خود را در دنیا ناامن جلوه دهیم. در گمرکهای دنیا مواد مخدر با واحد گرم تعیین میشود در کشور ما با تُن تعیین میشود. 300 تن مواد مخدر در سال گذشته کشف شده است. اولویت ما برخورد با مواد
مخدر است یا برخورد با قاچاق کالا یا برخورد با آن قاچاقچی که با گالن نفت جابهجا میکند؟
منظورتان این است که با یک سیاست درست بدون نیاز به توپ و تفنگ میتوان قاچاق را از بین برد؟
مسعود کرباسیان: ریشه قاچاق را در سیاستگذاری اقتصادی و تجاری باید جستوجو کرد. مثلاً تفاوت قیمتها در بخشی مثل سوخت ممکن است انگیزه قاچاق را افزایش دهد. وقتی تجارت رسمی اینقدر پر پیچ و خم و بوروکراتیک است، چه انتظاری داریم؟ وقتی ثبت سفارش، کارت بازرگانی، سهمیهبندی ارزی و مجوزهای دیگر میگذارید معنیاش چیست؟ اگر تصمیم درست اقتصادی بگیریم بیشتر مشکلات حل میشود. یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی همین برخورد با فساد و قاچاق است و ما وظیفه داریم به درستی سیاستگذاری کنیم. حتماً ما باید به سمت یکسری اصلاحات برویم. من به همان حرف اولم برمیگردم که با هر اصلاحی میتوانیم تغییری در میزان قاچاق به وجود آوریم. مثلاً وقتی پوشاک از گروه دهم خارج شد، واردات رسمی آن افزایش یافت.
آقای دکتر کرباسیان، چرا اختلاف در آمار قاچاق تا این حد زیاد است؟ بعضی آمارها میگویند 25 میلیارد دلار و بعضیها رقم قاچاق را 15 میلیارد دلار اعلام میکنند. شما هم معتقدید رقم واقعی شش تا هفت میلیارد دلار است. این اختلاف آماری ناشی از چیست؟
مسعود کرباسیان: من معتقدم هفت میلیارد دلار واردات قاچاق داریم. آمار قاچاق کالاهای ممنوع نیز دو تا 5 /2 میلیارد دلار است. حدود 5 /1 تا دو میلیارد دلار هم قاچاق سوخت را در نظر بگیریم. به نظرم این رقم واقعی است. البته گمرک مرجع رسمی اعلام آمار نیست. ستاد مبارزه با قاچاق، مرجع اعلام آمار است. با این حال برخی کالاها وارد کشور میشود که آمار آن در اقتصاد کشور محاسبه میشود. بعضی کالاها وارد میشوند اما در آمار گمرک محاسبه نمیشوند. این کالاها قاچاق هم محسوب نمیشوند. از جمله کالاهایی که از مناطق آزاد، گذرهای مرزی، و بازارچههای مرزی یا بهصورت چمدانی وارد کشور میشوند.
پس این کالاها چگونه در آمار کلی قاچاق محاسبه میشود؟
مسعود کرباسیان: عملاً ما میگوییم آمار واردات غیرمحاسبه در آمار گمرک که حق و حقوق دولت از آن اخذ نمیشود، یا آمار مبادی غیررسمی که وارد میشود ولی لزوماً قاچاق نیست. به همین دلیل در این زمینه یک بحث آماری داریم. بحث من این است که اصلاح و برخوردهایی که انجام شده جواب داده است. در حال حاضر حجم قاچاق از 15 میلیارددلار بیشتر نیست، بلکه کمتر است. پس این همدلی جواب داده است.
میخواهم به این برسم که چه اتفاقاتی رخ داده است؟ شما یکسری اصلاحات سختافزاری و نرمافزاری در رویههای گمرکی انجام دادهاید و همزمان برخوردها شدید شده و نیروی انتظامی خیلی جدی ایستاده است. از سوی دیگر ما هنوز داریم خبرهای کشف و قاچاق را در سطح عرضه و خردهفروشی میبینیم. در مبادی ورودی گمرکی هم هر روز شاهد اخباری از کشف قاچاق هستیم. اینها ناشی از چیست؟
مسعود کرباسیان: زمانی که من به گمرک آمدم، آمار کامیونهای ترانزیتی تسویهنشده، 480 هزار کامیون بود. یعنی این تعداد کامیون ترانزیتی وارد کشور شدهاند اما خروج آنها ثبت نشده است. امروز این رویه اصلاح شده و در سیستم گمرک بهصورت لحظهای مشخص است که مثلاً روزی 500 کیلومتر کامیون باید از مسیرهای ترانزیتی عبور کند و اگر تاخیر کنند، برخورد و جریمه صورت میگیرد. ظرف یک ماه گذشته حداقل پنج کامیون که داخلش مواد جاسازی شده، بین راه کشف شده است.
چرا کشفها اینقدر زیاد شده است؟
مسعود کرباسیان: برای اینکه سامانهها دارد جواب میدهد. یک زمان بود که گمرک در طول یک سال آمار نمیداد. همین الان هر کامیونی در حال خروج از گمرک باشد، به لحظه مشخص و معلوم است که به کدام سمت میرود. زمانی فقط در یک گمرک 80 میلیارد تومان فیش جعلی صادر شده بود. امروز هر Transaction (معاملهای) روی سیستم انجام میشود و پرداختها بهصورت الکترونیک است. افراد نباید به گمرک مراجعه کنند و رابطه آدمها با همدیگر بر اساس پنجره مذاکره است. بعضیها میگویند توافقی که شما با ناجا کردهاید و دسترسی آنها به اطلاعات به این منجر میشود که آنها بدانند که چه اتفاقی افتاده است. من به عنوان رئیس کل گمرک میگویم باید هم بدانند. به نظر من در خروجِ گمرک ایستگاههای نظارتی نیروی انتظامی است. امروز فساد بیشتر نشده، بلکه برخورد و کشف بیشتر و منطقیتر شده است. سرمایهگذار باید به ما اعتماد کند. ما به عنوان گمرک شریک مردم هستیم. دولت شریک مردم است. یک واردکننده وقتی کالا وارد میکند، 30 درصد سود بازرگانی، 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده و 27 نوع عوارض از او میگیریم، پس در مال او شریک شدهایم.
ما در یک واحد تولیدی شریک شدهایم. پس سعی کنیم شریک خوبی باشیم و به اندازه خودمان حافظ منافع شریکمان باشیم نه اینکه شریکمان را ورشکسته کنیم و بعد کاسه چه کنم دست بگیریم.
به نظر میرسد واقعاً برخوردها و کشفها زیاد شده است. اخیراً خبر کشف محموله 210 میلیاردتومانی هم خیلی سروصدا کرد و چند شب پیش حواشی زیادی در یکی از شهرهای نزدیک عسلویه به وجود آمد. پلیس این روند را چگونه تحلیل میکند؟
محمدرضا مقیمی: اجازه بدهید درباره اینکه چرا ارقام با همدیگر تفاوت دارد، توضیح کوتاهی بدهم. نمیدانم چرا ما اصرار داریم حتماً رقم را بالا بگوییم. چرا نمیخواهیم بپذیریم که این مبارزه دارد تاثیر میگذارد؟ با توجه به ریسکی که قاچاق دارد و در صورتی که تنبیهات موجود موثر واقع شود، طبیعی است که یکسری افراد از گردونه مبارزه با قاچاق کالا خارج شوند. پس باید بپذیریم که قرار نیست اگر ما در سال 89 معادل 20 میلیارد دلار قاچاق داشتهایم، در سالهای بعد هم قاچاق به همین میزان باشد. ما هرقدر جلو رفتهایم قاعدتاً برخوردها، انگیزهها، توانمندیها، آموزشها و تجهیزاتمان بیشتر و بهروزتر شده است. خیلی بیانصافی است اگر بگوییم اینها تاثیری نداشته است. قرار نیست من برای اینکه خودم را بزرگ نشان بدهم، مدام حریفم را بزرگ کنم. نمیخواهم بگویم قاچاق کالا زیاد نیست، ولی میخواهم بگویم چه اصراری داریم که به آمار آن اضافه کنیم. به هر حال ما در سالهای گذشته برای این مساله، شهدای زیادی دادهایم. در سالهای 92، 93 و 94 و بهخصوص در سال 94 عمده تجهیزات و امکانات ما در نیروی انتظامی به مبارزه
با قاچاق سوخت معطوف بود. حالا چرا مدام اصرار داریم که فقط چون قیمت بالا رفته قاچاق کم شده است؟ چرا نمیخواهیم بپذیریم بر اثر شدت برخورد ناجا با قاچاقچیان سوخت، حالا دیگر قاچاقچی عمدهای برای قاچاق سوخت وجود ندارد؟ این برخوردها در کنار اعمال سیاستهای اقتصادی درست و بهصورت توامان تاثیر گذاشته است. راهکار مقابله با قاچاق کالا راهکار اقتصادی است. ولیکن مبارزه مکمل و مسکن این موضوع است. یعنی باید هم راهکار اقتصادی مناسب را در نظر بگیریم و هم بهصورت درست مقابله کنیم. به چه منظوری گاهی یک طرف میگوید فقط مبارزه اثرگذار بوده و طرف دیگر میگوید فقط اصلاحات اقتصادی موثر واقع شده است؟
آقای دکتر کرباسیان اشاره کردند که در گمرک با اصلاحاتی که انجام شده، رویهها اصلاح شده است. در ساختار پلیس پیش از این چه نقاط ضعفی وجود داشته و کدام یک از این نقاط ضعف برطرف شده است؟
محمدرضا مقیمی: ما در نیروی انتظامی به بلوغ بیشتری رسیدیم و به تعامل بهتری با سازمانهای بیرونی پرداختیم. به هر حال حمایتهایی که گمرک، سیستم توزیع سوخت در کشور، شورای امنیت کشور و خود جناب آقای وزیر کشور که در سال گذشته بهطور مستمر موضوع قاچاق را پیگیری کردهاند و با نقشی که در ستاد کل نیروهای مسلح ایفا کردهاند و حمایتهایی که از نیروی انتظامی داشتهاند، همه تاثیرگذار بوده است. سردار اشتری فرمانده ناجا نیز از سال گذشته تا الان چهار مرحله است که فرماندهی قرارگاه مقابله با قاچاق سوخت را بر عهده گرفتهاند. ایشان شخصاً به استان هرمزگان میآیند و ستاد مبارزهشان را در نقطه صفر مرزی میگذارند و بر عملیات مبارزه نظارت و فرماندهی دارند. این تاثیرگذار است. وقتی فرمانده با انگیزهای مضاعف، همه سازمانش را پای کار میآورد، موقعی که در مناطق مرزی به عنوان مثال یک درگیری در زمینه مقابله با قاچاق سوخت پیش میآید، همانجا میتوانیم بهراحتی به ایشان دسترسی پیدا کنیم و از تدبیر و هدایتشان استفاده کنیم. علاوه بر این در شرایطی که افراد احساس میکنند فرمانده در حال حمایت از
آنهاست، انگیزه بیشتری پیدا میکنند و این احساس حمایت بهصورت سلسلهمراتبی تا افرادی که در مرز هستند کشیده میشود؛ یعنی آن کسی که در نقطه مرزی دارد با قاچاقچی مبارزه میکند دقیقاً این حس را دارد که سلسلهمراتب فرماندهی پشت سرش ایستاده و مورد حمایت او قرار دارد. علاوه بر همه اینها تجهیزات و امکانات، اصلاح فرآیندهای مبارزه و ارتقای سامانهها نیز اثرگذار است. تاکید میکنم که تفاهم و تعاملی که اکنون با دستگاههای مختلف وجود دارد نیز بسیار موثر است. این موضوع بسیار مهم است که وقتی ما به اصطلاح ناجاییها در «کف خیابان» در حال درگیری هستیم - البته ما از کلمه «جنگ» در اقتصاد استفاده نمیکنیم- آقای کرباسیان با صدور اطلاعیهای از ما حمایت میکند. اینکه من و آقای کرباسیان اینجا کنار هم نشستهایم نه روبهروی هم، به منزله این است که هر دو پشت یک سنگر قرار داریم. البته ممکن است با هم اختلافنظرهایی هم داشته باشیم، ممکن است در جاهایی هم توصیههای همدیگر را گوش کنیم یا گوش نکنیم یا شکل کارمان با هم متفاوت باشد، اما مهم این است که هدف ما بهطور مشترک، مقابله و مبارزه با قاچاق است.
ما در گذشته با مسائل مختلفی مواجه بودیم که امروز حل آنها موجب شده وضعیت ما مناسبتر باشد. به عنوان مثال زمانی محاکم قضایی قاچاق کالا را فقط در مبادی ورودی میدیدند یعنی در واقع میگفتند اگر در مبادی ورودی در آب کالایی را گرفتید این میشود قاچاق، اما اگر همان کالا در خشکی خالی شد دیگر قاچاق نیست. یا از اصطلاح «بازار مسلمین» استفاده میکردند و میگفتند کالایی که به بازار مسلمین آمد، دیگر این حکم قاچاق ندارد و تطهیر شده است. ما همیشه درگیر این مساله بودیم که کالایی که در زمین خالی میشد دیگر حکم گرفتن برایش سخت بود، ولیکن در چند هفته اخیر با پشتیبانیهای مسوولان، ما داریم تا سطح عرضه هم با قاچاق کالا مبارزه میکنیم. در گذشته اگر به یک انبار کالای قاچاق میرسیدیم، هیچ مدرکی برای این نداشتیم که بگوییم این کالا که در این انبار ذخیره شده قانونی وارد شده یا غیرقانونی. بعد هم فرآیند رسیدگی آنقدر طول میکشید که مدارکش درست میشد. خلاصه هیچ موقع هیچ انبار کالایی حکم درست و حسابیای نمیخورد بنابراین ریسک قاچاق بالا نمیرفت یا قاچاقچی و احتکارکننده قاچاق کالا متنبه و تنبیه نمیشد. حالا این فضا مقداری اصلاح میشود،
تعزیرات و محاکم قضایی خوب پای کار میآیند. البته با همین لبخندی که آقای کرباسیان میزنند، ما خودمان در فضای مبارزه بحثهایی برای خودمان داریم و اگر قرار باشد خودمان دور میز بنشینیم ممکن است انتقادها و چالشهایی داشته باشیم، ولی از یکدیگر حمایت میکنیم و این حمایت تاثیرگذار بوده است. اخیراً در بیشتر از هشت استان کشور انبارهای تقریباً مهمی را رصد و شناسایی کردهایم و خیلی از این انبارها کشف شده است. در چهار ماه نخست امسال نزدیک به 60 میلیارد و 700 میلیون تومان از انبارها را کشف کردهایم. هدفگذاری ما در ناجا عمدتاً قاچاقهای عمده و پروندههای بالای 100 میلیون تومان است و ما سعی داریم دیگر به پروندههای کوچک نپردازیم. به عبارتی تا آنجا که ممکن است آمار عددی مبارزه با قاچاق کالا کاهش پیدا کند و آمار کیفی و ارزش ریالی این مکشوفات افزایش بیابد. یعنی به جای اینکه 10 پرونده خرد را پیگیری کنیم یک پرونده کلان دنبال شود تا به جای اینکه 10 قاچاقچی خرد را دستگیر کنیم، پشتیبانان مالی قاچاقچیان یا آنهایی را که قاچاق را در پشتصحنه هدایت میکنند بازداشت کنیم. با این اقدام قطعاً قاچاق کاهش بیشتری خواهد یافت. به همین جهت
هدفگذاری ما جرائم سازمانیافته قاچاق کالاست. در این فضا تعداد پروندههای با ارزش 100 تا 500 میلیون تومان بیش از 200 درصد افزایش پیدا کرده و تعداد پروندههای با ارزش بالای 500 میلیون تومان بیش از 400 درصد زیادتر شده است. همین ارقام نشاندهنده این است که توجه ما به سمت پروندههای کلان معطوف میشود. از سوی دیگر در مبارزه با قاچاق کالا با توجه به فرآیندی که اکنون در گمرکات ما وجود دارد، شما میتوانید پی ببرید کدام کالاها وارد شدهاند اما حقوق و عوارض گمرکی را پرداخت نکردهاند. این در حالی است که این امکان در سالهای گذشته وجود نداشت. اما اکنون اگر ما یک نفر را دستگیر کنیم، با اطلاعات گمرک و مستندات خودمان، کالاهایی را هم که او قبلاً قاچاق کرده میتوانیم احصا کنیم. مثلاً همین امروز یک انبار کالاهای مظنون به قاچاق را در اصفهان کشف کردهایم که هنوز ارزش دقیق آن محاسبه نشده اما 15 میلیارد تومان برآورد میشود. دوستان من زمانی که به دفاتر مربوطه مراجعه میکنند، میتوانند به فروشی که فرد از کالاها حتی در گذشته داشته است دست پیدا کنند. اکنون سیستم گمرک به شکلی است که میتواند به ما اطلاع بدهد فلان ماشین لباسشویی و
فلان یخچال بهصورت قانونی یا غیرقانونی وارد شده است. در سالهای گذشته، این سامانه وجود نداشت و من هم نمیتوانستم در این مورد پاسخی بدهم. یعنی مثلاً در سال گذشته اگر قرار بود من استعلام کنم که فلان ترانزیت آمده است یا نه، به دلیل اینکه سیستم کاغذی بوده امکان استعلام دقیق وجود نداشت. اما اکنون در سامانه جدید، به هر جهت، این قابل تشخیص است. حالا من این نوید را میخواهم با اجازه آقای کرباسیان بدهم که انشاءالله قرار است توافقاتی داشته باشیم. در این توافقنامه با گمرک، قرار است همکاران ما آموزش ببینند که قاعدتاً دیگر مسلطتر میشوند. بنابراین از این به بعد دیگر ما خیلی حرفها را میتوانیم شفافتر بیان کنیم. دیگر گفتمان ما همان میشود که گمرک میخواهد. بنابراین درصد پروندههایی که ممکن است برائت بخورد کم خواهد شد و درصد پروندههایی که به هر جهت حکم خواهند خورد بیشتر خواهد شد. این را میخواهم عرض کنم که شما مطمئن باشید در آینده نزدیک و نهچندان دور، قطعاً فضای مبارزه با قاچاق کالا تشدید خواهد شد و ما کشفیات بیشتری خواهیم داشت. البته دنبال این هستیم که مقابله و مبارزه با عدم ورود داشته باشیم، نه کشفیات. این اتفاق
انشاءالله در نیمه دوم امسال حتماً خواهد افتاد و ما میتوانیم امیدوار به این باشیم که در آینده نزدیک، فضای مبارزه با قاچاق کالا را فضای مکانیزهای ببینیم و انشاءالله بتوانیم از فضای الکترونیکی و سامانههای گمرکی بهره ببریم.
چند روز پیش فیلمی از تعدادی اسبهای کشتهشده منتشر شد که در شرح آن میگفتند نیروی انتظامی برای مبارزه با قاچاق این اسبها را کشته است. آیا واقعاً اینطور است؟
مسعود کرباسیان: ابتدا من با اجازه سردار نکتهای را میگویم. شما باید این را بپذیرید که حتماً مقاومتهایی در برابر برخورد با قاچاق وجود دارد. توجه کنید بعضی موارد با یک مقررات به قاچاق تبدیل میشوند و برعکس. یعنی مثلاً شما میگویید خودروهای واردشده در یک منطقه آزاد تا سقف 60 کیلومتر تردد مجاز دارند اما ممکن است ناگهان این میزان تغییر کند. اما آنکه واضع مقررات است فکری هم به حال ما کند که در صحنه عملیاتی هستیم. آیا واقعاً با 80 دلار یک مسافر میتواند مسافرت خارجی داشته باشد که چنین سقفی را برای او در نظر میگیرند؟
جناب سردار شما چه توضیحی درباره آن فیلم اسبهای کشته شده دارید.
محمدرضا مقیمی: اجازه بدهید نکتهای درباره اسبها و همچنین درباره مرزها بگویم. در بعضی از مرزهای غربی کشورمان مانند استان کردستان این اتفاق میافتد که چهارپایانی آموزش میبینند تا مسیری را خودشان طی کنند و محمولهای را به یک مقصد مشخص برسانند. شما اگر یادتان باشد در راه امامزاده داود هم در گذشته یکسری قاطرهایی وجود داشت که مسیر را آموخته بودند و سوار بدون آنکه قاطر را هدایت کند توسط قاطر از فرحزاد یا یونجهزار به مقصد امامزاده میرسید. در واقع قاطر خودش تا امامزاده داود میرفت و آنجا یک نفر بود که این قاطر را پس میگرفت و بعد از آن سمت مسافر سوار میکرد و دوباره آن قاطر را رها میکرد و در این سمت در فرحزاد یا یونجهزار طرف قاطرش را دوباره میگرفت. خب این اتفاق در مرز هم برای آن اسب یا قاطر میافتد. یعنی آدمی همراه قاطر نیست. قاطر با بار، رهاست و در حال رفتن است. خب مثلاً این قاطر را با بارهایش میگیرند، آن وقت با این قاطرها چه باید کنیم؟ آیا باید یک طویله در نیروی انتظامی بزنیم و از قاطرها نگهداری کنیم. به هر حال باید این قاطرها را به بخشی تحویل بدهیم. وقتی سازمانی این قاطر را
تحویل میگیرد، مجدداً باید با این قاطرها چه کند؟ او باید این قاطرها را واگذار کند. وقتی این قاطر فروخته میشود، چه کسی آن را میخرد؟ همان فردی که این قاطر را آموزش داده است. چون دوباره در این مسیر قاطر باید برود و بیاید و بعضاً ما اسبها و قاطرهایی را در این مسیر چند بار گرفتهایم. این توضیح برای یک بخش قضیه بوده است. اما از آن طرف قضیه که چرا در چند وقت اخیر این اتفاق رخ داده است، باید بگویم این بحث، برای دیروز و پریروز نیست. بلکه سالهای سال است که با این مساله مواجهیم. مثلاً 10 سال قبل هم که من معاون ستاد مبارزه با قاچاق کالا بودم، در سردشت چنین قضیهای وجود داشت. بالاخره در بحث مرز و مرزبانی که فقط قاچاق نیست. به هر جهت مرز و مرزبان، وظایفی را بر عهده گرفته و وظیفه او، این است که مرز را حفظ کند. یک قسمت از وظایف او میتواند جلوگیری از ورود اشرار باشد. یک وظیفه دیگر او میتواند ممانعت از ورود کالاهایی باشد که ممکن است به امنیت کشور لطمه وارد کند. حالا اگر شما به عنوان یک مرزبان از فاصله دور دارید محیط را رصد میکنید یک موجود در حال تردد را مشاهده میکنید و برای شما هم قابل کنترل نیست و احیاناً هم فرمان
ایست شما را نمیفهمد، آن وقت چه باید بکنید؟ یک زمان هم شب و تاریک است، دیگر شما در آنجا چه میتوانید کنید؟ از سوی دیگر به ضریب امنیتی مرزهای ما با توجه به حوادث کشورهای اطرافمان هم توجه کنید. آیا مرزبان، نباید توجه کند در تاریکی شب که یک سیاهی دارد میآید و ایست هم میدهند خطرناک است؟ شما اگر مرزبان من بودید چه میکردید؟ حالا اینکه صبح آن شب من بیایم و از قاطرها عکس بگیرم و بعد بگویم نگاه کنید، دارند قاطرکشی میکنند و بحثهای دیگری مطرح کنند چه خواهد شد؟ توجه کنید به هر جهت هزینه امنیت کشور، بیشتر از اینهاست. به هر حال ما باید خیلی از این اتفاقات را بپذیریم.
مسعود کرباسیان: به یاد دارم در سال 82 آن زمان که ستاد مبارزه با مواد مخدر، زیر نظر ریاست جمهوری بود، زیر شکم شترهایی که معتاد به مواد مخدر شده بودند، تریاک میبستند و از سمت افغانستان و شمال پاکستان به سمت ایران رهایشان میکردند. آن وقت شترها وقتی به خانه فرد مشخصشده میرسیدند در آنجا مینشستند و مواد را تحویل میدادند. آن زمان هم همین بحثها راجع به شترها مطرح شد که چرا شترها را میزنید؟ بعدش چه شد؟ بعدش که شتر جمع شد، منجنیق و اینها آمد. از آن سمت مرز با منجنیق مواد را به سمت ایران میانداختند. به هر ترتیب مگر میشود قاچاق نباشد؟ مگر همین الان در آمریکا و مکزیک قاچاق انسان صورت نمیگیرد؟ منتها ببینید در کشور دامنه قاچاق خیلی وسیع شده است. ما قاچاق آدم به ترکیه داریم. آدم در خودرو جاسازی میشود و به ترکیه میرود. از افغانستان به کشور ما قاچاق پیشساز مواد مخدر داریم. یا به ترکمنستان هروئین قاچاق میشود. در جنوب کشور هم که قاچاق سوخت داریم. اصلاً ببینیم باید کجای این آبکش را بپاییم؟
محمدرضا مقیمی: اکنون که تعداد منافذ هم در حال بیشتر شدن است. هشت تا هشت تا دارند منطقه آزاد درست میکنند. شما کجا را سراغ دارید که دو گمرک داشته باشد که ما داریم؟ یک گمرک در مناطق آزاد داریم و یک گمرک در اینجا.
دیدگاه تان را بنویسید