تاریخ انتشار:
آینده نهادهای مالی در گرو تکنولوژی؛ تکنولوژی در اختیار کسبوکارهای نوپا
خدمات متقابل تکنولوژی و فاینانس
در سال ۲۰۱۴ میزان سرمایهگذاریهای انجامشده در بخش تکنولوژیهای نوین مالی یا به اختصار فینتک(FinTech) سه برابر شده و به رقم ۲ / ۱۲ میلیارد دلار در سال رسید. این اتفاق را میتوان نشانهای از انقلابی دیجیتال در صنایع مالی تفسیر کرد.
در سال 2014 میزان سرمایهگذاریهای انجامشده در بخش تکنولوژیهای نوین مالی یا به اختصار فینتک (FinTech) سه برابر شده و به رقم 2 /12 میلیارد دلار در سال رسید. این اتفاق را میتوان نشانهای از انقلابی دیجیتال در صنایع مالی تفسیر کرد که حرکت سریع نهادها و موسسات مالی در جهت بهرهگیری از این تکنولوژیها نیز مهر تاییدی بر این پیشبینیها میتواند باشد. این فضای جدید را میتوان به عنوان چالش یا فرصتی برای حاضران این صنعت قلمداد کرد که در سالهای اخیر توجه بسیاری از فعالان این صنعت و قانونگذاران را به خود معطوف کرده است.
بخش فینتک سرمایهگذاران و نهادهای مالی موجود را دچار سردرگمی کرده است که کدام استراتژی را باید در پیش گیرند. باید به سمت سرمایهگذاری و گسترش سیستمهای اطلاعاتی مرسوم بروند یا روی موج فینتک و استارتآپهایی که به سرعت در حال رشد هستند، سرمایهگذاری کنند. دو نمونه از موفقیتهای نهادهای مالی در سال 2014 به خوبی نمایشدهنده این تفاوت در تصمیمگیری است. در یک طرف طیف شرکت فرست دیتا (First data) وجود دارد که در سال 1971 تاسیس شد و توانست تا سال 2014 ارزش خود را به 5 /3 میلیارد دلار برساند. در طرف دیگر طیف نیز موج جدید فینتک مانند لندینگ کلاب را داریم. لندینگ کلاب (Lending club) با اینکه در سال 2006 تاسیس شد ولی در سال 2014 به میزان 5 /8 میلیارد دلار ارزشگذاری شد تا بتواند رکورد میزان ارزش در هنگام ورود به بازار بورس را در حوزه تکنولوژی به نام خود ثبت کند.
از 2 /12 میلیارددلاری که در بخش فینتک سرمایهگذاری شده است؛ آمریکا بخش عمدهای را به خود اختصاص داده است اما اروپا رشد بیشتری در سال گذشته داشته و در طول یک سال، میزان سرمایهگذاریها در این بخش 215 درصد افزایش داشته است. دو کشور انگلستان و ایرلند سرمایهگذاران عمده در این بخش بودند و فاصله زیادی با دیگر کشورهای اتحادیه اروپا دارند.
یکی از موضوعات کنونی در نهادها و موسسات مالی، عدم توجه و تمایل کافی آنان نسبت به نوآوریهای صورتگرفته در سرویسهای مالی است. شرکت اکسنتچرز یک شرکت معتبر مشاورهای در حوزه مدیریت است که سال 2015 نظرسنجیای در مورد نگرش نهادهای مالی و بانکها نسبت به تکنولوژیهای نوین انجام داد. طبق این نظرسنجی که در میان مدیران ارشد اجرایی در بخش نوآوری نهادهای مالی انجام گرفت، نزدیک به 72 درصد افراد، نگاه نهادهای مالی از جمله بانکها را به قسمت نوآوریهای دیجیتال کماهمیت توصیف کردهاند. عوامل متعددی چون پیچیدگیهای قانونگذاری در حوزه تکنولوژی و زمانبر بودن استفاده و اعتماد مشتریان و بانکداران به تکنولوژی را برای عدم توجه کافی به این بخش میتوان نام برد. نگرانی اصلی افراد شرکتکننده در این نظرسنجی سرعت پایین نوآوری نهادهای مالی به نسبت رشد موج جدید فینتک است که بر اساس پیشبینی این افراد منجر به کاهش ارزش این نهادها در آینده نزدیک خواهد شد.
با توجه پیچیدگیهای ذاتی این صنعت، گروهی از مدیران که سهپنجم شرکتکنندگان نظرسنجی اکسنتچرز بودند پیشبینی کردند نهادهای مالی موجود میتوانند با توجه به موقعیت مناسبی که دارند از پس چالشهای موجود برآمده و خواهند توانست نوآوریهای لازم را در فینتک به کار گرفته و در این صنعت باقی بمانند. زیرا این نهادها با ذخایر مالی که در اختیار دارند، میتوانند در نهایت نمونهها و استارتآپهای موفق را خریداری کرده و تحت اختیار بگیرند. اما دوپنجم باقیمانده آینده را ناامیدانه و مبهم پیشبینی کردند. یکپنجم پیشبینی کردند بازارهای مالی جدا شده و هریک فعالیت مجزایی را انجام خواهند داد و سهم بازار تقسیم خواهد شد و یکپنجم دیگر بیان کردند بانکها سهم بازار خود را از دست خواهند داد.
در حقیقت این دو گروه دو سناریوی مختلف را دیده بودند. در سناریوی اول بانکها به فضای دیجیتال نوین توجه نمیکنند و تکنولوژیهای جدید با استفاده از قانونگذاری مناسب و مزایایی چون کمهزینهتر بودن و رابط کاربری قدرتمندتر، بانکهای مرسوم را شکست داده و سهم بازار آن را تصرف میکنند. موج جدید فینتک مجموعهای از محصولات و ارزشهای نوین را برای مشتری خلق میکند در حالی که بانکها به فعالیت گذشته خود ادامه میدهند و تمام سعی خود را میکنند که از کاسته شدن سهم بازار خود جلوگیری کنند. اما در سناریوی دوم بانکها از نظر ساختار خود را با فضای نوآورانه امروزی تطابق داده و تکنولوژیهای نوین را در طراحی مدلهای کسب و کار خود جای میدهند. بانکها یاد میگیرند که چگونه از امکاناتی که فینتک در اختیار آنها میگذارد برای خلق ارزش و غافلگیر کردن مشتری استفاده کنند. در این سناریو بانک از مزایای زیرساختارها و اطلاعات مشتریان خود در کوتاهمدت و از مزایایی که تکنولوژیهای نوین در بلندمدت میسازد، استفاده خواهد کرد.
بر اساس دادههای اکسنتچرز در سال 2010 هیچ بانکی به سناریوی اول باور نداشت. یک باور غلط در میان این بانکها این بود که یکنهاد و سیستم مالی پایدار و زیرمجموعههایش بسیار پیچیده، پرریسک و متشکل از قانونهای متعدد و سختگیرانه است. از این رو راهی را برای ورود تازهواردان باقی نمیگذارد در حالی که در سال 2015 آنها وقوع سناریوی دوم را بسیار نزدیک دانسته و آن را یک تهدید و ریسک جدی این صنعت نام بردند.
بعد از درک بهتر از فضای نوین و تهدیدهای موجود، نهادهای مالی پذیرفتند که باید به سمت استفاده از تکنولوژیهای نوین و نوآوری در این حوزه حرکت کنند. حال چالش بعدی نحوه پیادهسازی این استراتژی است و سوالی که مطرح میشود این است که نهادهای مالی با چه راهکار و سیاستی باید نوآوری را در سازمان خود وارد کنند و تکنولوژیهای نوین را در خدمات خود بهکار گیرند. پیشنهادی که برای این سازمانها میتوان داشت این است که باید به صورت باز عمل کنند و به سمت نوآوری باز بروند؛ با یکدیگر و استارتآپها همکاری داشته باشند و در آخر نیز سرمایهگذاریهای گستردهای روی این بخش انجام دهند.
نوآوری باز (Open Innovation) یکی از عوامل اساسی انقلابهای صورتگرفته در حوزه دیجیتال است که یکی از مثالهای مشهود آن تحولات پدیدآمده در دنیای نرمافزار از طریق منبع باز کردن (Open Source) برنامههاست. تعریفی که از نوآوری باز برای نهادهای مالی میتوان داشت استفاده از تکنولوژی، دانش و منابع خارج از سازمان برای نوآوری است. لازمه انجام نوآوری باز در اختیار گذاشتن دانش و تخصص درونی سازمان برای نوآوران خارج سازمان است تا آنها بتوانند به حرکت سریع و رو به جلوی سازمان کمک کنند و زمینههای نوین این صنعت را برای این نهادها مهیا سازند. برای فهم بهتر نوآوری باز میتوان بانک فیدور آلمان را مثال زد.
این بانک پلتفورمی را با نام FidorOS طراحی کرده است که رابط میان سیستمعامل بانک و دیتابیس بانک است و API آن را به صورت باز قرار داده است. این API میتواند به پلتفورم مرکزی بانک وصل شود و سرویسهای نوینی را مانند وام دادن پول به دوستان، انتقال پول از طریق توئیتر و اعطای وامهای اورژانسی 24ساعته ارائه دهد. یا مثال دیگر این عملکرد را در بازار سرمایه میتوان یافت. شرکت گلدمن ساکس کدهای نرمافزاری اختصاصی خود را با استفاده از ابزار GitHub به صورت آنلاین در دسترس قرار داده است. این عمل اجازه میدهد برنامهنویسان خارج شرکت نیز در ارتقا و بهینه کردن این نرمافزارها شرکت کرده و بهگونهای با برنامهنویسان داخلی شرکت رقابت کنند. این تصمیم گلدمن ساکس تاثیر مشهودی در ارتقای برنامهها داشته است. طبق نظرسنجی به عمل آمده توسط موسسه اکسنتچرز در حدود 40 درصد بانکها هماکنون برنامههایی در راستای باز کردن فعالیتهای خود دارند. 56 درصد دیگر نیز برنامههایی را در همین راستا تا دو سال دیگر اجرا خواهند کرد.
این بانک پلتفورمی را با نام FidorOS طراحی کرده است که رابط میان سیستمعامل بانک و دیتابیس بانک است و API آن را به صورت باز قرار داده است. این API میتواند به پلتفورم مرکزی بانک وصل شود و سرویسهای نوینی را مانند وام دادن پول به دوستان، انتقال پول از طریق توئیتر و اعطای وامهای اورژانسی 24ساعته ارائه دهد. یا مثال دیگر این عملکرد را در بازار سرمایه میتوان یافت. شرکت گلدمن ساکس کدهای نرمافزاری اختصاصی خود را با استفاده از ابزار GitHub به صورت آنلاین در دسترس قرار داده است. این عمل اجازه میدهد برنامهنویسان خارج شرکت نیز در ارتقا و بهینه کردن این نرمافزارها شرکت کرده و بهگونهای با برنامهنویسان داخلی شرکت رقابت کنند. این تصمیم گلدمن ساکس تاثیر مشهودی در ارتقای برنامهها داشته است. طبق نظرسنجی به عمل آمده توسط موسسه اکسنتچرز در حدود 40 درصد بانکها هماکنون برنامههایی در راستای باز کردن فعالیتهای خود دارند. 56 درصد دیگر نیز برنامههایی را در همین راستا تا دو سال دیگر اجرا خواهند کرد.
امروزه در صنعت مالی مفهوم همکاری و نوآوریهای بینسازمانی نقش پررنگتری به خود گرفته است. بحث همکاریهای بینسازمانی در نهادهای مالی موضوع نوینی نبوده و در گذشته نیز وجود داشته است. بسیاری از بانکها فرآیندها و سرویسهایی را که به اشتراک گذاشتن آنها باعث کاهش هزینه و افزایش سطح مشتریمداری بوده است به صورت بینبانکی استفاده میکنند. مثالهای زیادی در مورد همکاری در بازار سرمایه و صنعت بانکداری وجود دارد. مسترکارت در سال 1966 تحت عنوان یک سرویس بینبانکی و در سال 1973 سرویس سوئیفت نیز به عنوان یک سرویس پرداخت بینبانکی تاسیس شد. اما چالش اصلی که امروزه برای نهادهای مالی وجود دارد عدم تطابق فرهنگ سازمانی این نهادها برای همکاری با استارتآپها و سازمانهای نوآور کوچک است.
نهادهای مالی بزرگ به دلیل اینرسی و انعطافناپذیری سازمانی که دارند و همچنین سرعت گرفتن تغییرات در چند سال اخیر، در حوزه تکنولوژی عقب افتادهاند و برای آشنایی و بهکارگیری تکنولوژی و فینتکهای امروزی لازم است با سازمانهای نوآور کوچکتر و استارتآپها همکاری کنند. در سالهای اخیر نیز بانکها اینگونه همکاریهای را در برنامه بلندمدت خود جای دادند و اقدام به احداث لابراتوارهایی کردند که در آن به آموزش و راهنمایی استارتآپها میپردازند. برای مثال بانکهای استرالیایی در فوریه سال 2015 مرکزی دو میلیوندلاری را برای کمک به استارتآپهای فینتکی احداث کردند.
بانکها همچنین باید به سمت همکاری با صنعتهای مختلفی چون صنایع مخابراتی و دیجیتال برای ارتقای سرویسهای خود بروند. در اکثر پیشبینیهای انجامشده در حوزه بانکداری، در سالهای آتی بسیاری از فعالیتهای بانکی از طریق موبایلبانک انجام خواهد شد. بنابراین حرکت نهادهای مالی به سمت برنامههای کارآمد قابل نصب روی گوشی موبایل نیز امری ضروری به نظر میرسد. با توجه به نتایج شرکت تحقیقاتی اکسنتچرز تمام بانکها لزوم همکاری با صنایع دیگر را پذیرفتهاند، در حالی که 80 درصد آنها خواستار همکاری با شرکتهای نوآور کوچک و استارتآپها هستند. 56 درصد بانکها نیز چالش اصلی در اختیار گرفتن تکنولوژیهای نوین مالی را فرهنگ سازمانی ذکر کردند.
نهادهای مالی بزرگ به دلیل اینرسی و انعطافناپذیری سازمانی که دارند و همچنین سرعت گرفتن تغییرات در چند سال اخیر، در حوزه تکنولوژی عقب افتادهاند و برای آشنایی و بهکارگیری تکنولوژی و فینتکهای امروزی لازم است با سازمانهای نوآور کوچکتر و استارتآپها همکاری کنند. در سالهای اخیر نیز بانکها اینگونه همکاریهای را در برنامه بلندمدت خود جای دادند و اقدام به احداث لابراتوارهایی کردند که در آن به آموزش و راهنمایی استارتآپها میپردازند. برای مثال بانکهای استرالیایی در فوریه سال 2015 مرکزی دو میلیوندلاری را برای کمک به استارتآپهای فینتکی احداث کردند.
بانکها همچنین باید به سمت همکاری با صنعتهای مختلفی چون صنایع مخابراتی و دیجیتال برای ارتقای سرویسهای خود بروند. در اکثر پیشبینیهای انجامشده در حوزه بانکداری، در سالهای آتی بسیاری از فعالیتهای بانکی از طریق موبایلبانک انجام خواهد شد. بنابراین حرکت نهادهای مالی به سمت برنامههای کارآمد قابل نصب روی گوشی موبایل نیز امری ضروری به نظر میرسد. با توجه به نتایج شرکت تحقیقاتی اکسنتچرز تمام بانکها لزوم همکاری با صنایع دیگر را پذیرفتهاند، در حالی که 80 درصد آنها خواستار همکاری با شرکتهای نوآور کوچک و استارتآپها هستند. 56 درصد بانکها نیز چالش اصلی در اختیار گرفتن تکنولوژیهای نوین مالی را فرهنگ سازمانی ذکر کردند.
سرمایهگذاری با ریسک، عامل اصلی رشد استارتآپها و فینتکهای نوین است. امروز بسیاری از نهادهای مالی با در پیش گرفتن این مسیر نوآوری را به سازمان خود وارد میکنند. بیشتر از یکسوم بانکهای مورد ارزیابی قرارگرفته در نظرسنجی اکسنتچرز، نهادی در سازمان خود دایر کردند که با بررسی استارتآپهای مختلف این اقدام را برای سازمان انجام میدهد. دوسوم دیگر نیز قصد دارند دپارتمانی مسوول این فعالیت در سازمان خود به وجود آورند. بانکهایی چون HSBC، BBVA، امریکناکسپرس بنگاههای پیشرفته سرمایهگذاری 100 میلیوندلاری را در سالهای اخیر تاسیس کردهاند که مسوول بررسی استارتآپها و سرمایهگذاری بر روی آنها هستند.
اما چالشی که برای دپارتمانهای سرمایهگذاری وجود دارد ریسک بالای این نوع سرمایهگذاری و نیاز به حجم سرمایه بالاست. این دپارتمانها همواره با دو انتخاب روبهرو هستند. اینکه روی استارتآپها سرمایهگذاری کنند یا روی سازمانهایی که به یک بلوغ نسبی رسیدهاند و بخشی از دارایی آنها را بخرند. استارتآپها سرمایهگذاری با ریسک بالا بوده ولی نوآوری نیز در این بخش بسیار بالاست در حالی که میزان سرمایهگذاری به طور نسبی حجم کمتری دارد. باید گفت ورود فینتک به نهادهای مالی امری اجتنابناپذیر بوده و بانکها برای به کارگیری آن نیاز به نوآوری دارند. به نوعی پارامتر تاثیرگذار در انتخاب میان این دو استراتژی نوآوری خواهد بود حال آنکه خرید سهم یک شرکت تاثیر شگرفی در نوآوری در این نهادها نخواهد داشت، لذا انتخاب گزینه اول برای نهادهای مالی منطقیتر خواهد بود.
اما چالشی که برای دپارتمانهای سرمایهگذاری وجود دارد ریسک بالای این نوع سرمایهگذاری و نیاز به حجم سرمایه بالاست. این دپارتمانها همواره با دو انتخاب روبهرو هستند. اینکه روی استارتآپها سرمایهگذاری کنند یا روی سازمانهایی که به یک بلوغ نسبی رسیدهاند و بخشی از دارایی آنها را بخرند. استارتآپها سرمایهگذاری با ریسک بالا بوده ولی نوآوری نیز در این بخش بسیار بالاست در حالی که میزان سرمایهگذاری به طور نسبی حجم کمتری دارد. باید گفت ورود فینتک به نهادهای مالی امری اجتنابناپذیر بوده و بانکها برای به کارگیری آن نیاز به نوآوری دارند. به نوعی پارامتر تاثیرگذار در انتخاب میان این دو استراتژی نوآوری خواهد بود حال آنکه خرید سهم یک شرکت تاثیر شگرفی در نوآوری در این نهادها نخواهد داشت، لذا انتخاب گزینه اول برای نهادهای مالی منطقیتر خواهد بود.
با توجه به نتایج بررسی تحقیقات اکسنتچرز باید گفت نهادهای مالی تهدید فضای دیجیتال را دریافتهاند و به دنبال فرصت برای کسب نوآوری لازم در این حوزه هستند. اکثر بانکها و موسسات بودجههای هنگفتی از درآمد خود را در این بخش سرمایهگذاری خواهند کرد و در استراتژیهای بلندمدت خود نیز قصد دارند این بودجه را افزایش دهند. نهادهای مالی پیشرو مدل کسب و کار خود را تصحیح کرده تا از تهدیدهای موجود دور شوند و از فرصتهای پیشرو بهره بیشتری ببرند. دیگر بانکها، موسسات و نهادهای مالی نیز بهزودی این مسیر را در پیش خواهند گرفت تا تکنولوژی عامل رشدی برای آنها باشد، نه کابوسی برای به حاشیه راندهشدنشان.
دیدگاه تان را بنویسید